وداع جامعهی هنری و مردم با لطفی با سخنان محمود دولتآبادی؛ حسین علیزاده و داریوش طلایی
خوب است که با وجود ادغام موسیقی در کشور؛ مردم هنوز مسخ نشدهاند / لطفی هرگز با موسیقی سوداگری نکرد / این سالهای سخت؛ مردانی مثل لطفی را نیاز داشت تا این پرچم را افراشته نگاه دارد / ما حتی یک لحظه حمایت دولت را نخواستیم و گفتیم اجازه بدهید کارمان را بکنیم.
پیکر استاد محمدرضا لطفی صبح امروز(۱۴ اردیبهشت) با حضور علی جنتی(وزیر فر هنگ و ارشاد اسلامی)؛ علی مرادخانی(معاون هنری وزارت ارشاد) و جمع زیادی از هنرمندان از تالار وحدت به سوی سرای ابدی بدرقه شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، جنتی در این مراسم ضمن اعلام پیام تسلیت رئیس جمهور خطاب به بستگان استاد محمدرضا لطفی و مردم ایران گفت: به حق درگذشت استاد لطفی برای همه ما؛ چه جامعه هنری و چه مردم هنردوست ایران؛ یک ضایعهی بزرگ و جبران نشدنی است. راز محبوبیت استاد لطفی در باورهای اعتقادی و ارتباط تنگاتنگ با مردم بود. او سخن مردم و آنچه در قلب ملت بود را به خوبی با زخمهی تار خود به عرصه ظهور میرساند و با مردم ارتباط نزدیکی داشت.
وی ادامه داد: در مدتی که استاد لطفی در بیمارستان بود؛ توفیق داشتم به عیادت ایشان بروم. میگفت وقتی در امریکا بودم روزی به من الهام شد که باید به میان مردم کشور بازگردم. که آمد و عمر پربرکت خود را در خدمت مردم و آرمانهای انقلاب قرار داد.
جنتی به حضور پرشور مردم در مراسم بدرقه پیکر استاد لطفی اشاره کرد و اظهار داشت: این جمعیت عظیم که امروز برای بدرقه ایشان جمع شدند؛ تنها گوشهای از علاقه و عشقی است که مردم ایران به این هنرمند دارند و باید به حق گفت که استاد لطفی یکی از چهرههای ماندگار ایران بود و هنرمندان ما میتوانند با الگوبرداری؛ ارتباط مردمی خود را حفظ کنند تا به چنین محبوبیتی برسند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در پایان گفت: اگر از موسیقی فاخر سخن میگوییم یکی از نمادهای بارز آن استاد محمدرضا لطفی است که زخمهی تار بینظیری داشت.
حسین علیزاده که به نمایندگی از خانواده استاد لطفی و جامعه موسیقی سخن میگفت؛ صحبتهای خود را با سلام به محمدرضا لطفی آغاز کرد و اظهار داشت: امروز مخاطب همه ما خود اوست. شاید چنین روزی را در دوران حیات تجربه نکردهایم که افراد زیادی با سلیقههای متفاوت در کنار او حضور داشته باشند تا عهد ببندند که او را همواره در خاطر خواهند داشت.
وی به سالهای ابتدایی آشنایی با استاد لطفی اشاره کرد و ادامه داد: ما از سال ۱۳۴۷ با یکدیگر آشنا شدیم که آن زمان حدود ۱۵ سال داشتم و حتی قدم نمیرسید که او را همچون سروی استوار بود نگاه کنم. از همان روز وقتی صلابت ساز لطفی را دیدم تحت تاثیر قرار گرفتم، اما نکته زیبا در برخورد ما این بود که دقیقاً آنچه هرکدام از ما کم داشتیم را از یکدیگر طلب میکردیم.
علیزاده خاطرنشان کرد: هر نسبتی که به اعتقادات هنرمندان داده شود آنها زیر چتر فرد یا عقیدهای خاص نمیروند چون خودشان اوتوریته دارند و بیواسطه با مردم در ارتباط هستند.
وی افزود: قصد بیان مسائل سیاسی را ندارم اما در گذشته دو ارگان مهم از هنر حمایت میکردند و هر که را ما امروز از دست میدهیم محصول همان دوران است که به هنر توجه زیادی میشد.
