به بهانه چاپ پنجم رمان«پس از بیست سال»؛
داستانی تاریخی که میکوشد عدالتمحور باشد
پورطباطبایی درباره رمان «پس از بیست سال» میگوید: نویسنده اثر تلاش کرده در سایه رمانی دینی و تا اندازهای تاریخی، رویکردی عدالتخواهانه و عدالتمحور را در پیش گیرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، کتاب «پس از بیست سال» نوشته سلمان کدیور ازسوی انتشارات شهرستان ادب در واپسین ماههای سال ۹۷ به بازار کتاب آمد. این اثر اولین بار به عنوان یکی از تازهترین کتابهای مدرسهی رمان شهرستان ادب در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت ۲۰۱۸ رونمایی شد و اکنون به چاپ پنجم رسیده و در دوازدهمین دوره جایزه ادبی جلال نیز شایسته تجلیل شناخته شد. بسیاری از مخاطبان جدی حوزه داستان، «پس از بیست سال» را به دلیل ارائه اطلاعات دقیق تاریخی و در عین حال نثر جذاب و داستانگویی موفق نویسنده، یکی از معدود آثار داستان دینی ماندگار در دهه اخیر دانستهاند. درباره این کتاب و در آستانه ایام اربعین با حجتالاسلام سیدمجید پورطباطبایی (کارشناس دینی در حوزه رمان و ادبیات و مدیر اسبق اداره کتاب و هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف) گفتگو کردهایم.
کتاب «پس از بیست سال» چگونه و با چه رویکردی به تاریخ صدر اسلام وارد شده است؟
سلیم بن هشام که حیات خود را ( به واسطه نقل مادرش) مدیون امیرالمومنین علی (ع) میداند، به سبب همراهی پدر از علی(ع) جدا شده و به معاویه پیوسته و از یاران اوست. او در عنفوان جوانی از یاران و فرماندهان جنگی معاویه به حساب میآید و در جنگ با رومیان از فرماندهان پیروز و سرفراز اوست. او با دختر ذوالکلاع، روحانی مفتی دربار معاویه ازدواج میکند. سلیم بهرغم همراهی با معاویه به سبب محبت و علاقهای که از طرف مادرش نسبت به امیرالمومنین علی(ع) در جانش نشسته و به سبب مواجههاش با ابوذر در هنگام تبعید در شام و دسیسهچینیهای امثال مروان بن حکم و عمروعاص، به تدریج از معاویه گسسته میشود تا اینکه از شام میگریزد و به کوفه پناه میبرد. هشام پس از بیست سال به همراه همسرش در رکاب حسین بن علی(ع) در کربلا حاضر میشود و ... داستان سیری دارد به آنچه در این روزگار بر شخصیتی مانند هشام گذشته است.
زاویه دید نویسنده بین تاریخ و تخیل با فرض شخصیتی خیالی آیا موجب نگاه سلیقهای به تاریخ نشده است؟
سلمان کدیور، پیرنگ اثر خود را بر مبنای رشد جسمی، عاطفی و اخلاقی پسر نوجوانی گذاشته است که در اثر قضاوت شگفتانگیر امام علی(ع) از دامان مادرش جدا نمیشود. شخصیتی فرضی که زاییده تخیل کدیور است، زمینهای میشود تا نویسنده نقبی به دل تاریخ بزند و از دو سو و دو جهت طرفین حق و باطل را با زبانی دراماتیک و جذاب بیان کند. یکی از جهت حاکم منحرف از اسلام، معاویه، که اطرافیان فرصتطلب و سالوسبازی چون مروان بن حکم و عمرو عاص او را احاطه کردند که در عین اینکه میدانند حاکمشان بر سبیل حق نیست ولی برای کسب منافع دنیوی و پرکردن جیبهای گشادشان از خزانه شام مجیز معاویه را میگویند. طرف دیگر امیرالمومنین علی(ع) است که ذرهای از حق و انصاف پا فراتر نمیگذارد و فدائیانی دارد که تمام قد و با همه امکانات گرد شمع وجود او میچرخند.
نویسنده با انتخاب زاویه دانای کل که به تناسب داستان به اول شخص مفرد هم تبدیل میشود؛ روند نضج و رشد شخصیت جوانی را در دل دشمن علی(ع) به فردی مخلص و فداکار به تصویر میکشد. سلیم که فرزند یکی از یاران علی(ع) در یمن است و به طمع مال و ثروت معاویه به او پیوسته است و خود نیز از سران سپاه معاویه در جنگ با رومیان میشود اما به واسطه مهر مادری و نقش ویژه مادر و مواجهه با ابوذر در هنگام تبعید به شام و مواجهه با مالک اشتر، از معاویه و پدر و در برههای حتی از همسر عقدیاش میگذرد تا در صف یاران امیرالمومنین علی(ع) خدمت کند. سلیم پس از شهادت امیرالمومنین علی(ع) پس از بیست سال در زمره یاران امام حسین(ع) به شهادت میرسد و حتی میتواند پسر برادرش، زید را نیز به سمت کاروان کوچک امام حسین(ع) بکشاند و جزو فداییان حسین(ع) در نبرد نابرابر حق و باطل در کربلا قرار دهد و همسرش نیز همراه با بانو زینب(س) به اسارت میرود و در قالب اسیر به موطن خود شام برمیگردد.
نقطه عطف قهرمان داستان با واقعه عاشورا چیست؟
کتاب با ملاقات سلیم با برادرش در شب عاشورا، در چادر و خرگاه زید آغاز میشود. سلیم در سپاه امام حسین(ع) است و زید جزو سرکردگان سپاه یزید. زید از عبیدالله بن زیاد برای برادرش اماننامه گرفته است. سلیم ضمن پوزخند به برادرش و به سخره گرفتن او هنگام جدایی پسر برادرش، ابراهیم را در آغوش میکشد و آرام در گوش او زمزمه میکند مبادا فردا دست به کاری بزند که در دنیا و آخرت از آن شرمگین باشد و به او هشدار میدهد که فقط تا سپیده صبح فرصت درک حقیقت را دارد، هشداری که باعث پیوستن محمد به یاران کم تعداد امام حسین(ع) و شهادت همرا با امام میشود. سلیم از کمترین فرصت همانند مولایش حسین(ع) برای تبیین سره از ناسره و تعریف از حق استفاده میکند.
به نظر شما صرفا انتخاب سوژه در جذب مخاطب نقش داشته یا نوع روایت کتاب توانسته در مدت کوتاهی خود را بهطور قابل توجهی معرفی کند؟
نویسنده با این داستان کوتاه شش صفحهای به جذب مخاطب میپردازد و سپس مخاطب را به بیست، بیست و پنج سال قبل برمیگرداند و به روایت چگونگی بالندگی سلیم در دل دشمن علی(ع) و زمینههای پیوستن او به مولایش و حوادث و جریانات مختلف زندگی او میپردازد. کتاب با خرده پیرنگهایی که نویسنده چاشنی اثر میکند به پیش میرود. خرده پیرنگهایی که به شناخته شدن و شخصیتپردازی قهرمان اصلی رمان کمک شایانی میکند. در ادامه مخاطب با محوریت سلیم، قهرمان رمان، به شام وارد میشود و از اوضاع اجتماعی، سیاسی آن از دوران خلافت عثمان مطلع میشود و هم در زمره یاران علی(ع) درمیآید. و در فصل آخر باز به اول بازمیگردیم و روز عاشورا و هنگامه شهادت یاران حسین(ع) و سلیم همراه با امام را نظارهگر هستیم.
پیشنهاد شما به نویسنده چیست؟
نویسنده با تلاشی فراوان و ستودنی در طی 751 صفحه به نگارش رمانی دینی و تا اندازهای تاریخی با رویکردی عدالتخواهانه و عدالتمحور دست مییازد. سلمان کدیور، این دانشجوی سابق و مسوول جنبش دانشجویان عدالتخواه تلاش کرده است تا با ارائه تصویری از شام و کوفه و کربلا ما را در آئینهای مقابل خودمان قرار دهد تا به نظاره خود بنشینیم. تنها کاستیای که این اثر دارد، آن است که قسمت شام آن فربه شده است. شاید با تقلیل از بخش اول مربوط به شام که 5 فصل اول رمان را تشکیل میدهد، چالاکی و شادبی و جذابیت رمان دوچندان شود.