یادداشتی از علی مغازهای؛
سال لهیدگی و تکیدگی موسیقی در ایران
علی مغازهای (پژوهشگر حوزه موسیقی و دبیر هنری جشنواره آینهدار) با انتشار یادداشتی از سال ۱۳۹۹ به عنوان یک از غمبارترین دوران موسیقی ایران یاد کرد و با یادآوری وقایع رخ داده در سال گذشته به تحلیل آنها پرداخت.
سال ۱۳۹۹ را میتوان یکی از غمبارترین دورانهای موسیقی در ایران نامید. از سویی کرونا به جان هنر موسیقی افتاد و تمامی رویدادهای موسیقی را به محاق و خاموشی برد و از سوی دیگر تصمیمگیریهای نابجا و مخربی که از سوی برخی مدیران و تصمیمگیران صورت گرفت، آسیبهای جدی بر جان موسیقی در ایران وارد آورد که عمق زخم و آلام آن را در سالهای آینده درک و مشاهده خواهیم کرد. اما در شرح چند مورد پراهمیت و آسیبزای میتوان گفت:
کرونا- ورود کرونا و تبعات آن بر اهل هنر وجامعهی موسیقی پوشیده نیست اما به طور عمده میتوان به تعطیلی هر گونه کنسرت و رویداد زندهی موسیقی، جشنوارهها و فستیوالهای موسیقی اشاره کرد که بحث برگزاری آنلاین یا برخط، بدون داشتنِ زیرساخت تکنیکی و فرهنگی و با وجود دیدگاههای مصادرهجویانهی موجود در چند سازمان دیربط یا ذینفع، تا دهها سال دیگر هم نخواهد توانست جایگزینی برای اجراهای زنده باشند.
انجمن- بحث واگذاری شعب انجمن موسیقی به موسسههای خصوصی یکی از تصمیمات عجیب و خطرناک معاونت هنری و دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد بود که با اوجگیری بحث آن، موج اعتراض هم دامن گرفت اما از سنگ صدا درآمد از مدیران پاسخی در توجیه و تفسیر عملکردشان درنیامد. این تصمیم در صورت عملی شدن، بدون شک ضربهی کاری خود را بر جان موسیقی اقوام و نواحی ایران برجای میگذارد که همچون تومور سرطانی، خورهوار آرام آرام جان و روح جاری در موسیقی مناطق را با در انداختن تفرقه و نفاق و خودبرتربینی بین هنرمندانی که موسسهی فرهنگی ثبت شدهی خود را جایگزینی بر تشکیلات دولت قلمداد خواهند کرد، آغاز و با حذف و ترد و انزوای هنرمندان ادامه خواهد یافت تا جایی که نابودی موسیقیای به نام نواحی را رقم زنَد. این عمارت نو با قدرتطلبی همراه خواهد بود که به زودی با انحراف بیشتر در ساختار و ارائهی هنر موسیقی شاهد آن خواهیم بود.
شورا- در همان زمان که بحث واگذاری انجمن موسیقی، شورایی زیر عنوان «برنامهریزی و حمایت» در دفتر موسیقی یکباره قدرت گرفت تا اندک توان و اختیار انجمن موسیقی را نیز در یدِ خود درآورد. همان انجمنی که بازوی اجرایی تمامی امور مرتبط با موسیقی در وزارت فرهنگ و ارشاد به خصوص برگزاری سه جشنوارهی دولتی یعنی فجر، نواحی و جوان بوده است. این شورا رسماً اختیارات هیات امنای قانونی انجمن را سلب کرده و مانند دینامیت ساختار ۴۰ سالهی انجمن موسیقی را منهدم میکند تا تمامتخواهی و سلطهی بیچونوچرا برای چند مدیر در دورهی مدیریتشان را فراهم سازد. بیکه به عواقب و آتیهی این طرحها بیندیشند که پس از آنان افراد دیگری مدیر خواهند شد تا این دیوار کج کی فرو بریزد و نه تاکماند و نه تاکنشان.
استعفا- در پی دو عامل پیش گفته، مدیر انجمن با نپذیرفتن زیادهخواهی مدیریتی طراحان واگذاری انجمن و دخالت شورای برتاخته و برساختهی نوظهور، مجبور به استعفا شد تا بنا بر منطق خود در خرابی خانهیی که برای ساختنش سالها کار و تلاش و هزینه شده است شریک نباشد؛ اما هیات امنای انجمن به سانِ رسمی نانوشته در وزارت فرهنگ و ارشاد، یکی از مدیران باسابقهی کتابخانههای کشور را برای مدیریت موسیقی برگزیدند که خود حکایتی دگر است.
غوغای مانکن- از موارد طرح شده که بگذریم، شاهد آنیم که آفتهای سوءمدیریت در حوزهی فرهنگ به مرور همچون دملهای چرکین سرباز میکنند. پیش از پایان سال یک جوان که با هوشمندی و با تکیه بر خلاء و شکافهای نسلی و فرهنگی به ابزار و بیان موسیقایی دست یافته با انتشار ویدیویی موجی تازه در میان اهل هنر و فرهنگ برانداخت که به نظر میرسد تازه اول ماجراست و این قصه سر دراز خواهد داشت.
پایان- باری موسیقی ایران سالهاست امن و آسایش ندارد و هنرمند آن نیز نه بر حقوق خود آگاهی دارد و نه مدیران دردآشنا و کارآمد بر پشت میز ریاست میبینند و اگر هم کسی توان کار دارد با اعمال دخالتهای بیجا مجبور به کنارهگیری و استعفا میشود. همانند علیترابی رییس پیشین دفتر موسیقی و علی ثابتنیا رییس پیشین انجمن موسیقی.
بله؛ سال ۹۹ سال لهیدگی و تکیدگی بیشتر موسیقی ایران بود.