این آهنگساز برجسته کشور با بیان اینکه موسیقی برای لطفی راه ارتباط و عشق به مردم بود؛ اظهار داشت: پس از دوران سختی و روزگاری که به صورت زیرزمینی فعالیت میکردیم؛ اولین مرتبه که من و او از دیدن جمعیت زیاد به وحشت افتادیم؛ سال ۵۷ و در میدان آزادی بود که سرودههای روزهای پیش از انقلاب را برای مردم خواندیم.
وی ادامه داد: برای هنرمند بودن تنها نباید سر کلاس یک استاد حاضر شویم بلکه باید در میان مردم حضور داشته باشیم چون آنها بودند که هرگاه احساس کردند هنر موسیقی به عنوان یکی از داشتههای فرهنگی آنها درخطر است؛ از ما حمایت کردند. امروز شاهد هستیم هر زمان سایهای از موسیقی اصیل ایران مطرح میشود؛ مردم حمایت میکنند که جا دارد از هممیهنان داخل کشور و خارج تشکر کنیم.
علیزاده با تاکید بر اینکه لطفی سبکبال از این دنیا رفت؛ بیان داشت: در دوران گذشته موسیقی اصیل تعریفی متفاوت با امروز داشت و بصورت جدی مطرح نمیشد. در این دوران حضور سایه «هوشنگ ابتهاج» همچون پدری ما را هدایت میکرد. او به دنبال راهاندازی محلی جدا از فضای دولتی بود. انقلاب در موسیقی از سال ۵۶-۵۵ شروع شد که هستهی اولیه چاووش تشکیل شده بود و ما در آن دوران تاکید زیادی بر استقلال هنرمند داشتیم.
این هنرمند خطاب به افرادی که اهل موسیقی را بابت فاصله گرفتن از یکدیگر مورد انتقاد قرار میدهند، گفت: سی و پنج سال فراز و نشیبهای گوناگونی نیز بر ما گذشته که موجب شد هر هنرمند گوشهای از کار را بگیرد و به فعالیت بپردازد. هنر تقلید کردن و تمرین کردن در گروهها نیست. تالار و حدت خانه ماست و مسئولان میآیند و میروند. یک روز مدیری موسیقی را زیر پا له میکند و زمانی هم مورد توجه قرار میگیرد.
علیزاده گفت: این سالهای سخت؛ مردانی مثل لطفی را نیاز داشت تا این پرچم را افراشته نگاه دارد. ما حتی یک لحظه هم حمایت دولت را نخواستیم و همواره گفتیم تنها اجازه بدهید کارمان را بکنیم.
علیزاده در پایان اظهار داشت: ظاهر موسیقی آشفتگی را نشان میدهد که نتیحه برنامهریزیهای کلان است اما همه ماه راه خود را ادامه دادیم و ایستادگی سالها موجب شد مردم به ما اعتماد کنند. موسیقی ایران پیشتازتر از هنرهای دیگر وارد عرصه اجتماعی شد که سرودههای روزهای نخست انقلاب گواه این گفته است و ما پیشگامتر از بسیاری از سیاستمدارن جوش و خروش مردم را عنوان کردیم.
داریوش طلائی با بیان اینکه محمدرضا لطفی استاد بیهمتای هنر ایران و یار دیرین ما را تنها گذاشت؛ گفت: لطفی عاشق ایران و مردم بود چه زمانی که «ایران سرای امید» را ساخت و چه زمانی که در دوری از ایران باز هوای وطن آرزوست را با شور در فراغ میخواند.
وی ادامه داد: عشق لطفی به موسیقی از عشق به مردم نشات میگرفت. او در موسیقی ایرانی چیزی پیدا کرده بود که عمیقترین ارتباط را با قلب و روح مردم برقرار میکرد.
این هنرمند تصریح کرد: آنچه میتوان درباره این مرد بزرگ گفت: این است که در آخرین روزها؛ عشق به مردم؛ فرهنگ، موسیقی و ایران در او خاموش نشد.
طلائی خاطرنشان کرد: لطفی زمانی که باید میآموخت درس خود را بخوبی یاد گرفت و زمانی که باید دانستههای خود را آموزش میداد هر آنچه را داشت بدون چشمداشت و به طور کامل آموزش داد و تمام کارهایی که کرد همه در این مسیر بود و چشم امید او به جوانان بود. تمام افرادی که کنار ایشان بودند؛ رشد کردند و نسلهای زیادی توسط این استاد به جامعه هنری معرفی شدند.
وی با تاکید بر اینکه لطفی هیچ گاه با موسیقی سودا گری نکرد؛ اظهار داشت: وقتی به ایران بازگشت با عشق وطن به کارهای خود و رسالتی که برعهده داشت؛ بدون خستگی کارش را ادامه داد.
طلائی در انتها بیان کرد: همه ما رفتنی هستیم اما آنچه انسان را متمایز میکند رفتار هنگام حیات است. لطفی پای عشق و علاقه خود ایستاد و تا آخرین لحظه هیج فکری به جز این نداشت و امتحان خود را خوب پس داد. امیدواریم که ما هم بتوانیم یک دهم از امتحان خود بیرون بیاییم.
محمود دولت آبادی(نویسنده و از دوستان دیرین محمدرضا لطفی) نیز در این مراسم گفت: من برای تسلیت گفتن به بازماندگان لطفی به این محل آمدم اما این بازماندگان شامل حوزه خاص و عام میشود. حوزهی خاص خانواده او به همسرش؛ تورج عزیز و بستگان نزدیک او را شامل میشود و حوزه عام آن شاگردان و سپس تمام مردم ایران را.
وی توجه مردم به موسیقی را در کشور در میان مردم قابل ستایش دانست و ادامه داد: خیلی خوب است که با وجود فقدان موسیقی در کشور؛ مردم هنوز به تمام مسخ نشدهاند چراکه انسان بدون تماس با هنر بیآن که بفهمند مسخ میشوند.
این هنرمند برجسته به شرایط تاریخ معاصر کشور اشاره کرد و اظهار داشت: بعداز انقلاب؛ تهذب؛ من و دوستان بسیاری را از هم جدا کرد اما بازگشت حسین علیزاده به ایران بسیار هوشمندانه بود.
دولت آبادی در پایان گفت: لطفی قلندری در جهان آغاز کرد و من در این قلندری برای نو کردن دوستیها دو یا سه بار او را دیدم. او دیر به کشور آمد امّا بهرغم برهم خوردن هنجارها و دریافت نابهنجاریهای که کم نبود؛ درنهایت برای انجام وظیفه نهایی یعنی آموزش دانشجویان و علاقمندان فعالیت خود را در کشور آغازکرد. تلاش لطفی برای آموزش و فراموش کردن خود؛ او را به نیستی برد. لطفی در این اواخر خودش را فراموش کرده بود و خیلی از مسائل را رعایت نمیکرد که این باعثقصه اطرافیانش شده بود.
در پایان این مراسم؛ پیکر لطفی د میان اشکهای دوستان و هوادارانش به سمت گرگان؛ زادگاهش؛ بدرقه شد.
مراسم وداع این هنرمند با حضور جمعیت بیشماری که محوطهی تالار وحدت و خیابان استاد شهریار را دربرمیگرفت؛ برگزار شد.
این مراسم؛ با پخش قطعه موسیقی «ای ایران ای سرای امید» اثر محمدرضا لطفی و با صدای محمدرضا شجریان آغاز شد.
علی اکبر شکارچی درحالیکه در مصیبت لطفی گریان بود؛ قطعهای از موسیقی لری را که حالت مویه داشت؛ برای حاضران اجرا کرد.
حسین فریدون(مسئول دفتر و مشاور عالی رئیس جمهور)، حسین طاهری(مدیرکل اداره هنرهاینمایشی)، پیروز ارجمند(مدیرکل مرکز هنرهای تجسمی)، محمود دولت آبادی، مهندس کاظمی، محمدرضا نوربخش، محمد اصفهانی، بیژن بنفشهخواه، علی اکبر شکارچی، هوشنگ ظریف، علی بوستان، داریوش طلایی، آوا مشکاتیان، داوود گنجهای، بهرام جمالی، فاضل جمشیدی، حسین علیزاده،، محمد سریر، مسعود شعاری، حسین ریاحی، محمد اصفهانی، داریوش پیرنیاکان، سعید شریفیان از جمله مسئولان و هنرمندان حاضر در مراسم بدرقهی پیکر استاد محمدرضا لطفی بودند.
مراسم یادبود این هنرمند؛ روز یکشنبه ۲۱ اردیبهشت ماه از ساعت ۲:۳۰ الی ۱۶ در مسجد جامع شهرک غرب برگزار میشود.