ایلنا بررسی میکند؛
باید آوارهای پیشرو را هرچه سریعتر برداشت/تولید درحال اضمحلال است
تامین مواد اولیه این روزها برای تولیدکنندگان به یک رویا تبدیل شده است؛ آنهم در کشوری که در صنعتی شدن مدعی است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، «شصت و هفت هزار واحد تولیدی و صنعتی در کشور وجود دارد که بیش از ۹۰ درصد از این واحدها در دسته صنایع کوچک و متوسط قرار دارند». این گفته از «محسن صالحی نیا» معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت است.
او یادآوری کرده است که هرگاه بحرانهایِ پیش رویِ تولید تشدید شود، همین ۹۰ درصد از واحدها هستند که متضرر و در نهایت مضمحل میشوند. ورشکستگی این دست واحدها به کاهش توانایی تولیدکنندگان در تامین نقدینگی و خرید مواد اولیه بازمیگردد.
آنها به سبب اینکه دسترسیشان به ارز دولتی بسیار محدود شده است و اینکه به سبب تضعیف بنیه اقتصادی نمیتوانند محصول خود را صادر کنند، در خطر نابودی کامل قرار دارند.
هر چند اگر از صاحبانشان بپرسید، اوضاع چطور است، میگویند: «نابود شدهایم». البته نابودی آنها از دهه هشتاد شمسی آغاز شد؛ زمانی که دولتهای وقت بازارهای داخلی را دو دستی به چینیها تقدیم کردند تا در حوزه روابط بین الملل از آنها امتیاز بگیرند و حمایت آنها را جلب کنند.
به هر روی در این ۱۷ سال بیشترین جفا به واحدهای تولیدی روا داشته شد تا جایی که اگر در سطح شهر با تاکسیهای شهری یا تاکسیرانیهای اینترنتی سفر کنید، کارفرمایان و پیمانکاری را میبینید که پشت فرمان از خاطرات "آن روزها" میگویند.
در خاطرات آنها کارگاههایی را مییابیم که ۲۰، ۳۰ یا ۴۰ کارگر در آن نان درمیآوردند و در خانههایشان سفرههای رنگین پهن میکردند. خاطرات البته میتوانند به بغضی تبدیل شوند که تا آخر عمر همراه خاطرهپرداز به هرجا میآید و رهایش نمیکند.
تباهی سهم کارگر و کارفرما شد و هر دو را خانهنشین کرد. اما برای کارفرمایانی که ماندهاند، چه میتوان کرد؟ چگونه میتوان از بیکاری کارگران واحدهای کوچک و متوسط جلوگیری کرد؟ محسن صالحی نیا پیشنهاد میدهد: «تامین مواد اولیه واحدهای صنعتی کوچک و متوسط به صورت تجمیعی از طریق خوشههای صنعتی و تعاونیها».
خوشههای صنعتی و تعاونیها صاحب صلاحیت نیستند
باید توجه داشت که وزارت صمت تا پایان شهریور ماه امسال ۴۳۰ خوشه صنعتی را در کشور شناسایی کرده و امکانسنجی توسعه خوشهای برای ۱۵۶ خوشه نیز خاتمه یافته است. بیشترین خوشههای صنعتی شناسایی شده در استانهای اصفهان، مازندران و آذربایجان شرقی قرار دارند. در استان اصفهان ۵۳ خوشه، مازندران ۳۸ خوشه و آذربایجان شرقی ۳۷ خوشه صنعتی شناسایی شدهاند.
برای نمونه در استان مرکزی خوشه عایق و ایزولاسیون دلیجان یا خوشه قطعات ریلی اراک را داریم. در همدان خوشه مبلمان ملایر، خوشه صنعتی لاستیک رزن یا خوشه سفال و سرامیک لاجین را داریم. با شناسایی این خوشهها و سپردن توزیع مواد اولیه به آنها میتوان بستری تخصصی و هدفمند را احیا کرد.
توزیع مواد اولیه از طریق تعاونیها هم پیشنهاد خوب و سازندهای است و در سازگاری با سیاستهای اقتصادی بالادستی است. ظرفیتی که در قانون اساسی همسان با نقش بخش خصوصی در توسعه به آن پرداخته شده است. با این حال در بیش از سه دهه گذشته به همان میزان که به خصوصیسازی پرداخته شد به تعاونیها جفا شد.
حالا خصوصیسازی شکست خورده است اما تعاونیها همچنان اهمیت خود را در سیاستهای بالادستی و پایین دستی توسعه حفظ کردهاند. در این بستر میتوان تعاونیها توزیع را قوی کرد و برای بسیاری شغل ایجاد کرد؛ مشاغلی در که در بخش خدمات حولِ توان افزاییِ واحدهای تولیدی شکل میگیرند.
«اصغر آهنیها» عضو هیات مدیره کانون عالی کارفرمایان بر این باور است که تعاونیها در این زمینه نمیتوانند کارآمد باشند. آهنیها به ایلنا میگوید: بحث مواد اولیه بسیار تخصصی است. اینکه توزیع مواد اولیه را به تعاونیها بسپاریم برخلاف اهداف تعیین شده برای آنهاست. مسئله این است که تعاونی خود باید تولید کننده باشند. من فکر نمیکنم که این طرح موفق باشد و عملی هم نیست. میخواهم بگویم که تعاونیها نمیتوانند در حوزه مواد اولیه که یک حوزه تخصصی است ورود کنند. انجمنهای صنفی کارفرمایی به این خاطر که در قلب واحدهای تولیدی حضور دارند و از نزدیک درگیر این موضوعات هستند، بهتر میتوانند به توزیع مواد اولیه بپردازند.
وی میافزاید: به هر صورت گردش مواد اولیه باید از طریق مجراهای به رسمییت شناخته شده انجام شود. من فکر نمیکنم کسی که میگوید خوشههای صنعتی یا تعاونیها این کار را انجام دهند، از مسائل صنعتی آگاهی داشته باشد. اینکه بگوییم «به دست تعاونیها باید داد» در جای خود منطقی است. اما صرفا و صرفا در جای خود. در شرایط فعلی باید سازمانی را پیریزی کنیم که در آن واحدهای تولیدی قابلیت واردات را داشته باشند.
آهنیها در پاسخ به این پرسش که آیا ورود خوشههایِ صنعتی میتواند در توزیع مواد اولیه موثر باشد، گفت: خوشههای صنعتی برای تکمیل زنجیره ارزش یک صنعت تشکیل شدهاند و این خوشههای را نمیتوانیم در هر کاری دخالت دهیم؛ چراکه زیرساختهای آن را نداریم. تنها راهی که وجود دارد این است که مسیر درست و منطقی واردات مواد اولیه را محیا کنیم. اگر خوشههای صنعتی مانند شرکتهای بازرگانی ورود کنند شاید اقتصادی نباشد و سیکل تامین مواد اولیه را طولانی کند. این کار در نهایت هزینه تامین مواد اولیه را بالا میبرد. اینگونه تنها هزینههای تولید را بالا بردهایم و دستاورد دیگری را نداشتهایم.
عضو هیات مدیره کانون عالی کارفرمایان در پاسخ به این پرسش که در شرایط فعلی چه ساختاری را میتوان طراحی نمود، گفت: نیاز نیست کار خاصی انجام دهیم تنها باید روند فعلی ثبت سفارش و زمانبندیهایِ اداری را اصلاح کنیم. ضمن اینکه باید کنترلهای موثری بر ثبت سفارش داشته باشیم و اینگونه نباشد که سایت ثبت سفارش به طرفهالعینی از دسترس خارج شود و بعد تعداد زیادی سفارش غیر قانونی برای واردات در آن ثبت شود! اگر اینها درست باشد دردی نمیماند و همه امور مربوط به ثبت سفارش به صورت اتوماتیک انجام میشود و کار مانند گذشتهها پیش میرود.
وی در مورد کار دیگری که میتواند تامین مواد اولیه را سامان دهد، میافزاید: میتوان مسیر تجارت با نمایندگانِ شرکتهای خارجی تامین مواد اولیه را بازگذاشت تا آنها بتوانند مسیر تامین مواد اولیه را باز کنند. قطعا با کنار هم بودن این دو و البته حذف بوروکراسی اداری ثبت سفارس، میتوان بخش اعظمی از آوارهای پیش روی خود را برداشت و مسیر را صاف کرد. راه دیگر هم این است که واردات مواد اولیه را بدون انتقال ارز آزاد کنیم که این از بسیاری از مشکلات آتی جلوگیری میکند.
دلبسته همایشها و دورهمیهای رسمی هستیم
علیالظاهر تامین مواد اولیه نباید کار شاقی باشد؛ چراکه در همه کشورها به راحتی فرایندهای مربوط به ثبت سفارش انجام میشود. البته این رویه مخرب زمانی اصلاح و بهسامان میشود که تخصیص ارز هدفمند باشد. در شرایطی که شرکتهای قطعهسازی، تولید پوشک یا لبنیات نمیتوانند برای واردات مواد اولیه خود ارز دولتی دریافت کنند، این ارز با یک چرخش قلم از سوی وزارت صمت، خرج واردات موبایل میشود.
دولت به جای اینکه پای یک شرکت قدیمی با صدها کارگر بایستد پای شرکتهای یک شبه تاسیس شده؛ میایستد تا آن شرکت خودرو وارد کند. خاموش شدن چراغ یک کارخانه قدیمی که به دهها نفر به صورت مستقیم و صدها نفر به صورت غیرمستقیم نان میداد، هر سیستمی را از اعتبار میاندازد. در حال حاضر درد تولیدکنندگان این است که با افرادی مواجه هستند که بیشتر دلبستهی همایشها و دورهمیهای رسمی هستند.
گفتگو: پیام عابدی