گفتوگو با بهزاد صدیقی دراماتورژ فیلمتئاتر «من ترامپ نیستم!»:
یک درام-کمدیِ سیاه ایرانی درباره ترامپ/ تولید فیلمِ تئاتری برای پخش جهانی، راه رفتن روی لبه تیغ بود/ تئاتر سیاسی با مشکلاتی مانند ممیزی و تحفظ بازیگران روبهروست
بهزاد صدیقی، دراماتورژ فیلمتئاتر «من ترامپ نیستم!» که چندی است به زبان انگلیسی در ویدئو پرایم سایت آمازون در حال پخش است، این اثر را یک درام کمدی سیاه خواند و با اشاره به ریسک تولید چنین کاری گفت: یک جور راه رفتن بر لبه تیغ بود چراکه اگر در روند تولید یا حتی بعد از آن با مشکل حادی روبهرو میشدیم، ممکن بود کار به تعطیلی برخورد کند یا این که کار حتی پس از ضبط به پخش جهانی نرسد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم تئاتر «من ترامپ نیستم» به کارگردانی «رضا خرم» چندی است در ویدئو پرایم سایت آمازون در حال پخش است. اثری که در متن و اجرا و رویکرد ارتباطی با مخاطب، شیوههای نوینی را برگزیده و تجربهای نو محسوب میشود. «بهزاد صدیقی» به عنوان دراماتورژ از عوامل اصلی تولید این اثر است که با تکیه بر تجربههای پیشین خود در نمایشنامهنویسی، کارگردانی و دراماتورژی، نقش مهمی در به ثمر رسیدن تلاشهای عوامل سازنده ایفا کرده است. با او پیرامون روند تولید فیلم تئاتر من ترامپ نیستم و دراماتورژی آن گفتوگو کردهایم.
چطور دراماتورژی نمایش من ترامپ نیستم را بر عهده گرفتید؟
همکاری من در تئاتر من ترامپ نیستم به پاییز سال ۹۸ برمیگردد و از آنجایی آغاز شد که ابتدا رضا خرم به عنوان کارگردان و تهیهکننده، نوشتن این نمایشنامه را پیشنهاد داد اما چون در آن زمان سخت مشغول انجام یک کار اجرایی بودم، نتوانستم نگارش آن را برعهده بگیرم و به همین دلیل به ایشان پیشنهاد دادم که نوشتن این نمایشنامه را به «علی محمدرحیمی»، یکی از دوستان نمایشنامهنویسم، واگذار کنیم تا در زمان مورد نظر و در وقت معینی که این نمایشنامه را برای تولید لازم دارد، بنویسد و من هم اگر هر کاری لازم باشد، انجام میدهم و از هیچ کمکی برای تولید این پروژه دریغ نخواهم کرد. به همین دلیل بعد از انتخاب علی محمدرحیمی به عنوان نویسنده این اثر و چندین جلسه صحبت با او درباره سوژه و موضوع نمایشنامه که شخصیت رییسجمهور وقت آمریکا «دونالد ترامپ» بود، قرار شد که در کنار این پروژه به عنوان دراماتورژ همکاری کنم. از آنجا که تجربه دراماتورژی چندین نمایش دیگر را پیش از این با دیگر دوستان کارگردان تئاتر داشتم و همیشه کار دراماتورژی برایم کار پرچالش، لذتبخش و دوستداشتنی بود، دراماتورژی نمایش «من ترامپ نیستم» را قبول کردم که انجام دهم و به چند دلیل برایم جذابیت مضاعفی داشت که با علاقه وافر انجام دهم؛ هم این کار به زبان انگلیسی قرار بود تمرین و تولید شود و هم این که تولید این کار یک کار عادی نبود به دلیل اینکه نخستین تجربه ساخت و تولید یک فیلم تئاتر برای پخش جهانی بود.
با توجه به این که از ابتدا در روند تولید این فیلم تئاتر بودید و احتمال میدادید که موانعی بر سرکار ایجاد شود، با چه مشکلات و چالشهایی در مسیر کارتان روبهرو شدید؟
خب طبیعتا هر کاری مشکلات و چالشهای خاص خود را دارد و این کار هم مستثنی از این مسئله نبود. به خصوص این که سوژه و شخصیت اصلی نمایشنامه، آنقدر معاصر و بهروز بود که هم کارمان را از یک نظر سخت میکرد و هم از جهاتی دیگر آسان. از طرفی چون شخصیت و اوضاع سیاسی آمریکا مثل خیلی از شخصیتها و اوضاع سیاسی جهان در حال تغییر بود، ما این تغییرات را توأمان میبایستی دنبال میکردیم و به نوعی در متن نمایشنامه میآوردیم و این، چالش کارمان را بیشتر میکرد. چالش دیگر، مسئله ترجمه و تولید این اثر به زبان انگلیسی بود. چون در ایران اولین بار بود که یک اثر بعد از نوشتن به زبان فارسی و ترجمه همزمان آن به زبان انگلیسی، تولید و آمادهسازی آن فقط برای مخاطبان انگلیسی زبان انجام میشد. اما چالش بعدی و مهم دیگر در دراماتورژی این اجرا، انتخاب بازیگران و به خصوص بازیگران نقش ترامپ و مارتین بود که میبایستی هم به نقش نزدیک میبودند و هم به زبان انگلیسی و با توجه به حس و حال نقش، دیالوگهای خود را بیان میکردند. خوشبختانه در انتخاب بازیگران به انتخابهای خوب و نزدیکی به نقشها رسیدیم و بازیگران مورد نظرمان را انتخاب کردیم که هم توانمند، هم خلاق و هم متناسب با نقش بودند.
دراماتورژی فیلمتئاتر سختتر است یا تئاتر و نمایشنامه؟
به نظرم در مرحله اول سختی چندانی نسبت به یکدیگر ندارند. ولی اساسا دراماتورژی کار آسانی نیست. فقط وقتی که مدیومها تفاوت پیدا میکند، طبیعتا دراماتورژ میبایستی به آنها تسلط داشته باشد. آنچه که در این موضوع اهمیت دارد این است که دراماتورژ از ابتدا و در همه مراحل تولید یک پروژه میبایستی حضور داشته باشد؛ از انتخاب موضوع و متن بگیرید تا انتخاب عوامل و نیز تحلیل و راهنمایی فنی و جامعنگرانه و مشاوره مستمر و فعالانه به عوامل گروه. دراماتورژ صرفا مشاور و تحلیلگر متن نیست بلکه او میبایستی به همه اجزای امور تولید یک اثر تئاتری مسلط باشد. در پروژه فیلمتئاتر او همچنین میبایستی به زاویه و قاببندیهای دوربین و نیز چیدمان صحنه و نور و هماهنگی میان آنها و سایر عوامل تسلط و نظارت داشته باشد.
در روند تولید این متن و تمرین و ضبط اثر، چهقدر متن دچار تغییر شد و شما چه تغییراتی را اعمال میکردید؟
متن اولیه در طول روند نگارش و تولید، دچار تغییرات عدیدهای شد. با توجه موضوع و شخصیت اصلی آن و با توجه به این که در طول نوشتن توسط نویسنده، مدیوم آن از اجرای تئاتر به ضبط فیلمتئاتر تغییر کرد، این تغییرات گریزناپذیر بود و ضروری هم به نظر میرسید. بعد از پایان بازنویسی دوباره و چندباره نمایشنامه توسط نویسنده و اصلاحات و نظرات من روی آن و در نهایت پیشنهادها و نظرهای کارگردان این پروژه، تلاش کردیم تا متنی قابل قبول و کمنقصی را برای اجرا و ضبط آماده کنیم. اگرچه پس از بازنویسی نهایی نمایشنامه، همچنان و باز هم در طول تمرین، مثل بسیاری از نمایشنامههای اینچنینی، دچار تغییراتی میشد و از پیشنهادهای بازیگران هم برای بهتر شدن متن و اجرا استفاده میکردیم تا این اثر کمنقصتر تولید و ضبط شود. اینکه موضوع جدی و تعداد شخصیتهای نمایشنامه در روند نوشتن و دراماتورژی و کارگردانی در هسته مرکزی تولید این اثر و گروه سه نفره ما (کارگردان، نویسنده، دراماتورژ) چه قدر دچار تغییر و تحول شد و متن نمایشنامه جدی با فضای آمریکایی و ساختار استاندارد نمایشنامه، در نهایت به یک درام کمدی سیاه بدل شد بماند. به هر حال سعی کردیم به سمت یک کمدی غیر معمول حرکت کنیم تا این کمدی باری به هر جهت نباشد و در تمرینات و ضبط آن هم با هماهنگی بازیگران و گروه اجرایی این اثر به تکمیل و تکامل برسد.
از آنجا که شما خود در نمایشنامهنویسی فعال هستید و کارگردانی هم میکنید، تجربهی نوشتن و دراماتورژی این اثر برایتان مهم بود یا کارگردانی آن؟
واقعیت این است که تولید کار خلاقه هنری همیشه برایم جذاب و دغدغهمند بوده. هر کدام از بخشهای پایهای و خلاقانه این پروژه چه نوشتن متن، چه کارگردانی و چه دراماتورژی آن و چه اینکه مسئولیت همزمانی نوشتن و کارگردانی هم برعهدهام قرار میگرفت، برایم دوستداشتنی بود. چنانکه در ابتدا هم اشاره کردم نوشتن این اثر را هم قرار بود بر عهده بگیرم. به هر حال در این پروژه به سهم خودم تلاش کردم کارم را درست انجام بدهم و در شکلگیری این اثر مؤثر واقع شوم.
با تولید این اثر در سطح جهانی شما و گروه تولید به چه تجربیاتی دست پیدا کردید؟
طبیعتا هیچ یک از ما اعضا و عوامل این فیلمتئاتر تجربه تولید به زبان انگلیسی را برای پخش جهانی نداشتیم و تجربه تازهای برایمان بود. به خصوص برای هسته مرکزی این پروژه بیشتر ریسکپذیر بود. یک جور راه رفتن بر لبه تیغ بود چراکه اگر در روند تولید یا حتی بعد از آن با مشکل حادی روبهرو میشدیم، ممکن بود کار به تعطیلی برخورد کند یا این که کار حتی پس از ضبط به پخش جهانی نرسد. با همه این سختیها و اینکه کار تجربه نشدهای را در ایران انجام میدادیم و قرار بود این تجربه را در این مدیوم در سطح جهانی به اشتراک بگذاریم، تجربه شیرین و ارزشمندی برایم بود و فکر میکنم برای اغلب اعضا و همکاران این پروژه هم چنین تجربهای بود.
از آنجا که از ابتدا این کار قرار بود به زبان انگلیسی تولید شود، آیا دراماتورژی این کار با دیگر کارهایی که تا به حال دراماتورژی کردید، فرقی میکرد یا خیر؟
به لحاظ این که این فیلمتئاتر قرار بود به زبان انگلیسی تهیه و تولید شود، دراماتورژی این کار با بقیه کارهایی که انجام داده بودم، فرق زیادی نداشت؛ چون تجربه و تولید چنین اثری در ایران و با عوامل ایرانی داشت اتفاق میافتاد. اگر در خارج از ایران با یک گروه کاملا غیر فارسیزبان میبود، شاید در نوع ارتباط گرفتن با همکاران غیر ایرانی کمی فرق میکرد. وگرنه در ماهیت کار چه در شکل کنونی و چه در شکل دیگر مثلا در یک گروه کاملا انگلیسیزبان یا با هر زبان دیگر هیچ فرقی نمیکند. چون دراماتورژی چه برای این کار چه برای هر مدیوم اجرایی دیگری که به تئاتر مربوط میشود، یکی است. فقط میبایستی کارمان را بلد باشیم و به آن تسلط داشته باشیم. مثل این میماند که کارگردانی یا بازیگری ما اگر بخواهد در یک پروژه جهانی اتفاق بیفتد، کار بازیگری یا کارگردانیمان تفاوت عدیدهای پیدا کند که اینگونه نیست. تفاوت فقط ممکن است در سطح میزان توانمندی یا میزان و تعداد تجربیات در هر یک از این تخصصها یا شیوههای کاری هر یک از افراد همکار این آثار باشد.
این شکل از تجربه کاری را پیش از این داشتید؟ یعنی تولید متن و اجرا برای عرضه به مخاطبان جهانی و پخش در پلتفرمی همچون آمازون؟
نه تنها گروه ما این تجربه را نداشت بلکه هیچ گروه دیگر چنین تجربهای نداشتند. گروههایی در تئاتر ایران بودهاند که نمایشهایی را به زبان انگلیسی یا فرانسه، هم در ایران و هم خارج از ایران، به صورت محدود اجرا کردند اما این که از ابتدا کارشان را برای عرضه در چنین وبگاهی و با هدف مخاطبان جهانی تولید کنند، تا آنجا که اطلاع دارم، چنین تجربهای نبوده است.
سطح بازیگری و تولید فیلمتئاتر به زبان انگلیسی برای مخاطبان خارجی و عرضه و پخش جهانی را چهگونه میبینید؟
بازیگری کشور ما در سطح خوبی قرار دارد و ما بازیگران بسیار توانمندی داریم که هم در سینما و هم در تئاتر در سطح جهانی خوش درخشیدهاند اما اینکه همین بازیگران توانمند ما به زبان انگلیسی یا فرانسوی تسلط داشته باشند و بتوانند در پروژههای جهانی حضور پیدا کنند، خب تعدادشان خیلی کم باشد و شاید در نهایت به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد. البته بازیگرانی هستند که زبان انگلیسی یا فرانسوی را بلدند و تجربیات محدود یا جسته گریختهای هم داشتهاند اما این تجربیات هم مستمر نبوده و هم از سطح استانداردهای جهانی فاصله داشته است.
تولید فیلم تئاتری با موضوع یک شخصیت سیاسی جهان در چنین برههای، چهقدر اهمیت و ضرورت دارد؟ این مسئله را چهگونه ارزیابی میکنید؟
اهمیت آن بسته به استقبال مخاطبان جهانی و حمایت بخش خصوصی و یا حتی بخش دولتی دارد و اینکه بازار آن از رونق لازم برخوردار باشد. از طرف دیگر نیازمند درامی جذابتر چه در ژانر کمدی و چه تراژدی و جدی یا حتی کمدی-فانتزی هستیم یا شرایطی فراهم باشد که امکانات تولید را چه برای این موضوعات چه موضوعات غیرسیاسی، راحتتر کند و یا سرمایهگذاران بخش خصوصی از تولید چنین پروژههایی بیشتر حمایت کنند. از سوی دیگر در طول روند تولید، بازیگرانی که به زبان انگلیسی مسلط باشند یا میتوانند به این زبان مسلط شوند و در خدمت این نوع آثار قرار گیرند و دچار محتاطکاری نشوند یا این که احیانا چنین فیلمتئاترهایی و این نوع آثار دچار ممیزی نشوند.
آیا در گروه شما قرار است کار مشترک دیگری با نگاه به مخاطبان جهانی به انجام برسد یا خیر؟ اساسا این رویه در گروه شما ادامهدار خواهد بود؟
در طول پروسه پیش تولید و تولید این اثر در جلسات متعددی که داشتیم، به این موضوع رسیدیم که تولید چنین آثاری را ادامه دهیم. به خصوص اینکه هم برای رسیدن به این تجربه وقت و زمان و انرژی زیادی را صرف کرده بودیم و هم اینکه به مشکلات جدید پی برده بودیم و حالا آنها را از سر گذراندهایم؛ به همین دلیل قطعا در تجربه یا تجربیات بعدی با مشکلات کمتری روبهرو خواهیم شد. البته این به این معنی نیست که دیگر فعالیتهای تئاتری یا کارهای دیگرمان را انجام ندهیم. هر چند همه اینها بستگی به شرایطی دارد که برای تولید چنین آثاری مساعد باشد.
نقش و ضرورت اهمیت وجود دراماتورژ در تولید آثار تئاتری یا فیلمتئاتر را چهقدر لازم و مهم میدانید؟
بیتردید امروزه حضور دراماتورژ در تئاتر جهان از جایگاه مهم و ویژهای برخوردار است و خوشبختانه اغلب گروههای حرفهای تئاترمان هم به ضررورت چنین عامل و متخصصی در گروه خود پی بردهاند. چون دراماتورژ کمک میکند همهی عوامل اجرایی یک اثر به درستی انتخاب شوند و نویسنده و کارگردان به یک متن پالودهتر و منسجمتر دست یابند. او هم در به تکمیل و تکامل رساندن متن و هم در پرداخت نهایی اجرا مؤثر است و نقش تأثیرگذار و مهمی را برعهده دارد. دراماتورژ صرفا مشاور یا تحلیلگر و آنالیزکننده متن نیست بلکه او علاوه بر اینها انتخابکننده همه اجزای تولید اثر و پیشبرنده امور هنری است و میکوشد هم متن کمنقصتری را برای اجرا آماده کند و هم در برگردان متن به اجرا ارتباط هماهنگ و سازندهای را بین نویسنده و کارگردان به وجود آورد و در نهایت برای دستیابی به اثری بینقص اگر نگوییم، حداقل کمنقص بکوشد و در خدمت متن و اجرا باشد و به قوت هر چه بیشتر اجرا کمک کند. لازم است از دعوت دوست عزیزم رضا خرم، کارگردان و تهیهکننده این اثر برای انجام دراماتورژی و مدیر تولیدی این اثر سپاسگزاری کنم و از همراهی عوامل و گروه طراحان این نمایش هم ممنونم که دعوت من و کارگردان را پذیرفتند تا این اثر شکل بگیرد و اثری در سطح استانداردهای جهانی از این متن را برای مخاطبان خارج از ایران تولید و فراهم کنیم. امیدوارم مخاطبان جهانی فیلم تئاتر من ترامپ نیستم از دیدن آن لذت ببرند و پس از پایان دوران کرونا، شرایطی فراهم شود تا بتوانیم ورسیون دیگری از این اثر را برای صحنه تئاتر ایران تولید و اجرا کنیم.
گفتگو: حسین رستمیان
عکس: بهنام صدیقی