قیمت یک دبه ماست بیشتر از یارانه هر ایرانی؛
ده درصدِ دستمزد پای «ماست»!
در حال حاضر، یک خانواده کارگری با دو فرزند اگر بخواهد هفتهای دو دبه ماست بخرد، ماهی حدود ۴۰۰ هزار تومان باید هزینه کند یعنی ده درصد دستمزد ۴ میلیون تومانی فقط پای ماست میرود!
به گزارش خبرنگار ایلنا، زنگ خطر کاهش مصرف لبنیات، مدتهاست که به صدا درآمده است؛ تقریباً چیزی نمانده است که بگوییم ماست و شیر، کالاهایی صد درصد لاکچری هستند که فقط در سبد خرید ثروتمندان و داراها جایگاه دارند!
به گفته کارشناسان تغذیه و مصرف لبنیات؛ سرانه مصرف شیر در دنیا ۱۱۳کیلوگرم برای هرنفر در سال است در حالی که این سرانه در کشور ما به عددی کمتر از ۸۰ کیلوگرم رسیده است.
کاهش سرانه مصرف به ۵۰ کیلوگرم در سال
اهمیت مصرف شیر برای کاهش پوکی استخوان، کاهش بیماریهای لثه و دندان، تاثیر بر بهره هوشی و قلب و… باعث شد تا سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۱ اول ژوئن (یازدهم خرداد) را روز جهانی شیر اعلام کند؛ براساس آمارهای فائو (سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد) سرانه مصرف شیر در دنیا ۱۱۳کیلوگرم برای هرنفر در سال است. این ۱۱۳کیلوگرم از کشورهایی با سرانه مصرف بیش از ۳۰۰ کیلو تا کشورهایی با سرانه مصرف کمتر از ۱۰ کیلو را شامل میشود؛ ایران از متوسط سرانه جهانی بسیار عقب افتاده است.
این آمار (سرانه سالانه ۸۰ کیلوگرمی برای هر ایرانی) مربوط به خردادماه سال جاری است و بدون تردید با گرانی حداقل ۳۰ درصدی لبنیات در همین دو ماه اخیر، سرانه مصرف ایرانیها بازهم کاهش یافته واگر تحقیقات جدیدتری صورت بگیرد، بدون شک نتیجه آن، کاهش سرانه مصرف به حدود نصف سرانه استاندارد جهانی خواهد بود؛ شاید هر ایرانی در هر سال، بیش از ۵۰ یا حداکثر ۶۰ کیلوگرم شیر و لبنیات مصرف نکند! این اعداد را کارشناسان و صاحبنظران علم تغذیه نیز تایید میکنند.
چرا شیر و ماست گران شد؟
اما چگونه شد که در دو سه ماه اخیر، شیر، ماست و لبنیات، گرانی بیش از حد انتظار را تجربه کردند؛ در اردیبهشت ماه سال جاری، قیمتها در بازار نشان میداد که قیمت لبنیات در یک بازه یک ماه و چند روزه، حدود ۴۰ درصد افزایش قیمت داشته است. با این حال، انجمن گاوداران ایران طی نامهای به وزارت جهاد کشاورزی و ستاد تنظیم بازار، خواستار افزایش قیمت شیرخام شدند که از۴۵۰۰ تومان قیمت به ۶۵۰۰ تومان در هر کیلو برسد. در همان زمان، همه دغدغه مندان هشدار میدادند که گرانی شیر، موجب موج جدید گرانی تمام محصولات لبنی خواهد شد اما متاسفانه به این هشدارها هیچ وقعی ننهادند و قیمت شیر خام بنا به درخواست گاوداران افزایش یافت و درنتیجهی آن، تمامی محصولات لبنی یک موج جدید گرانی حدود ۵۰ درصدی را تجربه کردند!
اول شهریورماه، بنی طبا (سخنگوی انجمن تولیدکنندگان صنایع لبنی) با اشاره به افزایش بیش از ۵۰ درصدی قیمت شیرخام، گفت: برمبنای نرخ ۴ هزار و ۱۵۰ تومان، قیمت شیرخام با بیش از ۵۰ درصد افزایش ۶ هزار و ۴۰۰ تومان اعلام شد که با وجود ضریب تاثیر ۶۵ درصدی شیرخام در تولید محصولات لبنی چطور میتوان انتظار داشت که با افزایش ۵۰ درصدی قیمت شیرخام، ۴۰ درصدی حقوق و دستمزد، ۸۰ درصدی مواد بستهبندی و ۴۰ درصدی هزینههای سربار، محصولات لبنی با قیمت آذرماه گذشته عرضه شود؟
این تولیدکننده با بیان اینکه نرخ کنونی محصولات لبنی بر مبنای قیمت شیرخام ۵ هزار و ۷۰۰ تومان حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد افزایش داشته است، گفت: با تصویب قیمت ۶ هزار و ۴۰۰ تومانی خرید به ازای هر کیلو شیرخام از پایان مرداد، عملا قیمت بالای ۶ هزار و ۶۰۰ تومان برای کارخانهها تمام میشود که با این وجود قیمت مجدد افزایش خواهد یافت. گرچه افزایش قیمت در بستر نظام عرضه و تقاضا کمتر از قیمتگذاری دستوری خواهد بود چرا که کارخانهها در شرایط عرضه و تقاضا برای فروش بیشتر با هم رقابت خواهند کرد.
تولیدکنندگان «هنوز» راضی نیستند:
بازهم گرانی بیشتر میخواهیم!
اما نکته اینجاست که بنی طبا مانند بسیاری از تولیدکنندگان، در این برهه زمانی که سرانه مصرف طبقات مردم به کمترین میزان خود رسیده، بازهم خواستار یارانهزدایی بیشتر و حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی از چرخهی تولید لبنیات است و به همان ادعای غیرقابل قبول و غیرقابل اجرایِ متداول تولیدکنندگان دست یازیده است: ارز ۴۲۰۰ تومانی را از چرخه تولید حذف کنید اما یارانه نقدی آن را به مصرف کننده بدهید!
و این در حالیست که نه ارز ۴۲۰۰ تومانی که تا قبل از این، به تولید اختصاص داشته توانسته قیمتها را کنترل و مدیریت کند و نه حالا که با درخواست تولیدکنندگان با اتکا به این استدلال که «برایمان دیگر نمیصرفد» موافقت شده و لبنیات از ابتدای سال تقریباً صد درصد گران شده، یارانهای به مصرف کنندگان به خصوص طبقات فرودست و کارگری تعلق گرفته است.
در واقع باید گفت، نتیجه این مناقشات، تماماً دردناک و به ضرر کارگران، بازنشستگان و کم درآمدها بوده است؛ یک بازی باخت-باخت برای مردم و بُرد-بُرد برای تولیدکنندگان و واسطهها!
در واقع در چندماه اخیر، نه یارانه تولید به خوبی اختصاص یافته و قیمت نهایی برای مصرف کننده کاهش یافته و نه یارانه نقدی مصرفکنندگان کم درآمد افزایش یافته است؛ این معادله نابرابر تا جایی پیش رفته و خسارت به بار آورده که امروز قیمت یک دبه ماست از یارانه ۴۵ هزار تومانی هر ایرانی فراتر رفته است؛ ماست ۵۰ هزار تومانی پدیدهی جدیدی است که این روزها در فضای مجازی، جنجال آفرین شده؛ تصاویری دست به دست میچرخد از یک دبه ماست که برچسب قیمت آن ۵۰ هزار تومان است یعنی ۵ هزار تومان بیشتر از یارانه نقدی هر ایرانی!
روشن شدن چراغ قرمز سلامت خانوارهای کارگری
درکی از «قفل شدگی بازار» ندارند!
در چنین شرایطی است که نادر مرادی (فعال صنفی کارگری) معتقد است؛ چراغ قرمز برای سلامت خانوارهای کارگری به طور جدی روشن شده است؛ چراکه خانوادهای که ۴ میلیون تومان حقوق میگیرد، اجاره خانه و خرج تحصیل فرزندان و هزینههای سنگین بهداشت و درمان دارد، خودتان حساب کنید ماهی چند بار میتواند ماست ۵۰ هزار تومانی بخرد و سر سفره بگذارد؟!
