۵ فیلم، ۵ موزیسین نابغه+موسیقی
فیلمسازان کشورهای مختلف همواره نسبت به تولید آثاری در رابطه با مفاخر موسیقی، گروهها و جریانات هنری و اجتماعی توجه نشان دادهاند. گزارش پیشرو پنج فیلم درباره پنج شخصیت برجسته موسیقی جهان را معرفی و بررسی میکند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بیراه نیست اگر بگوییم تمام هنرها به نوعی در بخشهایی به یکدیگر مرتبط هستند. حتی اگر چنین هم نباشد آنچه در تمام هنرها وجه اشتراکی مهم ایجاد کرده، مقوله زیبایی است که در وهله دوم با حس زیباشناسی هنرمند و مخاطب کامل میشود. اما موضوع مورد توجه اینکه حتی قدمت هنرهای مختلف نیز نمیتواند بر ارتباط هنرها نسبت به یکدیگر خللی ایجاد کند. اگر بپذیریم که موسیقی نشات گرفته از طبیعت است به این معناست که این هنر پیش از آفرینش انسان نیز وجود داشته و حتی پرندگان و برخی دیگر از گونههای زنده نیز با آواها و اصوات در ایجاد آن سهیم بودهاند. در نهایت اینکه قدمت موسیقی هزاران سال از سینما بیشتر است اما با این حال این سینماست که در مقاطعی به کمک موسیقی آمده و با پرداختن به شخصیتهای مطرح و گروهها و سبکهای جریانساز در قالب آثار دراماتیک به اشاعه این هنر اصیل و پر قدمت پرداخته است.
آنچه در این گزارش مدنظر است پرداختن به موسیقی و سینماست. اما نه از بعد تحلیلی و بررسی این مهم که موسیقی در سینما چه جایگاهی دارد یا سینما تا چه حد میتواند موسیقی را به عنوان یک عنصر اساسی در خود حل کند. موضوع ساده است، در طول تاریخ و پس از پذیرفته شدن سینما به عنوان هنری مهم، آثار متعددی درباره برخی شخصیتهای برجسته موسیقی ساخته شده که از میان آن آثار متعدد، تنها برخی در لیست آثار قوی و ماندگار تاریخ هنر دنیا به ثبت رسیدهاند. گزارش پیش رو به معرفی آثاری میپردازد که زندگی شخصیتهای برجسته و جریانساز و نخبه عرصه موسیقی جهان را در قالب آثاری دراماتیک روی پرده بزرگ سینما زنده کردهاند. در خلال گزارش چند قطعه از موسیقی متن آثار مذکور قابل شنیدن است.
فیلم «آمادئوس»
کارگردان: میلوش فورمن
درباره درونیات ولفگانگ آمادئوس موتسارت موزیسین مطرح اهل اتریش
به جرات میتوان فیلم «آمادئوس» ساخته میلوش فورمن با بازی اف. موری. آبراهام و تام هولسی را یکی از شاهکارهای سینما دانست، اثری دراماتیک و منسجم که درونیات یکی بزرگترین مفاخر موسیقی جهان، ولفگانگ آمادئوس موتسارت میپردازد. مطمئنا یکی از دلایل موفقیت و ماندگاری این اثر فیلمنامه منسجم آن است که توسط نمایشنامهنویس معاصر پیتر شفر نوشته است. در واقع فیلمنامه «آمادئوس» اقتباسی از یکی از نمایشنامههای شفر است که توسط خودش انجام شده است.
این اثر نه فقط درباره موتسارت که درباره بخشهایی از زندگی آنتونیو سالیری یکی دیگر از هنرمندان اهل اتریش نیز، هست. فیلم «آمادئوس» تا آن حد موفق بوده که مجموعا نامزد دریافت ۵۳ جایزه شده و ۴۰ جایزه را به دست آورده است. ۸ جایزه اسکار، ۴ جایزه بفتا، ۴ جایزه گلدن گلوب، و یک جایزه دیجیاِی دستاورد موفقیت فیلم ماندگار «آمادئوس» است.
باید یادآور شد فیلم «آمادئوس» وجهه رئالیستی زندگی موتسارت نمیپردازد. این اثر در کل درباره نحوه مرگ موتسارت است و در واقع دلیل اصلی مرگ این موسیقیدان نابغه مشخص نشده است.
داستان فیلم در وین در نیمه دوم قرن هجدهم اتفاق میافتد. در اعترافات سالیری که آهنگساز دربار اتریش بود به جنایتی که در حق ولفگانگ آمادئوس موتسارت مرتکب شده اعتراف میکند. موتسارت نابغهای که است وقتی وارد دربار میشود مورد توجه امپراطور قرار میگیرد اما عقل معاش ندارد و از طرف دیگر زنی دارد که با حسادتها و جاهطلبیهایش زندگیشان را دستخوش طوفانهای زیادی میکند. سالیری از این موقعیتها استفاده میکند و درنهایت موتسارت در حالی که قطعه مرگ خودش را ساخته در فقر میمیرد. فیلمی عمیق که فقط به زندگی موتسارت نمیپردازد بلکه نقاط ضعف بشری را تشریح میکند. فیلمی که بیشتر از اینکه شرح وقایع اتفاقات زندگی یک هنرمند باشد به درونیات او میپردازد. و اینجا منظور از هنرمند فقط هم موتسارت نیست. سالیری انگار بخش سیاه روح موتسارت باشد.
موضوع این است که، آنچه درباره زندگی و مرگ موتسارت در ذهن مردم جای گرفته ماحصل نگاه دو نمایشنامهنویس و افراد دیگر است که روایت خیالگونه خود را از زندگی این هنرمند بیان کردهاند. یکی از آن درامنویسان پیتر شفر و دیگری الکساندر پوشکین است که در نمایشنامه «موتسارت و سالیهری» روایت خود را با زبانی دراماتیک بیان کرده است.
نیکلای ریمسکی کورساکف (نوازنده و آهنگساز روستبار) نیز در اپرای روایتی از زندگی موتسارت داشته است. یکی از اینها داستانی که بیان میکند موتسارت از فرارسیدن مرگ خود اطلاع داشت و آخرین کارش «رکوئیم» (به معنی مرثیه) را برای آن نوشت. فیلم «آمادئوس» را میتوان آخرین اثر خیالگونه درباره زندگی موتسارت دانست.
به هرحال تاثیر ولفگانگ آمادئوس موتسارت در موسیقی تا به آنجاست که حتی اگر هیچ نمایشنامه و فیلمنامهای چه واقعی چه خیالگونه درباره او نوشته نمیشد، بازهم آثارش تا قرنها بعد مخاطبان خود را داشت.
آخرین اثر خیال پردازانهای که به موتسارت مربوط میشود، فیلم آمادئوس است که تحت تأثیر نمایشنامه پیتر شیفر ساخته شدهاست.
موسیقی و آثار موتسارت تا آن حد در عمق وجود شنونده نفوذ میکند که رانسیس راوشر (روانشناس آمریکایی) در سال ۱۹۹۳ طی انتشار مقالهای در مجله علمی «نیچر» شنیدن موسیقی موتسارت را عامل افزایش هوش و بالا برنده بیاندازه تجسمات ذهنی دانسته است. موضوع جالبتر اینکه حال دانشمندان حوزه روانشناسی دانشگاه وین در تحقیقی تازه به این نتیجه رسیدهاند که موسیقی موتسارت بر مغز تأثیر محسوسی ندارد و باعث افزایش هوش نمیشود. به هرحال هرچه که هست آثار موتسارت همچنان قابل شنیدن و تحلیل و بررسیاند.
ولفگانگ آمادئوس موتسارت سی و پنج سال عمر کرد و ۵ دسامبر سال ۱۷۹۱ درگذشت، بیآنکه درباره مرگ او روایت موثقی وجود داشته باشد. موتسارت در زندگی کوتاه خویش بیش از ۶۰۰ قطعه موسیقی شامل موسیقی برای اپرا، سمفونی، کنسرتو، موسیقی مجلسی، سونات، سرناد و کُر ساخت. او تا آن حد باهوش بود که در پنج سالگی شروع به آهنگسازی کرد و در هفت سالگی اولین سمفونی خود را نگاشت و دوازدهساله بود که اولین اپرای کامل خود را مکتوب کرد.
فیلم «من آنجا نیستم»
کارگردان: تاد هینز
روایتی غیر کلاسیک از زندگی باب دیلن موزیسین مطرح آمریکایی برنده نوبل
«من آنجا نیستم» محصول سال ۲۰۰۷ یکی دیگر از آثار سینمایی با موضوع شخصیتهای مطرح عرصه موسیقی است. کارگردانی این اثر را تاد هینز به عهده داشته و کریسین بیل، کیت بلانشت، هیث لجر بازیگران اصلی آن هستند.
فیلم سینمایی «من آنجا نیستم» درباره زندگی یکی از نوابغ موسیقی جهان باب دیلن است. باید یادآور شد این اثر برداشتی نعل به نعل از زندگی باب دیلن نیست بلکه روایتی غیر کلاسیک است که از زندگی شخصی و هنری او در شش پرسونا الهام گرفته است. هیت لیجر، مارکوس کارل فرانکلین، بن ویشاو، کریستین بیل، ریچارد گییر و کیت بلانشت بازیگرانی هستند که در فیلم «من آنجا نیستم» چهرههایی متفاوت را از باب دیلن ارائه دادهاند، بی آن که از او نام ببرند.
باب دیلن (شاعر و خواننده و آهنگساز) آمریکایی است که چند سال پیش جایزه نوبل به او اختصاص یافت که البته حاشیههایی هم داشت زیرا دیلن تا مدتها به دریافت آن اشتیاقی نداشت.
با توجه به داستان فیلم و نگاه تاد هینز میتوان گفت این فیلم اثری است که از موسیقی و آثار باب دیلن تاثیر گرفته است. در این فیلم ۶ پرسوناژ جداگانه از باب دیلن به نمایش درمیآید، که هر اجرا را یک بازیگر انجام دادهاست، شاعر، نبی، یاغی، مقلد، ستاره و گرایش دوبارهاش به مسیحیت. شش هویت با هم جمع شدهاند و باب دیلن را به ما یادآوری میکنند؛ که این نقشها را: هیت لیجر، مارکوس کارل فرانکلین، بن ویشاو، کریستین بیل، ریچارد گییر و کیت بلانشت بازی میکنند بدون اینکه در فیلم، نامی از باب دیلن برده شود. بیشتر تحسینها البته نصیب کیت بلانشت شد که تصویر حیرتانگیزی از جوانی دیلن داد.
فیلم «پیانیست»
کارگردان: رومن پولانسکی
درباره زندگی پر تلاطم ولادیسلاو اشپیلمان آهنگساز و نوازنده اهل لهستان
فیلم «پیانیست» محصول سال ۲۰۰۲ ساخته رومن پولانسکی و بازی بینظیر آدرین برودی، یکی دیگر از آثاری است که درباره یک موزیسین ساخته شده است؛ هرچند پولانسکی در این اثر بیش از آنکه به زندگی یک هنرمند بپردازد، روایت خود را از جنگ داشته اما با توجه به نگاه و منظر او در فیلمنامه نسبت به وضعیت موزیسینی لهستانی که در جنگ جهانی گرفتار شده، همچین سکانسهای بدیع و قاببندیهای منحصر به فرد میتوان این را اثر سینمایی را در نیز در دسته آثاری قرار داده که درباره موسیقی و یک موزیسین ساخته شده است.
موضوع دیگری که پولانسکی را به ساخت «پیانیست» ترغیب کرده این است که خانوادهاش در جنگ جهانی دوم برای حفظ جانشان مجبور به ترک خاک شدند و در نهایت به اردوگاههای آشویتس رفتند.
فیلم «پیانیست» درباره ولادیسلاو اشپیلمان آهنگساز و نوازنده اهل لهستان است که در آن دوران آثار موسیقی شوپن را در ایستگاه رادیویی ورشو مینواخته و از شهرت بسیاری هم برخوردار بوده است. وی از سال ۱۹۳۰ تا سال ۲۰۰۰ در زمینه موسیقی فعالیت داشته و کتاب و فیلم پیانیست بر اساس زندگی او نوشته و ساخته شدهاند.
ماجرای فیلم «پیانیست» بدین قرار است: اشپیلمن زمانی که آلمانها لهستان را اشغال میکنند نمیتواند از کشور فرار کند و برای مدتی طولانی به صورت مخفی در خانهها زندگی میکند تا زمانی که متفقین از راه میرسند. فیلم پولانسکی تاثیرگذار است و علاوه بر اشاره به جنگ جهانی دوم از شکوه موسیقی میگوید و اینکه چطور با موسیقی آدمها میتوانند به هم پیوند بخورند. منتقد بوستون گلوب به زیبایی در مطلبش اشاره کرده که: «فیلم «پیانیست» سه قطب دارد: پولانسکی، اشپیلمن و فردریک شوپن و از بین این سه نفر صدای شوپن از همه بلندتر است.
با نگاهی به زندگی نوازنده لهستانی میتوان به وفاداری رومن پولانسکی نسبت به زندگی و راویت درست اتفاقات پی برد. ولادیسلاو اشپیلمان واقعا در زمان درگیریهای رخ داده در جنگ جهانی دوم و اشغال ورشو توسط آلمان نازی در لهستان ساکن بوده و یکی از شاهدان نسل کشی یهودیان به حساب میآید. او در نسل کشی گسترده و فجیع یهودیان کشورش پدر، مادر و دوخواهر و یک برادرش را از دست داده است. ولادیسلاو پس از جان به در بردن از آن اوضاع ملتهب، روزهای و ماههای سختی را سپری کرده که رومن پولانسکی همه آن دردها و اندوها را در فیلم «پیانیست» به تصویر کشیده است.
اشپیلمان در آن سالهای دشوار به کارهای اجباری برای نیروهای آلمانی میپردازد و دو سال پایانی جنگ را پنهانی در شهر ورشو زندگی میکند و در نهایت پس از اتمام جنگ در در رادیو ورشو به نوازندگی میپردازد و تا سالها به فعالیت حرفهای خود به عنوان یک پیانیست ادامه میدهد.
ولادیسلاو اشپیلمان لهستانی که در ژویه سال ۲۰۰۰ دیده از جهان فروبست، طی دوران حیاتش در برخی آثار تلویزیونی نیز ایفای نقش کرده است. در نهایت نمیتوان بازی قدرتمند آدرین برودی در نقش اشپیلمان را نادیده گرفت و این ویژگی مهم را در ماندگاری فیلم «پیانیست» لحاظ نکرد. او با دریافت جایزه اسکار در سن ۲۹ سالگی، نام خود را به عنوان جوانترین دریافتکننده اسکار نقش اول مرد را از آن خود کرد و سپس جایزهاش را به اشپیلمان تقدیم نمود.
لازم به یادآوری است فردریک فرانسوا نیز یکی از تأثیرگذارترین موسیقیدانان لهستانی و نوازنده برجسته پیانو در دوره موسیقی رمانتیک بوده است.
فیلم «ری»
کارگردان: نیلور هکفورد
درباره موزیسین مطرح آمریکایی ری چالز
«ری» به کارگردانی تیلور هکفورد با بازیجیمی فاکس، رجینا کینگ یکی از آثار تولید شده در سال ۲۰۰۴ است. این فیلم را میتوان در دسته بیوگرافیهای موزیکال قرار داد که درباره یکی از موزیسینهای به نام دنیاست.
فیلم «ری» درباره زندگی و فعالیتهای ری چالز رابینسون موزیسین سیاهوپوست مشهور آمریکایی است. او علاوه بر نوازندگی پیانو خواننده سبکهای جاز و بلوز بوده است. او از پیشگامان موسیقی سول و پیانو بود که به موسیقی ریتماندبلوز و برخی دیگر از سبکها سر و شکل داد. با این توضیح که «ریتماند بلوز» سبکی عامهپسند است و در دهه چهل میلادی در جوامع آفریقایی، آمریکایی عمومیت یافته است. «سول» نیز نوعی موسیقی است که ریشه آن موسیقی کلیسا و آر اندبی است و خاستگاه آن آمریکا است.
یکی دیگر از موضوعات مورد توجه درباره ری چالز نابینا بودن اوست. او در سن هفت سالگی بینایی خود را از دست داد و دیگر بازنیافت. وجود و تاثیر ری چالز در موسیقی آمریکا تا به آنجاست که فرانک سیناترا (خواننده و هنرپیشه آمریکایی) او را تنها نابغه واقعی در موسیقی دانسته است.
جیمی فاکس (بازیگر، خواننده، ترانهسرا و کمدین) که در فیلم «ری» ایفاگر نقش ری چالز است برای بازی مورد قبولش اسکار بهترین بازیگر نقش اول را از آن خود کرده است. فیلم «ری» نیز در همان سال اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرده است.
فیلم «۸مایل»
کارگردان: کرتیس هنسن
درباره زندگی و مصائب رپر معروف آمریکایی امینم
فیلم «۸ مایل» محصول سال ۲۰۰۲ یکی دیگر از آثار سینمایی درباره موسیقی روز دنیاست که کارگردانی آن به عهده کرتیس هنسن بوده است. امینم، کیم بیسینگر، بریتانی مورفی بازیگران اصلی این اثر هستند.
امینم با نام اصلی مارشال بروس مدرز سوم رپر آمریکایی است که در این فیلم نقش خودش را بازی کرده است. در واقع «۸ مایل» اثری درباره زندگی اوست و به مشکلات و مصائبی میپردازد که از ابتدای فعالیت تا شهرت با آنها دست و پنجه نرم کرده است. نام امینم در «۸مایل» جیمی «بانی ربیت» است. با اینکه این اثر سینمایی در زمان اکران توجه مخاطبان و منتقدان را به خود جلب کرد اما امینم آن را شرح دقیقی از شروع خوانندگیاش نمیداند.
فیلم «۸مایل» در نهایت جایزه اسکار بهترین موسیقی فیلم را با آهنگ «خودتو غرق کن» ساخته امینم از آن خود کرد. با موفقیت امینم این اولینبار بود که یک آهنگ هیپ هاپ برنده جایزه شد.
ماجرای فیلم «۸مایل» به طور دقیقتر به این قرار است: در پاییز ۱۹۹۶ در شهر دیترویت، جیمی اسمیت مقلب به بیربیت (امینم) یک جوان ناراضی از خانوادهای فقیر با بسیاری از مشکلات دست و پنجه نرم میکند. او به همراه مادر الکلی خود و خواهر کوچکش و همچنین دوست پسر مادرش در یک تریلر در انتهای جاده مایل هشت زندگی میکنند. او که توسط دوستان خودش دربارهی رپ مورد تشویق و حمایت قرار دارد، تصمیم میگرد در یک رقابت رپی در کلوپی به نام شلتر شرکت کند. جیمی در یک کارخانه ماشینسازی کار میکند و در یک روز او دختری به نام الکس را در کارخانه ملاقات میکند که منجر به دوستی آنها با یکدیگر میشود. یکی از دوستان جیمی به نام وینک در یک استودیو رادیویی کار میکند که در آینده جیمی متوجه میشود وینک مسولیت تبلیغات گروه فیری ورد که سر دستهی آن دشمن جیمی است را برعهده دارد. بعد یک سری اتفاقات و درگیریها بین جیمی و دوستانش با گروه فیری ورد (دنیای آزاد) او نهایتاً تصمیم به بازگشت به رقابت رپی را میگرد و در نهایت فیری ورد را شکست میدهد.