در مراسم خاکسپاری مسعود مهرابی مطرح شد؛
چراغ ماهنامه فیلم خاموش نمیشود/ ماجرای بدقولی مسعود مهرابی به دوستانش/ مردی که هیچوقت غیبت نمیکرد+عکس
مراسم خاکسپاری مدیرمسئول ماهنامه سینمایی فیلم امروز چهارشنبه ۱۲ شهریور در قطعه هنرمندان با حضور اهالی مطبوعات و سینماگران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مراسم خاکسپاری مسعود مهرابی، مورخ سینما و صاحب امتیاز مجله «فیلم»، امروز ۱۲ شهریور ماه در قطعه هنرمندان بهشت زهرا(س) با حضور خانواده و برخی همکاران مهرابی در مجله فیلم برگزار شد.
فرهاد توحیدی، هوشنگ گلمکانی، عباس یاری، امیر اثباتی، فرامرز روشنایی، سیفالله صمدیان، محمدرضا دلپاک، محمود گبرلو و جهانبخش نورایی دیگر حاضران در مراسم بودند.
در ابتدای این مراسم، سعید خال، مدیرعامل بهشت زهرا(س) در سخنان کوتاهی ابتدا با تاکید بر رعایت پروتکلهای بهداشتی در مراسم، به شخصیت مسعود مهرابی اشاره کرد و او را رفیق قدیمی پدرش معرفی کرد که یک چهره فرهنگی تاثیرگذار است.
تنهایی یک دونده دوی استقامت
در ادامه این مراسم جهانبخش نورایی، منتقد قدیمی سینما و از همکاران و دوستان مسعود مهرابی، در سخنانی گفت: مسعود مهرابی به خاطر بیماری چشمانش نگران بود و رنج زیادی را تحمل کرد. کمتر کسی هست که هنرهای او را در عرصه کاریکاتور از یاد برده باشد. به خصوص شخصیت کارمندی که گردن ندارد از کاریکاتورهای شاخص مسعود مهرابی بود که پیش از انقلاب کشیده بود.
نورایی در ادامه افزود: پرمایگی اثر هنری به شکلی باعث فرسایش او شد چراکه هر لحظه به ارتقای اثر هنری و افزایش کیفیت آثارش و کارهایش فکر میکرد. از روزی که ماهنامه فیلم تاسیس شد این تلاشی که برای پرمایگی مجله فیلم صورت میگرفت بیشتر از هر کسی مسعود مهرابی را درگیر خود کرده بود و او بسیار نگران فعالیتهای ماهنامه فیلم و ارتقای کیفی آن بود. تمام نگرانیاش این بود مغلوب پول و بیمایگی نشود و تمام دغدغهاش این بود که این فضا از بین نرود. مسعود از بین نرفته و این مجله ادامه پیدا میکند و ما و خانواده عزیزش اجازه نمیدهیم مجله با رفتن مسعود به خاک برود. مسعود اسوه اخلاق بود در تمام مدت از او غیبت نشنیدم. از لحاظ فردی منتهی الگوی یک انسان وارسته بود.
وی در ادامه گفت: مسعود انسان سختکوشی بود. او سحرگاه بیدار میشد و دیرهنگام به خواب میرفت. کتابهایی که منتشر کرده است کمک بسیاری به سینمای ایران کرده است. من افتخار داشتم اولین چاپ کتاب تاریخ سینمای ایران را ویراستاری کردم. ما بزرگی را از دست دادیم و او از رنج جسمانی خلاص شد ولی روح او در میان ما جاودانه است. «تنهایی یک دونده دوی استقامت» عنوان فیلمی است که به معنای واقعی برازنده نام مسعود مهرابی است.
مهرابی اهل غیبت کردن نبود
فرهاد توحیدی، فیلمنامهنویس سینمای ایران و از دوستان قدیمی مسعود مهرابی، نیز در ادامه این مراسم گفت: تسلیت میگویم به خانواده مسعود مهرابی عزیز. مسعود مهرابی پیش از اینکه مسعود مهرابی سینمای ایران باشد، مسعود دانشکده هنرهای دراماتیک بود. همدورهایهای او در سال ۵۵ همگی از هفت خوان رد شده بودند و در دانشکده مشغول تحصیل بودند. کمتر سالی این اتفاق افتاده که مانند ورودیهای دانشکده در سال ۵۵ به این شکل توانسته باشند در فضای حرفهای خودشان را حفظ کنند. مسعود مهرابی از همان آغاز یک جنبه پدرانه برای دوستان و همدورهایهایش داشت و نگاههای او راهگشا بود.
توحیدی در ادامه گفت: مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی در جمع ما جزو افرادی بودند که در همان دوران تحصیل کار هم میکردند و دست بچهها را میگرفتند و همین روحیه باعث شد مجله فیلم شکل بگیرد. اولین داستانی که من نوشتم را مسعود در روزنامه رستاخیز چاپ کرد و بعد از آن در روزنامه آیندگان هم با او همکاری کردم و او همیشه نقش ارشد بودن و پدری را در میان همدورهایها و دوستانش ایفا میکرد.
وی در ادامه گفت: در بعد از انقلاب و پس از انقلاب فرهنگی و زمانی که قرار بود مجله فیلم شکل بگیرد، در آن سالهای سختی که کار فرهنگی بسیار دشوار بود، مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی تلاش میکردند نقش پدرانه خود را برای جمع کردن دوستان و همدورهایها و کار در مجله را به خوبی ایفا کنند.
مسعود مینیاب خوبی بود
هوشنگ گلمکانی، سردبیر ماهنامه سینمایی فیلم و از دوستان قدیمی مهرابی، هم گفت: در این سالها مسعود مهرابی در مجله فیلم مینیابی میکرد مطالب را و مطالبی که تند بود را خنثی میکرد. من و مسعود علیرغم اختلاف نظرها یک هدف مشترک داشتیم و آن مجله فیلم بود و من مطمئن هستم در آخرین لحظاتی که این دنیا را ترک میکرد هم به مجله فیلم فکر میکرد. من مطمئن هستم تداوم انتشار مجله فیلم که هدف جدی و مهمی است باید ادامه پیدا کند.
پویا مهرابی، فرزند مرحوم مسعود مهرابی، نیز با اشاره به بیماری پدرش در روزهای آخر گفت: پدرم با تمام عشقی که به کار داشت و با تمام رنجی که از بیماری همراه خودش داشت، کارها را از داخل خانه ادامه میداد. او در ساعتهای پایانی عمرش دستان خواهرم سارا را گرفت و با چشمانش به او میگفت که نترس من همیشه کنارتون هستم.
بدقولی مسعود مهرابی به دوستانش
عباس یاری، دیگر همکار قدیمی مسعود مهرابی در ماهنامه فیلم، نیز گفت: نه به عنوان یکی از سه ضلع مجله و از بنیانگذاران مجله فیلم بلکه به عنوان یکی از نزدیکترین دوستان مسعود مهرابی طی این ۳۸ سالی که گذشت مثل یک برادر مثل یک رفیق مثل یک شریک که یک جایگاه ویژه دارد در کنارش بودم و تلاش کردم مجله فیلم با همان پرستیژ و با همان فکری که مسعود داشت منتشر بشود.
وی در ادامه گفت: در روزگار عرصه خبر و خطر که هر واژهای حکم نابودی مجله را داشت مسعود اجازه نداد مجله زمین بخورد و حواسش به تمام واژههای مجله بود. مسعود مهرابی کسی بود که می توانست در ۳۸سال گذشته در تمام عرصههای سیاسی و فرهنگی وارد شود ولی عشقش این بود که در اتاقش در مجله فیلم باشد و به کار فرهنگیای که میکرد عشق میورزید. من همیشه به مسعود میگفتم شراکت ما از مجله فیلم مهمتره در جایی که حتی برادرها و خواهرها طاقت همدیگر را ندارند ما در این مدت چهار دهه کنار هم بدون هیچ چالش عمیقی کار کردیم. مسعود مهرابی یک بدقولی کرد و من ازش گلایه دارم. همه دوستان و همسایههای ما وقتی ساعت ۹ شب صدای قفل کلید درمیآمد، میفهمیدند مسعود به خانه میرود. او همیشه آخرین نفری بود که از دفتر مجله خارج میشد و به خانه میرفت. مسعود تو بدقولی کردی و نباید زودتر از ما میرفتی. من جزو افتخارات زندگیام میدانم همکاری کنار مسعود و هوشنگ را. در این ۳۸سال حضورم در مجله فیلم افتخار میکنم که کنار مسعود و هوشنگ بودم. ما به مسعود قول میدهیم که خانه ما مجله فیلم خواهد بود و نمیگذاریم چراغ مجله خاموش شود.