در نشست نمایشگاه «به روایت عکاسان معاصر ایران» مطرح شد:
تحولات عکاسی در ایران شتاب زده است
عکاس امروزه خود را یک چشم شکارگر لحظه زیبا نمیپندارد، عکاس کسی است که دغدغههای فلسفی، نظری و جامعهشناسی دارد و تصویرکردن عکاسانه روشی است که به آن دست پیدا میکند.
ایلنا: حمید سوری(منتقد هترى) گفت: آنچه که در حوزه عکاسی در ۵۰ سال اخیر در جهان رخ داد؛ در ایران در ۱۵ سال اخیر به صورت فشرده شاهدش بودیم، این شتابزدگی درایران اثراتی در پی داشته است که یکی از آنها عدم توجه به پایههای تئوریک عکاسی است.
عصر روز چهارشنبه(۶ آذر) نشست تخصصى نمایشگاه «به روایت عکاسان معاصر ایران» با حضور حمید سوری، حمید رضا کشمیر شکن و مهدی مقیمنژاد و جمعی از عکاسان حاضر در در این رویداددر گالرى پردیس ملت بر گزار شد.
مهدی مقیمنژاد؛ نمایشگاه گردان نمایشگاه به روایت عکاسان معاصر ایران که دبیری این نشست را نیز برعهده داشت در ابتدای نشست گفت: درفرصت نمایشگاهی که گالری پردیس ملت در اختیار ما گذاشت؛ تصمیم گرفتم که نمایشگاهی را به سامان برسانیم که با عکاسی معاصر ایران همخوانی داشته باشد. برای همین از عکاسانی که برای شرکت در این نمایشگاه دعوت کردم، درخواست کردم که به انتخاب خودشان چند عکس از مجموعهای که خصلت نمای دوره کاریشان را دارا هستند را برای نمایش در این نمایشگاه در اختیار من بگذارند.
او افزود: دراین نمایشگاه توانستیم میزبان جمعی از عکاسان ایران باشیم و زمینه حضور بسیاری از عکاسان معاصر ایران فراهم نشد. اما برپایی این نمایشگاه بهانهای شد تا به موضوع عکاسی معاصر ایران بپردازیم. دراین نشست نیز قصد نداریم که تمرکزمان را بر روی نقد و بررسی این نمایشگاه بگذاریم و قصد داریم که درباره عکاسی معاصر ایران سخن بگویم.
حمید سوری گفت: هنرمندان از دهه ۶۰ میلادی تلاشی را شروع کردند که ناب بودن یک رسانه که در مدرنیسم یک اصل قطعی و رسمی محسوب میشد را حفظ کنند و هنر را پالوده و ناب ارائه کنند اما در پنج دهه اخیر هنر به سمتی پیش رفت که تلفیق هنرها با هم مطرح شد و مولفههای رسانه خاص به زیر سوال رفت و ناب بودن یک رسانه مورد تردید قرار گرفت و عکاسی نیز از این تلفیق و هم آمیزی معصون نبود.
او افزود: در چنین فضایی نقاشی و مجسمه سازی که در شمار رسانههای سنتی محسوب میشدند به زیر سوال رفتند و با کنار زده شدن رسانههای سنتی، عکاسی که تا پیش از این شهروند درجه دو جهان هنر محسوب میشد هویت جدیدی پیدا کرد. از این رو عکاسی در زمانی اهمیت پیدا کرد که خاص بودن رسانه به زیر سوال رفته بود و از این رو هنرمندان با تلفیق هنرهای مختلف به تعریف عکاسی پرداختند. از این رو از دهه ۹۰ دیگر با این مقوله روبرو نشدیم که الزاما کسی را صرفا عکاس یا هنرمند بخوانیم.
به گفته سوری؛ در دهه ۹۰ با ورود تکنولوژی به جهان عکاسی که موجب تعییرات اساسی در این رسانه شد و عکاسی با شیوه سنتی آن فاصله گرفت که برخی این شیوه جدید عکاسی را پست فتوگرافی مینامند. به قول یکی از نویسندگان هرگاه خواستیم از عکاسی تعریف جدیدی ارائه بدهیم تغییر شکل داد. مثل گربه سرزمین عجایب که هرگاه فهمیدم او چه شکلی است به سرعت شکل خود را تغییر داد.
این منتقد هنری ادامه داد: بسیاری از عکاسان پس از دگرگون شدن تعریف عکاسی، اقدام به ارائه تعریف جدیدی از عکاسی کردند و آثاری را خلق کردند که خودشان نیز هیچ اصراری ندارند که آن را عکس بخوانند. چهار سال پیش نیزدر چلسی موزیوم نمایشگاهای با حضور عکاسان بزرگ جهان با عنوان این یک عکس نیست برگزار شد. عکاسان امروزه عکسهایی را که خلق میکنند که اشارات و ملزوماتی به محدوده نظری سایر رشتهها همچون فلسفه، جامعهشناسی و روانشناسی دارد.
به گفته سوری؛ عکاس امروزه خود را یک چشم شکارگر لحظه زیبا نمیپندارد، عکاس کسی است که دغدغههای فلسفی، نظری و جامعهشناسی دارد و تصویرکردن عکاسانه روشی است که به آن دست پیدا میکند.
مهدی مقیمنژاد در ادامه گفت: کار عکاسی در چند دهه اخیر خواستگاه آکادمیک پیدا کرده است. در دوران عکاسی مستند عکاسی را یک شیوه ثبت خود آموخته میدانستند که با تجربه و تداوم، فردی که به این کار اهتمام داشت کارش برجسته میشد. اما امروزه بخش قابل توجهای ازعکاسان برجسته ایران و جهان از پایه تحصیلات آکادمیک در این رشته برخوردار هستند. سوری با تایید صحبتهای مقیمنژاد گفت: تا پیش از این وجه تکنیکال هنر اهمیت داشت، ازنیمه دوم قرن بیستم این جریان معکوس شد. شاید اگر دقیق تربخواهم بگویم از دهه ۶۰ و ۷۰ اجرا و مهارت کاملا کنار زده شد وکانسپتچوال آرتیستها حاکمیت هنر را برعهده گرفتند وحضور جدی در هنرپیدا کردند دیگر تکنیک کمتر مورد توجه قرار گرفت و زیباییشناسی و فاخربودن اثر هنری به کناری زده شد. در این دوره بود که آموزش هنر دیگر مبتنی بر تکنیک نبود.
حمید کشمیرشکن دیگر سخنران این نشست در ادامه گفت: تفاوتی که در بستر زیستی افراد وجود دارد جوهره هنر معاصر را میسازد و برای همین است که جوهره زیستی آثار هنری از ابزار اهمیتاش فراتر میرود. قدمت عکاسی در ایران به شکل آکادمیک آن به ۱۵ سال اخیر بازمی گردد و در این دوران عکاسی معاصر ایران در خارج ازمرزها نیز مورد توجه قرار گرفت. برخی یکی از دلایل مورد اقبال قرار گرفتن عکاسی ایران را در عرصه بین الملی را ناشی از شهرت سینمای ایران در عرصه بین الملی میدانند و برخی نیز تفاوت زیست ایرانی در جهان و عکسهایی که برآمده ازتجربههای زیستی ایرانیان است را دلیل این اقبال میدانند.
به گفته این پژوهشگر هنر معاصر؛ نمایشگاه گردانهایی که در مرکز تحولات جهان هستند، وقتی قصد دارند که آثاری از هنرمندان ایرانی را انتخاب کنند؛ بیشتر به آثاری توجه میکنند که منطبق با موضوعاتی چون مسائل سیاسی حاد، مشکلات زبان، تقابل میان سنت و برخی خصلتهای مذهبی است. این موضوع را میتوان در برخی متنهایی که از این نمایشگاهها منتشر شده، مشاهده و بررسی کرد.
حمید سوری در ادامه گفت: آنچه که در حوزه عکاسی در ۵۰ سال اخیر در جهان رخ داد در ایران در ۱۵ سال اخیر به صورت فشرده شاهدش بودیم، این شتاب زدگی درایران اثراتی در پی داشته است که یکی از آنها عدم توجه به پایههای تئوریک عکاسی است. غربیها اگر دست به تجربه جدیدی در عکاسی رسیدند، برپایه سنتهای مرسوم عکاسی در این کشورها بود اما در فرهنگ ایرانیها هنر را با سنت مغایر میدانستند، از این نظر در عکاسی معاصر ایران بلا شک با شتاب زدگی مواجه هستیم و یکی از آسیبهای جدی این شتاب زذگی جذب خود رسانه شدن است.
او افزود: در چنین شرایطی تبی در جامعه ایرانی بوجود آمد که مثلا اگر هرهنرمندی ایستالیش کار کند، یا استیج پیشرو است و یا اگر کسی همچنان نقاشی میکند و یا مجسمه میسازد عقب مانده است. در شرایط فعلی تا حدودی این تب کاسته شده است. اما امروزه عکاسان ایرانی الزاما به این موضوع فکر نمیکنند که باید به جدیدترین دستاورد تکنولوژی و ژانر دسترس داشته باشند تا بتوانند تا یک عکس را خلق کنند. نمونههای بارزش را در غرب نیز شاهد هستیم که عکاسان با عادیترین وسائل مشغول عکاسی هستند، اما با این همه در بیشتر موارد عکاسان ایرانی به این فکر میکنند که به چیزهای دهن پرکند بپردازند که نمونه آن چاپ عکس در ابعاد بزرگ و استفاده از قابهای بزرگ است.
حمید سوری با انتقاد از تبهایى نظیر گرایش بیش از حد به عکاسى استیج، در ضمن نگاه عکاسان ایرانی نسبت به عکاسی طبیعت را همچون نقاشان رئالیسم، بسیار کلاسیک دانست و گفت: بیشتر عکسهایی که از این مناظر وجود دارد در آنها زیبایی سهم عمده اى دارد. به نظر من چنین عکسهایی جز عکاسی معاصر محسوب نخواهد شد، عکسی که بخواهد زیبایی یک منظره را به ما نشان بدهد، معاصر نیست. یعنی بازگشت به دوران تاریخ عکاسی پیش از ۱۹۰۵.
وی با اشاره به مهجورماندن عکاسی مستند در عکاسی ایران گفت: نگاه ما نسبت به عکاسی مستند خیلی کلاسیک است. مثل عکسهای مستندی که امروزه ما درخانه هنرمندان ایران شاهدش هستیم. به غیر از عکسهای یک عکاس بیشتر عکاسان این مجموعه گویی در ۶۰ سال اخیر عکاسی کردهاند. در عکاسی مستند ارجاعاتی وجود دارد که این عکسها را جذاب میکند.
به روایت عکاسان معاصر ایران که به دعوت گالری پردیس ملت با حضور ۳۶ هنرمنداز سه نسل عکاسی معاصر ایران با نمایشگاه گردانی مهدی مقیمنژاد و حمایت موسسه تصویر شهر شهرداری تهران برپاشده است، حدود ۷۲ عکس از دورههای مختلف عکاسی این هنرمندان را به تماشا گذاشته است که نوعی مرور و مطالعه تصویری در روند عکاسی امروز ایران به شمار میآید.
این نمایشگاه ازیازدهم آبان ماه آغاز به کار کرده است. زاویه نگاه نافذ هنرمندان مولفى ست که با نگاهى تعالى جو پیرامون خویش را کنکاش و نقد مىکنند و در قابى که معرف سلیقه زیبایى شناسى آنان است آن را ثبت مىکنند؛ خاصه آنکه عکاسان مدعو به این نمایشگاه آزاد بودند دو اثر برگزیده خویش را به این رویداد معرفى نمایند.
٣۶ عکاس حاضر در این رویداد به ترتیب حروف الفبا عبارتنداز: آزاده اخلاقی، کورش ادیم، آرمان استپانیان، مهرداد اسکویی، مهرداد افسری، جمشید بایرامی، شهریار توکلی، صادق تیر افکن، بهمن جلالی، رعنا جوادی، تورج خامنهزاده، محمد خوشرو، گوهر دشتی، جلال سپهر، محمد رضا شریفزاده، بهنام صدیقی، سیف الله صمدیان، کیارنگ علایی، سمیرا علیخانزاده، شادی قدیریان، علیرضا فانی، کتایون کرمی، محمود کلاری، مجید کورنگ بهشتی، عباس کیارستمی، رضاکیانیان، رومین محتشم، مهدی مقیمنژاد، رامیار منوچهرزاده، علیرضا میرزایی، سروش میلانیزاده، علی ناجیان، مهرداد نراقی.
به روایت عکاسان معاصر ایران تا۲۲ آذرماه در گالری پردیس ملت دایر است و علاقمندان مىتوانند همه روزه از ساعت ۱۱ تا ۲۱ از این نمایشگاه واقع در خیابان ولیعصر، بزرگراه نیایش، رو به روی کردستان سینما گالری پردیس ملت، طبقه منفى دو دیدن نمایند.