کوروش نریمانی:
بیش از ۸۰ درصد سوژههای کمدی اصلا نوشتنی نیست/ مدیران، هنرمندان و منتقدان نگاه درستی به کمدی ندارند/ «درهمریختگی فرهنگی» بلای جان کمدی شده است
کوروش نریمانی میگوید علت اصلی اینکه تئاتر و نمایشنامهنویسی ما به سمت ژانرهای مختلف نرفته، برمیگردد به امکانات و زیرساختهای کشور. بسیاری از ژانرها به امکانات مالی، زیرساختی، سالنهای بهخصوص و... نیاز دارد که در این مملکت در اختیار هر هنرمندی قرار ندارد و بخش اعظمی از آن در دست نهادهای دولتی و حکومتی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «کوروش نریمانی» نویسنده، کارگردان و بازیگری است که او را بیش از هر چیز به استمرارش در تولید و اجرای آثار کمدی میشناسیم؛ چه در تئاتر و چه سینما و تلویزیون. با او درباره تنوع ژانر در نمایشنامهنویسی ایران، تاثیر سانسور و محدودیتها بر تولید آثار نمایشی متنوع و خلاقانه و همچنین نمود شرایط اجتماعی در نمایشنامههای ایرانی گفتگو کردیم که مشروح آن را میتوانید در ادامه بخوانید:
تئاتر در بیش از یک سالی که گذشت، دچار رکود جبرانناپذیری شد؛ خیلیها در این مدت دست از کار کشیدند و خود را به جریان ناامیدی سپردند. شما این روزها مشغول چه کاری هستید؟
من الان مشغول فیلمنامهنویسی برای یکی دو سریال هستم که طبق قراردادم نمیتوانم دربارهشان حرف بزنم. خوشبختانه تا جایی که توانستم تلاش کردم فعال باشم و توصیهام به جوانترها از قبل همین بوده که فکر نکنند نابود شدهاند. البته باید توجه داشت که فضای آموزشی و دانشگاههای ما مخصوصا در یک دهه اخیر دچار نقطه ضعف عمدهای بودهاند مبنی بر اینکه خیلی کم به مهارتها پرداختهاند و بیشتر آموزشهایشان صرفا تئوریک و بر اساس جزوهها بوده است و آموزش تئاتر و سینما خیلی سرسری گرفته شده. این است که دانشجو و هنرجوی ما مثل سابق، وقتی فارغالتحصیل میشود صاحب مهارتی نخواهد شد یا کمتر این مهارت را به دست میآورد.
آموزش تئاتر و سینما در یک دهه اخیر سرسری گرفته شده و خیلی کم به مهارتها پرداخته است
از استعداد و تخیل که بگذریم، هنرورز باید صاحب چند مهارت بشود و از فضای آموزشی بیرون بیاید؛ وقتی مهارت داشته باشید در وضعیتی مانند کرونا از مهارت دیگرتان استفاده میکنید و دیگر معطل این نمیشوید که آیا سالنی باز خواهد شد یا نه؟ فیلمی ساخته خواهد شد یا نه؟ به هر حال زندگی را یکجوری میگذرانید تا شرایط مساعد شود. به نظر من کرونا نقطه ضعفهایمان را به ما نشان داد و ضعفهایی را که ساختار فضای هنری و فرهنگی ما دارد عیان کرد. چنین وضعیتی باعث شده که متاسفانه خیلی از بچههای تئاتری الان در مضیقه قرار بگیرند و به خاطر محدودیتهای مهارتی که دارند، کمتر بتوانند در شاخههای مختلف کار کنند. البته بعضی هم خوشبختانه صاحب مهارتهایی بودهاند و کارهای دیگری را شروع کردند.
دوران رکود و سختی و غم و اندوهی که حاکم بر فضای جامعه است تاثیر خود را بر آثار همه نمایشنامهنویسان خواهد گذاشت
نمایشنامهنویسی ما چقدر تحت تاثیر این فضا بود؟
به هرحال شرایط به شدت روی فضای کلی تئاتر تاثیر گذاشته است و نمایشنامهنویسی هم بهعنوان یک رکن اساسی تئاتر، خارج از این فضا نبوده است. خیلی از نمایشنامهنویسان ما هم به لحاظ عینی درگیر بودند با مکافات کرونا و در عین حال به لحاظ ذهنی و فکری هم با تبعات آن درگیر بودند بنابراین الان نمیتوان ارزیابی دقیقی نه فقط از کار نمایشنامهنویسان که فیلمنامهنویسان و کارگردانان تئاتر و هر هنرمند دیگری در این شرایط داشت. به نظرم بایستی زمان بگذرد تا بتوان تبعات آن را به خوبی سنجید اما بههرحال متاسفانه دوران رکود و سختی و غم و اندوهی که حاکم بر فضای جامعه است تاثیر خود را بر آثار همه نمایشنامهنویسان خواهد گذاشت؛ البته هر کدام در ژانر خودشان.
نمیتوان ارزیابی دقیقی از این داشت که مخاطب چه ژانری را میپسندد؟ مدیران چه ژانری را میپسندند؟ و علاقه و تخصص هنرمند به سمت چه ژانری است؟
به موضوع ژانر اشاره کردید؛ به نظر میرسد خیلی از نمایشنامهها، دستکم آنها که به صحنه میرسند در چند ژانر محدود خلاصه میشوند. فکر میکنید در نمایشنامهنویسی ایران چقدر تنوع ژانر داریم؟
محدودیتهایی از این دست که حاکم بر فضای تئاتر و سینمای ماست، شاید در خیلی از کشورهای دیگر دنیا نباشد. به نظر من اینجا، این امکان برای هنرمند خیلی فراهم نیست که هنرش را در یک ژانر خاص ادامه بدهد و حتی نمیتوان ارزیابی دقیقی از این داشت که مخاطب چه ژانری را میپسندد؟ مدیران چه ژانری را میپسندند؟ و علاقه و تخصص هنرمند به سمت چه ژانری است؟ خیلی فضای پیچیدهای است. خیلی کم داریم هنرمندان تئاتری را که تقریبا یک ژانر مشخص و حتی سبک و شیوهای را در اجرا انتخاب کرده باشند و در همان جلو بروند. تعداد این دست هنرمندان بسیار کم است و البته کار بسیار بسیار سختی هم هست. من فقط کمدی کار کردهام و میگویم بسیار کار سختی بوده؛ چون مجبور بودم همیشه با یک نگاه طنز به مقولات نگاه کنم و در عین حال از آن طرف به دام ابتذال نیفتم و این، کار را خیلی سخت کرده است؛ علیرغم اینکه من هم علاقه شدید و هم اعتقاد راسخی به کمدی در مقایسه با تراژدی دارم. اما در شرایطی که ما به سر میبریم، نمیشود برای هنرمند تعیین تکلیف کرد که چرا ژانر خودت را ادامه نمیدهی و در ژانری که کار میکردی دیگر کار نمیکنی؟ چون تصمیمگیر اینجا فقط هنرمند نیست؛ چیزهای بسیار دیگری هستند که دست به دست هم میدهند تا هنرمند تصمیم بگیرد در چه ژانری و با چه شیوه و سبک و سیاقی و کجا و با چه شرایطی کار کند.
نمیتوانی به سمت خیلی از ژانرهای تئاتری بروی چون ملزومات و ابزار اجرایی و امکاناتی خاص میخواهد. امکانات مالی، زیرساختی، سالنهای بهخصوص و... که در این مملکت در اختیار هر هنرمندی قرار ندارد و بخش اعظمی از آن در دست نهادهای دولتی و حکومتی است
بیشتر منظورم تنوع ژانری بود؛ مانند فانتزی که شاید اصلا طرفش هم نرفته باشیم. علتش همان مشکلاتی است که به آن اشاره کردید؟
شاید بتوانم دو دلیل عمده را نام ببرم؛ یکی تجربه کمِ بسیاری از هنرمندان ما در ژانرهای مختلف است که بر اساس آن هنرمند ترجیح میدهد همان ژانری را که تجربه کرده ادامه دهد. و دلیل اصلیتر برمیگردد به امکانات و زیرساختهای کشور. شما نمیتوانی به سمت خیلی از ژانرهای تئاتری بروی چون ملزومات و ابزار اجرایی و امکاناتی خاص میخواهد. اگر اینها نباشد خیلی از کارها ممکن است الکن نشان داده شود. اما کارهای رئالیستی و اجتماعی در هر شرایطی و با کمترین امکانات میتواند بازتاب ذهن هنرمندش باشد. اما همین ژانر فانتزی که مثال زدید، یا ملودرام، موزیکال و... امکاناتی میخواهد که متاسفانه در اختیار همه هنرمندان نیست؛ امکانات مالی، امکانات زیرساختی، سالنهای بهخصوص و... متاسفانه در این مملکت در اختیار هر هنرمندی قرار ندارد و بخش اعظمی از آن در دست نهادهای دولتی و حکومتی است.
بالای ۸۰ درصد سوژههای کمدی که به ذهن یک نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس میرسد اصلا نوشتنی نیست و اگر هم نوشتنی باشد، اجرا شدنی نیست و علتش را باید در «درهمریختگی فرهنگی» جستجو کرد
خیلیها از سانسور، به عنوان مهمترین مانع برای نوشتن و بروز خلاقیت یاد میکنند؛ چه برای خود شما که کارگردان-مولف هستید و مینویسید و اجرا میکنید و چه برای کسی که صرفا نمایشنامهنویس است، چقدر سانسور را موثر میدانید و فکر میکنید اساسا توانسته به جریان نمایشنامهنویسی ایران جهت دهد؟
ترجیح میدهم در ژانری که خودم کار میکنم پاسخ شما را بدهم تا روشنتر باشد. به شدت معتقدم که دست نویسنده نمایشنامه و فیلمنامه در ایران بابت انتخاب سوژههای متنوع در کمدی، بسته است. یعنی تقریبا میتوان گفت بالای ۸۰ درصد سوژههای کمدی که به ذهن یک نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس میرسد اصلا نوشتنی نیست و اگر هم نوشتنی باشد، اجرا شدنی نیست. و این دلایل مختلفی دارد؛ سانسور هست، کجسلیقگی مدیران هست، نگاه متاسفانه از بالا به پایین به هنرمند هست، دخالت بیجای نهادهای مختلف هست. همه اینها را جمع میکنم و اسمش را «درهمریختگی فرهنگی» از سوی کسانی میگذارم که هیچ تخصصی در این زمینه ندارند. روی صحبتم تنها به مسئولان نیست، بدبختانه حتی بخش اعظمی از هنرمندان و منتقدان ما هم نگاه درستی به کمدی ندارند و در اجرا و جشنواره، نگاهشان به کمدی کارشناسانهای نیست؛ به عنوان یک ژانر اساسی به آن نگاه نمیکنند و شناخت آنچنانی ندارند. در مورد هر کمدیای که اجرا بشود چند کلمه تکراری شامل «مبتذل»، «سخیف» و... دارند که در نقد و تحلیل و برنامهریزیشان در ارتباط با کمدی به کار میبرند.
نه تنها دولت که نسبت جامعه فرهنگی هم با «کمدی» نسبت درستی نیست؛ به عنوان یک ژانر اساسی به آن نگاه نمیکنند و در تحلیل و نقد هر کمدیای که اجرا بشود چند کلمه تکراری شامل «مبتذل»، «سخیف» و... دارند
اگر دقت کرده باشید در کمتر جشنوارهای در این مملکت چه در سینما و چه تئاتر و به ندرت، اتفاق افتاده که یک فیلمنامه، نمایشنامه یا فیلم و نمایش کمدی مطرح و تجلیل شود یا جایزه بگیرد. داوران میترسند، منتقدان هم همینطور. خیلی از منتقدان ما که اتفاقا خیلیهایشان ادعای سواد هم دارند، اطلاعاتشان در کمدی، کمترین است، هیچ سررشتهای ندارند و نظر میدهند. نظراتشان همان چیزهایی شده که برنامههای تلویزیونی یا روزنامههای آنچنانی راجع به تئاترهای کمدی میگویند و مینویسند و شامل یکسری کلمات تکراری است. اینها هیچ راهگشا که نیست، مانع هم هست. میخواهم بگویم که متاسفانه نسبت جامعه فرهنگی ما هم با کمدی، نسبت درستی نیست. در کل، مسائل زیادی دست به دست هم میدهند تا اثری، دستکم به فراخور تلاشی که نمایشنامهنویس انجام میدهد یا فکری که پشت کار است، اجرا نشود و تاثیر مطلوبش را آنچنان که باید، نداشته باشد. هنرمند خیلی زود در چنین شرایطی خسته میشود و آنهایی هم که باقی میمانند به نظر من دیگر خیلی عاشق و دلباخته این کار هستند و از همان روزنههای کوچک، هنرشان را عبور میدهند و کارشان را اجرا میکنند.
رکود نمایشنامهنویسی ایران در دورههای مختلف متاثر از زیرساختها و مدیریت فرهنگی و فضای فرهنگی گرفته تا دانشگاهها و آموزشگاهها بوده است
با همه مشکلاتی که اشاره کردید به طور کلی نمایشنامهنویسی و بهطور خاص نمایشنامههای کمدی، چقدر برآیند وضعیتِ عمومی جامعه ما در هر دهه یا دوره زمانی هستند؟
بستگی به دورهای دارد که هنرمندان در آن زندگی یا کارهایشان را اجرا کردند. اگر به دهههای مختلف تقسیم کنیم، میبینیم که در سه چهار دهه اخیر، دورههای مختلفی داشتهایم که نمایشنامهنویسان خوب و کارگردانهای مولفی معرفی شدهاند و در کنارش دورههایی هم بوده که دچار رکود شدهایم که این رکود دلایل مختلفی دارد؛ از زیرساختها و مدیریت فرهنگی و فضای فرهنگی گرفته تا دانشگاهها و آموزشگاهها. و البته جو عمومی و حتی میخواهم بگویم فضای مجازی هم متاسفانه تاثیر مخرب خودشان را روی کلیت تئاتر ما میگذارد. در دورههای مختلف، قطعا تعدادی آدم تلاش و کارهای خوبی اجرا کردند.
کمدینویسان بزرگ دنیا به ما میخندند وقتی میگوییم نمیتوانیم میتوانی راجع به بخشهای بزرگی از مسائل خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و... کمدی بنویسیم و بسازیم
ضمن اینکه دستکم در حوزه کمدی که من کار میکنم و آن را میشناسم، به عقیده من در بخش نمایشنامه و فیلمنامه نه تنها چیزی نسبت به دنیا کم نداریم بلکه به شدت معتقدم که کمتر نویسنده خوبی را در دنیا میتوانید پیدا کنید که بتوانند با شرایطی که کمدینویسان ما آثارشان را تولید میکنند، بنویسند. شبیه شوخی است و به ما میخندند وقتی میگویی نمیتوانی راجع به بخشهای بزرگی از مسائل خانوادگی، سیاسی، اجتماعی و... بپردازی و بنویسی. با خودش میگوید پس باید راجع به چه چیزی بنویسم؟ من بعید میدانم که نویسندههای حرفهای دنیا بتوانند در شرایطی که سینما و تئاتر ما به سر میبرد، متن خوبی بنویسند. کاری که خیلی از بچههای فیلمنامهنویس و نمایشنامهنویس ما به صورت روتین و روزانه دارند انجام میدهند.