رییس ایکوموس ایران در گفتگو با ایلنا مطرح کرد:
مردم در سایتهای تاریخی کشور تغذیه فرهنگی نمیشوند / متولیان برنامهای برای ایجاد ارزش افزوده فرهنگی در میان گردشگران و بازدیدکنندگان ندارند

نزدیک به ۵ میلیون ایرانی در سفرهای نوروزی از سایتهای تاریخی و فرهنگی به ویژه سایتهای ملی و جهانی استان فارس بازدید کردند. اما حضور این حجم از گردشگران نوروزی و بازدید آنها به همان میزان هم بازده فرهنگی دارد؟
«مهدی حجت» از بنیانگذاران سازمان میراث فرهنگی کشور و رئیس ایکوموس (شورای بین المللی بافت ها و محوطه های تاریخی) ایران به خبرنگار ایلنا گفت: در سفره ای که به نام میراثفرهنگی در کشور پهن شده است، هیچ خوراک و تغذیه فرهنگی قابل توجه به مردمی که با تحمل گرانی ها و مشقت ها به سفر رفته و از این آثار بازدید می کنند، داده نمیشود.
براساس آخرین آمار وزارت میراثفرهنگی کشور، بیش از ۴ میلیون و ۸۳۳ هزار ایرانی در تعطیلات نوروز از اماکن فرهنگی ـ تاریخی کشور بازدید کردند و بیشترین بازدیدها به سایت جهانی تختجمشید، مجموعه فرهنگی و تاریخی حافظیه و سعدیه اختصاص یافت. آمار وزارت میراث فرهنگی می گوید، که بازدید از اماکن تاریخی فرهنگی کشور 28 درصد نسبت به نوروز سال گذشته افزایش داشته است.
درست در زمانی که مجموعهها و محوطه های تاریخی و باستانی کشور با ازدحام پرشمار جمعیت مواجه بود و بازدیدکنندگان نوروزی درحال شکستن نردههای حافظیه و بالا رفتن از تختهسنگهای تختجمشید دیده شدند، مسئولان میراثفرهنگی تنها به اعلام آمار بازدکنندگان نوروزی این محوطه ها پرداختند.
گردشگران در سایت های تاریخی تغذیه فرهنگی نمی شوند
کارشناسان میراث فرهنگی سالهاست که نسبت به هجوم یکباره گردشگران و نداشتن استانداردهای بازدید از سایتهای جهانی و ملی همچون تختجمشید، حافظیه و... انتقاد دارند.
«مهدی حجت» رئیس ایکوموس ایران و از بنیانگذاران سازمان میراث فرهنگی معقتد است، مهم تر از حضور متعادل گردشگران و بازدید آن ها از محوطهها و سایتهای تاریخی، موضوع تغذیه فرهنگی گردشگران از این سایتهای تاریخی است.» او با بیان این پرسش که: «آیا صرفا افزایش آمار و حضور مردم در این سایتها حائز اهمیت است یا اینکه این بازدیدها، بازده فرهنگی برای مردم بههمراه دارد؟»، حافظیه و سعدیه را به دلیل نبود برنامه ریزی در ایجاد ارزش افزوده فرهنگی برای بازدید گردشگران و مسافران نوروزی به «باغچههایی با یک گنبد» تشبیه کرد که به گفته او، «مردم صرفا برای تماشا و تفریح و گرفتن عکس سلفی و خوردن پاپکورن به این سایتهای تاریخی – فرهنگی مراجعه میکنند و بدون هیچ برداشت و اندوخته فرهنگی از این مکان ها خارج میشوند.
رییس ایکوموس ایران به ایلنا گفت: این وضعیت در حالی در سایت ها و محوطه های باستانی کشور وجود دارد که ترکیه در همسایگی ایران بارگاه مولانا را تبدیل به مرکزی فرهنگی کرده است که روزانه 50 هواپیما برای انتقال مسافران به بارگاه مولانا در قونیه می نشیند. فقط به این دلیل در این محل سفرهای پربار از ارزشهای فرهنگی مولانا با مراسمهای مختلف و برنامههای فرهنگی متنوع پهن شده است.
تقابل دو جریان؛ حفاظت یا درآمدزایی از آثار تاریخی؟
برای آن ها که نگاه فرهنگی به داشته های تاریخی ایران ندارند، میراثفرهنگی در نگاه نخست، مشتی خاک و خشت و گل است که صرفا میراث گذشتگان را به نمایش می گذارد. در حالی که میراثفرهنگی ارزش های تاریخی است که مواجهه با آن نیازمند تفکر و تامل است و ایران بهعنوان یکی از تاریخیترین کشورهای جهان، نیازمند آن است که با ارزشهای فرهنگی خود با دقت بیشتر برخورد کند. اما به نظر می رسد روح حاکم بر سایت ها و محوطه های تاریخی و باستانی ایران بر درآمدزایی صرف از گردشگران و بازدیدکنندگان متمرکز شده و نگاه اقتصادی صرف بر ثروت های فرهنگی و تاریخی کشور مستولی شده است. این رویکرد موضوع و حفاظت از آثار و محوطه های تاریخی کشور را به حاشیه برده و تاثیر حضور انبوه گردشگر بر آثار و بناهای تاریخی کشور برخلاف رویکردهای رایج در برخی کشورهای تاریخی جهان نظیر ایتالیا، ترکیه و یونان در رعایت استانداردهای مرتبط با تعداد بازدیدکنندگان رنگ باخته است.
رئیس شورای جهانی بافت ها و بناهای تاریخی (ایکوموس) در ایران گفت: زمانی که یک سایت و محوطه تاریخی در معرض هجوم جمعیت قرار میگیرد، نابود میشود. در بسیاری از سایتهای تاریخی دنیا مثل یونان، با وجود درخواست 3 هزار بازدید در روز، تنها 300 بلیت برای بازدید گردشگران از یک سایت تاریخی فروخته میشود. چون حتی تنفس افراد و بازدیدکنندگان موجب ایجاد رطوبت در یک اثر تاریخی و تخریب تدریجی اثر می شود. بنابراین مسئولان فرهنگی آن کشورها با نادیدهگرفتن هزاران درخواست برای بازدید، ظرفیت روزانه مشخصی برای بازدید در نظر میگیرند و حفاظت از آثار تاریخی - فرهنگی را مقدم بر درآمدزایی میدانند.
او با اشاره به وجود دو نگاه متفاوت درخصوص آثار تاریخی و محوطه های باستانی کشور که یکی به ارزش های تاریخی آثار و دیگری به اقتصاد این آثار توجه دارد، افزود: در برنامه ریزی درخصوص داشته های تاریخی – فرهنگی ایران به طور کلی دو دیدگاه در برابر یکدیگر قرار دارند و این مقابله به جهتگیریهای فرهنگی کشور بازمی گردد. اگر عمیقتر نگاه کنیم ابتدا باید سفره آثار تاریخی و فرهنگی ایران به بهترین شکل پهن شود و مملو از تغذیه درجه یک فرهنگی باشد و افرادی که این همه ثروت فرهنگی درجه یک را مشاهده می کنند بیایند و از آن ها بهره مند شوند. در مقابل اما دیدگاهی وجود دارد که معتقد است سفره میراث فرهنگی کشور با یک نان و پنیر جزیی هم پر می شود و همین برای بازدیدکنندگان کافی است.
رییس ایکوموس ایران ادامه می دهد: در مورد حافظیه و سعدیه سالهاست دقیقا همین نگاه دوم حاکم است. یعنی از نگاه متولیان همین که یک نان و پنیر در سفره این دو میراث کشور باشد کافی است. یک باغچه و گنبد وسط آن کافی است تا مثلا آرامگاه حافظ را حافظیه بنامیم و بعد هم برایش کف بزنیم و التماس کنیم به گردشگران اینسو و آنسوی جهان که بیایید حافظیه را ببینید. حتی مهر ورود به ایران هم داخل گذرنامه هایشان نزنیم و برای آن ها هواپیما قرض کنیم و پول به هتل ها بدهیم که بیایند و حافظیه را با همان سفره ناچیز فرهنگی که برایش پهن کرده اند ببینند. خب این سیاست حاکم است.»
حجت تاکید کرد: «در مرحله اول باید دید سیاست متولیان در موضوع میراث فرهنگی کشور چیست؟ مسئولیت میراثفرهنگی یعنی این که در وهله نخست آثار و محوطه های تاریخی به بهترین وجه حفاظت و پس از آن به درستی معرفی شوند. اما آیا واقعا این مسئولیت به خوبی اجرا می شود؟
دست خالی بازدیدکنندگان از محوطه های تاریخی
رییس ایکوموس ایران با تاکید بر این که بازدید کنندگان انبوه از آثار تاریخی ایران که دست خالی از محوطه های تاریخی و فرهنگی ایران خارج می شوند و فقط به خوردن پاپ کورن و گرفتن عکس سلفی با آثار دلخوش هستند مقصر نیستند افزود: در شهر شیراز که اتفاقا یک شهر نازنین و چهارفصل، درجه یک و مملو از آثار تاریخی پیش و پس از اسلام است و در نزدیکی اثر جهانی تختجمشید قرار دارد و ده ها ارزش تاریخی دیگر دارد چه ارزش افزوده فرهنگی برای بازدیدکنندگان و گردشگران فراهم شده است؟ آنوقت ببینید ترکیه با قونیه چه کرده است؟
مهدی حجت با تاکید بر نیاز کشور به تقویت اقتصاد و درآمدزایی و ایجاد شغل و مقابله با ایران هراسی که به ناحق در جهان رواج یافته است، افزود: این موارد البته که با آمدن گردشگران خارجی تقویت می شود اما به نظر می رسد در حوزه گردشگری و میراث فرهنگی شیپور را از سر گشاد می زنیم. چون ابتدا باید با توجه به داشته های تاریخی و پژوهش این آثار بدانیم که اصلا داشته هایمان چیست؟ هنوز یک هزارم آثار ایران شناخته شده نیستند و بنابراین در درجه نخست باید اول آثار را شناسایی، بعد حفاظت و پس از آن به معرفی آنها بپردازیم. معرفی اثر این نیست که فقط بگوییم ما حافظیه داریم. معرفی یعنی اینکه کاری کنیم تا بازدید کننده ای که وارد حافظیه می شود سرش گیج برود از عطر ادبیات، عرفان و فضائل و حکمتی که آنجا هست. اما آیا واقعا چیزی که در حافظیه می بینیم حکمت و معرفت و ادبیات و عرفان و فضایل است؟ یک سنگ قبر زیر یک طاقی و باغچه گلکاری شده است. آیا واقعا معرفی حافظ این است؟
رییس ایکوموس ایران تاکید کرد: مشکل ما این است که نمی دانیم چه داریم و چگونه باید آن را معرفی کنیم. گردشگر وقتی به مقبره حافظ می رود باید هر چه می خواهد از معارف این مکان استفاده کند. باید دسترسی به اسلاید، فیلم و سی دی های متنوع داشته باشد. باید انواع و اقسام اطلاعات درباره حافظ و آرامگاه او دریافت کند. طوری که وقتی از حافظیه بیرون آمد به خود بگوید نمی دانستم حافظ چنین شخصیت بزرگی است. گوته فیلسوف آلمانی می گوید مقابل حافظ تعظیم می کند. اما آیا شناسایی حافظ یعنی اینکه برویم بالای سنگ قبر حافظ و یک تفال بزنیم و عکس یادگاری بگیریم و برگردیم؟ به همین دلیل است که بنده تاکید دارم متوجه داشته های تاریخی و فرهنگی خود نیستیم. به همین دلیل است که می گویم باید اول آثار خود را بشناسیم و آنرا حفاظت و در مرحله بعد به درستی معرفی کنیم. وقتی اینها را درست کردیم خود به خود توریست و گردشگر هم می آید. چون مردم به محض آنکه سفرهای پهن شود گرد آن جمع می شوند. متولیان امر تا به حال از خود پرسیده اند چرا مردم 6 ماه در صف ویزای شنگن می مانند تا از موزه لوور بازدید کنند؟ چون چون شنیده اند موزه لوور خوب است. پس احتیاج به این نیست که کشور فرانسه لوور را تبلیغ و التماس کند که گردشگر برای بازدید لوور برود. آن ها به گونهای آثار خود را معرفی می کنند که هر شخصی علاقمند به بازدید از آن ها می شود. در حالی که ما آثار خود را رها کرده ایم و نمونه بارز آن هم همین وضعیت شیراز است.
مهدی حجت حضور انبوه گردشگران در سایت ها و محوطه های تاریخی را محکوم نمی کند و می گوید افتخار ایران است که ایرانیها اینقدر به آثار فرهنگی خود علاقه دارند. اما مشکل این است که آنها تغذیه فرهنگی درست نمیشوند. بنابراین نباید جمعیت انبوهی که وارد حافظیه می شوند را محکوم کرد بلکه باید شیوهای که اندوخته فرهنگی برای مسافری که با تحمل مشقت و گرانی بنزین و هتل و زحمت سفر به سایت های تاریخی رفته است، فراهم نمیکند را نقد کرد.