یادداشتی از رضوان حکیم زاده:
بهارِ کودکان
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که ما در کنار فرمولهای ریاضی و حساب، به آنها دستورالعملهای مهربانی و انصاف و عدالت و دیگرخواهی را بیاموزیم تا وقتی که بزرگ میشوند در فراتر از خود آدمها را ببینند و دیگر زمان جان سپردن مردی در دریا، شاد و خندان بر ساحل ننشینند.
«رضوان حکیم زاده» دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران و معاون اسبق آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش طی یادداشتی در خبرگزاری ایلنا، از بهار و کودکی گفته است که به شرح ذیل از نظر میگذرد:
صدای نفسهای زمین، رستاخیز دوباره هستی را نوید میدهد و ما ایرانیان و همسایگان همزبانمان بسیار خوشبختیم که نیاکان روشن بین و خردمندمان از میان همه زمانهای ممکن، هنگامه تحول طبیعت را برای آغاز سال جدید انتخاب کرده اند. زمانی که به ناگهان گلها و گیاهان هر آن چه در جوهر دارند در اوج تسبیح تقدیم نگاههای ما میکنند و ما اوج زیبایی نگارگری خالق هستی را در قالب شکوفهها بر چوبهای خشکیده درختان مشاهده میکنیم و این تلاوت تکرار آیههای روشن حیات، برایمان فرصتی دوباره برای بیدار شدن است.
در سالهایی که به عنوان معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش افتخار خدمت به کودکان سرزمینم را داشتم با الهام گرفتن از ظرفیت آفرینندگی در بهار در سرحد امکان کوشیدم تا بهار بهانهای برای پرورش خلاقیت و مجالی برای ارتقای مهارتهای ضروری سواد پایه در قالب طرح عید و هنر و داستان باشد و بهترین نمونههای کار خلاقانه را در آفرینشهای ادبی و هنری کودکان دیدم و هیچ چیز به اندازه داستانهای خلاقانه نوشته شده با دست خط کودکان برایم امید بخش و جالب نبود. در این آفرینشها میدیدم که کودکان چه اندازه ظرفیت بیانتهایی برای شکوفا شدن دارند، اگر ما بزرگ ترها فقط اندکی با آنها و برای آنها، و نه به جای آنها نسخههای تربیتی بپیچیم.
امروز و بعد از فاصله گرفتن از دوران مسئولیت، بیش از هرچیز به این میاندیشم که چگونه میتوان کاری کرد که دنیای کودکان همیشه بهاری باشد و دنیا همیشه برای کودکان بهار باشد و اینها پاسخی است که در تاملهای طولانی که همواره در باره کودکان داشته ام، به ذهنم رسیده است:
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که تربیتی طبیعی داشته باشند و مادران کودکان مانند مادران طبیعت صبورانه برای شکوفا شدن جوهر درون کودکان به آنها فرصت بدهند و شتابی برای نمایش زودهنگام استعدادهایشان نداشته باشند.
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که ما تفاوتهایشان را به رسمیت بشناسیم و از درخت سیب طلب شکوفه انار نداشته باشیم و شقایقهای زیبای وحشی طبیعت را به اندازه یاسمنها و سوسنها زیبا ببینیم.
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که بیش از ظرفیتشان بر آنها تحمیل نکنیم و شاخه های ترد وجودشان را با بار تکالیف تکراری بیخاصیت در هم نشکنیم.
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که به آنها قدرت انتخاب بدهیم و به جای انباشتن ذهنشان از مطالب بیربط به آنها فرصت خلق کردن بدهیم.
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که آنها را از حصار دیوارهای کلاسها رها کنیم و بگذاریم در کلاسها و مدارس بدون دیوار و در گستره هستی فرصت یادگیری داشته باشند.
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که به جای رقابتهای تباه کننده، رفاقتهای رشد دهنده را به آنها بیاموزیم و به آنها یاد بدهیم که دنیای همدلی و با هم زیستن جای بهتری برای زندگی همه انسانهاست.
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که کودکان از ما بزرگترها بیاموزند که خدای هستی کرامت همه بندگانش را پاس میدارد و ما انسانها نیز باید فارغ از نژاد و جنسیت و زبان و قومیت و دین و مذهب، کرامت همه مخلوقانش را گرامی بداریم.
زمانی دنیای کودکان بهاری خواهد بود که ما در کنار فرمولهای ریاضی و حساب، به آنها دستورالعملهای مهربانی و انصاف و عدالت و دیگرخواهی را بیاموزیم تا وقتی که بزرگ میشوند در فراتر از خود آدمها را ببینند و دیگر زمان جان سپردن مردی در دریا شاد و خندان بر ساحل ننشینند.
و اما دنیا زمانی برای کودکان بهار خواهد بود که…
حاصل پیشرفتهای علمی نه افزایش قدرت سلاحهای مخربتر در کشتار آدمها، بلکه افزایش قدرت انسان در حفظ جان انسانهای بیشتری باشد.
هر کودکی حق زندگی داشته باشد، هر کودکی حق زنده بودن داشته باشد، هر کودکی حق مدرسه رفتن داشته باشد، هرکودکی بتواند بازی کند و بادبادکهایش را هوا کند…هر کودکی
و دنیا زمانی برای کودکان بهار خواهد شد که کودکان غزه هم حق کودکی داشته باشند.
و باور من این است که لازمه بهاری شدن دنیای کودکان اصلاح روشهای غلط تربیتی ما آدم بزرگ هاست و لازمه بهار شدن دنیا برای کودکان تربیت نسلی از سیاستمداران و رهبران و مدیران آینده دنیا است که درست تربیت شده باشند.