خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از نویسنده کتاب "زندگی نیچه: آزمون اصالت"؛

با اصالتی که موجب ماندنِ انسان در محدودۀ امیال می‌شود، چه باید کرد؟

با اصالتی که موجب ماندنِ انسان در محدودۀ امیال می‌شود، چه باید کرد؟
کد خبر : ۹۶۴۵۴۸

"سو بردیو" نویسنده کتاب "زندگی نیچه: آزمون اصالت" در یادداشتی برای ایلنا می‌نویسد: اغلب چنان تأکید زیادی بر اصالت می‌شود که تلاش برای تغییر یا بهبود شخصیت فرد، غیرواقعی جلوه می‌کند اما اگر کوشش در جهت تغییر مستلزم اراده و غلبه بر خویشتن باشد، نگرش اصالت‌گرایانه به انسان موجب تقویت گرایش به ماندن در منطقۀ امن امیال کنونی می‌شود این یعنی اصالت که هدف اصلی صنعت رشد شخصی است، می‌تواند به‌طور مصنوعی موجب محدودیت‌های شخصی شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اگر ایدۀ رایج دهۀ 1980 تحرک صعودی بود، واژۀ باب روز این دهه، اصالت است. این آرمان غالب واقعی بودن و «حفظ اصالت» به ندرت به نقد کشیده شده است. اما در صورتی که پیام اصلی مانع از تغییرات فردی شده و آدم‌ها را به ثابت ماندن در جای خود تشویق کند، چه می‌توان کرد؟ آیا اخلاقیات اصالت، از جهاتی، محافظه‌کارانه‌تر از پیام تاچری که جایگزینش شد، نیست؟ من فکر می‌کنم اکنون زمان بررسی این است که آیا اصالت مانعی بر سر راه پیشرفت و جاه‌طلبی است؟ کارمان را از فلسفۀ اخلاق، ملاحظۀ مسیر حرکت من از یک کودک طبقۀ کارگر به یک انسان دانشگاهی، و بررسی همۀ امور مربوط به من، از بوریس جانسون گرفته تا دونالد ترامپ شروع می‌کنیم. ما حتی به بررسی این مسئله می‌پردازیم که چرا اصالت می‌تواند منجر به سوالاتی شود که هر روز صبح ذهن انسان را درگیر خود می‌کنند.

تصور کنید دوست‌تان از شما می‌پرسد آیا می‌توانی به شهر پیتربورو بروی و گذرنامۀ مرا بیاوری؟ و شما تا جای ممکن پاسخ مثبتی می‌دهید چراکه نه، که باعث خوشحالی من است. البته شما چندان هم خوشحال نیستید: مایلید به او کمک کنید اما بیشتر ترجیح می‌دهید به خانۀ خود رفته و استراحت کنید. می‌توانستید بگویید که الان اصالتی در حرف‌هایتان نیست. در واقع، می‌توانید تصور کنید که دوست‌تان بر سرتان داد می‌زند که وقتی خوشحال نیستی نگو خوشحالی و احتمالاً بحث بالا می‌گرفت.

ارسطو بر این باور بود که آدم‌ها در حالت آرمانی با لذت کار درست را انجام می‌دهند. اما او همچنین معتقد بود که خوب است آدم‌ها حتی زمانی که مایل نیستند، دوست داشته باشند اخلاقی رفتار کنند. هنگامی که به دوست‌تان می‌گویید که خوشحال می‌شوید به او کمک کنید، در واقع به دنبال این هستید که به‌گونه‌ای رفتار کنید تا واقعاً خوشحال باشید. ارسطو می‌اندیشید که حالت آرمانی فضیلت اینگونه به دست می‌آید: سعی می‌کنید با روحیۀ درست کار درست را انجام دهید و در نهایت نیز این کار انجام می‌شود. برخی آدم‌ها اندیشه‌های این فیلسوف را در قالب شعار بیان می‌کنند: «اداشو دربیار تا به واقعیت بپیونده.» جاه‌طلبی و آرزوبافی یعنی، بکوشی چیزی باشی که نیستی، تا زمانی که به آن برسی.

و خطر اصالت نیز در همین جاست: اصالت معمولاً موجب می‌شود جاه‌طلبی، غیرواقعی بنظر برسد. شما می‌خواهید چیزی باشید که نیستید. اما آرزوی آدم بهتری بودن، اغلب مستلزم این است که بکوشی چیزی باشی که اکنون نیستی. مشکل همینجاست. اغلب چنان تأکید زیادی بر اصالت می‌شود که تلاش برای تغییر یا بهبود شخصیت فرد، غیرواقعی جلوه می‌کند.

این امر، پیامدهای اجتماعی عمیقاً محافظه‌کارانه‌ای در پی دارد. اگر جاه‌طلبی مستلزم یک دوره وانمود کردن و تظاهر باشد، اصالت؛ آدم‌ها را تشویق به ثبات در جایی که هستند، کرده و به آنها اجازه نمی‌دهد که فراتر از وضعیت فعلی‌شان بی‌اندیشند. اصالت، ثروتمندان را به ماندن در کاخ خود و فقرا را به ماندن در کلبۀ خود تشویق می‌کند.

من کودکی خود را در نوانخانۀ دولتی گذرانده و در نهایت استاد فلسفه شدم. نمی‌توان بی‌آنکه آگاهانه دربارۀ تغییر شخصیت خود برنامه‌ریزی می‌کنید، تغییرات روانی و اجتماعی را از سر بگذرانید. آدم تقریباً ناچار به گذشتن از فازهای مهمی از سندروم تظاهر است. اما آدم متظاهر چیزی جز یک آدم غیرواقعی نیست، و آدم غیرواقعی نیز کسی است که اصالت ندارد. اگر فقط به صداقت داشتن با خودم فکر می‌کردم و کاری به ساختن شخصیتم نداشتم، هرگز یک دانشگاهی نمی‌شدم.

باید با اکراه بپذیرم که من یکی از فرزندان تاچر هستم و اینکه من شغل خود را مدیون تحرک صعودی هستم که در آغاز به آن اشاره کردم. بنابراین، بهتر است اصالت را کنار گذاشته و به روحیۀ تاچری دهۀ 1980 بازگردیم. آرمان دهۀ 1980 بر جاه‌طلبی طبقاتی متمرکز بود نه تغییرات فکری. آرمان این دهه از نظر فردگرایی رادیکال به‌شمار می‌رفت، اما چون کودکان طبقۀ کارگر را تشویق می‌کرد که آرزو داشته باشند طبقه‌متوسطی شوند، عمیقاً محافظه‌کار بود. فردگرایی رادیکال آن، چنانکه مطالعات تحرک اجتماعی نشان داده است، حتی از این جهت نیز محافظه‌کار بود: تحرک صعودی و نزولی افراد معدود، ساختار نابرابر جامعه را تغییر نمی‌دهد. به تعبیر فوکو، نفع اصلی زندگی و کار این است که کسی بشوی که در آغاز نبودی. درحالی‌که آرمان تحرک صعودی مستلزم تغییر است، آرمان اصالت، انسان را به ماندن در جایی که قرار دارد، تشویق می‌کند. افتخار کردن به آنچه هستید، درحالی‌که اکثر آدم‌های جهان آن را تأیید نمی‌کنند، به معنای اصالت داشتن است. "کنجی یوشینو" استاد حقوق دانشگاه نیویورک، استدلال می‌کند که محل کار همچنان آدم‌ها را مجبور به پوشاندن جنبه‌هایی از هویت‌شان می‌کند چراکه از آنها می‌خواهد خالکوبی خود را پنهان کنند، مدل موی خود را ساده بزنند و کلاه رسمی بر سر بگذارند.

هنوز کار زیادی دربارۀ اصالت و آزادی اجتماعی وجود دارد که باید انجام شود. افزون بر این، تأکید بر اصالت، قدرت زیادی در افشای برندهای تقلبی و سیاستمداران شارلاتان داشته است. وقتی اصالت موجب بدفهمی جاه‌طلبی می‌شود، وقتی باعث می‌شود محیطی که رفتارهای اخلاقی افراد با نظر شک و تردید نگریسته می‌شود، تقویت گردد. اگر جاه‌طلبی اخلاقی همواره غیرواقعی جلوه کرده و در مظان شک و تردید قرار داشته باشد، اوضاع به‌گونه‌ای می‌شود که گویی تنها می‌توان به اراذل اعتماد کرد. اصالت آدم‌ها را تشویق می‌کند که ویژگی‌های بد خود را بپذیرند و سعی نکنند آنها را تغییر دهند.

این یک جملۀ معروف از فردریش نیچه، فیسلوف قرن نوزدهمی است که می‌گوید: «آنچه هستی بشو» این شعار، یکی از آرمان‌های کلیدی عصر ما را توضیح می‌دهد. این شعار؛ انسان را به این دعوت می‌کند که به‌گونه‌ای زندگی کند که شخصیت حقیقی‌اش را بروز دهد. این می‌تواند اتفاق خیلی خوبی باشد. ما باید به خاطر داشت که برای برخی آدم‌ها، اصیل بودن به معنای اوباش بودن است. "گوگن" نقاش فرانسوی، از عمیق‌ترین غرایز خود پیروی می‌کرد و انسان بسیار بدی بود.

پس مشکل این است که بهبود ویژگی‌های فردی به تلاش زیادی نیاز دارد. در واقعیت، بیشتر آدم‌ها وقت زیادی صرف خودشان نمی‌کنند. کار، بخش اعظم انرژی اکثر آدم‌ها را می‌گیرد. مراقبت از فرزند نیز معمولاً آدم‌ها را به ستوه می‌آورد. اگر خسته از سر کار برگردید، چندان تمایلی به انجام کار دیگری ندارید. احتمالاً به جای اینکه قدم بزنید، پیتزا سفارش می‌دهید و فیسبوک‌تان را چک می‌کنید. این یعنی از دست دادن علاقه به تغییر دادن ویژگی‌های فردی و جهان اطراف خود بسیار آسان است.

نمی‌توان با افزودن بر کارهای آدم‌ها، از آنها انتظار تغییر داشت. ما باید به روش‌هایی بی‌اندیشیم که بتوان آدم‌ها را از کار مضاعف رها کرد اما آدم‌ها را نیز باید از اندیشه‌هایی که آنها را به ماندن در جایی که هستند، تشویق می‌کند دور کرد. اگر کوشش در جهت تغییر مستلزم اراده و غلبه بر خویشتن باشد، نگرش اصالت‌گرایانه به انسان موجب تقویت گرایش به ماندن در منطقۀ امن امیال کنونی می‌شود. اگر واقعاً تمایلی به لباس پوشیدن ندارید، شلوار ورزشی تن کنید. اگر دلتان نمی‌خواهد شلوار ورزشی بپوشید، همان شلوار راحتی را انتخاب کنید. اگر نمی‌خواهید از رختخواب بیرون بیاید، همانجا دراز بکشید. صادق بودن با خود، در برخی موارد، موجب ورود به یک چرخۀ باطل نزولی می‌شود. نکتۀ طنزآمیز اینجاست که اصالت که هدف اصلی صنعت رشد شخصی است، می‌تواند به‌طور مصنوعی موجب محدودیت‌های شخصی شود. اگر با خود صادقید، از همۀ چیزهایی که می‌توانستید باشید دست شسته‌اید. بهتر است اندکی دربارۀ این تعبیر میشل فوکو تأمل کنیم: «تصور نمی‌کنم لزومی داشته باشد که دقیقاً بدانم چه هستم. نفع اصلی زندگی و کار این است که فرد دیگری بشوی که در آغاز نبوده‌ای.»

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز