داستان موزهای که به گفتهی مدیرش؛ هر کجایش دست میگذاریم، فرومیریزد/ اگر موزه را بکوبیم و پاساژ بزنیم، بهتر است...
چراغ موزه فرش سالهاست که سوسو میزند. گاهی برقهایش برای مدت طولانی رفته و گاه با وساطتهای مختلف باز و پذیرای پژوهشگران شده است. این موزه چه باز باشد و چه بسته، ماجراهای تلخی را از سر گذرانده و امید چندانی هم به آینده ندارد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، موزه فرش نه تنها مظلوم است بلکه در حقاش اجحاف شده گرچه این روزها به واسطه مدیر پرحاشیهاش بیشتر از پیش بر سر زبانها افتاده؛ از زمان انتصاب سجاد نوروزیان توسط عزتالله ضرغامی (وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی) به عنوان مدیر جدید و با اقداماتی که در آن صورت داد ازجمله تبدیل هفت حوض حیاط بیرونی موزه به باغچه و پستهایی که در اینستاگرام منتشر کرد و خودش را با نامی عجیب معرفی کرد: "چلمن سیزدهم"!
در ادامه نیز انتشار انتقادات یک راهنمای گردشگری از وضعیت نابسامان موزه فرش، از خاموش بودن چراغها گرفته تا وجود سوسک و حشرات موزی و… حواشی این موزه را بیش از پیش کرد. پس از آن بود که نوروزیان بارها از خبرنگاران درخواست کرد بدون هماهنگی و به صورت سرزده برای بازدید از موزه فرش بروند تا گزارشی بدور از هیاهوی شبکههای اجتماعی تهیه و منتشر کنند. ما نیز دعوتش را اجابت کردیم و بدون اطلاع قبلی راهی موزه فرش شدیم تا بازدیدی از این موزه تخصصی داشته باشیم؛ گرچه پیشبینی کرده بودیم که ممکن است این بازدید با چالشهایی همراه شود.
موزه فرش در خیابان کارگر شمالی و تقاطع خیابان دکتر فاطمی یا به عبارتی در ضلع شمال غربی پارک لاله قرار دارد اما برای پیدا کردن آن هیچ تابلوی راهنمایی پیدا نمیکنید یا مسیریابی که با کمک آن از وجود موزه در این خیابان مطلع شوید. باید به صورت پیشفرض بدانید که موزه کجاست، یا از طریق اپلیکیشنهای مسیریابی خودتان را به موزه برسانید. و البته که برای رسیدن به نمایشگاه دائمی فرش همه چیز آسان شده و به محض بیرون آمدن از موزه فرش، بنرهای متعدد شما را به سمت نمایشگاه هدایت میکنند؛ نمایشگاهی که در محوطه موزه فرش برپا شده و مسیر دسترسی ماشین امداد را در مواقع ضروری به سمت موزه فرش بسته و معلوم نیست آیا آتشنشانی ساخت نمایشگاه را در موقعیت کنونی تایید کرده است یا خیر. چراکه اگر احیانا آتش یا هر حادثهای در موزه واقع شود، راه دسترسی به فرشها از اطراف و نیز به مخزن بسته است.
باغچه جای حوض!
شاید باغچهای که صبح به صبح آب داده میشود تا گلهایش شکوفاتر شوند بتواند نشانی برای رسیدن به موزه فرش باشد. این باغچه روزگاری حوض بود و فلسفهی خاص در پس خود داشت اما به یمن حضور مدیر جوان تبدیل به باغچه شد؛ هرچند قرار بود موقت باشد اما گلهای آن هر روز قد میکشند و بزرگتر میشوند....
وارد حیاط که میشوید زیبایی و طراوت باغ و درختان آن دلتان را میبرد و آفتاب تند و تیز بر صورت و چشمانتان میکوبد اگر چشم بچرخانید، میبینید بخشی از باغچه خشک شده و دیگر خبری از دار و درخت و سبزه در آن نیست. وقتی از سرسرای موزه رد میشوید تا بلیت تهیه کنید، به جای بلیت یک فیش ۵ هزار تومانی دریافت میکنید که هیچ اثر و یادگاری از موزه فرش در آن دیده نمیشود بلکه تنها یک تکه کاغذ است درست مانند قبض انتظار در شعبهی بانک؛ درواقع بود و نبودش در دستان شما تفاوتی با تکه کاغذهای دیگر ندارد.
اگر روز زوج را برای رفتن به موزه فرش انتخاب کردید، یک راهنما هم باخود ببرید چراکه موزه تنها یک راهنما دارد که فقط روزهای فرد کارت میزند و سایر روزها باید برای دانستن داستان فرشها به خواندن اطلاعاتی که کنار آنها نوشته شده، اکتفا کنید که در بیشتر موارد حوصله سربر خواهد بود و بعد از دیدن چند فرش، ترجیحتان ترک موزه خواهد شد.
در نبود بودجه، تامین نیروی انسانی لازم برای این بخش غیرممکن شده همانطور که مدیر میگوید: موزه، دو راهنما داشت. در دوران کرونا، استان تهران که با کمبود نیرو روبهرو میشود، در موزهها تعدیل نیرو میکنند چراکه موزهها کلا تعطیل بودند. نیروهای موزه نیز بعد از تعدیل نیرو به سمت کارهای دیگر روی میآورند. اکنون با بازگشایی مجدد، تا بخواهیم نیروها را فرابخوانیم و بیاوریم، با دشواریهای زیادی همراه هستیم. باید بتوانیم دانشجویان و فعالان این حوزه را فرابخوانیم تا به کمک ما بیایند. برای تحقق این امر، باید صبر کنید. تا هر زمان که لازم است صبر کنید. راهنما و کارشناس فرش نداریم که بیاید و توضیح دهد. باید آموزش داده شود، این بخش هم به من ربط ندارد. نهادی که باید آموزش دهد، باید این کار را انجام دهد.
نوروزیان در پاسخ به این سئوال که با این حساب هر زمان برای دیدن موزه فرش میآییم، باید راهنما با خودمان بیاوریم، میگوید: درست میشود. البته که ما بازدیدکننده زیادی نداریم. تورها هم راهنما با خودشان دارند. اصولا موزه فرش، جذابیت عمومی ندارد و اصلا هیچکس نمیدانست موزه فرش کجاست تا ما آمدیم و کمی سر و صدا و توجهات جلب شد.
فرشهایی که سالهاست آویزان ماندهاند
با گشتی کوتاه در موزه کمکم وخامت حال فرشهای آویزان مانده، رخنمایی میکند. نوروزیان درباره حال و روز این فرشها میگوید: شیوه نگهداری فرشها غلط است. مشکلات فرشها برای امسال و پارسال نیست بلکه برخی از این فرشها بیش از ۱۰ سال است که به همین روش نگهداری میشوند؛ در این مدت هم، نه کسی به حال آنها غصه خورده و نه کسی در این باره نقدی کرده بود. فرشی هم داشتیم که کنار توالت به نمایش گذاشته شده بود.
از او درباره کم و کیف مشکلات فرشها که پرس و جو کردیم، ما را به پرسش از بخش موزهداری فراخوانده و اینطور ادامه میدهد: من نمیدانم تاکنون این فرشها چگونه نگهداری میشدند و موزهدار باید پاسخگو باشد. در حال حاضر از گروهی از کارشناشان پژوهشگاه میراث و گردشگری درخواست کردیم تا آسیبشناسی این فرشها را انجام دهند اما هنوز کارشناسان مربوطه گزارش خود را ارائه ندادهاند. در این میان نیازمند کمک کارشناسان بخش خصوصی نیز هستیم. این موزه، کارش با بخش دولتی پیش نمیرود بلکه بخش خصوصی به کمک بیاید. نمیدانم که چند درصد از فرشها نیازمند کارشناسی و بررسی هستند، این را هم از کارشناسان موزه بپرسید. اینها ظاهر ماجرا هستند درحالی که هنوز مشکلات بینادیتری هم در موزه وجود داشت.
نوروزیان به این سئوال که چینش فرشها بر چه اساس است و چه برنامهای برای موزه فرش در نظر دارد هم اینطور پاسخ میدهد: درخصوص چینش فرشها از موزهدار پرسش کنید. من معتقد هستم که موزه فرش باید رویدادمحور شود. اینکه بینهایت فرش در آن چیده شود و مشخص نباشد چه به چه است، دستاوردی ندارد. از نظر من، این تعداد فرش که در موزه به نمایش گذاشتهشده، زیاد است. به طور مثال میتوان، فرشهای دوره صفوی را نمایش داد. بعد مردمشناسی، روایتگری دوره صفوی، خوراک صفوی و پوشش صفوی را در کنار آن آورد و کانسپتی درست کرد که مخاطب دستاوردی از دیدن موزه داشته باشد. هر چند ماه یکبار هم میتوان آنرا تغییر داد. اکنون موزه فرش هیچ روایتی ندارد و فقط کنار هم جمع شدهاند. مجموع فرشهای این موزه که در سامانه جام ثبت شدهاند بالغ بر ۱۸۰۹ فرش است. همه فرشها نیز ثبت شدهاند.
به گفته مدیر موزه فرش، آن بخش از باغچه که اکنون خشک شده و دیگر اثری از چمن و درخت در آن نیست، بخشی از سقف مخزن است!
تصاویری از پاسیو و تاسیسات موزه...
اشتباهات در موزه فرش تمامی ندارد. مدیر جوان در لابهلای سخنانش به این اشتباهات مکرر در مکرر اشاره میکند و حال درخصوص وضعیت پاسیو که به لابی مشهور است، میگوید: آویزان کردن فرشها در این بخش برای نمایش، کار اشتباهی است و صلاح نیست این روش نمایش ادامه یابد. ضمن آنکه این بخش حداقل ۱۰ سال است که نظافت نشده است. این بخش باید به طراحی اولیه خود بازگردد. چنانکه بازدید موزه فرش اینگونه بوده که مراجعه کننده در بدو ورود به آمفی تئاتر میرفت و نسبت به فرش ایرانی اطلاعات کسب میکرد سپس از درهای تالار وارد شده و موزه را میدید و سپس در تالار مینشست و درباره فرشها صحبت میکرد. درواقع چرخه مراجعه گفتمان محور است و میتوان گفت، دری که امروز ورودی موزه شده، درواقع خروجی موزه بوده که با گفتمان همراه میشد.
نوروزیان میگوید: از آنجا که سالیان سال در این بخش فرش آویزان کرده بودند دیگر امکان نشستن مراجعه کنندهها بر روی سکوها فراهم نبود. این سالن باید به کاربری اصلی خود بازگردد. زمانش هم معلوم نیست چراکه موزه فرش به اندازهای کار دارد که هر کجای آن دست میگذاریم، فرو میریزد! به طور مثال؛ از هشت چیلر موجود، حتا یکی هم کار نمیکرد، از این رو درصدد بازسازی آن برآمدیم. سقف، نور، کف و دیوارهای سالن آمفی تئاتر مشکل داشت که درحال رفع آن هستیم. مرمت کتابخانه را نیز به تازگی آغاز کردیم. سقف و حتا مخزن موزه مشکل داشتند و مخزن فرش سوراخ بود چراکه در اوایل دهه ۹۰ بر روی آن درخت کاشته بودند. در آن سالها شخصی در روز درختکاری برای آنکه عکس بگیرد، در این مکان درخت کاشت. وقتی من مدیریت موزه را برعهده گرفتم، میدیدم باران که میآید همه لگن در دست میدوند؛ آب قطره قطره میچکید چراکه سقف مخزن سوراخ بود. درخت را جابهجا و سقف مخزن را درست کردیم. اولویتهای موزه فرش با آنچه در ظاهر دیده میشود، بسیار تفاوت دارد.
گرد و خاک، تغییر رنگ و شکل فرشها
هرچند نوروزیان به ظاهر نسبتا خوب موزه فرش اشاره دارد، اما همین ظاهر نیز با مشکلات زیادی همراه است؛ از خاکی که روی فرشها نشسته، آشغالهای کوچک و تکههای سیم که در جای جای موزه پای فرشها و بخشهای مختلف ریخته شده و نشان از تعویض سیم کشی موزه دارد، گرفته تا حال نزار فرشهای آویزان مانده که تار و پود آنها از هر طرف کش آمده و رنگشان رفته... همین نکات شاید به ظاهر بیاهمیت وقتی درباره فرشهای تاریخی مطرح میشود، حساسیت بیشتری را میطلبد چراکه قطعا یکی از عوامل بیدزدگی فرش، خاک است.
مدیر موزه فرش درباره وجود خاک و آشغالهای ریز و درشت اینطور میگوید: بارها این فرشها نظافت شدهاند. هیچ فرش بید زدهای هم نداشتیم. بسیاری از این فرشها سالهاست که آویزان ماندهاند به نوعی که پیچ آنها هرز شده و پایین آوردن و دوباره سوار کردن آنها با چالشهای فراوان همراه خواهد بود. هرچند معتقد هستیم که موزه فرش به بازسازی اساسی نیاز دارد. نورگیرهای طبیعی آن باید پاکسازی شوند. این امر مستلزم آن است که فرشها به طور کامل جمع آوری شوند، موزه نظافت شود چراکه مشکل نظافتی داریم. سقف موزه ۴۰ سال است که به همان حال رها شده. آشغال و زباله روی سقف فراوان بود و سعی کردیم آن را تمیز و مرتب کنیم.
از نوروزیان پرسیدیم آیا فرشها را با جاروبرقی تمیز میکنید یا روش دیگری برای تمیزکاری در نظر گرفته شده؟ جواب میدهد: این امور را از موزهداری پیگیر شوید، بروید از خودشان بپرسید که با چه چیزی تمیز میکنند.
رئیس موزه فرش حرفهایش را اینطور ادامه میدهد: سالهاست شیوه نگهداری از فرشها نادرست است. تار و پود بسیاری از فرشها کج شده و حتا به دلیل نگهداری نادرست، کثیف شدهاند و هر کاری هم بکنیم دیگر تمیز نمیشوند چراکه ۱۵ سال است که به همین روش نمایش داده شدهاند و کسی هم برایش مهم نبوده. باید بودجه مناسبی برای این موزه تعریف شود و در این امر بخشهای دیگر هم باید پای کار بیایند. از بخش فرش، فقط موزه آن دست وزارت میراث و گردشگری است و بقیه بخشها به وزارت صمت بازمیگردد. اتفاقات اقتصادی آن طرف میافتد و هیچ چیز آن نصیب موزه نمیشود. باید این مسئله حل شود.
بعد هم تاکید میکند که موزه فرش باید منابعی برای کسب درآمد تعریف کند. وقتی ملکی بزرگ، دو نبش، بر فاطمی و کارگر داریم اما لنگِ بودجه هستیم، جای سئوال است. اگر موزه را بکوبیم و پاساژ بزنیم، بهتر است.
به بحث نور که میرسیم، مدیر میگوید: نور موزه حدود ۲۰ سال بود که دست نخورده بود. هر روز که میآمدم، میدیدم یک لامپ سوخته. میرفتم لالهزار یک چیزی میخریدم و میآوردم و میبستم. وقتی وارد فضا میشدید صد مدل نور میدیدید. یکی از کارهای مهم ما آن بود که تمام آن نورها را جمع کردیم و نور یک دست سفید که به فرشها آسیب نزند، وصل کردیم. بخشی از مهتابیها هم جمع شده و بخشی از آنها در انتظار ادامه کار نورپردازی است.
شاید همین ادامه کار نورپردازی عاملی برای ریخته شدن تکههای سیم در جای جای موزه باشد، گرچه نوروزیان تاکید دارد که؛ گردگیری و تمیزکاری موزه حداقل ماهی دوبار انجام میشود. اگر اکنون خردههای سیم یا شیء دیگری دیده میشود از آن جهت است که درحال حاضر موزه فرش درحال بازسازی است. اگر اختیارش دست من بود، ۳ ماه موزه را تعطیل میکردم. به اندازهای خرابیهای موزه زیاد است که اصلاح آنها به سادگی نیست. ما نیازمند بودجه درشت هستیم تا بتوانیم کارها را درست پیش ببریم. حدود ۱۲ تا ۱۵ میلیارد پول لازم داریم تا موزه فرش تا حدودی از وضعیتی که دارد، نجات یابد.
موزه فرش ایران در فهرست آثار ملی قرار دارد و با وجود آنکه تا حدود یک دهه پیش در زیرمجموعه وزارتخانه و ادار کل موزهها بود اما چند سالی است که به استان تهران منتقل شده، از این رو بودجه آن استانی تامین میشود. نوروزیان در پاسخ به این سئوال که شنیده شده هر زمان از ضرغامی بودجه بخواهد، دریغ نمیکند، میگوید: اگر اینگونه بود خیلی زودتر کار موزه فرش انجام شده بود. من دوست داشتم اینگونه باشد اما…
به بحث اصلاح حریم موزه و گنجانده شدن حوضها در حصار داخلی موزه میرسیم و مدیر میگوید: حریم ثبتی موزه فرش بازارچه شهرداری را هم دربرمیگیرد و پارکینگ موزه محسوب میشود. سالهاست که قرار است این کار انجام شود و حتا حکم تخلیه آن بازارچه گرفته شده اما تاکنون کاری پیش نرفته است. زمانی میتوانیم این مهم را اجرایی کنیم که چراغ موزه فرش روشن باشد.
میرسیم به داستان چلمن سیزدهم، شخصیت واقعی چلمن سیزدهم میگوید: آقای ضرغامی درباره آن صحبت کردهاند. کاراکتر طنز و جذابی است و من خیلی دوستش دارم. اگر بتوانم آن را دوباره زنده کنم در میراث فرهنگی استفاده میکنم، چون حرف زیاد دارم...
گزارش و عکس: معصومه دیودار