خبرگزاری کار ایران

داستان‌نویس فرانسوی مقیم ایران:‌

تاثیر داستان روی کودکان مثل طب سنتی تدریجی اما پایدار است

تاثیر داستان روی کودکان مثل طب سنتی تدریجی اما پایدار است
کد خبر : ۹۸۴۷۲۷

کلر ژوبرت می‌گوید چون ماهیت آموزش در دوران کنونی بسیار پررنگ است ما با نوعی از ادبیات مواجه هستیم که صرفت به خلق نمی‌پردازد بلکه مستلزم سطحی از دانش درباره پیچیدگی‌های جهان کودک است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، سخن گفتن از ادبیات کودک فی‌نفسه جذاب است؛ چه اینکه گوش به طنین سخن آفرینندگانی می‌سپاریم که برای جهانی غریب شده، جهانی که گویی دیگر نسبت‌مان با آن را از دست داده‌ایم، امری نو فراهم می‌آورند. گویی که آنان در جهانی غریب، امری نو برای ساکنان آن می‌آفرینند. پر بیراه نیست اگر بگوییم که ناپختگی و دشواری این قبیل جملات نه از سر لفاظی بلکه برخاسته از ذات موضوعی که است که در بیان می‌آید اما هم‌چنان به پستو می‌خزد. اما اگر نویسنده‌ی چنین آثاری؛ بانویی فرانسوی و مسلمان شده باشد، چه؟ با سنجه‌های رسانه‌ای بی‌تردید چنین ویژگی‌ای غرابتی مضاعف می‌آفریند که از یکسو سر از کنجکاوی‌ای فرهنگی درمی‌آورد و در دیگر سو به ما را به کرانه‌های «چرایی» اندیشناک رهنمون می‌کند. کلر ژوبرت متولد فرانسه است؛ د‌ر خانواده‌ای اصطلاحا الیت، با مادری پزشک و پدری نقاش. کلر در نوزده سالگی به دین اسلام می‌گراید و پس از سه سال به عقد مردی ایرانی درمی‌‌آید. ماحصل این ازدواج سفر او‌ به ایرام در سال۶۲ و تحصیل در حوزه علمیه قم بود. ژوبرت داستان‌نویس کودک، دارای مدرک سطح سه حوزه و همچنین فوق لیسانس ادبیات کودک از دانشگاه لومان فرانسه است. او در گفتگوی پیش‌رو به پرسش‌های ما در مورد پیچ و خم نوشتن برای کودکان پاسخ داد.

سطح تعقل و احساسات در کودکان متفاوت است از همین‌روی ساختن جهان داستانی برای کودکی که دارای تجارب اندکی است، چطور باید اتفاق بیفتد؟

نویسنده داستان کودک باید آگاهی کافی از میزان متوسط تجربه‌ها و درک کودکان سنین مختلف داشته باشد و جهان داستان خود را بر پایه شناخته‌های کودک بنا کند تا بر این اساس بتواند تجربه‌های جدیدی را القا کند. حضور تصویر در کنار متن هم به ترسیم جهان داستان خیلی کمک می‌کند و به این خاطر وقتی نویسنده و تصویرگر یکی نیستند، بسیار مهم است که با هم ارتباط و تعامل داشته باشند. بدون این ارتباط بخش مهمی از روند ساخت و تکوین جهان برای کودک از دست می‌رود چراکه ذهن در این مراحل ماهیت تصویری بیشتری دارد. کتاب‌ها هم طوری نوشته و طراحی می‌شوند که بچه‌های سنین مختلف بتوانند با داستان ارتباط برقرار کنند و مطابق درک خود از آن برداشتی داشته باشند.

آیا ادبیات کودک باید به لحاظ جامعه‌شناسانه دارای سمت و سو باشد؟ آیا ادبیات ایدئولوژیک می‌تواند در تربیت کودک موثر باشد؟ آیا ای ادبیات باید سکولار یا غیرسکولار یا اصلا جهت داشته باشد؟

در پاسخ به قسمت اول سوال، شاید بتوان گفت که به لحاظ جامعه‌شناسانه، ادبیات کودک می‌تواند به دو سمت و سوی عمده حرکت کند: یا کاملا همسو شود با تغییرات فضای اجتماعی و گرایش‌های جدید کودکان، یا با این تغییرات مقابله کند و در برابرشان مقاومت کند. اما بهترین گزینه قطعا این است که هم تا حدودی همسو شود، به معنی درک وضعیت موجود، هم در مواردی تلاش کند تا این وضعیت را ارتقا دهد. به عنوان مثال در جامعه کنونی که کودکان دارند به شدت فردگرا می‌شوند، گزینه‌های ادبیات داستانی این است که یا با این فردگرایی همسو شود و آن را تأیید کند، یا آن را انکار کند و نادیده بگیرد، یا براساس پذیرش آن به عنوان یک واقعیت تلاش کند تا تلطیف و تعدیلش کند.

در جواب قسمت دوم سوال، هر نویسنده مطابق جهان‌بینی خود داستان می‌نویسد. اما اینکه چقدر این جهان‌بینی می‌تواند در تربیت کودک موثر باشد بستگی به عوامل متعددی دارد، ازجمله طرز بیان و ارائه نویسنده و اینکه دیدگاهش چقدر با فطرتی که کودکان هنوز از آن خیلی دور نشده‌اند، هماهنگ است. و در مورد اینکه آیا ادبیات کودک باید سکولار یا غیرسکولار یا اصولاجهت‌دار باشد، برای من سؤال عجیبی است. هر نویسنده مطابق اعتقاداتش می‌نویسد و مهم این است که اگر داستان دینی می‌نویسد شعار ندهد و اگر غیردینی می‌نویسد اصول اخلاقی را رعایت کند.

نویسنده حوزه‌ی کودک باید به چه دانش و فهمی  از کودک مسلط باشد. آیا برای یک داستان‌نویس کودک، فهمی نظری از جهان کودک الزامی است؟ 

نویسنده حیطه کودک برخلاف نویسنده حیطه بزرگسال باید مخاطب خود را خوب بشناسند. بدون شناخت کافی از دنیای کودکان و روانشناسی رشد نمی‌توان داستان مناسب برای بچه‌ها نوشت. در ضمن اطلاعات کافی از نیازهای و مشکلات روحی و عاطفی و اجتماعی کودکان و تغییرات سریع شرایط و سلایق آنها هم ضروری است. نویسنده داستان کودک باید هم تسلط کافی به اصول عمومی داستان‌نویسی داشته باشند و هم اصول خاص داستان کودک را بداند. در واقع چون ماهیت آموزشی در این دوران بسیار پررنگ است ما با نوعی از ادبیات مواجه هستیم که صرفا به خلق نمی‌پردازد بلکه ادیب در این ژانر مستلزم سطحی از دانش در مورد پیچیدگی‌های جهان کودک است.

نگاه شما به قصه درمانی چیست و این مهم چه میزان می‌تواند در کاهش آسیب‌های اجتماعی موثر باشد؟ 

همانطور که به تأثیر عمیق قصه و داستان در شکل‌گیری شخصیت کودک یقین دارم، به قدرت درمانی آن هم معتقدم. داستان و قصه قطعا می‌توانند ابزار بسیار مفید و اثربخشی باشند در کاهش مشکلات روحی و روانی و آسیب‌های اجتماعی کودکان و حتی بزرگ‌ترهاشان. اما به گمانم داستان و قصه در خیلی موارد مانند طب سنتی عمل می‌کنند، به آرامی و به مرور زمان. البته گاهی خوانش یک داستان تأثیرش را همان لحظه می‌گذارد، به خصوص در مورد مشکلات جزئی. 

کتاب‌های زیادی در بازار کتاب کودک موجودند و این موجب سردرگمی برای انتخاب قصه است. معیارهای مهم انتخاب کتاب داستان برای کودکان چیست؟

برای انتخاب کتاب مناسب از میان انبوه کتاب‌های موجود، راه‌های مختلف وجود دارند. توصیه‌های دیگران، رجوع به سایت‌ها و کانال‌های معرفی کتاب و لیست‌هایی که بعضی نهادها ارائه می‌دهند، کسب شناخت از ناشران، نویسندگان و مترجمان برتر، کمک گرفتن از کتابداران و کتابفروشان حرفه‌ای و دغدغه‌مند، از روش‌هایی هستند که به انتخاب کتاب‌های کودک مناسب به والدین و مربیان کمک می‌کنند.

برای ارزیابی کیفیت یک کتاب، مهمتر از همه متن داستان است. یک داستان خوب باید موضوع و مضمون مناسبی برای مخاطب مورد نظر داشته باشد، از لحاظ اصول داستان‌نویسی قوی باشد، روند پویا و جذابی داشته باشد، از نظر محتوا منافاتی با فرهنگ و اصول اخلاقی جامعه نداشته باشد. در مرحله بعدی تصاویر آن باید کیفیت مطلوبی داشته باشند، شاد و قابل درک برای مخاطب خاص کتاب و هماهنگ با داستان باشند، و در آخر صفحه‌آرایی و کیفیت چاپ و صحافی کتاب باید مناسب باشد. 

 به نظر شما برای جذب کودکان باتوجه به تکنولوژی امروز به کتاب داستان چه باید کرد؟ 

 یکی از مشکلات بزرگ حیطه کتاب کودک و یکی از دلایلی که بچه‌ها بیشتر کتاب نمی‌خوانند، عدم دسترسی آسان به کتاب‌های مناسب است. خودم هم اگر دسترسی بیشتری به کتاب‌های کودک مطلوب داشتم، خیلی بیشتر می‌خواندم و قطعا بهتر هم می‌نوشتم. به گمانم یکی از دلایل بی‌میلی کودکان به مطالعه، خواندن کتاب‌های ضعیف و حوصله‌بر است.

در حال حاضر بر خلاف آنچه باید باشد، کتاب‌های بی‌کیفیت و گاهی با کیفیت ادبی و ظاهری بسیار پایین در دسترس همه قرار می‌گیرند و توسط دکه‌های روزنامه‌فروشی و بقالی‌ها و داروخانه‌ها با قیمت پایین عرضه می‌شوند. برای اینکه بتوانم در این مصاحبه مثالی بزنم، از یک روزنامه‌فروشی قیمت یک کتاب داستان با ظاهری نامطلوب گرفتم که 5 هزار تومان بود، در صورتی که قیمت یک کتاب کودک با کیفیت ظاهری خوب لااقل چهار یا پنج برابر است. از ایشان که سؤال کردم آیا این کتاب‌ها خریدار دارند، گفتند «هی! بچه‌ها می‌خواهند، پدر و مادر ارزان‌ترش را می‌خرند.»  این در صورتی است که برای پیدا کردن کتاب‌های خوب باید از این کتابفروشی به آن کتابفروشی دنبالشان گشت. کاش ناشران خوب بیشتر همت کنند و کتاب‌هاشان را در معرض دید بهتر و دسترسی آسان‌تر کودکان قشر‌های مختلف جامعه قرار بگذارند و کاش دولت اقدامی بکند برای بالا بردن توان خرید کتاب از طرف خانواده‌ها.

در مرحله تولید اثر هم البته، نویسندگان، تصویرگران، مترجمان و طراحان کتاب باید تلاش و دقت و خلاقیت خود را چنین برابر کنند تا کتاب‌های جذاب‌تری برای کودکان خلق کنند و در صورت امکان از تکنولوژی هم در این راستا استفاده کنند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز