به بهانه دهمین سالروز درگذشت محمدعلی ترقیجاه؛
هنرمندی که با آثارش عِرق ملی به هنر و مردم سرزمینش را به رخ جهانیان کشید
علی قهرمانی از چهرههای عرصه مرمت آثار نقاشی به بهانه دهمین سالروز درگذشت محمدعلی ترقیجاه یادداشتی را به نگارش در آورده که به شرح زیر است.
« به نام خدا
اواسط دهه هفتاد به نمایشگاه گروهی با عنوان «طبیعت در آثار نقاشان نوگرای ایران» درموزه هنرهای معاصرتهران رفتم و برای اولین بار چندنقاشی آبرنگ از استاد محمدعلی ترقیجاه دیدم که تا آن روز تنها نامش را شنیده بودم. آثار آبرنگ او از مناظرکویری همراه با خانه های روستایی با رنگ های گرم و ملایم که درمیان خانه ها چند اسب در حال گذربه این سو و آن سو با آسمانی به رنگ حال و هوای کویر و خاکی رنگ نمایان بودند. در کتاب «پرتره عکس نقاشان معاصرایران» اثر مریم زندی نیز عکسی سیاه و سفید از وی به چشمم خورد.
هنگامی که با دقت بیشتر به آثار ارایه شده درنمایشگاه نگاه کردم آثار ترقیجاه به مراتب متفاوت و منحصر بفرد رخ مینمایاند؛ آن روز آثار چند استاد بزرگ دیگر نیز توجهم را جلب کرد. آثار آبرنگ استاد علی اکبرخان صنعتی ( نقاش و مجسمه ساز معاصر )، نقاشیهای کوچ عشایر و خانههای کاهگِلی استاد پرویز کلانتری که بافت همهی آنها از کاه و گِل بود.
آن روزها خبری از شبکههای مجازی نبود اما پست الکترونیک به ارتباط و ارسال پیام بین افراد سرعت میبخشید. من هم به عنوان یکی از علاقهمندان هنر که چندسالی بود با رنگ و بوم آشنا شده بودم از طریق بازدید نمایشگاهها و دیدن آثار مختلف با اساتید بزرگی آشنا و گاهی به کارگاه آنها سر میزدم. بعد از آشنایی با آثار استاد ترقی جاه برای اولین بار به آتلیهاش در محله دروس مراجعه کردم، او بسیار خوشرو، مهربان، صمیمی و گرم از من پذیرایی کرد. گالری کوچکی بود در ضلع شمال غربی میدان احتشامیه ورودی آن با ویترین شیشه ای امکان بازدید را برای رهگذران فراهم می کرد؛ پله هایی در سمت راست گالری ما را به طبقه بالا میرساند که آتلیهی استاد آنجا بود با چند پنجره متفاوت به بیرون ساختمان به شکل حروف انگلیسی با نام «مونه» یکی از نقاشان بزرگ جهان.
در گالری مونه ویترین کوچکی برای فروش تعداد کارت پستال و آلبوم از استاد قرار داشت و آلبومهای افسانههای شرقی، غرض نقشی است کزما...، فیروزه طلایی حاصل بیش از دو دهه فعالیت استاد در آن چیده شده بود. آن روز کمی با محمد و علی فرزندان استاد که به ترتیب در رشتههای مهندسی آرشیتکت و نقاشی مشغول تحصیل بودند، گپ و گفتی داشتم و همسر استاد خانم فیروزه از هنرمندان معاصر اداره امور گالری را برعهده داشتند.
هر سال در ژنو نمایشگاهی از آثار محمدعلی ترقیجاه برگزار میشد اما در داخل کشور علاقمندان به آثار او معمولا به گالری مونه مراجعه میکردند. گویی استاد در آن نقاشخانه کوچک با دنیا در ارتباط بود و موقعیت دیده شدن آثارش در عرصه بینالمللی هم در اثر کار و تلاش فراوان او فراهم بود.
موضوعهایی نظیر زندگی عادی مردم زحمتکش روستایی و جمعیت کشاورزان، فیگوراتیو از پهلوانان زورخانه، نوازندگان زن و مرد با سازهای سنتی ایرانی و لباسهای ترمه و محلی، خانههای روستایی، اسبها، خط نوشتههای ساده از متون کهن فارسی و گاهی شعر " عشق آمد و شد چو جانم اندر رگ و پوست تا کرد مرا خالی و پر کرد ز دوست" در آثار ش دیده میشد و همه و همه نشان از عِرق ملی این هنرمند به فرهنگ و هنر این سرزمین، دوستی میهن و مردمانش بود که به رخ جهانیان میکشید. از شاخصههای آثار وی در دهه شصت به بعد میتوان به اسبهای معلق در هوا بدون نقطه اتصال به زمین اشاره کرد و اغلب اشعار مولانا را در نقاشیهای خود همراه می کرد. رنگ سفید را سنبل بهشت میدانست؛ کوهها در آثارش همچنان معلق در هوا بودند. وی با این تفکر شرقی و منحصر بفرد خود توانسته بود مخاطبان غربی را به سوی آثارش جلب کند.
اواسط دهه هفتاد شمسی از طرف موزه بینالمللی فرهنگ و هنر قرن ۲۱(TIMOTCA) یک اثر از محمدعلی ترقیجاه به عنوان نماینده فرهنگ ایران در این موزه انتخاب شد.
در زمان ریاست شهردار محمدحسن ملک مدنی موزهای در خیابان ۲۲ بهمن برای نمایش آثار محمدعلی ترقیجاه راهاندازی شد اما با آمدن شهردار جدید آثار موزه به موزه هنرهای دینی امام علی(ع) منتقل شد و محل موزه به ساختمان اداری شهرداری تغییر یافت.
اما بسیار خرسندیم گالری کوچکی با نام استادمحمد علی ترقیجاه با همت و تلاش خانواده وی در محله دولت بلوارکاوه تاسیس که به نگهداری آثار استاد، ابزارکار، آلبومهای استاد اختصاص دارد.
در سال ۱۳۸۷ نمایشگاهی با عنوان «بهار ایرانی» در موزه هنرهای معاصر برگزار شد که دو اثر استاد در آن ارایه شده بود و از نظرمن اوج کار هنری استاد در آن جلوهگر بود.
اما استاد در سال ۱۳۸۹ پس از بازگشت از سفر کاری خود از کشور سوییس طولی نکشید در ۲۱ مرداد در شبانگاه درگذشت و دو روز بعد با حضور جمعی از بزرگان و هنرمندان در ضلع غربی باغ طوطی در جوار حرم حضرت شاه عبدالعظیم در شهرری به خاک سپرده شد و امروز ده سال از آن روز میگذرد.
یادش گرامی
علی قهرمانی
۵ مرداد ۱۳۹۹»