خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با ایلنا طرح شد؛

از افزایش بیماری‌ها تا خود-درمانی/ «درمان کارگران» در معرض خطر است

از افزایش بیماری‌ها تا خود-درمانی/ «درمان کارگران» در معرض خطر است
کد خبر : ۱۴۱۰۶۷۳

توفیقی گفت: بحث درمان به خصوص در خانواده‌های کم‌درآمد و کارگری پیچیده‌تر از آن است که در مورد سهم‌بخشی و درصد آن صحبت کنیم و آن را ده درصد هزینه‌های زندگی در نظر بگیریم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، درمان و صرف هزینه برای آن، نقش بسیار مهمی در زندگی کارگران دارد؛ سلامت و بهداشت و پرداخت پول آن، یک عنصر الزامی در زندگی تمام دهک‌های درآمدی‌ست؛ بنابراین نمی‌توان هزینه‌های درمان را به هیچ دلیلی یا تحت هیچ عنوانی فاکتور گرفت.

براساس آخرین گزارش مرکز آمار ایران که هزینه‌ی ماهانه‌ی درمان دهک‌های درآمدی و مشاغل مختلف کشور را در سال گذشته بررسی کرده، سهم درمان از سبد هزینه‌های خانوار ایرانی به طور متوسط حدود ۹ درصد است؛ به عبارت دیگر، حدود ۹ درصد از هزینه‌های ماهانه‌ی هر خانواده ایرانی در سال ۱۴۰۱، مربوط به بهداشت و درمان بوده است؛ این ۹ درصد، متوسط هزینه‌های درمان خانوارها در حالت کلی و فارغ از وضعیت بیمه و سلامت آن‌هاست و بدون تردید اگر در خانواده‌ای بیماری خاص وجود داشته باشد، این سهم به صورت تصاعدی افزایش می‌یابد.

فرامرز توفیقی (فعال کارگری) در ارتباط با سهم درمان در سبد معاش کارگران به ایلنا می‌گوید: سهم درمان در سبد معیشت خانوارهای کارگری بین ۹.۱ درصد تا ۱۰ درصد است؛ گرچه سهم عددی و هزینه‌ایِ این مولفه‌ حداکثر ۱۰ درصد است اما سهم ارزشی و اولویتی آن بسیار بالاتر است. دقیقاً مثل این می‌ماند که بگوییم سهم قلب از وزنِ ۸۰ یا ۹۰ کیلویی بدن انسان فقط ۳۰۰ گرم است اما آیا بدون قلب می‌شود زنده ماند؟ خیر، در حالیکه بدون توده‌های عضلانی و چربی و حتی بدون یک دست یا یک پا می‌شود زندگی کرد.

او اضافه کرد: به همین ترتیب، سهم واقعی درمان بسیار بالاتر از این ده درصد است چراکه بدون درمانِ باکیفیت و مورد نیاز، خانواده‌ی کارگری مضمحل می‌شود و دیگر خانواده‌ای باقی نمی‌ماند که در مورد سبد هزینه‌ای آن صحبت کنیم.

روی آوردن کارگران به خود-درمانی یا نسخه‌های خانوادگی

توفیقی در ادامه با تاکید بر اینکه «درمان از ضروریات اصلی زندگی‌ست و نمی‌توان با عدد و درصد میزان اهمیت آن را نشان داد» می‌گوید: بحث درمان به خصوص در خانواده‌های کم‌درآمد و کارگری پیچیده‌تر از آن است که در مورد سهم‌بخشی و درصد آن صحبت کنیم و آن را ده درصد هزینه‌های زندگی در نظر بگیریم.

وی با بیان اینکه در سال‌های اخیر به دلیل پایین آمدن قدرت خرید کارگران و عدم تواناییِ خرید مواد غذایی باکیفیت، بیماری‌های متابولیکی و مزمن در طبقه‌ی مزدبگیر کشور افزایش یافته؛ می‌افزاید: این بیماری‌ها سهم درمان در سبد معیشت خانوارهای کارگری را بالاتر برده؛ بدیهی‌ست وقتی تغذیه سالم نباشد و نشاسته جای پروتئین‌های و ویتامین‌های لازم سفره‌ها را بگیرد، بیماری به سراغ افراد می‌آید و هزینه‌های درمان بالا می‌رود.

به گفته‌ی این فعال کارگری، اما کارگران برای جبران افزایش سهم درمان و هزینه‌های مازادی که به زندگی‌شان تحمیل شده، گاهی چاره‌ای ندارند جز اینکه به راهکارهای غیرمناسبی مثل خود-درمانی روی بیاورد.

توفیقی در ادامه می‌گوید: گاهاً می‌بینیم وقتی کارگر یا یک عضو خانواده کارگری بیمار می‌شود، از رفتن پیش پزشک و گرفتن نسخه پزشکی خودداری می‌‌کند، بلکه راساً به داروخانه مراجعه و سعی می‌کند از داروهای بدون نسخه‌ای که بیشتر جنبه‌ای مسکن و آرام‌بخش دارند، استفاده کشود. در واقع به جای چاره‌ی درد به تسکین درد روی آورده‌اند و البته هیچ چاره‌ی دیگری هم ندارند.

ناکارآمدیِ بیمه پایه و تکمیلی

او با انتقاد از بیمه‌ی پایه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی که تنها فایده‌ی آن ایجاد هزینه‌ی سربار برای خانوارهای کارگران شاغل و بازنشسته‌ی کشور است، اضافه می‌کند: بیمه پایه کارگری، علیرغم آرمان‌های تشکیل سازمان تامین اجتماعی و قوانین و میثاق‌نامه‌های موجود، کارکردی ندارد؛ این سازمان که قرار بوده یک بنگاه بین‌النسلی در خدمت کارگران باشد به یک نهاد دولتی بدل شده است؛ سازمان تامین اجتماعی تا این لحظه نتوانسته فکری برای ارائه‌ی درمان رایگان بکند؛ ساده‌ترین خدمات درمانی جزو لیست درمان پایه تامین اجتماعی نیست و کارگر باید برای صفر تا صد درمان پول بپردازد.

به اعتقاد توفیقی، بیمه تکمیلی نیز کارایی چندانی ندارد و علیرغم هزینه‌های گزافی که به خانواده‌ها تحمیل می‌کند، در بسیاری از موارد از ارائه خدمات رایگان و باکیفیت به کارگران و بازنشستگان خودداری می‌کند.

این فعال کارگری می‌گوید: با در نظر گرفتن همه‌ی اینها، کارگر ترجیح می‌دهد به خود-درمانی روی بیاورد یا از شیوه‌های درمان سنتی و خانوادگی استفاده کند. این وسط مشخص نیست تکلیف قانون اساسی چه می‌شود و چرا الزامات روشن آن برای ارائه درمان رایگان به همه شهروندان از جمله کم‌درآمدها و کارگران دهه‌هاست بر زمین مانده و اعتنایی به این بایدها نمی‌شود.

افزایش بیماری‌ها و کاهش توان درمان

توفیقی از اظهارات بالا نتیجه می‌گیرد که درمان موثر برای کارگران تقریباً به یک آرزو بدل شده و چون کارگران معمولاً توان مراجعه به پزشک و آزمایشگاه و انجام چک‌آپ پزشکی را ندارند، نرخ سکته‌های قلبی  بالا رفته و سن سکته‌ها کاهش یافته؛ بیماری‌های متابولیکی نیز به شدت زیاد شده.

او می‌افزاید: قبلاً خیلی از بیماری‌ها تا قبل از دهه‌ی پنج زندگی به سراغ افراد نمی‌آمد اما امروز سرطان، سکته و خیلی از بیماری‌های دیگر در دهه‌ی سی یا چهل زندگی، آدم‌ها را گرفتار می‌کند؛ هرچه بیماری‌ها بیشتر می‌شود و هزینه‌های درمان بالاتر می‌رود، سازمان تامین اجتماعی هم بیشتر از وظایف خود در زمینه‌ی درمان رایگان فاصله می‌گیرد؛ قانون الزام سال ۱۳۶۸ مصوب شده اما هنوز از اجرای آن نیست.

توفیقی در پایان می‌گوید: به نظر می‌رسد با تصمیمات اخیر مجلس و دولت برای سازمان تامین اجتماعی، این صندوق بازنشستگی به سرنوشت صندوق‌های بازنشستگی دیگر دچار خواهد شد و به زودی به گل خواهد نشست؛ باید گفت درمان، شبیه مسکن و یا تحصیلات باکیفیت، برای کارگران دست‌نیافتنی‌ست و به یک رویای دور تبدیل شده؛ وقتی یک پزشک به کارگری که دچار سرطان شده می‌گوید باید فلان دارو را بخری یا در فلان بیمارستان خوب بستری شوی، او هیچ راهی ندارد جز اینکه منتظر معجزه بنشیند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز