یادداشتی از روزبه کردونی؛
چه کسی پیروز انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است؟
روزبه کردونی پژوهشگر سیاستگذاری عمومی از منظر الگوی مشتری محوری – عقلانی مصرفی به این پرسش پاسخ میدهد: چه کسی پیروز انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است؟
چه کسی پیروز انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ است؟ پاسخ کوتاه به این سوال این است: «فردی که بتواند ۱۰ میلیون رایی که منطبق بر الگوی مشتری محوری – عقلانی مصرفی رای میدهند را به خود اختصاص دهد.»
۱- ویژگیهای الگوی عقلانی مصرفی چیست؟ در بین الگوهای مختلف رای دادن نظیر، سلبی، ایجابی (همسبتگی سیاسی – همبستگی قومی منطقهای – کاریزماتیک شخصی و عقلانی مصرفی) الگوی مصرف کننده انتخابات یا عقلانی، الگویی است که بر مبنای نظریات بازاریابی سیاسی (political markting) بیان میکند:» رای دهندگان مطابق اصول خرید کالاهای مصرفی رای میدهند. در این الگو وفاداری به حزب یا جریان سیاسی، علائق قومی، منطقهای مبنای رای دادن نیست. در این مدل نگرش سیاسی در هنگام رای دادن عامل اصلی است و هویت سیاسی یک اهمیت حاشیه دارد. در این مدل انتخابات مانند یک سفر خرید جدید است که رای دهندگان کاملا مبتنی بر انتخاب عقلانی خود رای میدهند نه همبستگیهای خود. "
۲- چند نفر مطابق الگوی عقلانی رای نمیدهند؟ خوش بینانهترین برآوردها میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ را حدود ۵۰ درصد گمانه میزند که معادل ۳۰ میلیون رای دهنده میشود.
میتوان تخمین زد که از این تعداد حدود ۱۰ میلیون رای (با بررسی انتخاباتهای پیشین) رای ثابت و پایگاه رای اصولگرایان باشد. این سبد رای دراین انتخابات هم مسنجمتر است، هم با انگیزهتر است و هم دارای کاندیدایی کاریزماتیک است.
از طرف دیگر میتوان پیش بینی کرد معادل ده میلیون رای وجود داشته باشد که با تبعیت از الگوی رای دهی سلبی (رای ندادن به رقیب ( یا رای دادن از ترس پیروزی رقیب)، الگوی رای دهی همبستگی سیاسی (رای منطبق به هویت سیاسی و تعلق سیاسی)، الگوی همبستگی قومی منطقهای و الگوی همبستگی مبتنی بر روابط شخصی، تاریخچه شخصی ) رای بدهند.
وجه مشترک هر دو الگوی بالا این است که انتخابشان از پیش معلوم است و تا چند روز مانده به انتخابات، دقیقا مشخص است که به چه کسی رای میدهند.
۳- چند نفر مطابق الگوی عقلانی مصرفی رای میدهند؟ برآوردها این است که درصد افرادی در کشورهایی نظیر ایران (که احزاب قوی ندارند) و در شرایط فعلی (که با فشارهای اقتصادی سنگین روبروست) با الگوی عقلانی – مصرفی رای میدهند بین ۳۰ تا ۴۰ درصد آرا باشد. اگر میزان مشارکت را ۳۰ میلیون تصور کنیم، میتوان این جامعه آماری را برای این انتخابات بین ۹ تا ۱۰ میلیون رای برآورد کرد. این ده میلیون نفری که مطابق با الگوی مشتری – مصرفی رای میدهند از قبل تصمیم نمیگیرند، مطابق هویت سیاسی رای نمیدهند، بلکه منتظر میمانند تا ببینند کدام گفتمان، برنامه، رویکرد توسط چه کسی ارائه میشود. با توجه به تجارب و شناخت قبل چقدر احتمال دارد بتواند این وعدهها را اجرایی کند؟ چقدر میتواند وضع آنها را بهتر کند؟ چقدر متهم و مقصر وضعیت موجود و دلیل بوجود آمدن نارضایتیهای قبلی است؟ چقدر قابل اعتماد است؟ چقدر قابل باور است؟
۴- نکته دیگر اینکه: این سبد رای ده میلیونی، برای انتخاب عقلانی خود نه به موضع گیریهای تند سیاسی توجه دارد، نه به کلاب هاوس. نه به دعواهای جناحی توجه دارد و نه به بیان مطالبات حداکثری. این آرای مهم میخواهند وضعشان بهتر شود. زندگیشان بهتر شود. حق زیستن عزتمند در جامعهای آرام داشته باشند. این مردم نه اصلاح طلب هستند نه اصولگرا، نه تحریمی هستند نه دلواپس. البته حتما ایرانی هستند و شهروند این سرزمین.
نکته آخر آنکه: مهمترین شرط موفقیت نامزدهای انتخاباتی این است که این بدنه رای را قانع کنند که چرا باید به آنها رای بدهند و به دیگری نه. پیروز این انتخابات در عرصه رقابت، آن گفتمانها و رویکردهایی است که بتوانند این ارا را به خود جلب کنند.