گزارش ایلنا به بهانه نخستین همایش ملی مترجمان کرد ایرانی؛
محمد قاضی عمر خود را در راه ترجمه سپری کرد
قاضی، مترجم و نویسندهای متعهد با جایگاهی والا بود که با ترجمههای خود چندین نسل از ایرانیان را با کتاب و کتابخوانی آشنا کرد و نامش به عنوان مترجم بر تارک هر کتابی، اعتبار و تضمنی برای آن اثر محسوب میشود.
ایلنا: محمد قاضی یکی از مترجمان مطرح معاصر ایران زمین و از جمله طلایه دارانی بود که عمر خود را در راه ترجمه سپری کرد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا از سنندج، «استاد محمد قاضی» فرزند میرزاعبدالخالق قاضی در ۱۲ مرداد ۱۲۹۲ در شهر مهاباد کردستان به دنیا آمد. در کتاب سرگذشت خود به نام خاطرات یک مترجم مینویسد: «پدر من ابتدا یک فررند به نام محمد داشت که فوت کرد، سپس یک دختر داشت، آن هم فوت کرد، ولی به دلیل اینکه پدرم به نام محمد علاقه داشت من را محمدثانی نامید.»
«محمد قاضی» آموختن زبان فرانسه را در مهاباد نزد حسین حزنی مکریانی(گیو مکریانی) آغاز کرد. قاضی در سال ۱۳۰۸ به تهران آمد و در سال ۱۳۱۵ از دارالفنون در رشته ادبی دیپلم گرفت. در سال ۱۳۱۸ دورهٔ دانشکده حقوق دانشگاه تهران را در رشتهٔ قضایی به پایان رساند. او در طول این دوران همیشه جزو بهترین شاگردان زبان فرانسه بود. از سال ۱۳۱۸ تا ۱۳۲۰ دورهی خدمت نظام را با درجهی ستوان دومی در دادرسی ارتش گذراند.
«محمد قاضی» در مهرماه ۱۳۲۰به استخدام وزارت دارایی درآمد. در سال ۱۳۵۵ از خدمت دولتی بازنشسته شد و پس از بازنشستگی به فعالیت در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پرداخت.
قاضی، مترجم و نویسندهای متعهد با جایگاهی والا بود که با ترجمههای خود چندین نسل از ایرانیان را با کتاب و کتابخوانی آشنا کرد و نامش به عنوان مترجم بر تارک هر کتابی، اعتبار و تضمنی برای آن اثر محسوب میشود.
زبان ترجمههای او زبان خلاقیت و سرزندگی بود، نه تنها فارسی را به خوبی میشناخت که توان آفرینش و نویسندگی هم داشت.
او مترجم و نویسندهای متعهد با جایگاهی والا بود که هدف متعالی گسترش آگاهی خوانندگانش را در سر میپروراند، لذا زندگی خود را صرف ترجمه کتابهای نویسندگان بزرگ نمود و در تنگنای فرهنگی حاکم بر جامعه تلاش بسیار کرد تا صدای مردان و زنان اندیشمند جهان را به گوش خوانندگان ایرانی برساند.
او در دوران فعالیت خود حضوری فعال و پرتکاپو درعرصه فرهنگ داشت و نقش خویش را در عین ژرف اندیشی و دل سوختگی به نیکویی ایفا نمودوهرگز به عقیده و آرمانش که همان راه آزادی بود پشت نکرد.
او ذوق و استعداد شایان خود را در وادی ترجمه خرج کرد و حتی در بحرانیترین و پرتلاطمترین دورانها همچنان مستمر و پیگیر قلم زد.
قاضی همواره در عرصه اندیشه آزادیخواهی و دموکراسی حضوری بیطرفانه و در عین حال همه جانبه و صادقانه داشت و شاید همین امر هم موجب شد تا به مثابه انسانی روشنفکر و خادم شهرت یابد.
او مترجمی آزاده و آزادیخواه بود که هیچگاه مردم میهن خود را از یاد نبرد و تلاش کرد تا در آثاری که از خود به یادگار میگذارد آگاهانه از درد آنان بگوید و همواره موضع جامعه خود را پیشه و مرام خود میانگاشت.
او پرچمدار ترجمه رمانهای اجتماعی در ایران بود؛ رمانهایی که توجه زیادی به آزادی و حقوق بشر دارند و مضمونشان همواره ستیز بیپایان با فساد و استبداد و خودکامگی است.
زندگی این نمونه والای انسانیت که با زبان سلیس و روان از نویسندگان با ملیتهای گوناگون ترجمه کرد و آبروی ترجمه شد، به گونهای که مبحثترجمه در ایران را بینام و حضور او نمیتوان آغازید.
قاضی به این باور که ترجمه امری اجتناب پذیر است، آن را زبانی واحد برای درک و تفاهم بیشتر از آنچه در جهان میگذرد، میپنداشت و با همین دیدگاه نیز آثاری را انتخاب و ترجمه میکرد.
آثار او از تنوع زیادی برخوردار است و طیف وسیعی از ادبیات مانند آثار تاریخی، سیاسی، اجتماعی، رمان و ادبیات کودک و نوجوان را در بر میگیرد.
محمد قاضی در ۱۳۵۴ به بیماری سرطان حنجره دچار شد و هنگامی که برای معالجه به آلمان رفت، بیماری تارهای صوتی و نای او را گرفته بود و پس از جراحی، بهعلت از دست دادن تارهای صوتی، دیگر نمیتوانست سخن بگوید و از دستگاهی استفاده میکرد که صدایی ویژه تولید میکرد.
با این حال کار ترجمه را ادامه داد و ترجمههای جدیدی از او تا آخرین سال حیاتش انتشار مییافت. وی ۵۰ سال ترجمه کرد و نوشت و نتیجه تلاش او نزدیک به ۷۰ اثر اعم از ترجمه ادبی و آثار خود او به زبان فارسی است.
این مرد پر تلاش و نستوه تاریخ ترجمه ایران زمین که نمونه ادب و اخلاق خالصانه، تواضع و فروتنی بیشائبه و منش والای انسانی بود با آن لبخند همیشگی و آن لطایف دل انگیزش، پس از ۸۴ سال مجاهدت فرهنگی سرانجام در سحرگاه چهارشنبه ۲۴ دی۱۳۷۶ در ۸۴ سالگی در تهران درگذشت. محمد قاضی در شهر زادگاه خود مهاباد به خاک سپرده شد.
از ترجمههای «محمد قاضی» میتوان به این آثار اشاره داشت:
• جزیره پنگوئنها، از آناتول فرانس
• چهل روز موسی داغ، ازفرانتز ورفل، ۱۳۷۳
• درد ملت(ترجمه با همکاری احمد قاضی از رمان کُردی «» ژانی گهل «» نوشته ابراهیم احمد)
• دن کیشوت، از میگل سروانتس، ۱۳۳۶
• زوربای یونانی، ازنیکوس کازانتزاکیس
• شازده کوچولو، ازآنتوان دو سنتاگزوپری، ۱۳۳۳
• صلاحالدین ایوبی ازآلبر شاندور
• قلعه مالویل از روبر مرل
• کمون پاریس زیرنظر ژلو بوفسکایا، آ. مانفرد، آ. مولوک
• مسیح باز مصلوب ازنیکوس کازانتزاکیس
• نان و شراب ازایگناتسیو سیلونه
• آخرین روز یک محکوم از ویکتور هوگو
• آدمها و خرچنگها از خوزوئه دوکاسترو
• درباره مفهوم انجیلها از کری ولف
• ایالات نامتحداز ولادیمیر پوزنر
• باخانمان از هکتور مالور
• بردگان سیاه مندیننگو، از کایل آنستوت
• پولینا چشم و چراغ کوهپایه از آناماریا ماتوته
• تاریخ ارمنستان از هراند یاسدرماجیان
• تاریخ مردمی آمریکا نوشته هاروی واسرمن
• تاریکترین زندان نوشته ایوان اولبراخت
• خداحافظگری کوپر نوشته رومن گاری
• پسرک روزنامه فروش، از اچ. دمی نیک
• داستان کودکی من، ازچارلی چاپلین
• در زیر یوغ، از ایوان وازوف
• در نبردی مشکوک، نوشته جان اشتاین بک
• زن نانوا، از مارسل پانیول
• سادهدل از ولتر، ۱۳۳۳
• سپیددندان، ازجک لندن، ۱۳۳۱
• سرمایهداری آمریکا، زیرنظر ژلو بوفسکایا، آ. مانفرد، آ. مولوک
• سگ کینهتوز، آلبرتو واسکز فیگهروا
• شاهزاده و گدا، از مارک تواین، ۱۳۳۳
• غروب فرشتگان، ازپاسکال چاکماکیان
• فاجعه سرخپوستان آمریکایا «دلم را به خاک بسپار» از دی براون
• کُرد و کردستان، ازواسیلی نیکیتین
• مهماتا گاندی، از رومن رولان
• کلود ولگرد، از ویکتور هوگو، ۱۳۱۷
• کلیم سامگیناز ماکسیم گورکی
• کوروش کبیراز آلبر شاندور
• مادر، از ماکسیم گورکی، نظری به طبیعت و اسرار آن از لئون برتن
• نیه توچکااز فئودور داستایوسکی
• آزادی یا مرگ، از نیکوس کازانتزاکیس
• طلا، از بلز ساندرار
• جزیره پنگوئنها از آناتول فرانس
• و…
تألیف
• «» خاطرات یک مترجم «»
• «» سرگذشت ترجمههای من «»
• «» زارا، عشق چوپان «»
• و…
گفتنی است نخستین همایش ملی مترجمان کرد ایرانی از ۶ لغایت ۸ اسفندماه جاری با محوریت دو مترجم بزرگ کُرد «ابراهیم یونسی» و «محمد قاضی» به مدت سه روز در پردیس سینما بهمن سنندج در حال برگزاری است.