خبرگزاری کار ایران

استاد ارتباطات دانشگاه علامه مطرح کرد:

کرونا نمی‌تواند عاملی برای بازشدن فضا باشد/ عوامل محدودکننده گردش اطلاعات همگی سرجای خود هستند/ خروجیِ آموزش آنلاین دسترسی برابر به آموزش است

کرونا نمی‌تواند عاملی برای بازشدن فضا باشد/ عوامل محدودکننده گردش اطلاعات همگی سرجای خود هستند/ خروجیِ آموزش آنلاین دسترسی برابر به آموزش است
کد خبر : ۹۹۳۹۹۶

زرین زردار از سویی معتقد است کلاس مجازی بسیای از امکانات یک کلاس واقعی را ندارد و از این نظر آموزش را ممکن است با اختلالاتی مواجه کند و از سوی دیگر به نظر او آموزش مجازی می‌تواند فرصت‌های برابر در اختیار همه قرار دهد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، کرونا عصر تهدید است؛ تهدید شدن بدن از ناحیه دیگری، عصر خطرناک شدن تقرب؛ عصر مرگ‌آفرین بودن دیگری. چنین زمانه‌ای که دیر یا زود رخت می‌بندد، امر اجتماعی‌زا در ساحتی تازه می‌گشاید؛ ساحتی که فارسی‌زبانان با آن خوب آشنا هستند: دوری و دوستی. در دورانی که دوستی جز از دور ممکن نیست، باهم بودن، معنای مکانی خود را از دست داده است. کرونا تمام سرمایه‌ی زیستی ما در یک مکان مشترک را ربوده و تازه ما را متفطن به عناصری از زندگی ساخته، که پیشتر در کتم پوشیدگی نهان بودند. یکی از این اماکن، کلاس درس است. دورانی که تن دیگری پیام‌آور قبر است، دورانی که ما را به فاصله می‌خواند، این پرسش بیش از همیشه مهم می‌نماید که آیا می‌توان میان امر اجتماعی و فاصله فیزیکی نسبتی برقرار کرد؟ اگر یکی از تجلی‌های این پرسش کلاس درس باشد، آن‌گاه می‌توان پرسید تجربه آموزش اعم از تعلیم یا تعلم، بدون بودن زیر یک سقف، بدون قربت فیزیکی، چه تفاوتی با آموزش از راه دور دارد؟ زرین زردار (استاد ارتباطات دانشگاه علامه) به پرسش‌های ایلنا، درباره آموزش در دوران پاندمی‌ پاسخ می‌دهد.

بگذارید از روند پرتاب شدن به آموزش مجازی شروع کنیم، تجربه مواجهه‌ی شما با این اتفاق چگونه بود و چطور توانستید با آن کنار بیایید؟

من در اسفندماه؛ شخصا مقاومتی داشتم برای انتقال کلاس‌هایم به فضای آنلاین و در هفته اول راه‌اندازی سامانه، کلاس‌هایم را برگزار نکردم، چون تصورم این بود خیلی زود به حالت عادی برخواهیم گشت. به نظرم خیلی عجیب و غریب می‌آمد که کلاس را به فضای مجازی منتقل کنم، مخصوصا که درس‌های من حالت کارگاهی داشتند و تصور انتقال این ساز و کارها به فضای مجازی سخت بود. اما زمانی که بخشی از ذهنم متوجه جدی بودن داستان پاندمی‌ شد، شروع کردم به دنبال راه‌حل پیدا کردن برای فضایی که این‌طرف از دست رفته و فکر کردن در مورد اینکه چه کارهایی می‌توان انجام داد؟ به نظر می‌آید همه ما شروع کردیم به راه‌حل پیدا کردن و تطبیق پیدا کردن با فضای جدید و راه‌های جدید برای تعامل بهتر، مثلا در کنار زیرساخت آموزش مجازی، دانشگاه یکسری گروه‌های کلاسی نیز در شبکه‌های اجتماعی تشکیل شد. الان پس از چند ماه بودن در این سیستم می‌توان گفت فضای کلاسی به لحاظ ارتباطات انسانی واجد ارزش‌هایی است که اصلا فضای آنلاین نمی‌تواند جای آن را پرکند اما به نظرم در این سیستم هم امکان تعامل وجود دارد.

می‌شود گفت اگر ماجرای اجبار نبود ما هرگز وارد این تجربه با این سرعت نمی‌شدیم. به نظر می‌رسد برای آینده‌ی ما باتوجه به توسعه تکنولوژی‌های ارتباطی، استفاده از فضای مجازی اجتناب‌ناپذیر است و بخش زیادی از آموزش باید در بخش آنلاین اتفاق می‌افتاد. چیزی که اتفاق افتاد، این بود که به‌جای طی کردن این مسیر در پنج شش سال که به این نتیجه برسیم که بخشی از نظام آموزشی و بخشی از مدرسان بخواهند به سمت آموزش آنلاین بروند، همگی در یک بازه زمانی کوچک مجبور به تطبیق شدیم. شاید حتی یک اتفاق مثبت هست برای ما و در واقع از اینجا به بعد پذیرش فضای آنلاین برای آموزش آسان‌تر می‌شود. همین‌طور برای مراودات علمی‌ بین‌المللی نیز محدودیت‌های مرزها و فیزیکی دیگر مانع از همکاری‌های بین‌المللی نمی‌شود.

اگر بخواهم به صورت خاص راجع به کلاس درس حرف بزنم، اتفاق مهمی‌که افتاده، این است که منِ استاد؛ زبانِ بدنم را از دست داده‌ام و زبان بدن دانشجویان هم وجود ندارد یعنی امکان بازخورد گرفتن مستقیم و بی‌واسطه از بین رفته است، مثلا نمی‌شود از چهره دانشجو فهمید که مشتاق شنیدن بحث است یا تمرکز ندارد و وقتی نمی‌شود متوجه این نشانه‌ها شد، نمی‌توان متناسب با شرایط دانشجو هماهنگ کرد و در نتیجه بهره‌وری کلاس پایین می‌آید. گاهی با شاگردانم شوخی می‌کنم که بچه‌ها مراقب رفتارتان باشید شاید در کلاس پدرها و مادرها و همسرهایی باشند که به جای دانشجو مستمع درس ما هستند. فکر می‌کنم اینکه کنترل استاد به حداقل می‌رسد هم به شرایط محیطی و هم رفتار دانشجویان مهمترین آسیبی است که وارد شده است، چون نمی‌توان فهمید دانشجو در چه فضایی است در شلوغی اتوبان دارد کلاس را گوش می‌دهد یا در محل کار یا در یک محیط ساکت و با تمرکز. اگر این مشکلات را کنار بگذاریم، می‌توانیم بگوییم فوایدی هم داشته است این فضا.

باتوجه به اجباری که برای ورود زودهنگام آموزش به دنیای تکنولوژی به وجود آمد، به عنوان یک استاد ارتباطات بگویید چقدر روش تدریس‌ها متناسب با پلتفرم آنلاین شده است؟ آیا تنها یک انتقال صرف رخ داده درحالی‌که همان سبک سخنرانی در کلاس رخ می‌دهد یا می‌توان امیدوار به بروز خلاقیت‌هایی در این زمینه بود؟

این یک مساله جدی است، وقتی ما بدون برنامه‌ریزی قبلی، همین امروز کلاس‌های درس دانشگاه را تعطیل می‌کنیم و منتقل می‌شویم به فضای آنلاین، نمی‌توان انتظار داشت که با همان سرعت مدرس آن کلاس خودش را و محتوایش را تطبیق دهد و دست به خلاقیت و نوآوری بزند. اول باید فرد بپذیرد این جابه‌جایی را تا بعد به دنبال خلاقیت باشد. همانقدر که برای دانشجویان پذیرفتن شرایط جدید سخت است برای مدرسان هم همینطور است.

خیلی ایده‌آل است که با تغییر وضعیت و آنلاین شدن کلاس‌ها ما هم به سمت شیوه‌های جدید تدریس برویم. منتهی نکته‌ای که مطرح می‌شود، این است که شیوه سخنرانی همیشه نقد می‌شود در سیستم آموزشی اما هیچ اتفاق خاصی نیفتاده است، اساسا نوآوری در سیستم آموزشی بخش قابل توجه و چشمگیری نیست و خوب در فضای آنلاین هم همین سیستم و همین افراد هستند و طبیعی است اتفاقات شگرفی نیفتد. ممکن است ابتکارات فردی وجود داشته باشد، مثل تکلیف‌هایی که نیاز به سرچ داشته باشد، طراحی شود که فضای کلاس تنوع داشته باشد و افراد مشتاق‌تر شوند به ادامه بحث ولی واقعیت این است که سهم خلاقیت در تدریس در این فضای آنلاین نمی‌تواند آنقدر زیاد باشد. شاید اگر این شرایط یکسال دیگر تداوم داشته باشد، بشود از خلاقیت صحبت کرد، چون سیستم ما سیستمی‌ نیست که ما را به سمت خلاقیت ببرد، مثلا استاد روش تدریس خودش ده‌ها مدل روش تدریس را فقط از راه سخنرانی آموزش می‌دهد، این نگاه چگونه می‌تواند خلاقیت‌پرور باشد و اساتید در آموزش عالی دوره‌های محدودی را برای روش تدریس می‌گذرانند که آن هم نه در سالهای اول که در طول دوران کاری اتفاق می‌افتد، طبعا آن چیزی که در کلاس‌ها اتفاق می‌افتد مربوط به ویژگی‌های فردی، خلاقیت فردی و تجربه‌های شخصی است تا اینکه سیستم ما را برای تدریس و نوآوری تدریس آماده کند.

خلاقیت یک تفکر است، اینکه احساس نیاز کنید به اینکه مدام راه‌های جدید پیدا کنید، اگر چنین احساس نیازی در شما وجود داشته باشد، خلاقیت به وجود می‌آید. اینکه مغز شما مدام به دنبال راه‌های جدید باشد مربوط به جهان‌بینی آن فرد و مربوط به نگرش او به پدیده‌های اطرافش می‌باشد و اینکه چه چیزی او را آرام می‌کند و این چیزی نیست که با یک تحول ناخواسته و با یک شیفت ناخواسته از فضای سنتی به فضای آنلاین اتفاق بیفتد بلکه این خلاقیت‌پروری باید در ضمیر شما باشد که چه در فضای کلاس فیزیکی و چه در فضای کلاس آنلاین میل به تغییر دادن و میل به پیدا کردن شیوه‌های جدید برای یاد دادن و یاد گرفتن داشته باشید. اگر این میل وجود نداشته باشد فرقی نمی‌کند شما هر کجایی که باشید همان کار را انجام می‌دهید.

 شیفت به تکنولوژی ما را با پتانسیل‌های فضای جدید و ارتباطات نوین مواجه کرده است. در این تعلیق ارتباطات فیزیکی این فضا چگونه عمل می‌کند؟

ببینید این فضا طبیعتا یکسری محاسن برای کلاس درس ما داشته است. ما همیشه در یک درگیری بوده‌ایم با تکنولوژی‌های جدید ارتباطی و یک نگاه بدبینانه به آن‌ها داشتیم و حالا مجبوریم از طریق همین تکنولوژی‌ها فضای کلاس‌مان را تجربه کنیم، کیفیت‌های ارتباطات حضوری، کیفیت‌هایی هستند که حتی اگر شما ارتباط تصویری داشته باشید آن کیفیت حضوری به دست نمی‌آید اما این بدان معنی نیست که آموزش آنلاین چیزی اضافه نکرده است. از زمانی که کلاس‌ها آنلاین شده است مدت زمانی که در ارتباط هستیم با دانشجویان کلاس‌مان بیشتر شده است یعنی پیوستگی ارتباط بیشتر شده است. این را می‌شود به محاسن این فضا اضافه کرد. در مدل آنلاین استاد به صورت مستمر از طریق شبکه‌های اجتماعی و از طریق گروه‌ها به دانشجویان متصل است و به‌جای حضور هفته یک بار در کلاس در طول هفته مدام ارتباط برقرار می‌کند و شکسته شدن قالب رسمی‌ ارتباط در چنین فضاهایی ما را کمک کند به اینکه آموزش یک گام رو به جلو بردارد به لحاظ متوازن شدن رابطه قدرت بین استاد و دانشجو. می‌شود گفت در تجربه دانشگاه در سال‌های آینده رابطه بین استاد و دانشجو به خاطر همین تکنولوژی‌های ارتباطی دستخوش تغییر خواهد بود یعنی استاد از جایگاه دانای کل در گذشته دارد به سمت جایگاه تسهیلگر حرکت می‌کند. مثلا منابعی که قبلا فقط در اختیار استاد بود اکنون در اختیار همه، از جمله دانشجو می‌باشد و چون اطلاعات و منابع متوازن توزیع شده‌اند، رابطه قدرت متوازن می‌شود. در شرایطی که رابطه قدرت متوازن‌تر است همدلی بیشتری هم در فضا ایجاد می‌شود، مخصوصا زمانی که در مورد آموزش و پژوهش با هم صحبت می‌کنیم، متوازن شدن قدرت باعث پویاتر شدن محیط آموزش می‌شود اما همه این شایدهایی که در موردشان صحبت می‌کنیم، بستگی دارد به اینکه کیفیت این رابطه مجازی شکل گرفته چگونه است. اگر همان کلاس درس در فضای سنتی با همان شکل و شمایل فقط در قالب آنلاین ارائه شود بدون تعامل و استفاده نوآورانه از فضای جدید احتمالا با به کیفیت‌های فرض شده، نرسیم. ولی به نظر می‌رسد اگر در یک چشم‌انداز کلی‌تر به مسیر نگاه کنیم این چیزی است که انتظارمان را می‌کشد و در این شرایط کرونا در حال تسریع شدن است.

در دوران پاندمی‌ شاهد زیاد شدن دوره‌های آزاد در ایران و جهان بودیم و در این کلاس‌ها انواع محتوا و مهارت‌ها ارائه می‌شود. چشم‌انداز شما از این اتفاق چیست؟

آنلاین شدن آموزش خیلی مساله خوبی است و شاید مهمترین اتفاقی است که برای ما در حال وقوع است و می‌تواند منجر به دسترسی برابر به آموزش شود. در حوزه ارتباطات من شاهد بودم که در یکی از دانشگاه‌هایی که در آن ارتباطات تدریس می‌شود، در این ترم مدرسانی انتخاب کرده‌اند که در حالت معمولی امکان اینکه بتوانند آنها را به صورت فیزیکی در آن شهر داشته باشند، نبودند ولی فرصت پاندمی‌ امکان استفاده از یک استاد در مکان دیگر را فراهم کرده است. و این موضوع به دسترسی برابر کمک می‌کند. خارج از این حیطه رسمی‌ دانشگاه‌ها هم برگزاری کلاس‌های ورزشی، کلاس‌های هنری و کلاس‌هایی در حوزه‌های مختلف علمی‌ و آموزش‌های مختلف به‌صورت آنلاین یک فرصت خوب در اختیار کسانی می‌گذارد که ممکن بود در حالت عادی دسترسی نداشتند به این کلاس‌ها و به خاطر دور بودن یا دسترسی نداشتن به هر دلیلی محروم نمی‌شوند و این کمک می‌کند به توسعه منابع انسانی متوازن که خیلی خوب است. البته من یک نگرانی هم دارم که انبوه لایوهایی که تولید می‌شود در زمینه های مختلف، این انبوه محتوا و آموزش که با شدت ارائه می‌شود، باعث نشود که افراد به کلی علاقه‌شان از دست بدهند برای دنبال کردن یا آن بخش‌های مهمتر و ارزشمندتر را از نظر دور کند به علت انبوهی داده و جستجو کردن. در این میان هدف گرفتن مخاطب هم سخت می‌شود. ولی صرف‌نظر از این نگرانی که شاید بشود راهکاری برایش پیدا کرد، دسترسی آزاد یکی از مهمترین دستآوردهای اتفاقی‌ست که افتاده است یعنی آنلاین شدن آموزش. اما اینکه بگوییم با این اتفاق شکاف اطلاعاتی کاهش پیدا می‌کند، مشخص نیست. باتوجه به زمینه افراد در مناطق مختلف حتی اگر دسترسی یکسان باشد، برداشتی که از یک محتوا می‌کنند، فرق دارد ولی طبیعتا یک گام رو به جلو است در راستای توانمند کردن بخشی از جامعه.

آیا در دوران پساکرونا چه میراثی از این تغییر مفاهیم و روابط جدید تعریف شده در فضای آکادمیک کشور باقی می‌ماند؟

به نظرم بخش زیادی از آن می‌ماند. درست است که در دوران پساکرونا امکان کلاس حضوری فراهم می‌شود اما متوجه یک قابلیت مهم شده‌ایم و آن اینکه می‌توان از فضای آنلاین به عنوان ابزار کمک آموزشی یک استفاده مفید کرد مثلا می‌توان مهمان‌های زیادی از اقصی نقاط جهان به کلاس درس دعوت کرد. خیلی از کارهایی که شاید قبلا برای دانشجو هم عجیب بود الان امکان اجرا دارد و این تجربه بسیار ارزشمند است. مسلما ما انعطاف‌پذیری بیشتری خواهیم داشت در ارتباط برقرار کردن و انعطاف‌پذیری بیشتری خواهیم داشت در روش‌های آموزشی و در استفاده از منابع تنوع بیشتری خواهیم داشت و اینها حتما منتقل خواهد شد و حداقل نسل جوان و میانسال هیئت علمی‌ که راحت‌تر بودند در استفاده از این فضا.

آیا وقوع پاندمی‌ و تغییر رفتار در ارتباطات و گسترش تکنولوژی‌های نوین می‌تواند رفتار سلبی سیاستگذاران این حوزه را نسبت به تسهیل فضا و مثلا رفع فیلتر تشویق کند؟

گردش اطلاعات یک بخشش فرصت است و یک بخش آن هم می‌تواند تهدید باشد یعنی از این جهت ممکن است شما نگران باشید برای باز شدن مسیر اینفودمی‌ یا مشکلاتی در امنیت داده، پس نگاه کسی که سیاست‌گذاری کلان می‌کند در این مسیر با کسی که بهره‌برداری می‌کند از این فضا با هم متفاوت هستند و تصمیماتی هم که گرفته می‌شود، متناسب با همین آگاهی و شناخت است. اگر یک زمانی ساختار سیاستگذاری در فضای مجازی به این نتیجه برسد که جریان آزاد اطلاعات و شفافیت اطلاعات می‌تواند تامین‌کننده منافع ملی باشد، احتمالا تغییراتی در سیاستگذاری خواهد افتاد اما شیوع پاندمی‌کرونا نهایت تاثیری که می‌تواند داشته باشد در توسعه زیرساخت‌ها برای داشتن اینترنت پرسرعت خواهد بود ولی در واقع بازکردن مسیرهایی که مسدود شده به بهانه پاندمی‌ دلیل منطقی ندارد و کرونا نمی‌تواند عاملی باشد برای باز شدن فضا، عوامل محدودکننده قبلی همگی سرجای خود هستند و تغییر اساسی رخ نخواهد داد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز