ایلنا گزارش میدهد؛
مامایی که کِرِمهای گیاهی تولید میکند/مشتریان از ۲۸ شهر سراغ بانویِ کارآفرین را میگیرند
طاهره سادات صبور داوودیان میگوید: به مرحلهای رسیدهام که دغدغه بازاریابی ندارم و مشتریانم مُبَلِغ محصولاتم شدهاند و این را هم تا حدودی مدیون تمرکز و حساسیتم نسبت به کارم و داشتن ارتباط مستقیم با مشتریانی هستم که محصولاتم را مصرف میکنند..
به گزارش خبرنگار ایلنا، اگرچه که ماماست و چندین سال هم در این حرفه، کار کرده است اما اکنون به عنوان یک تولیدکننده و کارآفرین موفق در حوزه اشتغال خانگی فعالیت میکند. حرفهای که چندان هم به تخصص علمیاش ارتباطی ندارد اما باز به نوعی با سلامت مردم در ارتباط است. طاهره سادات صبور داوودیان متولد 1352، بانوی مشهدی است که یک روز تصمیم میگیرد، تغییر در مسیر کسب و کار خود ایجاد کند. او که قدرت ریسکپذیری و تغییر بالایی دارد، به ناگهان از مامایی دست میکشد و وارد وادی گذراندن کلاسهای آموزش «گیاهان دارویی» میشود تا سرانجام به عنوان «تولیدکننده کرِمهای گیاهی» کارش را ادامه میدهد.
داوودیان؛ داستان این تغییر رویکرد را اینگونه تعریف میکند: سال 1375 لیسانس ماماییام را گرفتم و همزمان نیز پسرم متولد شد و به ناچار دو سال گذراندن طرحم عقب افتاد و پس از آن 6 سال کار مامایی را در یکی از مراکز بهداشت انجام دادم.
او که پس از آن مدتی مطب میزند و کارش را اینگونه ادامه میدهد، میگوید: به دلیل محدودیتهایی که ماماها دارند، زیاد از جو موجود راضی نبودم و وضعیت برایم ناخوشایند بود؛ به خصوص اینکه دست فرد ماما مانند پزشک متخصص زنان برای سر زایمان بودن و عمل جراحی باز نبود و حتی نمیتوانست مانند یک پرستار پانسمان کند و سرم بزند.
داوودیان با بیان اینکه ماماها حتی برای زدن مطب هم حتما باید همراه با پزشک متخصص زنان کار کنند، در تکمیل توضیح خود اضافه میکند: برای مهر ماماها هم محدودیتهای زیادی وجود دارد به گونهای که سونوگرافی و آزمایش هم نمیتوانند بنویسند و همه کارهایشان محدود به حضور یک پزشک در کنارشان است.
شرکت در دوره آموزشی گیاهان دارویی و ثبت شرکت
همه اینها موجب میشود که سرانجام او قید این حرفه را بزند و با توجه به علاقهاش به سمت گیاهان دارویی برود: با تشویق همسرم سال 1387 دوره گیاهان دارویی را گذراندم و سپس شروع به ساختن کرم کردم اما ابتدا خیلی جدی نبود و سال اول بیشتر آزمون و خطا و کسب تجربه بود به خصوص اینکه آن زمان مردم مشهد خیلی سخت اینگونه تولیدات دستساز را میپذیرفتند.
او حتی از سبک یک شرکت هم سخن به میان میآورد: پس از آن سال 88 به دنبال ثبت شرکت رفتم تا مشکلی هم برای بستهبندی محصولات نداشته باشیم و شماره صنایع هم برای کرمهایم گرفتم و از این طریق نوع کرمها و سایر محصولاتم را به چاپخانه میدادم تا برچسب بستهبندی را چاپ کنند.
افزایش تنوع محصولات با بهترین مواد اولیه
این بانوی کارآفرین و تولیدکننده اکنون که 4 سال است در حرفه تولید کرمهای گیاهی فعالیت میکند، در این زمینه بسیار موفق بوده و توانسته مشتریهای وفاداری هم داشته باشد اما اینکه چگونه به این مرحله رسید، روایتی است که اینگونه آن را شرح میدهد: عضویت در تشکل جوانان نصرت مشهد و شرکت در بازارچههای محلی مسیری برای پیشرفت کارم بود و به مرور تنوع کرمهای تولیدیام را بیشتر کردم و همیشه هم سعی کردهام که از بهترین مواد در ساخت آنها استفاده کنم.
او با بیان اینکه بیشتر وقتها با مشتریان خود رابطه مستقیم دارد، میگوید: محصولاتم را همیشه با قیمت بسیار مناسب و کمتر از دیگران دست مشتری میرسانم حتی تحویل محصول را هم خودم مستقیم انجام میدهم حتی اگر مشتری سفارش یک محصول را داده باشد.
این بانوی کارآفرین و تولیدکننده درباره دیگر محصولات تولیدیاش توضیح میدهد: انواع و اقسام روغنهای گیاهی، شامپوها، کرمها و رژ لبهای گیاهی را تولید میکنم و همچنان در حال افزایش و تنوع بخشی به محصولاتم هستم.
نخستین مشتریانم خانوادهام بودند
داوودیان درباره اینکه نخستین مشتریهایش را چگونه پیدا کرد و توانست در نگهداری آنها و جذب مشتریان جدید عمل کند نیز میگوید: سال 88 که دوره کلاسهای آموزشیام تمام شد، اولین مشتریهایم مادر، خواهران و بعد اقوام نزدیکم بودند که بعد از مصرف محصولات خیلی استقبال کردند و خیلی راضی بودند.
او نمونهای از نتیجهبخش بودن محصولاتش را هم بیان میکند: مادرم که به دلیل دیابت دچار بیماری پیشرفته اگزامایی پا شده بودند و مدام دکتر میرفت و آمپول کورتون مصرف میکرد وقتی از یکی از کرمهایم استفاده میکند، نتیجه میگیرد.
همین تلاشها و نتایجی که این بانوی کارآفرین از محصولاتش گرفت، موجب شد که پا را یک قدم فراتر بگذارد: بعد از در سال 89 که یک سال از کارم گذشته بود، بازاریاب گرفتم و ماهی 100 هزار تومان به او دستمزد میدادم تا برای فروش محصولات به آرایشگاهها برود.
به گفته او، خانمی که بازاریاب محصولاتش شده بود پس از مدتی از درآمدی که به واسطه فروش محصولاتش به دست آورده بود، توانست آرایشگاهی برای خودش تاسیس کند.
خریداران وفادار و بازاریابان خودجوش
در مقطعی دیگر آنقدر بازار کار داوودیان گرفته بود و محصولاتش نتایج مورد نظر مصرفکنندگان را داشت که موجب باز شدن دریچه دیگری در کسب و کارش شد: از آنجایی که محصولاتم را نسبت به محصولات گیاهی موجود در بازار خیلی ارزانتر میدادم، افرادی پیدا شدند که خودجوش جنس را از من میخریدند و خودشان میفروختند به طوری که اکنون در 28 شهر در 5 استان توسط یک نفر پخش میشود.
او با بیان اینکه این افراد پس از خرید محصولات از من، درصدی را روی آنها میکشند و به فروش میرسانند، میگوید: اکنون دیگر بازاریاب مستقیم ندارم و افرادی پیدا شدهاند که به همین این طریق محصولاتم را میخرند و میفروشند.
ورود بانوان دیگر به این حرفه
اما اینها یک بعد تلاشها و فعالیت این بانوی تولیدکننده و کارآفرین است، بعد دیگر به این بازمیگردد که دست عدهای را هم در این مسیر بند کرده است: دو سال پیش خانم خانهداری از من کرم میخرید و با همان قیمت خرید میفروخت اما من به او که خانواده پرجمعیتی داشت گفتم که چون من محصولاتم را خیلی ارزان میدهم، میتواند روی هر محصولی دو هزار تومان بکشد و بفروشد.
اما همین مسئله تشویقی میشود برای این خانم تا به گونه دیگری کار کند: این خانم به مرور اعتماد به نفس یافت. او را به اتحادیه گیاهان دارویی بردم و در کلاس آموزش گیاهان دارویی ثبت نام کردم و اکنون در عرض دو سال خودش تولیدکننده شامپو و روغنهای گیاهی شده است.
کاری که زمان زیادی نمیبرد
سوالی که پیش میآید این است که تولید این محصولات چقدر از او زمان میگیرد؟ این بانوی کارآفرین اینگونه پاسخ میدهد: وقت زیادی از من نمیگیرد مثلا من 10 روز کار میکنم و به ازای این مدت کار درآمد خوبی هم دارم البته همکاران من خیلی بیشتر از اینها درآمد دارند چون محصولاتشان را گرانتر میدهند.
سوالی که برای خیلیهایی که میخواهند وارد مشاغل خانگی شوند و تولیداتی داشته باشند، پیش میآید این است که چگونه ریسک پذیر باشند و بازار و مشتریان خود را پیدا کنند؟ داوودیان در این باره میگوید: باید ریسکپذیر بود و اطلاعات علمی و بازاری کافی در مورد کاری که بناست انجام بدهند، داشته باشند. مثلا من زمانی که وارد کار کرِم که شدم، دیدم که کارهای بهداشتی و درمانی و دارویی چند برابر استفاده دارد از طرفی اطلاعات و علم این کار را هم داشتم و دنبال جنس خوب به عنوان مواد اولیه خود میرفتم.
دیگر دغدغه بازاریابی ندارم
او اکنون شرایط خوبی دارد و به مرحلهای رسیده است که دغدغه بازاریابی ندارد و مشتریانش مُبَلِغ محصولاتش شدهاند و این را هم تا حدودی مدیون تمرکز و حساسیتش نسبت به کارش و داشتن ارتباط مستقیم با مشتریانی که محصولاتش را مصرف میکنند، میداند و میگوید: همه کارها را از خرید مواد اولیه تا رساندن محصولات به دست مشتری را خودم با همراهی همسرم انجام میدهم.
با این حال این خانم کارآفرین، حرفهایی هم برای دیگرانی دارد که میخواهند در عرصههای مختلف پیشرفت کنند: حمایت خانواده خیلی مهم است تا بتوانی در چنین مسیرهایی گام برداشت بعد از آن اعتماد مردم خیلی مهم است همچنین اصرار نداشته باشند که حتما در حوزه تحصیلات دانشگاهی خود کار کنند بلکه میتوانند در حوزه دیگری هم وارد شوند و به موفقیت دست یابند.
گفتگو: ندا علیزاده