او با تاکید بر اینکه «شیر، ماست و لبنیات» تنها اقلام غذایی نیستند که در دو سه ماه گذشته به شدت گران شدهاند؛ اضافه میکند: نان هم بیش از ۴۰ یا ۵۰ درصد در شهرهای مختلف گران شده است؛ در واقع باید بگوییم همه اقلام اولیه و ضروری خانوادههای کارگری در چند ماه اخیر به شدت افزایش قیمت داشته اند؛ منظورمان همین اقلام ساده و ابتدایی مانند نان و ماست است؛ از گوشت قرمز و ماهی و پروتئین دیگر هیچ نگوییم بهتر است!
مرادی به شیوه عملکردی تولیدکنندگان معترض است: «همه کاسه کوزهها را سر مصرف کننده میشکنند؛ استدلالاتشان معکوس است؛ به جای اینکه از دولت یارانهی تولید بیشتر بخواهند تا هزینههایشان کمتر شود، مدام مجوز گرانی بیشتر میخواهند! مدام تقاضا دارند ارز ۴۲۰۰ تومانی حذف شود تا بتوانند قیمتها را بازهم بیشتر گران کنند؛ آیا اینها هیچ تصوری از توان خرید مردم به خصوص کارگران حداقل بگیر ندارند؟!»
تولیدکنندگان هیچ تصوری از تاب آوری اقتصادی مردم ندارند؛ به این نکته واقف نیستند که حدود ۴۶ میلیون نفر از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران، متعلق به طبقه کارگر هستند که با دستمزدهای بخور و نمیر روزگار میگذارنند؛ اینها فکر میکنند با گران کردن هرچه بیشترِ کالاهای تولیدی، به سودهای بیشتر و بیشتر میرسند؛ این در حالیست که اصلاً معضلی به نام «قفل شدگی بازار» و «توقف کامل تقاضا» را درنظر نمیگیرند! اگر ماست و شیر و لبنیات همچنان به سمت گرانی بیشتر میل کند و هرچه بیشتر تبدیل به کالاهای لاکچری شود، چه کسی قرار است خریدار محصولات این تولیدکنندگان باشد؟!
در ماه سوم بهار ۱۴۰۰، تورم میانگین درایران به بالاترین میزان خود در ۲۵ سال اخیر رسیده بود. ادامه روند رشد قیمتها در تیر ماه ۱۴۰۰، سبب شد تا دو رکورد دیگر در ابتدای تابستان سال جاری به ثبت برسد. نخست حفظ رکورد بیشترین تورم سالانه در ربع قرن (بیش از ۴۴ درصد) و دوم رکورد بیشترین تورم ماهانه در ۸ ماه اخیر (بیش از ۳.۵ درصد).
در این اوضاع، نادر مرادی میگوید: مصرف گوشت و پروتئین، بیش از یکسال است که به شدت افول کرده و به کمترین میزان در تاریخ معاصر رسیده! اگر مصرف سرانه لبنیات نیز تقلیل یابد و به کمتر از ۵۰ کیلو گرم در سال برسد، حتماً یک فاجعه در راه خواهد بود؛ فاجعهای که سلامت مردم و پایداری جامعه را به مخاطره جدی میاندازد.
ده درصد دستمزد پای ماست!
در حال حاضر، یک خانواده کارگری با دو فرزند اگر بخواهد هفتهای دو دبه ماست بخرد، ماهی حدود ۴۰۰ هزار تومان باید هزینه کند یعنی ده درصد دستمزد ۴ میلیون تومانی فقط پای ماست میرود! آیا این معادله نابرابر را گردانندگان بازار و تولیدکنندگان نمیدانند که هر روز و هر هفته تقاضا میکنند ارز دولتی، کامل حذف و همه چیز گران و گرانتر شود؟!
گزارش: نسرین هزاره مقدم