خبرگزاری کار ایران

استاد مطالعات فرهنگی در دانشگاه وارویک:

باید نگران قدرت گرفتن دولت‌ها در رسانه‌های اجتماعی بود/ وحشت از مهندسی کارزارهایی که وانمود می‌کنند نمایندۀ افکار عمومی هستند را باید جدی گرفت

باید نگران قدرت گرفتن دولت‌ها در رسانه‌های اجتماعی بود/ وحشت از مهندسی کارزارهایی که وانمود می‌کنند نمایندۀ افکار عمومی هستند را باید جدی گرفت
کد خبر : ۹۶۴۵۱۳

کیت ومرسلی می‌گوید: ما در عصری زندگی می‌کنیم که نگرانی عمومی و وحشت آدم‌ها از سیاست و سیاستمداران بالاست. رسانه‌های اجتماعی اکنون دارای توان دموکراتیک بسیار بالا و التیام‌بخشی هستند. این رسانه‌ها موتور محرکۀ دادخواست‌ها و کارزارهای جدید و احزاب سیاسی و جنبش‌های جدید خواهند بود اما ممکن هم هست که سلطۀ ترندها بر رسانه‌های اجتماعی، یک امر ضددموکراتیک باشد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، پنج سال از انتشار عکسی دردناک از کودکی بی‌جان افتاده بر کرانه‌های مدیترانه گذشت. عکسِ تکان‌دهنده و هولناکی که جهان را در بهت و وحشت فرو برد. بختک داعش و جبهه النصره حتی دامان پناهنده کودک فراری را هم می‌گیرد. انتشار آن عکس و فراگیری سریع آن در سطح جهانی واجد پیامی بود؛ پیامی برای اهل قدرت و پیامی دیگر رای رسانه‌های رسمی. رهبران اروپایی و خاصه آنها که در جوار آب‌راهِ پناهجویان قرار داشتند از بخشی از سختگیری‌ها کاسته و پذیرش پناهجویان و اعطای شهروندی را تسریع بخشیدند. از سوی دیگر این شبکه‌های مجازی و غیررسمی بودند که ژورنالیسم حرفه‌ای و قدرت سیاسی را به حرکت واداشتند.

کیت ومرسلی (استاد مطالعات فرهنگی در وارویک در انگلستان) می‌گوید: جهان ژورنالیسم رسمی با گسترش شبکه‌های اجتماعی در حال تغییر است و چنانچه نتواند با این تغییر کنار بیاید، به سرعت از میان خواهد رفت.

ژورنالیسم حرفه‌ای و رسانه‌های رسمی بر مبنای این اصل کار می‌کنند که رسانه محدود و معدود باشد و مخاطب کثیر. مثلا تا همین بیست سال پیش تلویزیون یا حتی روزنامه‌های بزرگ که شمارشان بسیار کم بود، مرجع رسمی اخبار مردم بودند اما امروز دیگر این وضعیت را مشاهده نمی‌کنیم. در فیسبوک یا اینستاگرام هرکس می‌تواند هم مخاطب باشد و هم رسانه. اساسا این تغییر چه بر سر ژورنالیسم حرفه‌ای و سیاست می‌آورد؟

بدن فلج "آیلان کوردی" که از ساحل یونان حمل می‌شود، آخرین عکسی است که مِهِ سرتاسری ناشی از فاصله و بی‌عاطفگی را با تیغه‌ای بران‌تر از هر آماری سوراخ سوراخ می‌کند. خاطرات خانوادگی به همان اندازه آشنا هستند که غم‌انگیز. آیلان با فراز از کوبانی در سوریه و رسیدن به یونان، با برادرش گالیپ و مادرش ریحان غرق شده و در دریای آزاد نجات داده شدند. داستان غم‌انگیز آنها به یگانه‌ترین نماد بدترین بحران پناهندگان از زمان جنگ جهانی دوم تبدیل شد. روزنامه‌های بریتانیا هیچ خبری در این باره منتشر نکردند. زمانی هم که این کار را کردند، تابوی اجتماعی را شکستند که دهه‌ها در مطبوعات وجود داشت: تصویری از یک کودک مرده، یکی از مهمترین چیزهایی است که هرگز نباید چاپ شود. چرا؟ چون کودکان می‌میرند یا در ستیزه‌ها رنج می‌کشند، و در سوریه و عراق نیز وضع به همین گونه بوده است. تفاوت عکس آیلان در چه بود؟ چرا روزنامه‌ها تابوی خود را شکستند؟ روزنامه‌ها و کانال‌های خبررسانی این عکس را منتشر کردند به این دلیل که این تصویر قبلاً منتشر شده بود. این عکس، پیش از آنکه هیچ روزنامه‌نگار یا سردبیری تصمیمی دربارۀ انتشار آن بگیرد، در رسانه‌های اجتماعی در حال دست به دست شدن بود. ما به این دلیل به این نقطه رسیده‌ایم که آدم‌ها خودشان جرأت منتشر کردن عکس‌های خود را در رسانه‌های اجتماعی پیدا کرده‌اند. تصور می‌کنم که همین امر موجب تشجیع رسانه‌های جریان اصلی و اقناع آنها نسبت به انتشار این تصویر شد.

سال‌هاست که رسانه‌های اجتماعی پیوسته در حال رخنه کردن به حیات عمومی بوده‌اند، اما بحران پناهندگان، از نظر نقش رسانه‌های اجتماعی در حیات عمومی، نمونۀ نادری به شمار می‌آید. آدم‌ها که خشمگین و وحشت‌زده بودند، از زرادخانۀ قدرتمند جدید ابزارهای دیجیتالی خود استفاده کردند تا صدای خود را به گوش همه برسانند. طی چند هفته، از هشتگ گرفته تا گروه‌های آنلاین، مکالمۀ آنلاین بر سر این مسئله شروع به شکل‌گیری کرد. صدها هزار توئیت زده شد، انتقاد و خرده‌گیری نسبت به مقامات دولتی ابراز شد و آدم‌ها به‌صورت خودانگیخته گروه‌هایی را تشکیل دادند تا هر کاری که می‌توانند برای این مسأله انجام دهند و حدود یک میلیون امضای آنلاین جمع‌آوری شد. و مهمتر از همه اینکه مردم شروع به اشتراک‌گذاری تصویر آیلان کردند. با انجام این کار، رسانه‌های جریان اصلی نیز واکنش نشان دادند. تصاویر رسانه‌ها به‌ ناگاه از اختلال در تعطیلات تفریحی ساحل فرانسه به تصویر تمام‌عیاری از بدبختی و مصیبت مهاجرت توده‌ای صدها هزار انسان تغییر یافتند. در نهایت، دولت دست به کاری زد که پیشتر انجام نداده بود. دولت اعلام کرد که 4 هزار پناهندۀ دیگر را نیز می‌پذیرد. این تعداد چندان زیادی نبود اما دستاورد خوبی به شمار می‌رفت.

این واضح‌ترین نمونۀ اصلی جدیدی است که در حال رخنه کردن به جهان ژورنالیسم است: چیزی که در رسانه‌های اجتماعی به‌اشتراک گذاشته می‌شود، بنا به‌تعریف، ارزش خبری دارد. برخی رسانه‌ها چون بازفید و بی‌بی‌سی ترندینگ تا حدودی به این اصل وفادارند، اما این اصل در مطبوعات و کانال‌های خبررسانی رواج گسترده‌تری دارد. همچنان که استفاده از رسانه‌های اجتماعی به رشد خود ادامه می‌دهد، مفاهیم و رخدادهای آنها در سال‌های پیش رو تأثیر بیشتری خواهند داشت و بیش از پیش به جهان اخبار و مطبوعات نفوذ خواهند کرد. و با این کار، بر تصمیم‌گیری‌های دولتی تأثیرگذار بوده و گاه موجب این می‌شوند که سیاست‌ها، بسته به فشاری که روی دولت قرار دارد، تغییر پیدا کنند.

البته تا حدی می‌توان گفت که این اتفاق خوبی است. ما در عصری زندگی می‌کنیم که نگرانی عمومی و وحشت آدم‌ها از سیاست و سیاستمداران بالاست. رسانه‌های اجتماعی اکنون دارای توان دموکراتیک بسیار بالا و التیام‌بخشی هستند. این رسانه‌ها موتور محرکۀ دادخواست‌ها و کارزارهای جدید و حتی می‌توان گفت احزاب سیاسی و جنبش‌های جدید خواهند بود. ارائۀ فرصت‌های بیشتر به آدم‌های بیشتر برای مشارکت در حیات عمومی و سیاسی نمی‌تواند اتفاق بدی باشد. و تصور من این است که در مورد بحران پناهندگان، آدم‌هایی که از رسانه‌های اجتماعی برای بروز ناراحتی خود نسبت به این بحران استفاده می‌کردند، کار درستی انجام دادند و دولت مرتکب اشتباهی بزرگ شد. آدم‌هایی که به ابزارهای دیجیتالی جدیدی برای فعالیت اجتماعی دسترسی داشتند، یک سیاست انسان‌تر را تولید کردند.

آیا در این بین از بین رفتن حجیت رسانه‌های رسمی و حرفه‌ای که اصولا در قبال اخبار خود پاسخگو هستند و مبنا شدن رسانه‌های اجتماعی تبعاتی هم دارد؟

بله قطعا خطراتی نیز وجود دارد. ممکن است سلطۀ ترندها بر رسانه‌های اجتماعی، یک امر ضددموکراتیک باشد. نخست اینکه، هیچ ترندی در رسانۀ اجتماعی نمی‌تواند نمایندۀ افکار عمومی باشد. چون تنها بخش‌های خاصی از جامعه هستند که از رسانه‌های اجتماعی استفاده می‌کنند و معمولاً شمار کمی از کاربران بانفوذ بر مکالمه‌های مجازی تسلط دارند. دوم اینکه، ترندها را می‌توان مهندسی کرد. شمار کمی از بازاریابان شبکه‌های مجازی می‌توانند با مهارت‌های خود به مهندسی کارزارهایی بپردازند که وانمود می‌کنند نمایندۀ افکار و احساسات عموم مردم هستند. اما نگران‌کننده‌تر از اینها، نفوذ دولت‌هاست. وزارت دفاع اخیراً به دنبال اعمال نفوذ از طریق شبکۀ سایبری و کسب نفوذ در میان افراد، گروه‌ها و مخاطبان گسترده‌تر در محیط اطلاعاتی آنهاست. دولت‌‌های دیگر نیز به دنبال چنین هدفی بوده‌اند: جستجوی فناوری که به یک تحلیلگر اجازه دهد شمار زیادی از حساب‌های رسانه‌های اجتماعی را کنترل کند. بسیاری از دولت‌ها از ظرفیت فنی لازم برای ایجاد ترندهای ظاهراً قابل قبول رسانه‌های اجتماعی برخوردار هستند و بسیاری از رژیم‌های فاسد جهان علناً توانمندی‌های خود در این زمینه را به معرض نمایش نمی‌گذارند. با این‌حال تغییرات بزرگی در راه است. در این بین همچنان‌که ظهور رسانه‌های اجتماعی، ترتیبات حیات سیاسی و عمومی را دچار تغییرات اساسی می‌کند ما نیازمند این هستیم که با مسائل دشواری دربارۀ نقش این رسانه‌ها روبرو شویم. فرصت‌های بزرگی وجود دارند، اما رسانه‌های اجتماعی به همان اندازه می‌توانند قدرتی در دست مردم باشند که در دست آدم‌های قدرتمند و دارای امکانات. درنهایت برای تضمین اینکه از دل این انقلاب اطلاعاتی، یک جامعۀ دموکراتیک‌تر و نیز دیجیتالی‌تر بیرون بیاید، کارهای زیادی باید انجام داد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز