در گفتوگو با ایلنا مطرح شد؛
ایرانیها نمادپردازی را وارد هنر کردند/ زمانی که تمدنی به نام چین وجود نداشت، نقش اژدها روی آثار ایرانی وجود داشت/ نمادهای هنر عاشورایی در هر دوره بهروز میشوند
یک استاد دانشگاه هنر معتقد است: بیان مفاهیم، اندیشه و ایده در قالب نمادین بر دل و جان مینشیند. نمادپردازی نقش بسیار اساسی در فرهنگ شرق به خصوص فرهنگ ایران دارد. برخی معتقد هستند که یکی از خدمات هنرمندان ایران آن است که نمادپردازی را وارد هنر کردند و بسیاری از آثار هنری در قالب نماد این عنوان شده است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، طی دههای گذشته شاهد حضور عناصر مختلف در هنر عاشورایی بودیم که به فراخورد مسائل زمانه خود تغییر کرده و به قولی با نیاز جامعه به روز شده است. در این راستا به بررسی نمادها و عناصر هنر عاشورایی از نگاه یکی از اساتید هنر که از قضا دستی در حوزه نمادشناسی نیز دارد نشستیم.
محمد خزائی دکترای ارتباط تصویری دارد و استاد دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس است. در کارنامه فعالیتهای او برپایی نمایشگاههای انفرادی و شرکت در نمایشگاههای جمعی در داخل و خارج از کشور، برگزاری سه نمایشگاه انفرادی در ایران و نیز خارج از کشور و دهها نمایشگاه جمعی در داخل و ۱۴ نمایشگاه در خارج از کشورهای انگلستان ـ پاکستان ـ سوریه ـ فرانسه. و ازجمله نمایشگاههای دفاع مقدس (۱۳۶۸)، دوسالانه گرافیک ـ موزه معاصر، پوستر ـ انگلستان (۱۳۷۲) و... به چشم میخورد.
او سالها به عنوان داور در جشنوارههای مختلف هنری حضور داشت و این روزها نیز مشغول نوشتن کتابی تحت عنوان «علمهای عاشورایی» است. در این کتاب حدود ۴۰۰ علم از دورههای مختلف تاریخی از دوره قراقویونلوها گرفته تا صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار گردآوری شدهاند. البته بیش از ۹۰ درصد این علمها در خارج از کشور نگهداری میشوند و تصاویر آنها از کشورهای مختلف جمع آوری و مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته است. در واقع مولف، علمها را دستهبندی کرده و به بررسی نمادهایی که در آنها به کار گرفته شده پرداخته است.
البته خزائی چندی پیش نیز تالیف کتاب طراحیهای ایرانی را به پایان رساند که توسط انتشارات سمت سبز منتشر و روانه بازار خواهد شد. در ادامه گفتگوی ایلنا را با محمد خزائی (گرافیست و استاد دانشگاه) میخوانید:
به تازگی به بررسی نمادهای به کار گرفته شده در علمهای عاشورایی پرداختهاید از آنجا که عَلُم یکی از نمادهای عاشوراست و بیشترین عناصر هنر عاشورایی نیز در آن به کار گرفه میشود، بر اساس بررسیهایی که انجام دادهاید بیشترین نمادی که روی این آثار به کار رفته، کدامند؟
بیشترین نماد به کار گرفته شده طرح اژدها است که حداقل دو یا چند بار در بیشتر علمها دیده میشود. با بررسیهایی که انجام دادم متوجه شدم فرم علم همانند یک درخت است که در سر علم (زبانه بزرگتر) میتوان شکل تکمیل شده این درخت را شاهد بود. این درخت میتواند همان درخت زندگی ساسانیان باشد که معمولاً در اطراف آن دو طاووس، دو حیوان یا حتی انسان طراحی میکنند که در واقع نگهبانان درخت زندگی هستند تا مار که نمادی از اهریمن است بر درخت زندگی حاکم نشود.
در ایران باستان اعتقاد بر آن بود که اگر مار بر درخت زندگی مسلط شود، آبها خشک میشوند و ابرها دیگر بارور نمیشوند و انسان و جهان دچار قحطی و خشکسالی میشود. این نماد هم اکنون در حوزه مذهبی ما نیز ورود کرده و از آنجایی که معمولاً نمادی که در علم بزرگتر که همان سر علم است به کار گرفته میشود اژدها است، میتوان گفت اژدها که نمادی از پلیدی است بر درخت زندگی مسلط شده اما با این وجود علم (درخت) که همان شجره امامان شیعه است از بین نرفته و همچنان پابرجاست.
به نوعی میتوان واقعه عاشورا و سلطه یزیدیان بر علویان را در نمادهایی که در علم طراحی شده تفسیر کرد. در واقع آنچه که بر روی علم عاشورا شاهد هستیم نوعی روایتگرایی از واقعه عاشورا و آنچه در آن سالها اتفاق افتاده، است.
با توجه به آن که اژدها یکی از طرحهایی است که بیشتر در هنر شرق دور به کار گرفته شده، معمولاً از این طرح به عنوان یکی از طرحهایی که از شرق دور به ایران آمده یاد میشود. آیا میتوان گفت اژدها همان طور که برخی کارشناسان معتقد هستند از جمله عناصری است که از شرق دور به هنر ایران وارد شده یا خیر؟
اتفاقاً این مهم یکی از موارد اشتباهی است که همیشه به آن پرداخته میشود و تصور ما اینگونه است که اژدها از چین به هنر ایران وارد شده؛ در صورتی که اینگونه نیست. اگر به بررسی تمدن جیرفت و آثاری که از آن دوره به جای مانده بنشینیم شاهد آن خواهیم بود که در دوران پیش از تاریخ حتی زمانی که تمدنی به نام چین وجود نداشت، نقش اژدها بر روی آثار ایرانی وجود داشت. حتی اشیا آیینی توسط باستان شناسان ایران کشف شده که نشان از گره خوردن سر دو اژدها دارد. این نشان از حضور نماد اژدها در فرهنگ ایران است.
آیا اژدها از همان ابتدا در فرهنگ ایران نمادی از پلیدی و شیطان بوده است یا آنکه معنای آن در طول اعصار مختلف تغییر کرده؟
در فرهنگ ایران باستان، فروَهَر که همان شکل خورشید بالدار است نمادی از پاکی است و اژدها و مار نمادی از پلیدی است. این در حالی است که قبل از ورود آریاییها به ایران، «مار» بسیار اهمیت داشت و نمادی از درمانگری بود. اما با آمدن آریاییها به فلات ایران، مار وجه منفی به خود گرفت و در مقابل خیر قرار گرفته است. البته در دوره اسلامی از دوره سلجوقیان به این سو مار و نقش اژدها به عنوان از بین برنده سحر و جادو معرفی میشود. البته دلیل این امر نیز به قرآن و داستان حضرت موسی بازمیگردد؛ چراکه ایشان وقتی عصای خود را برای باطل کردن سحر جادوگران پرتاب کرد این عصا در قالب یک اژدها یا همان مار ظاهر شد. با توجه به آنچه که طی تاریخ در خصوص مفهوم نماد اژدها و مار در ایران اتفاق افتاده میتوان گفت، این نماد از یک عنصر خیر و برطرف کننده بیماریها تبدیل به یک عنصر شیطانی و در نهایت باطل کننده سحر و جادو تبدیل شده.
هر چند امروز برخی از این نمادها در هنر عاشورایی که ازجمله هنرهای معاصر به حساب میآید نیز ورود کرده اما باز هم شاهد تغییر و تحول این نمادها و مفاهیم آن حتا در هنر عاشورایی هستیم. نگاه نسل امروز به هنر عاشورایی چگونه است و نمادپردازیهایی که در این هنر به کار گرفته میشود چه شکلی به خود گرفتهاند؟
نمادها، شکلها و فرمهایی هستند که برخی از آنها در قالب فیگوراتیو و برخی در قالب نقش ظاهر میشوند که در پس آنها تفکر و درایت وجود دارد. از طریق نماد، قرار نیست یک مفهوم به طور کامل و با جزئیات منتقل شود. از پیچیدگیها کاسته و همهچیز در قالب نمادین مطرح میشود چراکه معتقد هستیم بیان مفاهیم، اندیشه و ایده در قالب نمادین بر دل و جان مینشیند. نمادپردازی نقش بسیار اساسی در فرهنگ شرق به خصوص فرهنگ ایران دارد. برخی معتقد هستند که یکی از خدمات هنرمندان ایران آن است که نمادپردازی را وارد هنر کردند و بسیاری از آثار هنری در قالب نماد این عنوان شده است.
نباید فراموش کرد که نمادها نیز مانند لوگوها و آرمها پیر میشوند و تغییر پیدا میکنند. معمولاً وقتی جهانبینیها تغییر میکند و ایدئولوژی جدید مطرح میشود سعی میشود تا نمادهای موجود بر اساس اصول و اعتقادات جهانبینی جدید تغییر داده شود. به طور مثال سیمرغ قبل از اسلام نماد راهنما و درمانگر بودن است اما با ورود اسلام به فرهنگ ایران، سیمرغ تبدیل به نمادی از کثرت و وحدت میشود. از این دست موارد و تغییر مفاهیم نمادها در طول تاریخ زیاد است. در واقع نمادها نیازمند به روز شدن هستند. بنابراین میتوان گفت بسیاری از نمادهای اکنون در هنر عاشورایی شاهد هستیم ممکن است تحت چنین شرایطی در طول تاریخ قرار گرفته باشند.
هرچند به تغییر نمادها و و نیاز به تغییر آنها و حتی پیر شدن آنها اشاره دارید اما آیا میتوان گفت نمادهای به کار گرفته شده در هنر عاشورایی نیز پیر میشوند و باز هم باید محصول جدید در این حوزه ارائه شود؟
منظور من ارائه محصول جدید نیست بلکه ارائه فکر جدید است که در آن ویژگیهای شرایط جدید در نظر گرفته میشود. در گذشته آرمها و نمادها از پیچیدگیهای بسیار برخوردار بودند این در حالی است که اکنون با گسترش تکنولوژی سعی بر پست سادهسازی نمادها میشود و دیگر پیچیدگیهای گذشته خبری نیست. این مهم و شرایط تکنولوژی، جامعه جهانی و جوانگرایی در نمادهای هنر عاشورایی نیز تاثیر گذاشته است.
میتوان گفت در گذشته تا حدودی رنگ در هنر عاشورایی جای داشت اما امروزه جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده حتی رنگهای دیگر نیز در کنار هنر عاشورایی قرار گرفتهاند. به طور مثال رنگ زرد که دارای مفاهیم خاص در قرآن است امروزه در هنر عاشورایی و حزب الله جایگاه خاصی به خود اختصاص داده.
با توجه به تغییراتی که در عرصه هنر عاشورایی شاهد هستیم آیا نمادهای جدید نیز به این عرصه ورود پیدا کردهاند؟
در این حوزه پیشرفتهایی داشتهایم و جوانان و طراحان گرافیک امروزی در این حوزه کارهای قابل توجهی ارائه دادهاند. ضمن آنکه خط و خوشنویسی توانسته در هنر عاشورایی ورود پیدا کند و جایگاه خاصی به خود اختصاص دهد این در حالی است که در گذشته تا این اندازه خط در هنر عاشورایی حضور پررنگ نداشت. باتوجه به آنکه خط و خوشنویسی دارای ارزشهای زیبایی شناسانه خاص خود است و تنوع زیادی دارد توانسته در هنر عاشورایی ورود پیدا کند. در گذشته کتیبههای عاشورا بیشتر عامیانه بودند و خیلی هنری نبودند اما این روزها کتیبههای بسیار زیبایی همسو با ذوق جوان معاصر طراحی و ارائه میشود که دیگر عامیانه نیستند و جنبه هنری در آنها مشهود است.
در عصر معاصر یکی از هنرهایی که بیش از گذشته رشد و توسعه یافته هنر عاشورایی است. جالب آنجاست که عاشورا یک هنر خاص دارد که از سدههای گذشته آغاز شده و همچنان در عصر معاصر ادامه دارد و این بسیار ارزشمند است.