مسعود بخشی مطرح کرد:
هنر هرگز نمیتواند مدافع و مروج خشونت باشد/ نقد و مبارزه با خشونت وظیفه هنرمند است
مسعود بخشی میگوید: هیچکدام از آثار حقیقی هنر امروز، بدون داشتن نقد ریشهای خشونت در ذات خود، توان تفسیر و تحلیل موثر انسان روزگار جدید را نخواهند داشت. در شرایط کنونی نقد و مبارزه با خشونت وظیفه هنرمند است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم سینمایی «یلدا» سومین ساخته بلند مسعود بخشیست که پس از حضور در جشنوارههای مختلف خارجی، همزمان با بازگشایی سینماهای کشور از اول تیرماه، در گروه سینماهای «هنر و تجربه» اکران خود را آغاز کرد. داستان این فیلم در مورد مریم کمیجانی؛ زن جوانی است که به دلیل قتل شوهرش به مرگ محکوم شده است. او در شب یلدا به استودیوی یک برنامه زنده تلویزیونی آورده شده است تا از طرف تنها فرزند مقتول یعنی مونا ضیا بخشیده شود اما مجموعه اتفاقات در صحنه و پشت صحنه این برنامه هر ۲ زن جوان را در چالشی جدی برای تصمیمگیری قرار میدهد. پیرامون موضوع این فیلم که ارتباط مستقیمی با اعدام و بخشش دارد، با مسعود بخشی به گفتگو پرداختیم.
یکی از چالشهای سالهای اخیر نظام حقوقی کشور مجازات اعدام است، به گونهای که منتقدان آن را خلاف نظریه قرارداد اجتماعی دوران مدرن و البته موافقانِ بسیاری آن را لازمه برقراری عدالت در جامعهای که به ویژه با قواعد فقهی اسلامی هدایت میشود، میدانند. طبیعی است که در این موافقتها و مخالفتها به تدریج سیاست و گرایشهای سیاسی نیز جای پای خود را بازکرده تا آنجا که تعدادی آن را گرایش افراطی به قصاص تلقی کرده و تعدادی مطرحکنندگان این نظریه را از مخالفان فقه اسلامی برمیشمرند. اول باید به این تصویر رسید که اعدام پدیدهایست که گرچه در جهان شمولیت کمتری در این سالها پیدا کرده اما هنوز از هیچیک از قواعد حقوقی کشورها کنار گذاشته نشده و در دین اسلام نیز این قانون کیفری از ابتدا با تاکید بر رافت و بخشش سعی در کاهش میزان آن داشته است. فیلم شما نیز دقیقا با همین نگاه اعدام را مورد توجه قرار داده است. به اعتقاد خودتان در ارایه این تصویر موفق بودهاید؟
امیدوارم. بههرحال مجازات موضوع یلدا نیست. گزاره مهم و کلیدی مطرح در فیلم، «خود را جای دیگری گذاشتن» است که قدمتش به کهنترین مذاهب و مکاتب اخلاقی میرسد. این جمله کوتاه و ساده، دشوارترین تمرین و تکلیف اخلاقی است. اگر هر انسانی توان درک و عمل به این گزاره ساده را داشت، دنیا یقیناً جای بهتری میبود و شاید حجم عمدهای از مجازات و مکافات حذف میشد.
باتوجه به موضوع فیلم یلدا و اختصاص فروش فیلم برای آزادی زندانیان اعدامی که در روزهای گذشته اعلام شده است، بهطور کلی سینما را در ایجاد جریان برای جلوگیری از اعدام تا چه اندازه موثر میدانید و فیلم در این مسیر چقدر موثر بوده است؟
تصمیم برای اهدای درآمد اکران فیلم برای نجات جان انسانی محکوم به مرگ، بهترین و موثرترین گامی بود که در شرایط فعلی میشد برداشت. قصد من از ساخت یلدا، صرفا فرهنگی و ایجاد پرسش برای مخاطب بود، وگرنه در شرایط کنونی صرف ٩ سال زمان برای ساخت یک فیلم جنون محض است و اینکه فیلم بتواند با روایتی امروزی فرهنگسازی کند و مخاطبانش را درگیر چالشی انسانی اخلاقی کند، این فرهنگسازی نیازمند زمان است. به تعداد و کیفیت بالای فیلمهای ساخته شده درباره این موضوعات در سالهای اخیر نگاه کنید که هر یک به سهم خود در تغییر نگاه یا لااقل پرسشگری مخاطبان تاثیرگذار بودهاند. تاثیر یلدا هم با این حضور و کارکرد اجتماعی و البته همگام با فعالیت حقوقدانها، جامعه شناسان و گروههای خیریه فعال کامل میشود.
اصولا چرا این موضوع تا این اندازه دستمایه موضوعات حقوق بشری به ویژه برای ارایه تصویری خشن از اسلام یا ایرانهراسی بوده است؛ حال آنکه در هیچک از کشورهای عربی، اروپایی و امریکایی امروزی نیز بحث اعدام هرگز از قواعد حقوقی آنها حذف نشده است؟ یعنی آیا اعدام قرار است یک اهرم فشار برای به انزوا راندن یک کشور باشد یا به راستی بحث بر سر حذف مجازاتهای متقابل در اشکال قصاص و انتقامگیری و روی آوردن خانوادهها به فرهنگ بخشش و گذشت است؟
بحث مجازات کیفری و نگاه انسانی در مقوله بخشش یا انتقام مجزا هستند و همانطور که پیشتر گفتم من در یلدا مفهوم کلیتر بخشش را درنظر داشتم. راهحل در این مسائل پیچیده که محدود به یک فرهنگ یا جغرافیا هم نیست، فرهنگی و تغییر نگاه افراد به موضوع انتقام یا بخشش است و هنر میتواند نقشی بسیار بزرگ داشته باشد.
در این سالها بهجز حقوقدانان و فعالان حقوق اجتماعی و مدنی، فعالان حوزههای هنر از سینما گرفته تا تئاتر، موسیقی و ... به موضوع اعدام در ابعاد گسترده اجتماعی ورود کردهاند و با راهاندازی شیوههایی همچون کمپینسازی، هشتکسازیها، گلریزان و همت عالی و ... تلاش کردهاند طناب دار را از گردن برخی اعدامیها بازکنند. گذشته از چالشهای این مسیر، به اعتقاد شما آیا هنر و به ویژه سلبریتیها توانستهاند سهم خود را در موضوع نهادینه کردن بخشش بپردازند و اصولا آیا هنر تکلیفی در این مسیر برعهده دارد؟
به گمان من کارها و آثار جالب و خوبی درباره این موضوعات ساخته و پخش شده، هرچند که هنوز در ابتدای راه هستیم. آثار ماندگار و موثر، همواره نگاهی ریشهای وعمیقتر به این موضوعات داشته و به تدریج و در طول زمان تاثیرات خود را نشان میدهند.
باید باور کنیم که بخشی از خشونت منجر به جرم و قتل در کشور خود نتیجه مستقیم یا غیرمستقیم متاثر از فیلمهای خشونتآمیز بوده است، به گونهای که تعدادی از مجرمان اعتراف کردهاند که تحت تاثیر فیلمها، اقدام به اعمال مجرمانه کردهاند. آیا در این میان سینما راه خود را به درستی میرود یا لزوما قانع شده که روایتگری با هدف روشنگری هدف را توجیه میکند؟
در روزگاری که جهان خشونت کم ندارد و ارزشهای مدرن در زدودن این خشونت ناتوانند، هنرواقعی هرگز نمیتواند مدافع و مروج خشونت باشد. هیچکدام از آثار حقیقی هنرامروز، بدون داشتن نقد ریشهای خشونت در ذات خود، توان تفسیر و تحلیل موثر انسان روزگار جدید را نخواهند داشت. نقد و مبارزه با خشونت وظیفه هنرمند امروزی است.
گفتنی است صدف عسگری، بهناز جعفری، بابک کریمی، آرمان درویش، فروغ قجابگلو، فرشته حسینی، زکیه بهبهانی، حسن جودکی، رامونا شاه، محمد ساربان، کمال هاشمی، بهرام افشار، فقیهه سلطانی و فرشته صدرعرفایی ازجمله بازیگرانی هستند که در این اثر به ایفای نقش پرداختند. فیلم «یلدا» به تهیهکنندگی علی مصفا و مشارکت موسسه فرهنگی مستقل بنگاه (مسعود و محمود بخشی) تولید مشترک ایران، فرانسه، آلمان، سوییس، لوکزامبورگ و لبنان است که از ۲۷ آگوست در آلمان و سوییس و از ۷ اکتبر در فرانسه و سپس در سایر کشورهای اروپایی اکران میشود.