خبرگزاری کار ایران

همایون کاتوزیان در گفت‌وگو با ایلنا:

مصدق اشتباهاتی کرد، اما به هیچ وجه مردم ایران را فریب نداد/ فشار حداکثری نمونه‌ای از تکبر قدرت‌های بزرگ است

 مصدق اشتباهاتی کرد، اما به هیچ وجه مردم ایران را فریب نداد/ فشار حداکثری نمونه‌ای از تکبر قدرت‌های بزرگ است
کد خبر : ۱۶۱۱۵۳۹

یک پژوهشگر حوزه تاریخ و اقتصاد گفت: اینکه بگویند سیاست‌های مصدق پایه‌های تخریب اقتصاد ایران را بنا نهاد، بیشتر شبیه یک شوخی است. اقتصاد ایران در زمان تصدی مصدق بسیار ضعیف بود و او نتوانست آن را بدتر کند، با وجود تحریم نفت - که قطعاً ارتباطی با تخریب پایه‌های آن نداشت. مصدق اشتباهاتی کرد، اما به هیچ وجه مردم ایران را فریب نداد.

 یکی از رویدادهای کلیدی و جنجالی تاریخ معاصر ایران ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۳۲۹ خورشیدی است. این واقعه تاریخی زمانی رخ داد که موجی از استعمارستیزی در جهان به راه افتاده بود. جنگ دوم جهانی تمام شده بود و دو ابرقدرت بلامنازع، دنیا را در سیطره خود می‌دیدند، دیگر خبری از استعمارگران اولیه همچون بریتانیای کبیر و فرانسه نبود. در نتیجه تضعیف این دو استعمار کلاسیک بود که کشورها سعی کردند منابع طبیعی خود را در اختیار گیرند و به حضور قدرت‌های جهانی در خاک خود پایان دهند. مکزیک در دهه دوم قرن بیستم میلادی از تولیدکنندگان بزرگ نفت دنیا بود که بسیار زودتر از سایر کشورهای نفتی حوزه خلیج‌فارس، صنعت نفت خود را در سال ۱۹۱۷ ملی اعلام کرد. در همان دوران بود که کانال سوئز هم توسط مصر ملی شد. برای مصری‌ها نام سوئز از سال ۱۹۵۶ مترادف با غرور ملی است. در آن سال جمال عبدالناصر کانال را از بریتانیایی‌ها و فرانسوی‌ها گرفت.

در همین میانه بود که ایران هم از این سیر استقلال خواهانه عقب نماند و ملی شدن صنعت نفت به رهبری محمد مصدق انجام شد اما این اقدام نه تنها به عنوان یک حرکت ملی شناخته می‌شود، بلکه به موضوعی برای مناظرات سیاسی و اجتماعی تبدیل گشته است. با گذشت نزدیک به هشت دهه از این رویداد، دیدگاه‌های متفاوتی درباره اهداف و پیامدهای این اقدام مطرح است. برخی معتقدند که اقدامات مصدق تحت تأثیر جریان‌های چپ و ایدئولوژی‌ احزاب سیاسی خاص آن زمان قرار داشت و نباید به عنوان یک اقدام وطن‌پرستانه در نظر گرفته شود. این دیدگاه به نقد شعارهای عوام‌پسند مصدق و تأثیرات منفی آن بر اقتصاد ایران می‌پردازد و بر این باور است که او با ملی کردن نفت، کشور را به مسیری نادرست سوق داده است.

 مصدق اشتباهاتی کرد، اما به هیچ وجه مردم ایران را فریب نداد/ فشار حداکثری نمونه‌ای از تکبر قدرت‌های بزرگ است

از سوی دیگر، برخی تحلیل‌گران عملکرد مصدق و جبهه ملی را پوپولیستی تلقی می‌کنند و بر این باورند که نخست وزیر فقید ایران، کشور را از چنگال انگلیس در آورد و به دامان آمریکایی انداخت که در غارت اموال ملت ما دست کمی از گرگ پیر نداشت. وقتی به تاریخ معاصر ایران از دهه بیست به بعد نگاه می‌کنیم بر کسی پوشیده نیست که تا دهه پنجاه خورشیدی حضور نیروهای آمریکایی در ایران به بیشترین حد ممکن رسیده است اما آیا واقعا جریان سیاسی ملی‌گرا جدای از تصمیمات شخص مصدق باعث فریب مردم شد و یا زمینه‌ساز مشکلات اقتصادی و سیاسی آینده کشور بود؟ این انتقادات به وضوح نشان‌دهنده تنش‌ها و چالش‌های موجود در سیاست‌های ملی‌گرایانه ایران است. نقش ملی شدن صنعت نفت در اقتصاد ایران نیز یکی از موضوعاتی است که نظرات متنوعی را به خود جلب کرده است. برخی بر این باورند که این اقدام باعث تضعیف بنیان‌های اقتصادی کشور شده و نقطه آغاز مشکلات اقتصادی در دوران نخست‌وزیری مصدق بوده است؛ در حالی که دیگرانی آن را به عنوان یک حرکت استقلال‌طلبانه و تلاشی برای کنترل منابع ملی می‌نگرند.

 مصدق اشتباهاتی کرد، اما به هیچ وجه مردم ایران را فریب نداد/ فشار حداکثری نمونه‌ای از تکبر قدرت‌های بزرگ است

در نهایت، در تحلیل منازعات اخیر میان ایران و کشورهای غربی، به ویژه بریتانیا و آمریکا، این سوال مطرح می‌شود که آیا این منازعات بر اساس همان محورهای سنتی ادامه دارد یا اینکه فشارهای کنونی نمایانگر تداوم سیاست‌های سلطه‌طلبانه غرب است؟ این مسائل نه تنها بر تاریخ معاصر ایران تأثیرگذار است، بلکه بر روابط آینده این کشور با دنیای غرب نیز تأثیر خواهد گذاشت. بر همین اساس گفت‌وگویی داشتیم با محمدعلی همایون‌ کاتوزیان  اقتصاددان، تاریخ‌نگار و پژوهشگر علوم سیاسی تا شاید بتوانیم ابعادی از ماجرای ملی شدن صنعت نفت را برایمان آشکار کند.

مشروح این گفت‌وگو به شرح ذیل است:

۱. پس از ۷۲ سال از ملی شدن صنعت نفت ایران، برخی بر این باورند که اقدامات دکتر مصدق تحت تأثیر جنبش‌های چپ‌گرای محبوب جهانی در آن زمان قرار داشته و نباید به‌عنوان یک عمل میهن‌پرستانه تلقی شود. به نظر شما هدف از آنچه که به‌عنوان جنبش ملی‌گرایی صنعت نفت شناخته می‌شود، چه بود؟

هدف اصلی ملی‌سازی نفت، رهایی ایران از دخالت‌های استعماری بریتانیا در امور سیاسی‌اش بود؛ یعنی دستیابی به استقلال کامل. دموکراسی و منافع اقتصادی اهداف ثانویه بودند.

۲. برخی می‌گویند مصدق با شعارهای پوپولیستی جامعه ایرانی را گمراه کرد و در ملی‌سازی نفت ایران اشتباه کرد و اقتصاد را به مسیر نادرستی هدایت کرد. این سخنان مخالفان اقدامات دکتر مصدق است. ارزیابی شما از این موضوع چیست؟

مصدق یک شعاردهنده نبود. حتی توافقنامه کنسرسیوم نفتی که پس از کودتا تحمیل شد، بسیار بهتر از قرارداد پیش از ملی‌سازی بود.

۳. برخی اقدامات مصدق را پوپولیستی می‌دانند به نظر شما، آیا جبهه ملی و مصدق مردم ایران را فریب دادند؟

مصدق اشتباهاتی کرد، اما به هیچ وجه مردم ایران را فریب نداد. صنعت نفت ایران در دست بریتانیا بود و درآمدهای نفتی کمی که به ایران پرداخت می‌شد، همیشه به دولت می‌رسید. در واقع، مصدق عملاً هیچ‌یک از این درآمدها را به دلیل تحریم‌های بین‌المللی نفت ایران دریافت نکرد!

۴. پاسخ شنا به آن عده که بر این باورند که ملی‌سازی صنعت نفت به اقتصاد ایران آسیب زد، چیست و اساسا ملی‌سازی صنعت نفت چه نقشی در اقتصاد ایران داشت؟

تحریم نفت ایران قطعاً آسیب‌زننده بود، اما پس از کودتا لغو شد. اینکه سیاست‌های مصدق پایه‌های تخریب اقتصاد ایران را بنا نهاد، بیشتر شبیه یک شوخی است. اقتصاد ایران در زمان تصدی مصدق بسیار ضعیف بود و او نتوانست آن را بدتر کند، با وجود تحریم نفت - که قطعاً ارتباطی با تخریب پایه‌های آن نداشت.

۵. موضوع ملی‌سازی نفت ایران یک درگیری بین ایران و بریتانیا بود که با مداخله آمریکا همراه بود. نحوه برخورد این دو کشور غربی با ایران همواره نمونه‌ای برای برقراری روابط بین ایران و کشورهای غربی در نظر گرفته شده و تصوری وجود دارد که این کشورها تلاش می‌کنند از طریق روش‌های جدید استعمار بر ایران تسلط یابند. به نظر شما، آیا اختلافات اخیر بین ایران و غرب بر مبنای همان مسائل سنتی است؟ آیا می‌توان فشار حداکثری که امروز آمریکا از آن صحبت می‌کند را ادامه تمایلات امپریالیستی غرب دانست؟

 هزاران اتفاق ممکن است پس از کودتا با عواقب مختلف رخ داده باشد یا نه. انقلاب ایران نتیجه‌ای از کودتای ۱۹۵۳ نبود، بلکه نتیجه انقلاب سفید شاه در ۱۹۶۳ بود که او را به دیکتاتور خودسر ایران تبدیل کرد. درگیری با آمریکا از آن زمان دلایل و تاریخچه خاص خود را دارد. «پاره کردن» توافق هسته‌ای توسط ترامپ و فشار حداکثری بعدی قطعاً نمونه‌ای از تکبر قدرت‌های بزرگ است.

انتهای پیام/
خبرنگار : علیرضا کاظمی مقدم
ارسال نظر
پیشنهاد امروز