کمال اطهاری در گفتوگو با ایلنا:
ایران هم دچار تلهی توسعه شده و هم فاقد سیاستهای اجتماعی است/ برای انتخابات شعار افزایش یارانه ندهید/ برقراری عدالت اجتماعی بیش از اینها زحمت دارد
کمال اطهاری گفت: یارانه دادن، بازتوزیع نیست؛ این پول نفتی است که ما از جهان میگیریم و تقسیم میکنیم. برای بهبود وضع معیشتی باید تولید کنیم و مازاد اقتصادی به دست آمده را بازتوزیع کنیم، به این میگویند بازتوزیع.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کمال اطهاری (پژوهشگر اقتصاد توسعه) معتقد است ایران از یک طرف درگیر تلهی توسعه شده و از طرفی دیگر فاقد سیاستهای اجتماعی است. او در پاسخ به سوال ما که دولت آینده برای بهبود وضعیتِ اقشار ضعیف جامعه چه باید بکند، میگوید: ایران دچار تلهی توسعه شده است؛ یعنی درجا میزند و این درجازدن به تحریم هم مربوط نیست. ایران برنامهی ورود به اقتصاد دانش بنیان را ندارد و ارادهی آن هم به صورت یک برنامه در دولت توسعه بخش متجلی نشده است. در چنین شرایطی است که تحریم اثر میکند و این وضعیت را به وجود میآورد.
تلهی توسعه باعث ایجاد تلههای فضایی فقر میشود
اطهاری ادامه میدهد: تجربهی فروپاشی کشورهایی مثل شوروی نشان داد که اگر در تلهی توسعه بیفتیم و وارد اقتصاد دانشبنیان نشویم، حتی اگر کشور صنعتی بزرگی با نیروی نظامی بسیار عظیم هم باشیم، فروپاشی محتوم است.
این کارشناس اقتصاد توسعه با تاکید براینکه اساس برنامهی هفتم باید بر این مبنا گذاشته شود، میگوید: اگر توسعه پیدا نکنیم، مازادِ اقتصادی لازم برای تحقق امر عدالت اجتماعی و اقتصادی را نخواهیم داشت. مناطق روز به روز محرومتر میشوند، مردم روستاها را رها میکنند و سکونتگاههای غیر رسمی گسترش مییابد. از طرفی تلهی توسعه موجب ایجاد تلههای فضایی فقر میشود. تلههای فضایی فقر در مناطقی مثل سیستان و بلوچستان، کردستان، خراسان جنوبی و ... که از آنها به عنوان مناطق کمبرخوردار نام برده شده، تشدید میشود و همراه با آن آسیبهای اقلیمی نیز بیشتر میشود. کسی که در تلهی توسعه افتاده نمیتواند با آسیبهای اقلیمی مقابله کند. هزینههایی هم که برای این مناطق در نظر گرفته شده توسعهبخشی را برای آنها به ارمغان نیاورده است.
وی افزود: در کنار تشدید تلهی فقر در مناطق، تلههای فقر در شهرها نیز در حال گسترش است. سکونتگاههای غیررسمی، پشت بام خوابها، خانههای قمرخانم و ... همه نشان از این دارد.
ایران فاقد سیاستهای اجتماعی است/ دولتها به مردم صدقه میدهند
اطهاری اظهار کرد: مبحثی که در خصوص توسعه گفتیم یک بخش است، بخش دیگر این است که ایران فاقد سیاستهای اجتماعی است. آنچه به عنوان سیاست اجتماعی در ایران عملی میشود، سیاست پدرسالارانه و دولت رانتیر است، دولتی که رایانه توزیع میکند. دامنهی توزیع این یارانه هم به صورت مداوم افزایش پیدا میکند، یعنی خانوادههای تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد و غیره زیادتر میشود و بر ابعاد آسیبهای اجتماعی افزوده میشود. جناحهای مختلف سیاسی هم از ترس اینکه یک جناح یارانه را بالا ببرد و دیگری عقب بیفتد، بر سر اینکه چگونه به مردم صدقه بدهند، مسابقه میگذارند.
وی اظهار کرد: مردم چون در تلهی توسعه هستند، نه کار دارند و نه توانمندی ایجاد کاری را دارند. در حال حاضر حدود هفت یا هشت میلیون نفر بدون بیمه بازنشستگی هستند، سیاست مسکن اجتماعی وجود ندارد در عوض مقداری پول توزیع میشود و هر سال هم این پول کم ارزشتر میشود تا جایی که ما با تورم مواد غذایی کشاورزی مواجه شدهایم و فقر تغذیهی مردم تشدید شده است. باید بدانیم که در اقتصاد مقاومتی، بخشی از تاب آوری، به داشتن سیاست اجتماعی برمیگردد.
سیاست اجتماعی باید پشتیبانِ تحقق اقتصاد دانشبنیان شود
این کارشناس اقتصاد توسعه با بیان اینکه سیاستِ صدقه دادن در ایران باید تغییر کند، گفت: سیاست اجتماعی باید پشتیبانِ تحقق اقتصاد دانشبنیان شود. همچنین باید بتواند فراگیر شود و کفایت لازم را داشته باشد. بنابراین آنچه در ایران به عنوان سیاست اجتماعی از آن نام برده میشود، یک مدل بسیار عقب مانده است؛ یعنی سرمشق آن، سرمشق سیاست اجتماعیِ اقتصاد صنعتی است و سرمشق نوین را برای پشتیبانی از اقتصاد دانش بنیان جذب نکرده است. ورود به اقتصاد دانش بنیانی که بتواند در عرصهی جهانی حضور رقابتی داشته باشد، نیازمندِ سیاست اجتماعی است.
او بیان کرد: از طرفی، همین سرمشق سیاست اجتماعیِ صنعتی هم ناقص است. به طور مثال، مسکنِ اجتماعی جزو سیاست اجتماعی صنعتی است چراکه اگر کارگران دارای مسکن مناسب نباشند بهرهوری لازم را برای رشد اقتصادی نخواهند داشت. اگر مداراس خصوصی شود و فقط برای پولدارها مدارس خوب وجود داشته باشد، نیروی کار با مهارت نمیتوان پرورش داد.
اطهاری تصریح کرد: بنابراین هم مدل سیاست اجتماعی ما عقب مانده است و پشتیبانِ اقتصاد دانش بنیاد نیست و هم سیاست اجتماعیِ که در حال حاضر پیاده میشود ناقص و عقب مانده است.
قانون ساختار نظام تامین اجتماعی، پیشرفته بود اما کنار گذاشته شد
وی افزود: در قانون ساختارنظام جامع تامین اجتماعی که در سال ۸۲ تصویب شد، ۷ مشخصه برای این نظام تعیین گردید؛ جامعیت، کفایت، فراگیری، پیشگیری، توانمندسازی، کارگستری و در نهایت شناخت نیازمندیها، مولفههای این نظام جامع بود. ما تازه بعد از ۲۰سال سیستم شمارگان تامین اجتماعی داریم که این در دوران فئودالی هم بوده اما فایده ندارد. آمریکا سیستم شمارگان تامین اجتماعی را از حدود ۱۹۳۰ داشت اما در آن تبعیض وجود داشت و مردم شورش کردند. یعنی ثبت مردم مساوی با داشتنِ سیاست اجماعی نیست،۶ بند دیگر مهمتر است. ما برای اینکه بتوانیم یارانه بدهیم تازه این را راه انداختهایم، اینکه سیاست اجتماعی نیست!
اطهاری گفت: غیر از دوره دوم دولت اصلاحات که قانون ساختار نظام جامع تامین اجتماعی گذاشته شد و امر پیشرفتهای هم بود، مکالمهی غالب بین جناحها این است که عدهای میگویند رشد اقتصادی میکنیم و بعد عدالت اجتماعی را دنبال میکنیم و طرف دیگر برای اینکه مردم را به صورت پوپولیستی جذب کند، شعار «نفت را سر سفره میآوریم» میدهد. هر کدام هم دنبال این هستند که نفت را چگونه به مردم بدهند! سندهایی را هم گذاشتهاند مثل سند کار شایسته که بعد از مدتها تدوین شده اما هیچ کس از سند کار شایسته به عنوان یک برنامه صحبت نمیکند و همه به دنبال این هستند که چگونه پول نفت را توزیع کنند.
این پژوهشگر اقتصاد توسعه تاکید کرد: یارانه دادن، بازتوزیع نیست؛ این پول نفتی است که ما از جهان میگیریم و درآمد رانتی است. شما مالک چیزی هستید که جهان به آن نیاز دارد. درآمد حاصل از پول نفت را تقسیم میکنند و بعد میگویند به مردم بیکار و محروم هم یارانه بدهیم. برای بهبود وضع معیشتی باید تولید کنیم و آن مازاد اقتصادی به دست آمده را بازتوزیع کنیم، به این میگویند بازتوزیع، نه اینکه درآمد نفت را پخش کنیم.
وی تاکید کرد: اینها مردم را دارای عقل سلیم نمیدانند درحالیکه جامعهی ایران عقل سلیم بلوغ یافتهای دارد. همه میدانند شعار یارانه، شعاری پوچ است. الآن هم که وضع مردم بدتر شده عدهای ظاهرا خوشحال هستند که دوباره میتوانند همین شعار یارانه را بدهند و برنده شوند. شما در انتخابات باید برنامه بدهید.
برنامهی هفتم باید دستور کار برنامه چهارم را احیا و بازنگری کند
اطهاری تصریح کرد: برنامه هفتم باید دستور کار برنامه چهارم را احیا و بازنگری کند. برنامهای که با دولت احمدی نژاد کنار گذاشته شد و ضربه بزرگی را به نهادسازی توسعه در ایران زد، یعنی هم تلهی توسعه را ایجاد کرد و هم سیاست اجتماعی که در حال شکلگیری بود را کنار زد، دوباره باید مورد توجه قرار گیرد.
وی افزود: ببینید ما شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی داریم اما از آن موقع این شورا دو یا سه جلسه بیشتر تشکیل نداده و هیچ ثمرهای هم نداشته است. همهی نهادهای مشغول این هستند که به مردم رسیدگی کنند؛ ما با یک سیاست پدرسالارانهی گسیخته و پروژهای برای رسیدگی به مردم مواجهایم. به قول زنده یاد «قانعی راد» سیستم سیاست اجتماعی در ایران مردم را در حصار وضع موجود نگه میدارد و نمیخواهد این حصار را بشکند.
موانع خروج از تلهی توسعه و برقراری سیاست اجتماعی
اطهاری در پاسخ به این سوال که موانعِ خروج از تلهی توسعه و برقراری سیاست اجتماعی چیست، گفت: یک بخش از آن به حاکمیت برمیگردد و بخش دیگر آن هم به روشنفکران رسمی و غیررسمی. در هیچ کشوری دولت همینگونه سیاست اجتماعی را برپا نمیکند. بلکه دانش آن به وسیلهی روشنفکران مطرح شده است. وقتی همه مشغول انتقاد از دولت بد هستند و برخی با سرمایهداریِ جهانی برخورد میکنند و آنها هم که میخواهند برای طبقهی کارگر و حقوقبگیر کار کنند، صرفا در آخر هر سال بحث افزایش مزد حداقلی را مطرح میکنند، همین میشود.
این کارشناس توسعه گفت: ببینید به توزیع مزد در بنگاه، نابرابری ناخالص میگویند. مثالی در این خصوص میزنم تا بحث بیشتر روشن شود؛ در اروپا که هم حزب وجود دارد و هم دمکراسی و حق اعتصاب، ضریب جینیِ در آستانهی کارگاه، یعنی زمانی که مزد و سود توزیع میشود حدود ۷/۰ است یعنی نزدیک به یک است که میشود نابرابری. وقتی سیاست اجتماعی را به کار میگیرند این عدد ۳/۰ میشود، بازتوزیع میشود و به این برابری خالص میگویند. ببینید چقدرضریب جینی تفاوت میکند.
اطهاری ادامه میدهد: برای همین است که وقتی ما سرمزد حداقل چانه میزنیم، درواقع یعنی سر هیچ چانه زدهایم. بعد این جایگزین عدالت میشود و کسی صحبت از این نمیکند که مثلا اگر در اروپا مسکن اجتماعی نباشد، کارگر با آن مزدی که دریافت میکند، نمیتواند خانهی مناسب اجاره کند و یا بگیرد. اگر بخواهیم برای عدالت کار کنیم باید زحمت بیشتری بکشیم. سیاست اجتماعی است که این کار را انجام میدهد.
وی اظهار کرد: در زمان مارکس بازتوزیع تقریبا وجود نداشت. در انگلستان زیر یک درصد درآمد حاصل در جامعه بازتوزیع میشد الآن نزدیک به ۴۰درصد آن بازتوزیع میشود و به این نئولیبرال میگویند و خب به ایران هم نئولیبرال میگویند! بنابراین به نظر من اگر میخواهند از طبقهی کارگر و محرومین حمایت کنند، باید دانش خود را بیشتر کنند. سیاست اجتماعی دانشبنیان اسم دارد و به آن میگویند دولت رفاه سرمایه گذاری اجتماعی.
جزایری برای توانمندسازیِ مردم!
کمال اطهاری در پاسخ به این سوال که آیا دولت توان اجرای سیاستهای بازتوزیعی را دارد، میگوید: ببینید در تعریف نظام برنامهریزی ایران، مبنای تخصیص بودجهی عمرانی پروژه است. درواقع با تعریف پروژه میتوانند خود را به بشکه نفت وصل کنند. حالا در این مسیر برخی حرفهای نو را میگیرند اما نوآوری نمیکنند و نوگویی میکنند تا بتوانند پروژه تعریف کنند و رانت بگیرند. این است که به صورت تیکه تیکه هرکس به فکر توانمندسازی محرومان است و بعد آن را هم گل و گنبد میکنند!
وی ادامه داد: الآن بنیاد مستضعفان، سازمان امور اجتماعی کشور، کمیته امداد، بنیاد مسکن و... هر کدام پروژهای تعریف کردهاند و این فئودالیزم اداری است. هرکدام میخواهند کاری انجام دهند و مردم را توانمند کنند. درواقع سود سیاسی و رانت همه توامان شده است و این جزایر به اسم توانمندسازی مردم به وجود آمده اما به این سیاست اجتماعی نمیگویند. دولت باید اراده میداشت و وزارت تعاون و کار و رفاه اجتماعی باید سیاست اجتماعی میداد، اما این برنامه کجاست؟
اطهاری تاکید کرد: میگویند هر بخشی برنامهای دارد، اما سیاست اجتماعی یعنی مدلی که پیوند همافزایی بین مقوله عدالت و رشد اقتصادی ایجاد کند. این تکیه تکیهها نمیتوانند این کار را انجام دهند. در قانون ساختار نظام تامین اجتماعی این موضوع در دستور کار قرار گرفته بود. اصلا این قانون یک تحول دانشی بود و کار کارشناسی بسیار دقیقی توسط آدمها دقیق روی آن انجام شده بود، اما متاسفانه کنار گذاشته شد. درواقع با کنار گذاشته شدنِ این طرح، برنامه سیاست اجتماعی نابود شد.