خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با نویسنده کتاب برگ‌های گم‌شده مطرح شد؛

برگ‌های تاریخ را چه کسانی و چگونه می‌نویسند؟

برگ‌های تاریخ را چه کسانی و چگونه می‌نویسند؟
کد خبر : ۹۸۳۷۵۱

سعید مستغاثی با این اعتقاد که برای بازیابی فهم خودمان از هویت اسلامی و ملی از رجوع به تاریخ تمدنی که در آن بالیده‌ایم ناگزیریم، می‌گوید: اما جریان اصلی آکادمیک و رسانه‌ای برای آنکه تاریخ اسلام را تحریف کرده و آن را از همه مفاخر و ظرفیت‌ها و مصادیق اجرایی‌اش خالی نماید، دست به تحریف تاریخ زده و همه افتخارات و دستاوردهای تمدن اسلامی را به غرب نسبت داده است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب برگ‌های گم‌شده ‌بر اسناد و مدارک مستند عمدتا مورخین معتبر غربی در تاریخ 1400 ساله تمدن اسلامی، به بررسی تاریخی زوایای پنهان و ناگفته علمی و هنری و همچنین سبک زندگی این تمدن پرداخته است. سعیدمستغاثی، نویسنده این کتاب که پیش از این نیز درباره تمدن اسلامی، مجموعه‌ای مستند تحت عنوان «تمدن آسمانی» را در 30 قسمت ساخته بود، اینک با پژوهش در ده‌ها منبع معتبر خارجی و داخلی و گفتگو با بیش از یکصد استاد و کارشناس تاریخ تمدن به نگاهی تازه درباره این تاریخ پرداخته است. این کتاب، سوابق «تمدن اسلامی» را از دوران پیامبری رسول اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) تا امروز و از غربی‌ترین مرزهای این تمدن در آندلس(اسپانیای فعلی) تا شرقی‌ترین آن در چین و هند دربرمی‌گیرد و حیطه‌های ناشنیده و ناگفته مانند عرصه‌های علمی در میادین مکاشفات دانش و صحنه‌های هنری و سبک زندگی در معماری و پوشش و رفتار و اخلاق و... را مورد توجه قرار داده است. به همین بهانه با نویسنده‌ی کتاب به گفتگو نشستیم.

 چرا  "برگ‌های گمشده"؟ عنوان این کتاب فی‌نفسه جالب است اما چه چیزی شما را به سمت این عنوان سوق داد؟ 

 شاید این موضوع چندان برای خوانندگان گرامی جا نیفتند که تاریخ تمدن اسلامی به طرز شگفت‌آور و سوال‌برانگیزی از مجموعه تاریخ تمدن حذف شده بود. نه امروز و دیروز و سی چهل سال قبل و حتی در صد سال اخیر، بلکه حدود ۴۰۰-۵۰۰ سال است که این تاریخ حذف و سانسور شده یا تحریف گردیده یا به صفحات بسیار اندکی محدود شده است. اینکه توسط چه فرد یا افراد یا گروه و دسته‌ای و با چه نیت و هدف و مقصدی این حذف و سانسور صورت گرفته، بحث دیگری است که جای خود و فرصتی دیگر را می‌طلبد اما فقط به عنوان شاهدی بر این مدعا می‌گویم که تاریخ تمدن اسلامی آنچنان از دل تاریخ تمدن بیرون کشیده و حذف شده که «جرج سارتن» معروف به پدر تاریخ علم می‌گوید هنگامی که می‌خواسته درباره تاریخ علوم تحقیق کند، به گونه‌ای طی سالها، سیاهی قرون میانی را در ذهنش جا انداخته بودند که قصد داشته پس از مطالعه و تحقیق و پژوهش درباره علم در دوران باستان، یک مرتبه به روزگار پس از رنسانس جهش کرده و اساسا دوران قرون میانی یا همان قرون وسطی که اساس تمدن اسلامی را دربرمی‌گرفت، نادیده بگیرد! اما بعدا کنجکاو می‌شود که در این دوران قرون میانی یا قرون وسطی چه اتفاقاتی افتاده! سپس شروع به تحقیق و پژوهش درباره آن دوران می‌کند و متوجه می‌شود چه دوران عظیم و حیرت‌انگیزی بوده و علم و تمدن در آن دوران در حیطه و قلمرو تمدن اسلامی چه پیشرفت‌های شگرفی داشته است.

این یک نمونه و نمونه دیگر پرفسور «زیگرید هونکه» مورخ و پژوهشگر مشهور آلمانی است که رساله دکترایش را درباره تمدن اسلامی نوشت. او هم از انگیزه‌هایش در این مورد می‌گوید که وقتی برای تحقیق درباره ریشه پدیده‌های مختلف تمدنی همراه گروهی مطالعه می‌کردند، درمورد بسیاری از این پدیده‌ها مثل بیمارستان و دانشگاه به نتیجه نمی‌رسیدند. آن‌ها برای یافتن ریشه‌های تاریخی آن پدیده‌ها به هر دری زده و به هرکجا مراجعه کردند، و آن ریشه‌ها را در هر سرزمین و ملتی جستجو نمودند به جز سرزمین‌ها و ملل اسلامی! هونکه می‌نویسد دلیلش این بود که آنچنان در ذهن پژوهشگران و محققان جا انداخته بودند که اسلام و ملت‌های اسلامی، عقب افتاده و در تضاد با علم و هنر بوده‌اند که اصلا در مخیّله آن‌ها هم نمی‌گنجید که ممکن است مثلا ریشه‌های پدیده‌هایی مانند بیمارستان و دانشگاه از اسلام و سرزمین‌های اسلامی بیاید و اصلا تمدنی به نام تمدن اسلامی وجود داشته باشد.

این القائات و تحریفاتی که می‌گویید، چه بوده؟ و مگر در تاریخ چه نوشته‌اند و چه گفته‌اند؟

آن‌ها سعی کردند علاوه بر حذف تاریخ تمدن اسلامی از صفحات تاریخ، به‌جای آن، تحریفات ناجوانمردانه‌تری را به اسلام و مسلمانان نسبت دهند. ازجمله مسلمانان را وحشی و بربر خواندند و با دروغ و فریب در کتب تاریخی گنجاندند که گویا مسلمانان با فتح هر سرزمین و کشور، به غارت و چپاول منابع مادی و فرهنگی آن‌ها می‌پرداختند و ازجمله نوشتند و القاء کردند که گویا به هنگام فتح ایران و مصر، کتاب‌ها و کتابخانه‌های بسیاری سوزانده و خراب شده و حتی تمدن باشکوه ایران باستان و مصر باستان را نابود ساختند! و متاسفانه این دروغ بزرگ را آنقدر گفتند و نوشتند که به تدریج حتی بسیاری از مسلمانان نیز باور کردند!

به این ترتیب القاء نمودند که اسلام با هرگونه تمدن و علم و فرهنگ در تضاد است. برهمین اساس، همان کانون‌هایی که بقای خویش را در فنای اسلام می‌دیدند، مسلمانان را افرادی بی‌فرهنگ، غیر متمدن، عقب افتاده، واپس‌گرا و… نشان دادند که بایستی خود را با تمدن غرب سازگار کرده تا به اصطلاح در جامعه جهانی پذیرفته شوند! به این ترتیب نوعی خودباختگی و هویت باختگی و حقارت و عدم اعتماد به نفس را به عمق جان نسل جدید مسلمانان تزریق کردند تا دیگر نتوانند قد علم کرده و در مقابل شرارت‌هایشان بایستند. درحالیکه براساس اسناد و حتی منابع مستند و معتبر خود غربی‌ها، واقعیت دقیقا برعکس آنچه آن‌ها وانمود می‌کردند، بوده و هست و حداقل نشانه‌های متعدد مکتوب و غیرمکتوب اعم از اسناد و تصاویر و کتب و بناها و اماکن باقیمانده از دوران طلایی تمدن اسلامی، نشانگر آن است که آنچه تحت عنوان تاریخ تمدن به خورد ملت‌ها داده شده، کاملا فریبکارانه و تحریف‌گرانه بوده است.

پس لااقل دیگر امروز تاریخ تمدن اسلامی، موضوع پنهانی نیست و به اصطلاح برگ‌های گمشده‌ای ندارد که شما بخواهید آن را پیدا کنید!

از قضا چنین نیست یعنی علیرغم همه زحماتی که برخی محققین و پژوهشگران کشیدند تا تاریخ تمدن اسلامی را از محاق تحریف و سانسور بیرون آورند اما تاریخ فوق همچنان در روایت‌های رسمی و آکادمیک تاریخ تمدن در محاق است و سانسور می‌شود. اگرچه کتب مختلف محققان و پژوهشگران خارجی ازجمله «جرج سارتن»، «آلدو میه لی»، «آدام متز»، «زیگرید هونکه»، «ژوزف بورلو»، «ویل دورانت»، «کریستن سن»، «ارنست کوئل»، «روبرت ایروین»، «کریستین پرایس» و… هر کدام گوشه‌هایی از تاریخ تمدن اسلامی را متذکر شدند و بسیاری از دستاوردهای تمدنی بشر امروز را حاصل همان تمدن دانسته و حتی وقوع رنسانس را بدون تحقق ۱۰ قرنی تمدن اسلامی، امری ناممکن به شمار آوردند اما جریان اصلی آکادمیک و رسانه‌ای برای آنکه اولا تاریخ اسلام را تحریف کرده و آن را از همه مفاخر و ظرفیت‌ها و مصادیق اجرایی‌اش خالی نموده و دینی ارتجاعی و عقب افتاده و مخالف با علم و هنر جلوه بدهد، دست به تحریف تاریخ زد و همه افتخارات و دستاوردهای تمدن اسلامی را به غرب نسبت داد تا به دروغ غرب را واضع و مبدع هرگونه تمدنی نشان دهد و نسل جدید را از گرایش به اسلام بازداشته و همه آمال و آرزوهایشان را در تمدن غرب به رخ بکشد. در نهایت وقتی برخی از وقایع یاد شده را نتوانستند پنهان سازند، پرده‌ای دیگر را ساز کردند و دستاوردهای تاریخ تمدن اسلامی را نتیجه دانشمندان ملیت‌های مختلف درون تمدن اسلامی معرفی کردند تا بازهم این حقیقت مسلم را پنهان سازند که اسلام موجب و باعث اصلی همه این پیشرفت‌ها و تمدن‌سازی‌ها بوده است. حتی در مسیر این دروغ بزرگ تاریخی تا آنجا پیش رفتند که برخی از دانشمندان و هنرمندان یاد شده را متعلق به خود دانسته و خالی از انگیزه‌های دینی و اسلامی نشان دادند! مثل خیام و ابن سینا و مولوی و… که حتی درباره‌شان کتاب نوشتند و نمایش اجرا کردند و فیلم ساختند.

بعد از محققان و پژوهشگرانی که نام بردید و تحقیقات و اسنادی که منتشر کردند، کدام برگ‌های تاریخ تمدن اسلامی گم شده‌اند؟

طبعا دوستانی که قصد اطلاع از این برگ‌های گمشده را دارند، بایستی به خود کتاب مراجعه کنند اما به آن‌ها مژده بدهم که سعی کردم به لطف خدا، هر آنچه آن محققین و پژوهشگرانی که نام بردم و ده‌ها کارشناس خارجی و داخلی دیگر در طول این سال‌ها درباره تاریخ تمدن اسلامی غور و جستجو کردند را در این کتاب جمع‌آوری کنم تا اگر منابعی که نام بردم به دلائل ذکر شده، در دسترس نبود و یا به سختی یافت می‌شد، علاقمندان بتوانند خلاصه‌ای از موضوعات و محتویات آن‌ها را در این کتاب بدست آورند. اما اشاره‌ای به برخی از آن برگ‌های گمشده شاید دوستان علاقمند همچون خود نگارنده که در اولین برخورد با واقعیات تاریخ تمدن اسلامی، از یکسو شگفت‌زده و از دیگر سو ذوق زده کرد را به وجد آورد. اینکه سال‌ها تبلیغات غربی‌ها در مدرسه و دانشگاه و رسانه و کتاب و نشریه و… بر سر اسلام و مسلمین می‌کوفت که اساسا شما با علم و هنر و تمدن سازگاری ندارید و اصلا مرتجع و واپس‌گرا هستید و غربی‌ها و اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها منبع و معدن همه تمدن‌ها و علوم و هنر بوده و از دیرباز و جد اندر جد در حال پیشرفت سیر می‌کردند! حالا با مطالعه تاریخ تمدن اسلامی، آن‌هم به روایت مورخین و دانشمندان معتبر و مشهور غربی، متوجه می‌شویم که قضیه کاملا برعکس است. مثلا زمانی که مسلمانان در سرزمین‌های اسلامی کتابخانه‌هایی با نزدیک به ۴۰۰ هزار جلد کتاب در آندلس اسلامی (اسپانیای امروز) یا در بغداد و نیشابور و طرابلس و… برپا کردند، در کل اروپا بیش از ۱۵۰ جلد کتاب یافت نمی‌شد! یا زمانی که مسلمانان براساس آیات قرآن مجید و توصیه‌ها و احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و ائمه معصوم (علیهم السلام) به علم آموزی روی آوردند و نخستین دانشگاه‌ها و رصدخانه‌ها و مراکز علمی را در سرزمین‌های اسلامی برپا ساختند، اروپا و غرب در بربریت و توحش به سر می‌برد. یا وقتی که اروپاییان برای درمان بیماری‌های خود، به استخوان‌های قدیمی التماس و دعا می‌کردند، پزشکان مسلمان، تئوری‌های نوآورانه گسترش دادند و دریافتند سرایت بیماری‌ها را از طریق میکروارگانیسم‌هایی صورت می‌گیرد که بعدا میکروب نام گرفتند. یا دورانی در اروپای قرون وسطی، به خاطر گفتن اینکه زمین به دور خورشید می‌گردد، افراد را می‌سوزاندند، مسلمانان روی این فرضیه‌های علمی بحث کرده و صله و جایزه دریافت می‌کردند.

به نوشته همان مورخین و محققین معتبر غربی که نام بردم، جاذبه زمین که کشف و شناخت آن سال‌ها به دانشمندان غربی مانند «اسحاق نیوتن» نسبت داده می‌شد را قرن‌ها پیش از ادعای «نیوتن»، دانشمندان اسلامی مانند «عبدالرحمن خاذنی» کشف و ثبت کردند، کروی بودن زمین و گردش زمین به دور خورشید که به نام امثال «گالیله» و «کپر نیک» و «کپلر» ثبت شده را صدها سال پیش از آنان، دانشمندان اسلامی مانند «ابوریحان بیرونی» و «ابوسعید سجزی» اثبات کرده و حتی ابزار شناخت و اندازه‌گیری قطر کره زمین را ابداع نموده بودند، قوانین حرکت را قرن‌ها پیش از اسحاق نیوتن، دانشمندان اسلامی همچون «ابن کامل» (ابوالبرکات) و «ابن سینا» کشف و ثبت کردند، آن هم قوانین تثبیت شده‌ای که به نام «سر اسحاق نیوتن» ثبت شده و سند خورده است، قوانین نور و آینه‌ها و عدسی‌ها توسط دانشمندانی اسلامی مثل «ابن هیثم» نوشته شد و زمانی که اروپاییان با هر نوع عدسی و لنز، بیگانه بودند مسلمانان از دوربین استفاده می‌کردند، کشفیات نجومی «عبدالرحمن صوفی»، دانشمند مسلمان قرن چهارم هجری ازجمله کشف کهکشان «آندرو مده آ» تنها پس از ساخت تلسکوپ شناخته شد و در سال ۱۹۹۶، انجمن بین المللی نجوم پس از گذشت حدود ۱۰۰۰ سال بر همه آن‌ها صحه گذارد و یکی از دهانه‌های کره ماه را به نام «صوفی» اسم‌گذاری کرد. همین پژوهشگران و مورخین معتبر غربی نوشتند، نخستین انسانی که پرواز کرد به نام «عباس بن فرناس» یک دانشمند مسلمان آندلسی بود و نه لئوناردو داوینچی و امثال برادران رایت و نخستین کسی که گردش صغیر خون را کشف کرد، دانشمند مسلمان دیگری به نام «ابن نفیس» بود و ساعت و قطب نما و… هم توسط دانشمندان مسلمان همچون «ابن شاطر» و… ساخته شد و… متاسفانه همه این موضوعات به علاوه ده‌ها و صدها نقاط و فراز و نشیب علمی و هنری که در دوران تمدن اسلامی اتفاق افتاده از تاریخ علم و هنر، حذف و سانسور شده و یا به غربی‌های نسبت داده شده است.

