خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا مطرح شد؛

اشتغالزایی در یک روستای ۴۰۰ نفره/ «سیدجواد» روزی۲۰ ساعت کار می‌کند

اشتغالزایی در یک روستای ۴۰۰ نفره/ «سیدجواد» روزی۲۰ ساعت کار می‌کند
کد خبر : ۱۰۱۴۸۵۵

محمدرضا دهستانی کارگردان مستند «سیدجواد» معتقد است اگر مستندش بتواند حتی روی یک نفر تاثیر بگذارد و از بیکاری نجات پیدا کند خستگی ساخت مستند از تنش بیرون می‌رود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «سیدجواد» ساخته محمدرضا دهستانی روایتی است از زندگی پیرمردی کارآفرین که توانسته است در یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری بسیاری از اهالی روستا در کارگاه‌های خانگی خاتم‌کاری مشغول به کار کند. با محمدرضا دهستانی درباره ساخت این مستند گفتگو کردیم که در ادامه می‌خوانید: 

چه شد که درگیر و جذب شخصیت سیدجواد شدید و تصمیم گرفتید زندگی او را در قالب مستند بسازید؟ 

مدتی است که غیر از سوژه‌های دیگری که برای مستند انجام می‌دهم در بخش کارآفرینی هم پژوهش می‌کردم و دنبال سوژه‌های نابی از اقصی نقاط کشور بودم. شیوه جستجو هم به شکل اینترنتی نبود و با پرس و جو از کسانی که افراد مختلفی در حوزه کارآفرینی می‌شناختند به من معرفی می‌کردند و یا خودم شهر به شهر سفر می‌کردم و در کوچه و بازار به دنبال سوژه‌های مختلف می‌گشتم. مستند قبلی‌ام هم که درباره رونق تولید و کارآفرینی بود هم به همین شکل به سوژه دست پیدا کردم. در مورد سیدجواد هم همینطوری شد. دوستان این شخصیت را به من معرفی کردند که البته اطلاعات کاملی از ایشان نداشتم و تصمیم گرفتم خودم برای تکمیل پژوهش به سراغ سیدجواد بروم. روستای شیخ‌شبان از توابع چهار محال و بختیاری را پیدا کردم و پرسون پرسون از اهالی آدرس را پرسیدم و رسیدم به سیدجواد احمدی که سوژه اصلی مستند ما است، یک پیرمرد ۶۷ ساله‌ای که نزدیک ۳۰ سال است کارآفرینی می‌کند بدون اینکه در جایی مطرح شود و ما جزو نفرات اول بودیم که به سراغ او رفتیم که البته ابتدای کار برای ساخت مستند زندگی‌اش رضایت نمی‌داد. 

از لحظه پیدا کردن سوژه تا زمانی که سیدجواد رضایت بدهد جلوی دوربین برود این فرآیند چقدر طول کشید؟ 

سوژه من یکسری ده‌گانه درباره کارآفرینی بود که یکی از شخصیت‌ها هم سیدجواد بود. این موضوع به سال ۹۸ بر می‌گردد که من می‌خواستم یک مجموعه ده قسمتی درباره کارآفرینی و رونق تولید و اشتغالزایی کار کنم. در آن ده قسمت سیدجواد را انتخاب کردم و اولین سوژه ما هم بود. از زمان پیش‌تولید این مستند تا پایان تصویربرداری دو ماه طول کشید. سیدجواد شخصیت افتاده و متواضعی دارد و برای اینکه رضایتش را جلب کنیم که بتوانیم فیلم زندگی‌اش را بسازیم کار سختی داشتیم. خیلی سخت رضایت داد که این کار ساخته شود و اتفاقا همین تواضع و افتادگی‌ای که داشت باعث شده بود به دور از هیاهوهای مرسوم تنها به کارش فکر کند و در شغلش پیشرفت کند. سیدجواد در یک روستای ۴۰۰ نفری نزدیک ۹۰ درصد جمعیت روستا را در مجموعه خودش مشغول به کار کرده بود و این یک اتفاق منحصر بفرد به شمار می‌رفت و خیلی برای ما جالب بود. روستایی که تا پیش از اینکه کارگاه خاتم کاری سیدجواد در آن راه‌اندازی شود تنها پیشه اهالی آن کشاورزی و دامداری بود ولی امروز شاهد بودیم که حتی کودکان هم در اوقات فراغت در این کارگاه مشغول به کار می‌شوند و از کودکی با فوت و فن کار آشنا می‌شوند. 

یک نکته‌ای که در مستند از زبان سیدجواد می‌شنویم این است که خاتم‌کاری از معدود شغل‌هایی است که نیاز به واردات محصولات اولیه ندارد و همه چیزش در ایران قابل دستیابی است. چقدر طول کشید تا این کاراکتر به شما اعتماد کند تا همه حرف‌هایش را بزند؟ آیا در اینجور مواقع تکنیک خاصی برای مجاب کردن شخصیت نسبت به حرف زدن و راحت بودن جلوی دوربین وجود دارد؟ 

من در کار یکسری قلق‌هایی دارم که سوژه با کارگردان هماهنگ و صمیمی شود و حضور دوربین را حس نکند. مثلا یکی از ترفندهایم این است که در دیدار اول خودم را به عنوان مستندساز معرفی نمی‌کنم. وقتی به آن روستا رفتم در اولین دیدار فقط شروع کردیم به گپ زدن و از کار و وضعیت اشتغال و نوع شغلشان و اینکه اصلا خاتم‌کاری چیست پرسیدیم. بعد از یک ساعت گپ و گفت تازه خودم را معرفی کردم و گفتم من مستندسازم. اوایل هم همانطور که گفتم نمی‌خواست جلوی دوربین بیاید و بعد از اصرارهای ما جلوی دوربین آمد و با اینکه بار اولش بود خیلی با دوربین راحت بود و حضورش را حس نمی‌کرد و فقط با من در ارتباط بود. 

کارآفرینی از آن دست سوژه‌هایی است که مخاطب در نگاه اول شاید خیلی جذب آن نشود و نتواند ارتباط برقرار کند. چطور به این فضای ساخت مستند علاقمند شدید و چه چیزهایی در این نوع مستندسازی وجود دارد که می‌تواند مخاطب را همراه کند؟ 

موضوع اقتصاد در کشور ما بسیار مهم و حیاتی است و مردم را درگیر کرده است. بسیاری از افراد برای اینکه شغلی را برای خودشان دست و پا کنند با این تصور به سراغ یک حرفه می‌روند که از ابتدا با یک سرمایه هنگفت و دم و دستگاه و یک دفتر کار حرفه‌ای و چندین نفر پرسنل حتما باید آغاز کنند. این تصور اشتباه باعث شده است تعریف کارآفرینی هم به اشتباه در عامه مردم جا بیفتد که هر کس که سرمایه هنگفتی داشته باشد می‌تواند موفق شود. هدف ما در ساخت این نوع از مستندها این را بگوییم که شغل و ایجاد اشتغال لزوما با سرمایه هنگفت و پشتوانه مالی شکل نمی‌گیرد. بسیاری از سوژه‌هایی که ما پیدا می‌کردیم واقعا از صفر و بدون هیچ گونه پشتوانه و حمایت مالی کارشان را آغاز کردند و کارهای بزرگی را توانستند انجام دهند. سیدجواد هم همینطور است. خودش یک حرفه‌ای را یاد گرفته و به یک روستایی رفته و یکی یکی به اهالی روستا گفته بیایید از من یاد بگیرید و با هم کار کنیم. یک جوری رفتار کرده بین مردم که اهالی روستا هم دیگران را تشویق می‌کردند که به این شغل بپوندند. 

بهترین لحظه‌ای که در زمان ساخت فیلم در ذهن‌تان ثبت شده چه لحظه‌ای بود؟ 

سیدجواد یک شخصیت چندوجهی داشت. در لحظه توانایی هماهنگی و پیش‌بردن چند کار را به طور همزمان داشت. جالب این بود که هیچ چیزی هم برایش مهم‌تر از کارش نبود. یعنی بعضی وقت‌ها ما را معطل نگه می‌داشت تا به کارگاه‌هایش و یا زمین کشاورزی‌اش سر بزند و بعد جلوی دوربین می‌آمد. این شخصیت برای من خیلی جالب بود که عاشقانه به کارهایش رسیدگی می‌کرد و قدرت ذهنی بسیار بالایی در انجام دادند چند کار در یک لحظه را داشت. 

اگر برگردیم به عقب آیا مستند «سیدجواد» را همینطوری می‌ساختید یا تصمیم می‌گرفتید در ساختار آن تغییراتی انجام دهید؟ 

الزامات تولید و مدیریت بودجه ساخت مستند همیشه باعث می‌شود هنگام فیلمبرداری از برخی صحنه‌ها و اتفاقات جا بمانیم. برای همین خیلی بهتر است که قبل از شروع فیلمبرداری برای آنکه به یک وحدت کافی در تصویربرداری برسیم به محل زندگی سوژه برویم و چند روزی در آنجا زندگی کنیم و با شخصیت اصلی بیشتر آشنا شویم. ما در این مستند فرصت نکردیم به زندگی شخصی سیدجواد بپردازیم و بیشتر درباره حرفه و شغلی که داشت حرف زدیم در حالی که زندگی شخصی او هم اتفاقات جالب توجهی داشت. اگر بخواهم دوباره این مستند را بسازم حتما به زندگی شخصی‌اش هم می‌پرداختم. 

کدام بخش از مستند توانایی جذب مخاطب را دارد و بیشتر می‌تواند در جلب توجه مخاطب اثرگذار باشد؟ 

در این فیلم به سراغ کارگاه‌های خانگی‌ای رفتیم که سیدجواد آن‌ها را اداره می‌کرد. این بخش به نظرم برای مخاطب می‌تواند جذاب باشد چرا که در هر خانه‌ای با کمترین امکانات شرایطی فراهم شده بود که بتوانند مشغول کار شوند. به غیر از صحنه‌های کارگاه‌های خانگی موضوع خانم‌های خانه دار حاضر در این روستا بود که اکثر خانم‌های خانه دار در کنار تمامی وظایف خانه‌داری مشغول کار در زمینه خاتم‌کاری بودند و توانسته بودند در معیشت خانه کمک همسرانشان باشند. این موضوع فکر می‌کنم برای خانم‌ها جذاب باشد که چطور می‌شود با یک متر جا در داخل خانه کارگاهی را راه‌اندازی کرد که بدون ریخت وپاش و سر و صدا مشغول کار شد و کسب درآمد کرد؟ 

واکنش مخاطبان نسبت به فیلم چه بود؟ چه ویژگی‌ای از فیلم بیشتر برای مخاطب جذاب بود؟ 

افرادی که مستند را دیدند و با من در تماس بودند در کنار روحیه سادگی و بی‌شیله پیله بودن سیدجواد این موضوع برایشان حائز اهمیت بود که چطور یک مرد پا به سن گذاشته می‌تواند در روز گاهی نزدیک به ۲۰ ساعت کار کند و خسته نشود؟ گاهی اوقات ما که نصف او سن داشتیم از همراهی با او خسته می‌شدیم ولی او با انرژی و روحیه عالی کارش را اداره می‌کرد. من خیلی دوست دارم این مستند را عموم مردم بتوانند تماشا کنند. مخاطبان زیادی باید این فیلم و این شخصیت را تماشا کنند. افرادی که بیکار هستند و یا خانم‌های خانه دار با دیدن این فیلم انگیزه‌های بسیاری برای یافتن شرایط شغلی جدید پیدا می‌کنند و آن زمان که این فیلم بتواند حتی روی یک نفر مخاطب تاثیر بگذارد و آن یک نفر به فکر کسب درآمد برای خودش و خانواده‌اش بیفتد؛ فکر می‌کنم خستگی از تن من و گروه فیلمسازی خارج می‌شود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز