خبرگزاری کار ایران

در گفت‌وگو با کارگردان مستند «شهر سوخته» مطرح شد؛

از دایره‌های بسته قضاوت، ستاره دادن‌ها و حمایت‌های سلیقه‌ای چیزی جز جریان‌های عجیب زاده نمی‌شود

از دایره‌های بسته قضاوت، ستاره دادن‌ها و حمایت‌های سلیقه‌ای چیزی جز  جریان‌های عجیب زاده نمی‌شود
کد خبر : ۹۶۴۰۷۵

ناصر پویش‌افشار تاکید دارد: تصمیم‌های فرهنگی که به‌طور مستقیم با ماهیت فرهنگ و هنر نسبت دارد، نباید پشت درهای بسته گرفته شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، مستند «شهر سوخته» ساخته ناصر پویش‌افشار، نگاهی متفاوت به قدیمی‌ترین یافته‌های تمدن شهری در جهان دارد. کارگردان این مستند که به سراغ شهر سوخته در سیستان‌وبلوچستان رفته، می‌گوید: شهر سوخته اصلا فیلم باستان‌شناسانه نیست هرچند برخی بر آن اصرار دارند اما باید بگویم که موضوع ما از کنار باستان‌شناسی می‌گذرد تا به نقطه‌ای دیگر برسد. 

انگیزه ساخت مستند شهر سوخته از کجا در ذهن شما شکل گرفت؟

از اوایل دهه هشتاد علاقمند به ساخت مستندهایی درباره آثار میراث فرهنگی شدم که ماحصلش ساخت ۱۵۰ فیلم مستند درباره سایت‌های میراث فرهنگی شد. اما آنچه برایم سوال اصلی بود، رسیدن به ریشه اصلی این تمدن ایرانی بود. در طول آن دوره و تحقیقاتی که روی تاریخ ایران داشتم به شهر سوخته رسیدم. جایی که پر از شگفتی‌های فرهنگی و تمدنی شگرف در سپیده دم تاریخ است که ماحصلش نگارش متن فیلمنامه اولیه برای ساخت بود. در  سال۱۳۸۴ با میراث فرهنگی وقت به توافق رسیدیم و قرارداد بسته شد که با تغییر دولت به محاق رفت. در این سال‌ها چندین بار دوباره کار را به جریان انداختم که هر بار با موانع بودجه برخوردم. تا اینکه در شهریور ۱۳۹۶ تصمیم گرفتم با بودجه شخصی فیلم را بسازم که زمان تولید آن از لحظه پیش‌تولید تا پایان کار حدود ۲۱ ماه به طول انجامید تا اینکه در مهر ۹۸ توانستم مجوز اکران برای هنر و تجربه بگیرم.

برای  پژوهش‌های این مستند از چه منابعی استفاده کردید و چقدر برایش وقت گذاشتید؟

من در این مدت ۱۳ سال سفرهای مختلفی به شهر سوخته داشتم و کتاب‌ها و مقالاتی که در این زمینه به چاپ رسیده را در کنار متون تاریخی در باره تاریخ سیستان مطالعه کردم. اما برای من مهم که فیلم خودم را بسازم و هرگز قصد نداشتم که یک فیلم باستان‌شناسانه از کار ارائه بدهم. چون معتقدم این وظیفه باستان‌شناسان و انسان‌شناسان این رشته است که کماکان کارشان را انجام می‌دهند. برای من مهم رسیدن به ماهیت زندگی و اندیشه جاری در آن برهه از تاریخ بود. چیزهایی که امروز هم ما با آنها درگیریم. بنابراین داستان و بخش‌های دیگری را وارد کار کردم. جایی که ما از باستان‌شناسی عبور می‌کنیم تا به بحث‌های دیگری برسیم.

از دایره‌های بسته قضاوت، ستاره دادن‌ها و حمایت‌های سلیقه‌ای چیزی جز  جریان‌های عجیب زاده نمی‌شود

برای ساخت این مستند که نگاه ملی دارد چقدر از حمایت نهادها و سازمان‌ها بهره بردید؟

به جرات می‌توانم بگویم چه در زمان تولید و چه امروز که فیلم در حال اکران است حمایت‌ها از این فیلم ناچیز بوده است و شاید خلاصه شده در انعکاس خبر در برخی سایت‌های مرتبط با سازمان میراث فرهنگی و یا مثلا در زمان تولید فیلم در اختیار قرار دادن سوئیت میراث در زابل که آنهم وسط کار پشیمان شدند. البته در این مدت تا دلتان بخواهد وعده و وعیدهای مختلف از بخش‌های مختلف شنیدیم. می‌دانید که سازمان‌های دولتی برای چنین کارهایی هرگز بودجه ندارند! گاهی فکر می‌کنم شاید دغدغه آنها چیز دیگری است. بهرحال ما فیلم خودمان را ساختیم بی‌هیچ چشم‌داشتی و امیدوارم که مسیرش را به درستی بپیماید.

گروه هنر و تجربه هم نتوانست به بهتر دیده شدن فیلم کمک کند؟

بی‌شک نفس وجودی "هنر و تجربه" در شناساندن سینمای خاص بسیار مثبت است اما فکر می‌کنم امروز هنر و تجربه حال و روزش مثل همه بخش‌های دیگر فرهنگ خوب نیست و نمی‌تواند هم خوب باشد. ما با جریان‌های عجیبی رو در رو هستیم که تحلیلش به گردن متولیان فرهنگ است. وقتی دایره‌های بسته قضاوت و ستاره دادن و حمایت وقتی سلیقه‌ای شود، نتیجه جز این نخواهد داشت. چه کسی باید در باره فیلم‌ها تصمیم بگیرد؟ سیاستمداران، مدیران و شوراها در فضاهای بسته‌ای که پیشاپیش نتیجه‌شان را می‌دانیم یا مخاطبان و منتقدین و مطبوعات و ...!

چرا سینمای مستند با تمام جذابیت‌هایش نمی‌تواند موفق عمل کند؟ چه بسترهایی لازم است تا این سینما دیدنی‌تر شود؟

حقیقت اینکه سینمای مستند جذاب است. به نظرم حتا جذابتر از سینمای داستانی. اما از آنجا که سرگرم‌کننده نیست، کمتر می‌خنداند، از سلبریتی‌ها در آن خبری نیست، موضوعاتش دم دستی و آبکی نیست، خب میزان سنجش جذابیت آن هم تقریبا فرق می‌کند و مخاطبان خاص خودش را دارد. همیشه به این موضوع فکر می‌کنم واقعیت چیست؟ اصلا چه چیزی مستند است؟ مرز تخیل با آن کجاست؟ چطور یک فیلم داستانی واقعیت را می‌گیرد آن را وارونه می‌کند تا نشان دهد که آنچه می‌بینید واقعی است؟!... به نظرم ما امروز سینمایی داریم که حتا با وجود داستان یا حتی یک خط کمرنگ داستانی آنقدر واقعی جلوه می‌کند که به سینمای مستند پهلو می‌زند. نمونه‌اش هم سینمای کیارستمی فقید است که تبدیل به یک زبان جهانی در سینما شده است.

بازخوردهای مخاطبان و کارشناسان به مستند «شهر سوخته» چطور بود؟

تا امروز که تقریبا ۵ اکران را پشت سر گذاشتیم به نظرم خوب بوده است. البته این خوب منظورم از دید یک فیلم مستند خاص است. بدون هیچ المان تماشاگر پسندی. با این همه فیلم شهر سوخته مخاطبان خاص خود را دارد که تحلیل‌هاشان برای خود من هم غافلگیر‌کننده است. جالب‌تر اینکه در این وضعیت کرونایی تمام بلیط‌های یکی از اکران‌های ما به فروش رفت. تا امروز چندین منتقد فیلم و هنری و پژوهشگرهای بین‌المللی درباره فیلم نوشته‌اند که به نظرم به واقعیت‌های جاری در فیلم نزدیک شده‌اند. جالب است بدانید که شهر سوخته اصلا فیلم باستان‌شناسانه نیست هرچند برخی بر آن اصرار دارند اما باید بگویم که موضوع ما از کنار باستان‌شناسی می‌گذرد تا به نقطه‌ای دیگر برسد. 

برای نمایش تمدن باستانی ایران بازهم به سراغ تمدن‌ها و شهرهایی همچون شهر سوخته می‌روید؟

 جیرفت؛ یکی از تمدن‌های بسیار شگفت‌انگیز جنوب کرمان که هم‌نشینی‌هایی با تمدن شهر سوخته هم دارد. واقعا دوست دارم کاری درخور آنجا انجام دهم و دیگری تخت سلیمان است با زندان کنارش و عجایبی که از فرهنگ مانایی‌ها تا پایان سلجوقی‌ها در آن منطقه جریان دارد. اما با تجربه‌ای دیگر. همیشه برایم گذاشتن مستندترین تصاویر در کنار انتزاعی‌ترین تصاویر، تجربه‌ای شگفت‌انگیز بوده و قطعا این را ادامه خواهم داد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز