در گفتوگو با مدیرعامل انجمن سینمای دفاع مقدس مطرح شد؛
کنشگران سوریه، یمن و لبنان ما بودیم اما فیلمهایش را هند، چین، سوئد، ترکیه و روسیه میسازند/ مرزهایمان به مدیترانه رسیده اما کار فرهنگی نمیکنیم
سیدمحمد حسینی با اشاره به اینکه در سینمای ایران برای روایت عملکرد کشورمان در جنگهای اخیر منطقه اثر چندانی تولید نشده، تأکید کرد: کشورهایی چون ترکیه که اتفاقاً در کشتار مردم کردنشین حامی داعش بودند، فیلمهایی میسازند که قصه را برعکس تعریف میکنند و خود را در مقابل داعش و قهرمان نجاتدهنده مردم کرد نشان میدهند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، انجمن سینمای دفاع مقدس سالهاست که در حوزه تولید فیلمهای سینمایی در حوزه مقاومت و دفاع مقدس فعالیت دارد و در سالی که گذشت نیز فیلم سینمایی «اتاقک گلی» با سرمایهگذاری این انجمن در جشنواره فیلم فجر حضور داشت.
با توجه به اینکه به نظر میرسد این انجمن دوباره در حوزه تولید آثار سینمایی فعالیت جدی خود را آغاز کرده است. در گفتگو با سیدمحمد حسینی (مدیرعامل انجمن سینمای دفاع مقدس) درباره فعالیتهای این انجمن و همچنین لزوم تولید فیلمهای دفاع مقدس و به دست آوردن گیشه در کشورهای مختلف گفتگویی داشتیم که در ادامه مشروح این گفتگو را میخوانید:
انجمن سینمای دفاع مقدس برای امسال چه برنامههایی در نظر دارد؟
در سالی که گذشت انجمن روی فیلم «اتاقک گلی» سرمایهگذاری کرد که به نظر من فیلم موفقی بود و نکته بسیار مهمی که داشت این بود که هم تهیهکننده و هم کارگردان هر دو تجربه اولشان بود و علیرغم این موضوع فیلم نمره قابل قبول و خوبی گرفت. در سال جدید یک پروژه ملی خیلی بزرگی را شروع کردیم که «ارس» نام دارد و اگر توفیق باشد این فیلم ساخته میشود.
مسئله اصلی در اعلام برنامهها دو وجه دارد؛ پروژههایی که در ذهن ما برای ساخت و تولید وجود دارد که الان ۱۵ فیلمنامه آماده برای تولید داریم و در واقع زیرساخت خوبی برای تولید فیلم وجود دارد و یکسری جوان با انگیزه که میتوانند آثار خوبی تولید کنند و البته وجه دیگر واقعیتی است که در میدان جامه عمل به آن پوشانده میشود و همه آن در گروی مسائل دیگری مثل مسائل مالی است. طبیعتاً سینما هنر گرانقیمتی است و باید زمینه مالی برای تولید فراهم باشد. طبیعتاً نهادها و ارگانهایی که میتوانند فیلم بیشتری تولید کنند جذب سرمایه بهتری داشتهاند و میتوانند فیلمهای بهتری هم تولید کنند. به نظر من این مسئله بسیار مهمی است؛ ما وقتی برنامهای را اعلام میکنیم آن برنامه خواست ذهنی ما است اما اینکه خواسته ذهنی جامه عمل پوشانده شود نیاز به سرمایه دارد که باید بتوانیم آن سرمایه را فراهم کنیم.
با توجه به وضعیت جاری اجتماع و بودجه اندک دولت اتفاقی که رخ میدهد این است که همچنان تولید همینطور لاغر پیش میرود اما باید بدانیم سینمای دفاع مقدس یک سینمای گرانقیمت است و از طرفی این سینما به دلیل گران بودن بازگشت گیشهاش به لحاظ اقتصادی مقرون به صرفه نیست و این باعث میشود که بخش خصوصی در این حوزه رغبتی نداشته باشد و این سینما صرفاً در حوزه تولیدات ارگانی قرار بگیرد.
این وضعیت در همه دولتها بوده و در همه جای دنیا هم به همین شکل است. کسانی که میگویند سینمای آمریکا مستقل است یا معنای استقلال را نمیدانند یا اصلاً نمیدانند سینما چیست و آمریکا کجاست چراکه در آمریکا سینما اتفاقاً همان دولت است. من تصور میکنم آنچه که در ایران رخ میدهد در واقع خیلی کوچکتر از حمایتی است که در کشورهای دیگر دنیا جریان دارد. در کشورهایی مثل چین، روسیه یا کشورهای اروپایی و… سرمایهگذاریهای هنگفتی برای سینما صورت میگیرد.
یعنی از نظر شما تا امروز در حوزه سینما حمایتهای کافی و مناسبی از سوی ارگانها صورت نگرفته است؟
برای شما یک مثال میزنم که تراژیک است. در جنگ عجیب و غریب منطقه ما مهمترین کنشگر میدان بودیم؛ سوریه، یمن و لبنان را از حلقوم صهیونیستها بیرون کشیدیم و قهرمانهای جدی واقعی داریم که در این مناطق شهید شدند ولی هند فیلم میسازد که در این جبههها جنگیده و با اشغالگران مبارزه کرده، چین که حتی یک گلوله در این جبههها شلیک نکرده فیلم ساخته که در این جبههها میجنگد، سوئد هم حتی درباره جنگهای منطقه فیلم ساخته، روسیه هر سال فیلم میسازد و ترکیه به طور کل واقعیت را در فیلمهایش تغییر داده و چیز دیگری به نفع خود روایت میکند.
مثلاً در کوهستان سنجار یا بخشی از جنایتی که داعش در فضای کردنشین مرتکب شد با حمایت مستقیم ترکیه بود و اتفاقاً جایی که ترکیه بیشترین حمایت را داشت در همینجا از داعش بود، هنوز هم ادلب در اختیار النصره است و النصره پیاده نظام ترکیه است. ترکیه از داعش در جنایت علیه کردها حمایت کرد اما فیلم «جان فدا» را ساخته که اصلاً واقعیت را تغییر داده و در این فیلم خود را به عنوان نجاتدهنده مردم کرد معرفی میکند.
از نظر شما انفعال ما به دلیل مشکلات اقتصادی است؟
ما در این جبههها با صهیونیستها مبارزه میکنیم اما نمیتوانیم از این مبارزات فیلم بسازیم و این فاجعه است. مرزهای ما امروز به مدیترانه رسیده، ما در آن مناطق حضور داریم؛ من نمیخواهم سیاسی حرف بزنم و همه این حرفها صرفاً بیان واقعیتها است. ما در میدان عمل حضور پر رنگی داریم اما در فضای فرهنگی کاری نمیکنیم و خیلی ضعیف هستیم.
حوزه فرهنگ نیاز به سرمایهگذاری دارد، در حوزه تولید و زیرساخت باید اقدامات جدی داشته باشیم. چرا فیلمی درباره نیروهای دریایی ما ساخته نمیشود؟ ملتی که میخواهد رنگ توسعه را ببیند باید به بخش نیروهای دریاییاش توجه داشته باشد. دریا فضا و حسی دارد که فیلمساز باید توانایی خلق و انتقال آن حس را داشته باشد اما دلایل زیادی وجود دارد که اصلاً چنین فیلمی ساخته نمیشود.
یکی از دلایل اصلی این است که ما اصلاً زیرساخت لازم را نداریم. ما با دزدان دریایی سومالی میجنگیم، اصطلاحاً حسابشان را میرسیم و اتفاقاً آمریکاییها را از دست دزدان دریایی سومالی آزاد میکنید و قهرمان ارتش ما این کار را انجام میدهد اما دو سال بعد آمریکاییها «ناخدا فیلیپس» میسازند و ماجرا را تحریف شده به نفع خود روایت میکنند چون ما اصلاً زیرساخت تولید چنین اثری را نداریم. در واقع در کشور ما زیرساخت تولید بعضی از آثار سینمایی اصلاً وجود ندارد و سرمایهگذاری میخواهد. اگر ارتش و سپاه از فیلمسازان فیلم دریایی میخواهد باید زمینهاش را برای ما فراهم کند.
آیا نمیتوان گفت که ارگانهای مختلف اهمیت فیلم و سینما را درک نکردهاند و به همین دلیل از ساخت فیلم حمایت نمیکنند؟
بله ارگانهای مختلف باید به این درک برسند که سینما و فیلمسازی امروز بسیار مهم است. سینما آنقدر مهم است که میتواند نگاه همه دنیا را نسبت به ما تغییر دهد. در همین بحث فیلمسازی در دریا باید بگویم که دریا ادبیات و فضای قابل فهمی برای همه دنیا دارد، تصاویر زیبایی به فیلمساز میدهد و علاوه بر ارزشهای استراتژیک چنین فیلمهایی میتوانند ارزش هنری بالایی هم داشته باشند.
چرا نهادها و انجمنهای سینمایی که در تولید فیلم نقش دارند به جای جذب سرمایه به فروش بالای فیلمشان در گیشه توجه ندارند که از آن طریق بتوانند به درآمد و سرمایه برای تولید فیلمهای بعدی برسند؟
ایجاد گیشه نکته بسیار مهمی است، ما باید جذابیت ایجاد کنیم تا زمینه را برای بازگشت سرمایه فراهم شود. در گیشه ایران اگر شما فیلمی با ۱۵ میلیارد تومان بسازید در صورتیکه فیلمتان طنز باشد احتمال دارد که به سرمایه اولیهتان برسید. این نشان میدهد که گیشه ایران ظرفیت محدودی دارد و برای تولیدات پر هزینه نمیتوان به آن چندان امیدوار بود.
به نظر من ما باید با کشورهای همسو در اکران فیلمهایمان تعامل داشته باشیم. دوره حضور در جشنوارهها به پایان رسیده، ما توانایی هنری خود را به دنیا ثابت کردهایم؛ راجر ایبرت درباره فیلمهای ایرانی میگوید: «با پول کافههایی که در فیلمهای ما خرج میشود، ایرانیان فیلمهایی میسازند که تحسینبرانگیز است.»
به نظر من ما در حوزه سینما خود را ثابت کردهایم ولی در حوزه گیشه جهانی عملکرد خوبی نداشتیم. ما باید زمینه فروش ایجاد کنیم؛ پاکستان یک سوم مساحت ایران است و نزدیک سه برابر ایران جمعیت دارد و خوراک سینماییاش را هند و ترکیه تأمین میکنند و جالب است که مردم پاکستان گرایشی به آن فرهنگها ندارند و بیشتر مجذوب فرهنگ ایران هستند و سینمای ایران را دوست دارند اما ما بلد نیستیم آنجا گیشه داشته باشیم.
روسیه گیشه سینمای بسیار قدرتمندی دارد، ما با این کشور مشترکاتی داریم در برخی مناطق در جبهه سوریه با این کشور همرزم بودیم و علیه داعش جنگیدیم. ما میتوانیم با همکاری هم فیلم بسازیم و این قصهها را روایت کنیم.
چرا برای ساخت چنین آثار مشترکی اقدام نمیکنید؟
این کار ما نیست، باید رایزنی فرهنگی ما در حوزه دیپلماسی عمومی این اقدامات را انجام دهد. من نمیدانم چرا آنها فکر میکنند که با یک نمایشگاه ایران باستان کار خود را انجام دادهاند. قطعاً بسیار خوب است که ما به گذشتهمان فخر بورزیم و سرمان را بالا بگیریم اما نباید امروز و اکنون را فراموش کرد.
آمریکاییها مقالات و کتابهای متعددی چاپ کردهاند؛ مثل «بازداری شیعه» که ولی نصر پسر سید حسین نصر این کتاب را نوشته است و در آن به این مسئله اشاره میکند که شیعه و ایران دوباره به سمت احیای امپراطوری فارس میرود؛ آنها خودشان این حرف را زدهاند و مشخص است که به قدرت ما پی بردهاند اما اینکه ما این قدرت را به زبان فرهنگی ابراز کنیم نیازمند ملزومات فرهنگی هستیم، ملزومات فرهنگی با دیپلماسی عمومی فراهم میشود و امروز مهمترین دیپلماسی عمومی در دنیا زبان تصویر است.
امروز تصویر زبان ارائه فرهنگ است، کره از یک افسانه دروغین «جومونگ» میسازد و ما میبینیم و لذت میبریم و در عین حال تصور میکنیم که آنها تاریخ دارند در حالیکه اینگونه نیست.
به دست آوردن گیشه تنها در کشورهای منطقه شاید به لحاظ اقتصادی برای ما آوردهای داشته باشد اما در بحث معرفی فرهنگمان یا اقداماتمان در منطقه لازم است که فیلمهایمان در دیگر نقاط دنیا نیز اکران شوند.
به اعتقاد من اگر میخواهیم بازار پیدا کنیم اول باید وجه مشترک بازار را با خودمان بسنجیم. در بازار باید چنین کاری انجام دهیم و این ادبیات خاص بازار است. اروپا و آمریکا مطلقاً به مقاومت ما نگاهی نخواهند کرد. اصلاً لازم نیست به بازار آنها توجه کنیم چراکه اگر درگیر این موضوع شویم باید شبیه آنها شویم و ادای آنها را در بیاوریم؛ ما تا هزار سال دیگر هم ادای تروفو را در بیاوریم تروفو نمیشویم چون اروپایی نیستیم.
شهید آوینی میگوید مردم جهان جان فورد را میستایند چون به شدت آمریکایی است و کوروساوا را میستایند چون به شدت ژاپنی است؛ ما هم باید خودمان باشیم و در واقع باید ایرانی باشیم. اگر خودمان باشیم جهان هم ما را دوست خواهد داشت اما فکر میکنم ما امروز کمی درگیر ادا در آوردن شدهایم.
به نظر من به دست آوردن بازار اروپا برای ما خیلی سخت است، هر چند که میبینیم در این سالها سینمای کرهجنوبی موفق به انجام این کار شده و هم بازار اروپا و هم بازار آمریکا را به دست آورده است و سینمای ترکیه هم تا حدی موفق شده است. اینها سینماهای رقیب ما بودند و همانطور که در خودروسازی به کره باختیم و به این باخت هم افتخار میکنیم در سینما هم باختهایم.
چرا باید به باخت افتخار کنیم؟
نمیدانم و برایم عجیب است. این تحقیر یک ملت است و اسم خودروسازیمان را باید همین بگذاریم؛ تحقیر یک ملت. ما در این حوزه باختهایم و در سینما هم همینطور است.
کرهجنوبی نگاهش به جشنواره نیست، شاید بعد از سالها چندین جایزه هم در جشنوارههای آمریکایی و اروپایی برنده شود اما در مقیاس بزرگتر میبینیم که تمرکز اصلی آنها روی بازار اروپا و آمریکاست و موفق هم هستند و اتفاقاً کره پس از اروپا و آمریکا در تلاش است که وارد گیشه چین هم بشود، این تلاش را آمریکاییها و اروپاییها هم میکنند؛ مارول رسماً اعلام میکند که حاضر است فیلمهایش را برای اکران در سینماهای چین سانسور کند و حتی کاراکتر چینی در فیلمهایش قرار میدهد. این نشان میدهد که گیشه اهمیت بیشتری از جشنوارهها دارد و گیشه چین یکی از بزرگترین گیشههای جهان است و به دست آوردن آن قاعدهای دارد که باید آن را بلد باشیم. اصل ماجرا این است که سینمای مقاومت باید از این پیله خود که فقط برای بیننده داخل ساخته میشود، خارج شود و فیلمهایی ساخته شوند که هم حکایتگر روز باشند و هم بحث مقاومت را مطرح کنند.
به عنوان مثال به نظر من امروز داعش یکی از ترندهای بالای VOD دنیاست؛ فیلمها و سریالهایی که دربارهاش ساخته میشوند را همه دنیا میبینند؛ این زمینه وجود دارد و عجیب است که ما از آن استفاده نمیکنیم.
ما در جشنواره فیلم فجر فیلمهای پر هزینهای داشتیم که بحث مقاومت هم در آنها مطرح بود اما چرا حتی یک فیلم هم به موضوع روز و داعش نمیپردازد و معمولاً نهادها و ارگانهایی که چنین فیلمهایی میسازند بیشتر به گذشته رجوع میکنند؟
بله با این نکته موافقم و شاید دلیل آن به این موضوع مربوط میشود که ما و در واقع بدنه سینما هنوز باور ندارد که ما در منطقه چه کارهایی انجام دادیم. باور کنید ما خیلی قوی هستیم و کارهای بزرگی انجام دادیم. ما همیشه از نداشتههایمان آسیب دیدهایم و حالا که از داشتههایمان میترسند از این مسئله چیزی نمیگوییم و قدر آن را نمیدانیم. ما خودمان را باور نکردهایم و با اعتماد به نفس خود را معرفی نمیکنیم.
باید این کار را در سینما انجام دهیم، بدنه سینما ما به لحاظ تکنیک هیچ چیزی از دنیا کم ندارد و حتی بعضی از کارگردانها و افراد فنی سینمای ایران در سطح یک دنیا یا حتی شاید جزو افراد منحصر به فرد دنیا باشند اما دریغ و افسوس که از این توانایی استفادهای نمیشود.
در فیلمنامههایی که انجمن سینمای دفاع مقدس در دستور ساخت دارد، به موضوع روز نیز پرداخته شده است؟
بله فیلمنامه بسیار خوبی درباره داعش داریم و به نظر من حتی این فیلمنامه حیرتانگیز است اما اینکه چه زمانی ساخته میشود همه چیز به پول و سرمایه وابسته است.