خبرگزاری کار ایران

ایلنا به مناسبت اول ماه مه گزارش می دهد؛

جفای «بلدیه تهران» در حق کارگران فضاهای شهری

جفای «بلدیه تهران» در حق کارگران فضاهای شهری
کد خبر : ۴۸۳۸۴۵

اگر بخواهیم وضعیت شغلی و معیشتی کارگران شهرداری را بررسی کنیم، غیر از آتش‌نشان‌ها خیلی گروه‌های شغلی دیگر هستند که اوضاع مرتبی ندارند؛ بهشت زهرایی‌ها، کارگران فضای سبز، کارگران میادین میوه و تره بار، کارگران مترو تهران و حتی رانندگان تاکسی.

صبح روز پنج شنبه، سی‌ام دی ماه، همه مقابل صفحه جادویی تلویزیون میخکوب شدند ؛ پلاسکو فروریخت. بخشی از حافظه تاریخی ملت با فروریختن این ساختمان بر سر مردم آوار شد. در مقابل دیدگان مردم وقتی گزارشگر تلویزیون در حال ارائه اطلاعات و شواهد و قراین از آتش‌سوزی در طبقه هشتم و بالاتر این ساختمان بود، کل عمارت فروریخت و یک جای خالی بزرگ روی صفحات گیرنده، جا خوش کرد.

در این حادثه 16 آتش‌نشان و 6 شهروند عادی که آنها هم از کسبه و کارگران ساختمان بودند، جان خود را از دست دادند. پس از این حادثه، تا مدتها همه جا شرح جان‌فشانی‌های آتش‌نشان‌ها بود و قلمفرسایی‌ها شد که آتش‌نشانان بایستی به حق و حقوقشان برسند؛ رفع تبعیض، اجرایی آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور و حق دفاع از منافع صنفی.

جفای «بلدیه تهران» در حق کارگران فضاهای شهری

حالا که چند ماه گذشته است، عملکرد شهرداری  پس از واقعه را می‌توان این طور ارزیابی کرد: شهادت همکارانِ فداکارِ مردان آتش هم، مسئولان شهرداری را به اجرای وظایف مقید نکرد و این مطالبات همچنان برزمین مانده‌است.

در اسفند ماه، آتش‌نشانان تهرانی طوماری را تحویل اعضای شورای شهر کردند و در آن خواستار اجرایی شدن آیین نامه مشاغل سخت و زیان‌آور برای همه آتش‌نشان ها شدند؛ چه پرسنل کارگری و چه کارمندان. حالا بعد از گذشت بیش از دو ماه، نادر مرادی، فعال صنفی آتش‌نشانان و عضو شورای اسلامی کار کارگران آتش‌نشانی تهران، می‌گوید: طومار را تحویل دادیم، پیگیری هم کردیم اما از عملیاتی شدن این خواسته قانونی خبری نشد.

کارگران برگه صورتی شهرداری خیلی کمتر از کارمندان عایدی دارند

مرادی علاوه بر امکان بازنشستگی پیش از موعد، یکسان سازی حقوق و مزایا را یکی از مهمترین مطالبات آتش‌نشان‌ها و در کل کارگران شهرداری تهران می‌داند و از اصطلاح «برگ صورتی‌ها» و «برگ سبزها» استفاده می‌کند. کارگرهای شهرداری، برگ حکم استخدامشان صورتی است و برای کارمندان، این برگه،  سبز است؛ مرادی می‌گوید اگر کارگران فضای سبز و پیمانکاری‌ها را هم کنار بگذاریم، کارگران برگه صورتی خیلی کمتر از کارمندان عایدی دارند؛ مزایایشان هم کمتر است؛ پاداش پایان خدمت هم، کمتر می‌گیرند؛ گرچه دوندگی‌های یکی دو سال گذشته تا حدی از عمق این تبعیض کاسته اما هنوز تا یکسان سازی و اجرای صحیح کار یکسان- مزد یکسان راه درازی در پیش است. مرادی می‌گوید در شهرداری تهران آن کسی که جدول حل می‌کند، از آن که  جدول می‌کَنَد، شهر را می‌سازد و آباد می‌کند، خیلی خیلی بیشتر درآمد دارد.

اگر بخواهیم وضعیت شغلی و معیشتی کارگران شهرداری را بررسی کنیم، غیر از آتش‌نشان‌ها خیلی گروه‌های شغلی دیگر هستند که اوضاع مرتبی ندارند؛ بهشت زهرایی‌ها، کارگران فضای سبز، کارگران میادین میوه و تره بار، کارگران مترو تهران و حتی رانندگان تاکسی.

برای ادامه این گزارش به سراغ کارگران بهشت زهرا می‌رویم؛ سراغ آنها که از محروم ترین اقشار کارگران فضاهای شهری هستند؛ سراغ زنان غسالخانه‌ها؛ غساله‌های بهشت زهرا که بار سنگینی بر دوش‌های نحیفشان سنگینی می‌کند.

زنهای غسالخانه همه از درد می‌نالند

غساله‌ها می ترسند؛ هم از مدیریت غسالخانه، هم از مدیریت بهشت زهرا و هم از مدیران شهرداری تهران می‌ترسند. به سادگی حاضر به صحبت کردن و درددل نمی‌شوند، می‌گویند خدا رو شکر، لقمه نانی هست، خیلی‌ها در این مملکت و در این وانفسا بیکارند... اما در نهایت با وجود همه ترس ها و دغدغه‌ها راضی می‌شوند کمی هم از خواسته‌هایشان  بگویند؛ در بهشت زهرا، بیش از چهل زن غساله وجود دارد؛ این زن‌ها که روزی هشت ساعت، کاری به راستی سخت و زیان آور را انجام می‌دهند، می‌گویند باید سی سال تمام کار کنیم تا بازنشست شویم؛ آیین نامه مشاغل سخت و زیان آور برای شرکتی‌های غسالخانه که اجرایی نمی‌شود، باقی هم مشکل لیست های بیمه دارند؛ یعنی در لیست‌های تامین اجتماعی کارگر ساده محسوب شده‌اند یا هنوز هم می‌شوند و بنابراین نمی‌توانند بعد بیست سال جان کندن در غسالخانه تهران، بازنشسته شوند. این زنها همه از درد می‌نالند؛ درد دست و پا، درد کمر و اندام های تحتانی؛ کابوس‌هاس شبانه هم مزید بر علت است....

جفای «بلدیه تهران» در حق کارگران فضاهای شهری

بعد از این زن‌ها، سراغ کارگران میادین میوه و تره بار می‌رویم؛ در میادین میوه و تره بار تهران، نه از ساعات کاری مشخص خبری هست و نه از بیمه؛ کارگران از بدرفتاری کارفرماها و عدم نظارت مسئولان شهرداری انتقاد دارند و می‌گویند به جای کارگران واقعی، دوست و رفیقهاشان را بیمه می‌کنند؛ سر ما این وسط بی‌کلاه مانده است. یکی از این کارگران که از کردستان به تهران آمده با صدایی خشدار و غمزده و با لهجه شیرین کردی می‌گوید: کجاست جناب شهردار... به او بگویید لازم نیست در مناظره ها وعده ایجاد اشتغال بدهد، به جای این وعده و وعیدها، بیاید اوضاع ما کارگران دربدر شهرداری را ببیند؛ اگر قرار است کاری بکند اول ما را به سامان برساند. این کارگر زحمتکش که ماهها دور از خانه و خانواده مانده گویی می‌خواهد بگوید سنگ بزرگ علامتیست از نزدن...

جفای «بلدیه تهران» در حق کارگران فضاهای شهری

شرکت های پیمانکاری شیره جان کارگران فضای سبز را می مکند

به هر گوشه شهرداری تهران که سرک بکشیم، اوضاع همین است. وضعیت کارگران فضای سبز که به راستی حاد و غم‌انگیز است؛ شرکت های پیمانکاری، شیره جان کارگران را می‌مکند و پولی که آخر هر ماه نصیب این کارگران می‌شود، حتی گاهی از حداقل دستمزد هم کمتر است. از اینها گذشته، شرکت‌های پیمانکاری فضای سبز، به راحتی از کارگران مهاجر در پروژه های شهری استفاده می‌کنند و حق و حقوق این کارگران را هم نمی‌پردازند.

به آخر راه می‌رسیم؛ قصه کارگران شهرداری تکراری است و پر از دردهایی است که در سالیان دراز انباشته شده؛ از رانندگان تاکسیرانی تهران تا مترویی‌ها و کارگران حمل و نقل، همه و همه از پیمانکاران و شرکت‌های سودجو انتقاد دارند؛ از تبعیض و بی عدالتی و از عدم اجرای قانون. سالهاست که شهرداری تهران این کارگران را دور می‌زند و از آن طرف، جیب عده ای خاص پر می‌شود؛ عده‌ای که از بودجه های شهری حساب های بانکی خود را انباشته می‌کنند، در شهرداری تهران، کم نیستند.

کارگران شهرداری با همه این اجحافات و تبعیض‌ها حق ندارند از حقوق صنفی دم بزنند؛ خیلی از کارگران شهرداری تهران از جمله شاغلین در مترو، حتی نهاد و تشکل صنفی رسمی هم ندارند؛ آنهایی هم که تشکل دارند، قدرت و جایگاه چانه‌زنی ندارند. نادر مرادی از درخواست های برزمین مانده صحبت می کند؛ می‌گوید: ماههاست که شورای اسلامی کار کارگران آتش‌نشانی تهران درخواست کرده که نشستی با شهردار یا قائم مقام شهرداری تهران در ارتباط با مطالبات آتش نشان‌ها برگزار کند؛ اما مقامات شهرداری و دفتر جناب شهردار تا کنون هیچ پاسخی نداده اند؛ خود را به نشنیدن زده‌اند و ما را نادیده گرفته‌اند.....

گزارش: نسرین هزاره مقدم 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز