سیدعباس مجابی مطرح کرد:
سریال «آقازاده» بدآموزی دارد/ چه ضرورتی دارد یک داستان اطلاعاتی را به خانواده بکشیم؟!
مدیر همایش شاعران همسُرا در نقد سریال آقازاده میگوید: یک عنصر اطلاعاتی که نتواند برای خودش همسر انتخاب کند، چه جور میتواند مسائل پیچیده اطلاعاتی را کشف کند؟! یکجا آنقدر طرف را سادهلوح نشان میدهید که معضل اجتماعی خودش را نمیتواند حل کند، بعد سیستم امنیتی را آنقدر سادهلوح نشان میدهید که میگوید من رفتم بررسی کردم و دیدم پروندهاش سفید بوده است، اما در جایی دیگر او را به گونهای نشان میدهید که سیستم اطلاعاتی آنقدر باهوش است که متهم اصلی با اعلام خطر از ایران فرار میکند و بعد شما شرایط را طوری آماده میکنید که متهم به راحتی برمیگردد و دستگیر میشود! چطور کسی که نتوانسته خانواده خودش را نگه دارد، میتواند یک متهم درجه یک و ماهر را بگیرد؟!
به گزارش خبرنگار ایلنا، سیدعباس مجابی، جانباز هفتاد درصد، تهیهکننده و از فعالان فرهنگی حوزه جنگ است که ریاست بزرگترین انجمن شاعران ایران را در اختیار دارد. وی همچنین مدیر همایش سالانه شاعران همسراست و در این زمینه موفقیتهایی نیز داشته است. با این فعال فرهنگی گفتگویی در زمینه آسیبهای اجتماعی در بستر فیلم و سریال و بخصوص سریال "آقازاده" داشتهایم که میخوانید:
به عنوان یک آسیبشناس در حوزه اجتماعی چه نقدی بر سریالهای سیاسی روز ازجمله آقازاده دارید؟
بله، این روزها ما سریالی در پخش خانگی به نام آقازاده را دنبال میکنیم که توسط موسسه اوج ساخته شده است. تامینکننده بودجه این سریال؛ موسسه اوجِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است و این مساله یک نکته بسیار مهم دارد، یک هشدار!
چه هشداری؟
یک هشدار برای سپاه و آن اینکه در طول این چهل سال سپاه توانسته در تک تک عرصهها عرضاندام کند و موفقیتهایی کسب کند. اگر مردم ما توانستند باوری نسبت به سپاه داشته باشند به دلیل ارزشهاییست که تاکنون توسط این ارگان ثبت شده. مبحث فرهنگی یک مبحث بسیار مهم است که از اوایل تشکیل سپاه نیز به آن تاکید شده و مورد توجه قرار گرفته است اما نه در این قد و قامت و همچون سریال آقازاده.
وقتی ما به ساختن فیلم خوب باور داریم و میخواهیم فیلم خوبی بسازیم باید سناریوی خوبی داشته باشیم. اگر سناریوی خوبی میخواهیم، قصه خوبی باید داشته باشیم و اگر قصه خوبی میخواهیم، این قصه را باید پرورش داده باشیم و روی آن کار کرده باشیم. اما متاسفانه شاهد هستیم که سریال آقازاده در همه بخشها ضعیف است. هیچکس نیامده روی این قصهها کار کند و هرکس هر قصهای را که میخواسته، نوشته و هرکس هر قصهای را که دوست داشته، تایید کرده و هر چیزی را که خوشش نیامده، رد کرده است. قصهها، داستانها و سناریوها هم دستخوش سلیقهاند و کاملا سلیقهای با آنها برخورد شده است. درحالیکه در کشورمان باید کارخانهی تولید سناریو ساخته میشد. یعنی برای اندیشه بها قائل شد. سپاه امروز به صحنه آمده و میخواهد با مفاسد مبارزه کند اما باید دید به چه شکل و صورتی ظاهر شده است و چه موفقیتی میخواهد کسب کند و چه خروجی داشته باشد؟!
کسانی که برای ساخت این فیلم قدم برداشتهاند کاملا سطحی عمل کردهاند. البته هرکسی در هر جایی برای مبارزه با فساد قدمی برداشته باید از او تشکر کرد. اینکه ما انتقاد میکنیم نشان از این دارد که این فیلم دیده شده و چه بخواهیم یا نخواهیم، داریم این فیلم را تبلیغ میکنیم و با مبارزه نمیکنیم. این نشان میدهد نقد و انتقاد ما سازنده است.
مگر چه مشکلاتی در روند ساختار سریال وجود دارد؟
این فیلم اشکالات اساسی دارد که ناشی از افکار پشت فیلم است. دریچه دوربین یک چیز را نشان میدهد که مثلا از آنچه شما در واقعیت میبینید، بهتر است. آن چیزی که شما میبینید با تصویری برای اهل فن در پشت دوربین جاری است، کاملا متفاوت است و من اتفاقا از همان میترسم و به آن نقد دارم.
اولین مورد اشاره من، خانواده است. شما در تمام مبحث جامعهشناسی میبینید که مهمترین جایی که حکم دانشگاه دارد و یک فرد باید در آن رشد و تعلیم و تربیت پیدا کند، خانواده است. این جامعه کوچک، مهمترین خاصیتش این است که یک فردِ مثلا اطلاعاتی میتواند برود در خانوادهاش ریکاوری شود و به بیرون بیاید. ولی شما با این فیلم میخواهید این را هم از خانواده بگیرید. اگر یک فرد اطلاعاتی؛ خانوادهاش بشود سیستم امنیتی؛ دیگر چه چیزی برای زندگی دارد؟! کجا را دارد که در آن زندگی کند و در آن ریکاوری شود و حب و بغضهایش را بیان کند؟!
من با اساس این قضیه مشکل دارم حتی اگر این داستان حقیقت داشته باشد.
شاید در جاهایی از قدرت تخیل استفاده شده و به آن شاخ و برگ داده شده است.
اگر این تخیل یا شبهتخیل باشد که وامصیبتا! چرا یک تهیهکننده بخواهد از اتاق خواب کسی بخواهد فیلم بگیرد که بعد مجبور باشد در آن فضا زن را با مقنعه نشان دهد؟ و بعد اینکه اساس اتاق خواب نشان دادن اینقدر مهم است که تو بخواهی یک زن را در آن محجبه نشان دهی و باعث شوی هر بینندهای به تو بخندد؟! یا کمی مترقیتر بشویم و قسمت بیرونی مقنعه را موی مصنوعی بگذاریم که بعد بگوییم اصلا دیگر حجاب را هم برداشتیم!
اصلا چه ضرورتی دارد داستان اطلاعاتی را به خانواده بکشیم؟ این همه ما سفارش داریم که اگر میخواهید برای خودتان خانواده انتخاب کنید باید به چه صورت باشد. در دوره حکومت گذشته مردم ما خواستگاری کردن بلد نبودند؟! و همانجور که در این فیلم نشان میدهد ساده و سرسری برگزار میکردند؟! یک نفر را میگرفتند حالا یا خوب درمیآمد یا بد؟! شما اگر دنبال سادهترین آدم قدیمی بروید بازهم از روشهایی برای تحقیق صحبت میکند که واقعا میمانی و تعجب میکنی. حالا یک عنصر اطلاعاتی که نتواند برای خودش همسر انتخاب کند، چه جور میتواند مسائل پیچیده اطلاعاتی را کشف کند؟! یکجا آنقدر طرف را سادهلوح نشان میدهید که معضل اجتماعی خودش را نمیتواند حل کند، بعد سیستم امنیتی را آنقدر سادهلوح نشان میدهید که میگوید من رفتم بررسی کردم و دیدم پروندهاش سفید بوده است، اما در جایی دیگر او را به گونهای نشان میدهید که سیستم اطلاعاتی آنقدر باهوش است که متهم اصلی با اعلام خطر از ایران فرار میکند و بعد شما شرایط را طوری آماده میکنید که متهم به راحتی برمیگردد و دستگیر میشود! چطور کسی که نتوانسته خانواده خودش را نگه دارد، میتواند یک متهم درجه یک و ماهر را بگیرد؟!
شما قرار است دردهای اجتماعی را بیان کنی یا فقط قرار است یک فیلم تبلیغاتی را بسازی و از آن پول دربیاوری؟! اگر حضرت آقا گفت مبارزه با فساد را سرلوحه قرار دهید، این معنایش آن نیست که ما بدون زمینهسازی قصهای را برداریم و داخل کادر قرار دهیم که هزاران انتقاد از آن شود. آن سادهلوحی تیمی که این دختر را خواستگاری میکند برای همه جا افتاده است و همه به آن اعتراض دارند. یعنی فقط از خانوادههای رزمندههایی که زمانی رفتند جبهه و جنگیدند، باید آقازاده تحویل جامعه داده شود؟ آیا آقازادهها مال جبهه رفتههاست؟ اینجا اشکال اساسی وجود دارد.
این فیلم حرفها و البته نقدهای زیادی دارد. اگر شما به طیف آقازاده پرداختید سوال من بالاتر از اینهاست، چرا نباید آقازاده را نگذاریم به این مرحله برسد؟ بسیار نامردی است اگر بگوییم همه آقازادهها مرتبط با بچههای جبهه و جنگ هستند. این بسیار بیمعرفتی است. ما چقدر افرادی داریم که به جبهه رفتهاند اما هیچ کاری با نظام از هر قشری ندارند؟ میدانید که حتی بعضیهایشان شغل دولتی هم ندارند. آقازاده مربوط به اقشار خاصی است.
اساس داستانی که شما به تصویر کشیدید، هراسی است که من دارم! همان هراسی است که ما در آژانس شیشهای هم دیدیم که دوتا بچه بسیجی را مقابل هم قرار دادند تا فردی که در نیروی انتظامی کار میکرد، برگردد و بگوید دوران شما تمام شده است! بروید کسی که دستور داده را بیاورید که به شما دستور دهد! که به شما بگوید برگردید بروید به جبهه! همه اینها در آژانس شیشهای یک طرف، ببینید فلسفه اینکه آژانس شیشهای ساخته شد، چیست؟ چرا باید در فیلم بادیگارد کسی که نقش اول فیلم را خلع سلاح میکند، یک جانباز ویلچری باشد؟ همه ما میدانیم مردم ما با کسی که نقش اول فیلم را بازی میکند، همزاداندیشی دارند پس چرا باید زمانی که نقش اول فیلم اصطلاحا شهید میشود، مردم ذهنشان برگردد به سمت کسی که او را از کار بیکار کرد؟ و او یک جانباز قطع نخاع باید باشد؟!
شما سیستمهای امنیتی را فیلم میکنید و تحویل میدهید و توقع دارید مردم تبریک بگویند؟ درحالیکه شما سیستم امنیتی را کاملا سادهلوح نشان میدهید و میخواهید در آینده و در قسمتهای بعدی بگویید این پدر و پسر در جریان بودند و میخواهند با تدبیر و اندیشه بگویند که ما خبر داشتیم و این جریان را به وجود آوردیم. اگر یک عنصر اطلاعاتی زنش جاسوس باشد این نیرو به درد اطلاعات و امنیت میخورد؟ سپاهی که بودجهاش مال خودش است و نگاهی به گیشه ندارد، فیلم گیشهای برایش درست میکنید؟ آیا دختری که جذب خانه فساد شده و افراد را طعمه میکند و میگیرد و به خانه میبرد تا دوربین از زوایای مختلف فیلم او را بگیرد، واقعا بعداز چند جلسه آنقدر حالش عوض میشود که توبه میکند؟!
یعنی معتقدید کلیت مجموعه بدآموزی دارد؟
به نظر شما بدآموزی ندارد؟! آیا شما به بچه من یاد نمیدهید که پسر جان شاید این دختر پاک شده و امام رضا(ع) توبهاش را پذیرفته، تو هم برو سر زندگیات و بگو باشه؟ شما میتوانید این را برای بچه خودتان تجویز کنید؟
من منکر نیستم زمان قدیم رسم بود خیلی از خانومها را می بردند مشهد و آب توبه میریختند سرشان، اما با اینکه یک خانواده مذهبی گول یک خانواده را بخورد و حتی نفهمد که کاراکتر مونث قبلا ازدواج کرده یا نه، یکی است؟! میخواهم ببینم زنی که هفت قلم خودش را آرایش میکند و در مراسمهای مختلف شرکت میکند، وضع ظاهرش همانطوری است که یک دختر چشم و گوش بسته رفتار میکند؟! شما اینها را چه تعریف میکنید؟
جایی که موفق میشود دختر را با خودش به داخل اتاق ببرد و صیغه بخواند و در اتاق را هم ببندد!... میخواهید این پسر را یک عابد و زاهد معرفی کنید؟ بچههای ما همه عابدو زاهدند؟ چرا به افراد قداست میبخشید که بعد نتوانید به او اجازهی خطا بدهید؟ یک جا یک تاییدیه به او میدهید و یک جا هم او را بیحیثیت میکنید. یک جا این بچه آنقدر چشم و گوش بسته است که تاکنون دختر به خودش ندیده و آدمی با این سلامت را شما میبرید با یک دختر گرگ باران دیده که حتی از لحاظ شرعی خطبهاش را هم خوانده است. ولی در یک شب عروسی صرف گفتن یک حرف کاملا دختر و پسر را جدا میکنید؟
به این ترتیب زوایای دیگری را نیز مورد انتقاد قرار دادهاید؟
بله انتقاد دارم. به نکات دیگری اشاره میکنم. مثلا این سریال توجه مردم را به نکتهای جلب کرده و آن استفاده از زن است. مگر ما دادمان از استفاده ابزاری از زنان درنیامده است؟ یکی از مهمترین ارکان انقلاب این بوده که زن جایگاه خودش را پیدا کند آیا استفاده از زن به این شکل و در این قالب استفاده ابزاری از زن نیست؟ اساسیترین نکتهای که فیلمنامه به آن فکر نکرده همین جهت دادن افکار و اندیشه است. اگر قرار است شما با مفاسد مبارزه کنید این نیست که شما بروید مفسدهها را نشان دهید. اینکه طرفدار پیدا کند ماشین آنچنانی, زنان آنچنانی, نمایشهای آنچنانی داده میشود و مردم اشتیاق پیدا کنند برای دیدن. شما همه قوانین را زیر سوال بردهاید، همینطور همه اندیشهها را!
شما درباره یک سیستم اطلاعاتی هم نتوانستید محصول خوبی ارائه دهید که بتواند جوابگوی خوبی باشد و با استفاده از فلاش بک بهترین کارخودتان را کردید. کدام استاندارد بینالمللی به شما اجازه میدهد این همه از فلاشبک استفاده کنید و برگردید به عقب؟ حالا که استفاده کردید بهطور صحیح استفاده کنید. خیلی بد است که استفاده ابزاری از جانباز و رزمنده و اینگونه مباحث از زبان متولیاش بیان شود. سپاه به نوعی داعیهدار این عرصه معنوی است. شما همه را تبدیل به این کردید که هرکه جبهه رفت، فرزندش آقازاده شد و یا مثبت و یا منفی و بین اینها هم قرار ندادید! حدوسط ندارد یا خوب است یا بد! این آقازادهها همه جبهه رفتهاند؟ آن چیزی که باید به آن پرداخته شود، این نیست شما عرصه سینما را هم اشتباه گرفتهاید.
سینما از زمان انقلاب غلط شروع کرد، غلط ادامه داد و غلط دارد ادامه میدهد. بیایید نگاهی به وضعیتی که روی نگاه مردم نسبت به جانبازها میکند توجه کنیم شما فیلمی ساختهاید با نام آژانس شیشهای، آیا همه مشکلات جانبازان مانده بود با گروگانگیری حل شود؟ کدام جانباز گروگانگیری کرد؟ حتی اگر برحق هم بوده باشد. آیا شما مشکلات جانبازان را گفتید و فقط گروگانگیریاش ماند؟ این سیر دارد کجا میرود! استفاده ابزاری از رزمندهها و جانبازان تا کجا؟ تا فقط معروف شدن یک فیلمساز؟ و تا موقعی که مردم کف و سوت بزنند برایشان فیلم میسازید؟ تا اینکه از نیروی انتظامی یک نفر بگوید دهه شما تمام شده بروید یقه کسی که به شما دستور داده را بگیرید؟ ادامه این روند را شما دنبال کنید در فیلم بادیگارد! جانباز قطع نخاع میآید نقش اول فیلم را مواخذه میکند، بیکارش میکند که نقش اول یک صحنه اجرای ماموریت به شهادت برسد و طرف مقابل برای بیننده که همزاداندیشی میکند از کی متنفر میشود؟ از آن کسی که بیکارش کرد که جانباز ویلچری باشد که مسند قدرت دارد و ویلچری مدرن دارد!؟ به ما بگویید ما کدام جانباز اینچنینی داریم؟ پولش را از کجا آورده؟ خودش داده یا دولت؟ چرا این همه دروغ؟ چرا جانباز و رزمنده را مقابل هم قرار میدهید؟ و امروز شما در سریال آقازاده دو همرزم و جبههای را مقابل هم قرار میدهید؟ واقعا به دنبال چه میگردید؟ اگر شما رزمندهها و جانبازان را مقابل هم قرار دهید همه مشکلات حل میشود؟ و فقط مشکلات را رزمندهها درست کردند؟ شما یک سوت بزنید و جانبازان و رزمندهها را یک جا جمع کنید و ببینید چند درصد از آنان پست و مقام دارند؟ و آقازاده دارند؟
استدعا میکنم کمی نگاهها را عوض کنید و به جایی نگاه کنید که تا به حال نگاه نکردید. راجع به کسانی صحبت کنید که نه در انقلاب بودند نه در بدبختی، و چشم که باز کردند تنها در رفاه بودند و نازو نعمت. چرا از کسانی که زخم جنگ بر پیشانیشان وجود ندارد نمیگویید؟ چند درصد مسئولین کسانی هستند که رنگ جبههها را ندیدند؟ چند درصدشان حتی یک درصد هم جانبازی ندارند؟ حداقل اگر سپاه آمده بیرون و میخواهد کار فرهنگی کند با استفاده از این ابزار نخواهد شد. کار مبارزه با فساد اینکه مشتی جبههای را به تصویر بکشی و آقازادهها را مالهکشی کنی نمیشود و در دامن بچههای جبهه نمیگنجد. شما با دامن فساد در جامعه مبارزه کنید اما بسیار کسانی هستند که هیچ گرایش چپ و راستی ندارند و حرفی برای گفتن دارند که مردم باور کنند. امروز مردم ما از باورهایشان برگشتهاند. ما میخواستیم مردم را به باور و خود آگاهی برسانیم و دانش که دین داشته باشند. اما دین مردم را گرفتیم، اعتقاد مردم را گرفتیم! من انتظار و خواهشم این است که از اندیشمندان دعوت کنید برای مبارزه. برای فیلمسازی هم برنامهام این است اگر سپاه آمد امکانی را ایجاد کرد تا تولید سناریو حاصل بشود، میگوییم کار زیربنایی است. اگر آمد صرف اعتماد با من فیلمی را بسازد که حالا ارائه کند و بعدا دوباره یک فیلم دیگر بسازد این صرفا دوباره تجاری نگاه کردن است.