خبرگزاری کار ایران

مفهوم دین و انسان از منظر استاد دانشگاه وین؛‌

خدای غرب در انسان و سرمایه خلاصه شده/ برای ظهور مسیح نیازمند شکستِ انسانِ اروپایی هستیم/ انسان غربی درنهایت خود را نابود خواهد ساخت

خدای غرب در انسان و سرمایه خلاصه شده/ برای ظهور مسیح نیازمند شکستِ انسانِ اروپایی هستیم/ انسان غربی درنهایت خود را نابود خواهد ساخت
کد خبر : ۹۷۷۸۸۹

فیلیپ برگوفر معتقد است آینده دین در غرب با نوعی ضدانسان‌گرایی عجین است. این ضدانسان‌گرایی درصدد بازگرداندن مقام تسلیم به انسان است. برای ظهور مسیح با خدای واقعی خودش در غرب ما محتاجیم تا انسان اروپایی با شکست خود مواجه شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اینکه غرب امروز تحت تاثیر مسیحیت است یا نه؛ پرسشی است که شاید پاسخ به آن مترادف پاسخ به چیستی مدرنیته و تقدیر آن باشد. یعنی به یک معنا وقتی می‌خواهعیم در مورد چنین عنوانی سخن بگوییم درصدد پاسخ دادن به پرسش‌هایی فلسفی هستیم. پرسش‌هایی که چنین طرح شوند لاجرم زمانی هستند یعنی ناظر به وضعیت یک دوره زمانی در نسبت با تاثیری هستند که از گذشته دریافت کرده و نیز تقدیر آن تاثیر  در جریان تاریخ. درباره غرب و مسیحیت در جهان امروز و آینده این نسبت با فیلیپ برگوفر (استاد فلسفه در دانشگاه وین در اتریش) گفتگو کرده‌ایم.

پرسش فلسفی اصیل اساسا معطوف به این است که چرا چیزی هست؛ اگر این گرسش را در مورد غرب مطرح کنیم به چه جوابی می‌رسیم؟ اینکه غرب از کجا آمده و آیا یک کل یکپارچه‌ای به نام غرب وجود دارد؟

غرب و در اینجا اروپا از رهگذر یونانییت پا به عرصه می‌گذارد. ما جز در مورد یونان درباره دیگر ملل امروزی اروپایی چیزی نمی‌دانیم. پس وقتی از منشا غرب سخن گفته می‌شود لاجرم منظورمان منشا تمدن غربی است. این تمدن در یونان شکوفا شده است. یعنی از دوران یهود و هومر تا جنگ‌های ایران و یونان و جنگ‌های پلوپونزی و از سقوط آتن تا اسپارت، همه و همه وقایعی هستند که برای شناخت غرب امروز اهمیت بسیاری دارند.

من در اینجا در مورد این داده‌های تاریخی بحثی ندارم؛ نه چون اهمیتی ندارند بلکه درباره مقصود من از غرب و فهم من از وجود آن نسبت ثانوی دارند. من از غرب در این گفتگو سعی می‌کنم یک ایده مراد کنم. وقتی از غرب حرف می‌زنم در واقع از ایده‌ای حرف می‌زنم که در تاریخ تجلی یافته است و این تجلی مکان‌های متفاوتی را از آن خویش کرده. پس من همین ابتدا بگویم که غرب را یک جوهر واحد می‌دانم. در واقع اگر نتوانید برای غرب در پس تمام تمایزات و دگرگونی‌هایش یک جوهر واحد قائل شوید اصلا امکان شناخت آن را نفی کرده‌اید. من معتقدم اگر می‌خواهیم در مورد غرب حرف بزنیم نمی‌توانیم از این جوهریت و ایده‌آل بودن غرب پرهیز داشته باشیم. غرب در مقام ایده محصول شکوفایی عظیمی است که در یونان روی داده است. این شکوفایی فقط فلسفی نبود. در واقع پیش از آنکه فلسفه در معنای رایج آن در ملط (اولین نسل فیلسوفان را از ملط می‌دانند. ملط یا میلتوس، شهر کوچکی در ترکیه است) در ایونی (شهری در ترکیه) متولد شود، نوعی از فرهنگ در میان یونانیان جاری بوده است.

طبیعی است که تفکر مترادف فلسفه نیست. اگر تفکر چیزی بسیار وسیع‌تر از فلسفه باشد پس نمی‌توانیم به این قول اعتماد کنیم که انسان وقتی به اندیشیدن آغاز کرد که فلسفه پدید آمد. اولین چیزی که باید همینجا تصریح کنم این است که ایده غرب از فلسفه تولد نمی‌یابد. گرچه سخن گفتن از ایده یک چیز فی حد ذاته کاری فلسفی است اما بالاتر از آن؛ این ایده یک امر اندیشناک است. اگر بر سر این تعریف به توافق برسیم که غرب نه از فلسفه بلکه از پاسخ به وضعیت خاصی که جهان بر انسان تحمیل کرده بود، تولد یافته، آنگاه می‌توانیم در مورد نقش و اهمیت فسلفه برای تمدن غربی سهمی قائل شویم. یونانیان بر اساس پاسخی که به این تحمیل تقدیر داد‌ه‌اند صاحب جهانی شده‌اند. به عبارت بهتر آنها یک جهان را با این پاسخ شکل داده‌اند. فرض کنید در میان جنگلی گرفتار شده‌اید. متوجه سرد شدن هوا و آمدن ابرهای تیره می‌شوید. شروع می‌کنید با چند تکه درخت برای خود ماوایی بسازید. این ماوا جنگل را تغییر می‌دهد. جنگل پس از ساختن ماوا به دو سمت تبدیل می‌شود: درون کلبه و بیرونش. بیرون کلبه هم می‌تواند به کلبه نزدیک باشد یا مکانی دور. این مثال از باب تقریب است و نباید تصور شود بشر پیش از؛ مثلا هومر؛ در جنگل زندگی می‌کرد. جنگل استعاره‌ای است از آن وضعیت. مساله این است که با تحمیل طبیعت شما مجبور به پاسخی شده‌اید که آن پاسخ یک وضعیت تازه ایجاد کرده است. کاری که یونانیان کرده‌اند چنین بوده. این فضایی که در اثر پاسخ‌های یونانیان به عالم هستی داده شده، فضایی را ایجاد کرده که غرب نامیده‌ایم.

مسیحیت وارد این جهان می‌شود. بسیار مهم است که بدانیم که مسیحیت غرب امروز و غرب همیشگی را شکل نداده است اما آیا این به معنای نادیده گرفتن آن یا تقلیل تاثیرش است؟ به هیچ وجه، بلکه مساله این است که عوامل جدید چه تاثیری بر فضای جهان می‌گذارند. برای نمونه همین بحران کرونا را درنظر بگیرید. ما نمی‌توانیم ادعا کنیم که جهان پساکرونا را یک بیماری ایجاد کرده است. قرن‌ها بعد هم وقتی بخواهند در مورد این مساله حرف بزنند نمی‌گویند غرب آن روز مولود بحران کروناست بلکه مساله بر سر کاری است که امروز با هستی می‌کنند. مسیحیت مهمان غرب بود اما مهمانی که غرب را از اساس با ریشه‌هایش بیگانه کرد. غربی‌ها برخلاف شرقی‌ها موحد نبودند. یعنی آنها اصلا در پی یک منبع ثابت برای جهان نمی‌گشتند. در میان آنها امر مطلق چندان کارآیی نداشت. حتی تفکر اسطوره‌ای غرب هم حاوی چنین چیزی نبود. هومر و هسیود از خدایانی سخن می‌گویند که گاهی در اوج بی‌اخلاقی هستند اما مسیحیت برای غرب پیام‌آور توحید بود. چیزی که در عالم شرق هرگز چنین نبود. شرقی‌ها اساسا مردمانی موحد بودند. برای همین شرق در اثر ادیانی چون اسلام یا حتی یهودیت دچار تحول فرهنگی جدی نشد اما مسیحیت در مواجهه با غرب هم آن را تغییر داد و هم خود دچار تغییر شد.

مهمترین آورده و تاثیر مسحیت بر غرب چه بود؟

اولین و بزرگترین تغییری که مسیحیت در غرب ایجاد کرد اندیشیدن بر اساس یک امر مطلق بود. غرب پیش از مسیحیت اصلا دارای چنین پارادایمی برای اندیشیدن نبود. حتی افلاطون و ارسطو هم چندان به امر مطلق دلبسته بودند. مسیحیت برای غرب پیام‌آور یک عنصر کاملا تازه بود. خدای عیسی برای غرب بسیار بدیع و حتی در مواردی خارجی بود. غرب پس از مسیحیت هرگز نتوانست از دست این امر مطلق رها شود. از دکارت که فکر می‌کرد بدون اینکه باور داشته باشیم که خدایی بزرگ عقل ما را چنین مقدر کرده که اگر آن را به درست به کار ببریم به خطا نمی‌رویم، نمی‌توانیم فلسفه‌ای و حتی تفکری داشته باشیم، گرفته تا در نهایت هگل که اساس فلسفه‌اش در مورد امر مطلق بود. هگل در جایی می‌گوید فلسفه شرح گشایش ایده مسیحیت در تاریخ است. اینجا هیچ نشانی از یونان وجود ندارد.

ولی می‌دانیم که با دوران رنسانس انسانی‌گرایی بر غرب مستولی شد که عملا تمام شئون زندگی آن را تغییر داد. در اینجا آیا می‌توان از دین انسانی شده، سخن گفت؟

به نظرم این پرسش کاملا بجاست. بله. غرب با مسیحت تغییر یافت اما این تغییر پیچیده است. پیچیدگی‌اش برای این است که فرهنگ اروپایی خدای متعال و قادر مطلق را چنانکه واقعا بود، نتوانست بپذیرد. خدایی که در فلسفه غربی بالیده می‌شود و به تعاقب آن مسیحیتی که در آن نمود و بروز دارد، سراسر تابع عناصر فرهنگ مدرن می‌شود. از دوران روم گرفته تا انقلاب صنعتی تا برایش علم جدید و فیزیک نیوتنی و ... بسازند. در هر مقطعی غرب خدای مسیحیت را به شکل عناصر فرهنگی خودش و زمانه‌اش درآورده است. در واقع غرب این عنصر بیگانه را با لباسی که خود برایش تدارک دیده بود، پذیرفت. اما از سوی دیگر مسیحیت نیز در لباسی مبدل برخی از مولفه‌های جهان یونانی را به تعلیق کشاند. با این اوصاف می‌توانم بگویم که غرب مفهوم خدا را پذیرفت اما مصداقش را تغییر داد. خدای مسیحیت چنین که در اناجیل آمده اصلا به اندیشه غربی راهی نیافت بلکه صرفا صورتی از آن باقی ماند. خدای غرب مخصوصا در دنیای جدید انسان و حالا هم سرمایه است. خدا برای غرب چه بود؟ نیروی توانمندی که همه جا حضور دارد. الان از نگاه غرب؛ چه چیزی همه جا حضور دارد جز انسان. هر جا هم انسان باشد، سرمایه هم وجود دارد.

وضعیت دین امروز در غرب به چه صورت است؟ در این‌صورت موج دین باوری در غرب را چطور تحلیل می‌کنید؟

غرب اکنون در پی مصداق واقعی خداست. یکی خدای وقاعا متعالی. خدی متعال یعنی خدایی که واقعا به این جهان ما متعلق نباشد. به نظرم انسانی شدن دین مسحیت دست آخر سر از نابودی آن برمی‌آورد. مسحیت امروز دو وجه دارد: وجه مرده‌اش که در واتیکان است و یک پیرمرد به عنوان پاپ آنجا حضور دارد و وجه زنده و تاثیرگذارش که در قالب سرمایه‌داری مسیحیتِ انسانی شده را ادامه می‌دهد. اما امروز گرایش دیگری هم وجود دارد که دست‌کم بر علیه آن وجه دومش شوریده شود. غرب امروز در بحرانی جدی است. این بحران اولین چیزی که به پرسش می‌کشد، خود انسان است. به نظرم نیچه خیلی باهوش‌ بود که دریافت انسانی که در غرب رشد کرده، زیاد از حد انسانی شده است. زیرا این حد از انسانی شدن ممکن است درنهایت حتی خود انسان را هم نابود کند کمااینکه امروز تکنولوژی چنین می‌کند.

 آینده دین در غرب چیست؟

آینده دین در غرب به نظرم با نوعی ضدانسان‌گرایی عجین است. این ضدانسان‌گرایی درصدد بازگرداندن مقام تسلیم به انسان است. برای ظهور مسیح با خدای واقعی خودش در غرب؛ ما محتاجیم تا انسان اروپایی با شکست خود مواجه شود. به نظرم یکی از راه‌هایی که اندیشه امروز غرب می‌یپماید یعنی برجسته کردن مرگ به عنوان یک ساختار ضروری برای زندگی انسان، نقش مهمی در این مساله دارد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    اخبار از پلیکان
    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
    اخبار روز سایر رسانه ها
      اخبار از پلیکان
      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت ایلنا هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد
      پیشنهاد امروز