حال انتشار این اسناد و مکتوبات علاوه بر روشن شدن حقایق تاریخی که تاکنون پنهان و سانسور شده، توجه دادن نسل جوان به دورانی است که دین با زندگی و علم و هنر درهم آمیخته بود و دین اسلام موجب شکل گیری تمدنی درخشان شد و صدها و هزاران دانشمند و فرهیخته و فیلسوف و هنرمند و اندیشمند و… به جامعه بشری عرضه داشت. این دقیقا مغایر با آنچه است که نزدیک به ۴-۵ قرن تحت عنوان سکولاریسم (جدایی دین از زندگی و سیاست و علم و هنر) توسط غرب به جوامع مختلف و به خصوص نسل جوان القاء شده و آن را تنها راه سعادت بشر تلقی کرده‌اند! اسنادی از تاریخ تمدن اسلامی می‌تواند نمونه‌هایی روشن از پیشینه و زمینه‌های تمدنی را به نسل امروز ارائه دهد که بازسازی و بازگشت به آن تحت عنوان «تمدن نوین اسلامی» مطرح شده است.

در کتاب «برگ‌های گمشده از تاریخ تمدن اسلامی» مجموعه‌ای قابل توجه از اسناد مکتوب و شفاهی (توسط کارشناسان و اساتید معتبر این حوزه) مورد توجه قرار گرفته که حاصل حدود ۶ سال تحقیق و پژوهش در اسناد و کتب و کتابخانه‌ها و موزه‌ها و مراکز آکادمیک و پژوهشی و مسافرت به مناطق و اماکن مربوطه و برداشتن ده‌ها ساعت فیلم و صدها عکس و اسلاید و تهیه صدها ساعت تصاویر آرشیوی بوده است. در این باره یک مجموعه مستند ۳۰ قسمتی هم به نام «تمدن آسمانی» هم ساختم که سالهای ۹۴ تا ۹۶ از شبکه‌های مختلف تلویزیون پخش شد.

 در کتاب اغلب منابع و مصاحبه‌ها و اسناد و شواهد و مدارک، خارجی از مآخذ اروپایی و آمریکایی نقل شده است. چرا؟ آیا منبع ایرانی و داخلی کم داشته‌اید یا عمدا به سراغ منابع خارجی رفته‌اید؟

در واقع هر دو دلیل صحیح است. اولا منابع داخلی بسیار کم و محدود است و حتی بسیاری از منابع داخلی از رفرنس‌های خارجی نقل کرده‌اند مثل کتاب «دانش مسلمین» محمدرضا حکیمی و ثانیا اغلب محققین داخلی به همان شعر مولوی باور داشته‌اند که: خوشتر آن باشد که سر دلبران گفته آید در حدیث دیگران. یعنی به ویژه برخی جوانان و دانشجویان تا از یک منبع خارجی و یا محقق و نویسنده آن سوی مرز، نقل قول نکنیم، نوشته و حرف ما را باور نمی‌کنند. این هم نتیجه همان نوع تبلیغاتی است که روی اذهان امثال جرج سارتن و زیگرید هونکه هم تاثیر گذاشت. آنچه مسلم است تاریخ تمدن اسلامی به عنوان یکی از عناصر هویت ملی ما، به عنوان عامل اعتماد به نفس و غرور ملی، بایستی در پایه‌های مختلف آموزشی ما تدریس شود. احاطه به این تاریخ می‌تواند بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی جامعه امروز ما را حل کند.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز