«فاروق ولی» در گفتگو با ایلنا مطرح کرد؛
برای دولتِ آمریکا راهی جز سرکوب باقی نمانده/ آنها نمیخواستند تصاویرِ برخوردهای قهرآمیزشان با دانشجویان را برای جهانیان به نمایش بگذارند
گسست گفتمانی میان جامعه دانشگاهی و طبقه حاکم در آمریکا، عملا شرایطی را ایجاد کرده که دو طرف یکدیگر را نمیفهمند و اساسا به زعم جامعه دانشگاهی و حتی افکار عمومی در آمریکا، نظام حکمرانی در این کشور دیگر نماینده مردم و اولویتها و ترجیحات آنها نیست. موضوعی که به ویژه برای آمریکا به عنوان کشوری که همواره ادعاهای گستردهای در حوزه دموکراسی در جهان داشته، حامل پیامهای معناداری است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در روزهای گذشته و حتی در وضعیت کنونی، دانشگاههای اقصی نقاط آمریکا صحنه برگزاری اعتراضات گسترده ضدصهیونیستی دانشجویان و اساتید و به طور کامل جامعه دانشگاهی این کشور بودهاند. دانشگاههای کلمبیا، ماساچوست، براون، اوهایو و دهها دانشگاه دیگر، همه و همه با اعتراضات گسترده جامعه دانشگاهی آمریکا علیه جنایات رژیم اشغالگر قدس علیه مردم غزه و البته همدستی نظام حکمرانی در آمریکا با این جنایت بزرگ مواجه بودهاند.
دانشگاههای آمریکایی به طور خاص خواستار پایان فوری جنگ غزه، پایان همکاری نهادهای تحقیقاتی و شرکتهای تسلیحاتی آمریکا با رژیم صهیونیستی و در نهایت لغو احکام تنبیهی علیه آن دسته از اساتید و دانشجویان دانشگاههای آمریکایی بودهاند که به حمایت از ملت و مقاومت فلسطین پرداخته و میپردازند. با این همه، نظام حکمرانی در آمریکا با قوهی قهریه و سرکوبِ سنگین دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشگاههای مختلف آمریکا، به اعتراضات آنها پاسخ داده است.
گزارشهای مختف از بازداشت صدها دانشگاهی در آمریکا حکایت دارند و البته که حتی خبرنگاران به عنوان راویان حقیقت در جریان اعتراضات دانشگاهی در آمریکا نیز از سرکوب نیروهای امنیتی این کشور در امان نبودهاند. از این رو، ایلنا در گفتگو با «فاروق ولی» استراتژیست و تحلیلگر حوزه سیاست خارجی، به واکاوی چند سوال مهم و قابل تامل با محوریت اعتراضات جاری دانشگاهی در آمریکا پرداخته است.
مشروح گفتگو با فاروق ولی را در ادامه میخوانید.
موج اعتراضات ضدصهیونیستی دانشگاههای اقصی نقاط آمریکا را فراگرفته است. به نظر شما پیشزمینههای اصلی وقوع این اعتراضات چه هستند؟
به نظر میرسد که جامعه و نظام حکمرانی در آمریکا دچار نوعی گسست گفتمانی شدهاند و یکدیگر را درک نمیکنند. در شرایط کنونی، جامعه دانشگاهی علیه حمایتهای بیحد و حصر دولت آمریکا از رژیم اسرائیل و خلق فاجعه در رویدادی نظیر جنگ غزه وارد میدان شده است. این بسیار معنادار است. توجه داشته باشیم که دانشگاهها در آمریکا مبدا بسیاری از تغییر و تحولات بزرگ بودهاند و احتمال میرود که در ادامه راه شاهد گسترده شدن هر چه بیشتر اعتراضات در جامعه آمریکا باشیم.
با این حال، همانطور که گفته شد، گسست گفتمانی میان جامعه دانشگاهی و طبقه حاکم در آمریکا، عملا شرایطی را ایجاد کرده که دو طرف یکدیگر را نمیفهمند و اساسا به زعم جامعه دانشگاهی و حتی افکار عمومی در آمریکا، نظام حکمرانی در این کشور دیگر نماینده مردم و اولویتها و ترجیحات آنها نیست. موضوعی که به ویژه برای آمریکا به عنوان کشوری که همواره ادعاهای گستردهای در حوزه دموکراسی در جهان داشته، حامل پیامهای معناداری است.
جدای از اینها به نظر میرسد که بخشهایی از جامعه آمریکا و به طور خاص جامعه دانشگاهی این کشور متوجه شدهاند که برخی اقشار و گروهها در آمریکا وجود دارند که نظام حکمرانی را به نوعی قبضه کردهاند. به عنوان مثال میتوان به شرکتهای تسلیحاتی آمریکایی اشاره کرد که جنگها در اقصی نقاط جهان را در راستای منافع خود میبینند و برای تداوم آنها و البته حرکت نظام حکمرانی در مسیری که مطلوبشان باشد، هزینههای هنگفتی را انجام میدهند.
مسائلی که همه و همه سبب شدهاند تا جامعه دانشگاهی نوعی الزام اخلاقی برای خود جهت مقابله با این روندها بیابد و به نحوی جدی وارد میدان شود.
برخورد نظام حکمرانی در آمریکا با اعتراضات دانشگاهی، به شدت خشونتآمیز بوده است. به نظر شما پیام اصلی این موضوع چیست؟
به نظر میرسد که پیام اصلی این رویداد این است که آن چهرهای از آمریکا در حال نمایان شدن است که سالهاست نظام حکمرانی و طبقه حاکم در این کشور سعی در پوشاندن و مخفی کردن آن داشتهاند. باید بپرسیم چرا پاسخ نظام حکمرانی به اعتراضات ضداسرائیلی در آمریکا با قوه قهریه همراه شده است؟ جواب روشن است زیرا نظام حکمرانی از ارائه پاسخهای منطقی دیگر ناتوان است و راهی جز سرکوب را پیش روی خود نمیبیند.
و الا تردیدی نکنید که دولت آمریکا حاضر نبود که فضای مجازی و رسانههای مختلف در اقصی نقاط جهان به نحوی گسترده تصاویر برخوردهای زننده و قهرآمیز آن با معترضان و دانشجویان آمریکایی را به نمایش بگذارند. در حقیقت، اینطور به نظر میرسد که نظام حکمرانی در مواجهه با اعتراضات جاری در آمریکا شوکه شده و سرکوب که گزینه دم دستی آن است را برای رفع بحران استفاده کرده است. البته همانطور که پیشتر نیز گفته شد، این معادله خود تا حد زیادی محصول تشدید تضادها و تناقضات در گفتمان حکمرانی آمریکایی است.
به نظر شما آیا با تغییر بزرگی رو به رو هستیم؟
به نظر میرسد که تغییر از مدتها قبل آغاز شده است. کریدورهای قدرت در جهان در حال تغییرند و اینکه این تغییر در حال وقوع است، گواهی روشن بر ضعفهای سیستماتیک آمریکا است. در واقع، آمریکا در مقام هژمون جهانی نمیتواند بر تواقض و ضعفهای فزاینده خود سرپوش بگذارد و همین مساله سبب شده تا جلوههای عینی از سقوط این کشور و موقعیت جهانی آن آشکار شوند. از این منظر، به نظر میرسد که اعتراضات ضدصهیونیستی حاضر در آمریکا نیز در حقیقت جلوههای عینی از یک روند معنادار را به ذهن متبادر میکنند.
اعتراضات ضد آمریکایی در دانشگاههای مختلف آمریکا به دیگر کشورها نظیر استرالیا، فرانسه و ایتالیا نیز کشیده شدهاند. به نظر شما آیا باید انتظار یک دومینو را داشته باشیم؟
اینکه شاهد توسعه اعتراضات ضدصهیونیستی از آمریکا به دیگر کشورها هستیم، معنای خاصی را به ذهن متبادر میکند. این بدان معناست که اقشار دانشگاهی در دیگر کشورها نیز خود را در وضعیتی مشابه با دانشگاهیان آمریکایی دیدهاند و اعتراضات در آمریکا در حکم یک کاتالیزور و محرک برای آنها نیز اقدام کرده است.
از نظر ساختاری، کشورهای غربی و یا آنهایی که در حوزه سیاسی و فکری غرب تعریف میشوند، تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. آنها تا حد زیادی از نظر فکری وام دار نظام حکمرانی و فلسفه حکمرانی در آمریکا هستند و طبیعتا فضای فکری و گفتمانی حاکم بر این کشورها نیز چندان متفاوت از آمریکا نیست.
از این رو، اینکه دانشگاهیان در دیگر کشورهای غربی وجه اشتراکاتی را میان خود و همتایانشان در آمریکا در مساله تقابل با صهیونیسم دیدهاند، یک موضوع کاملا عادی است و از دردی مشترک خبر میدهد که اعتراضاتی مشترک را نیز به همراه دارد. از این رو هیچ بعید نیست که شاهد گسترش این اعتراضات به دیگر کشورهای اروپایی نیز باشیم.