استاد حقوق دانشگاه نورث وسترن:
شبکههای اجتماعی طراحی میشوند تا اطلاعات شما را در اختیار بگیرند/ قوانین حفظ حریم خصوصی فریبی بیش نیست/ هرگز نمیتوانید اطلاعات شخصیتان را از کارخانههای برنامههای سایبری مخفی کنید
وودرو هارتزوگ میگوید: یک قاعده کلی وجود دارد: اینکه برنامههای شبکههای اجتماعی طراحی میشوند تا دادههای شما را در اختیار بگیرند. هیچ برنامهای را نمیتوانید بیابید که بدون دسترسی به آرشیو محرمانه شما، اجازه دهد تا کاربر فعال آن شوید.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اگر همین دو دهه پیش؛ از تشکیل دادگاههایی برای جرائم سایبری در دنیا سخنی میگفتیم احتمالاً شنونده؛ ما را فردی خیالپرداز تصور میکرد که چه بسا فیلم تخیلی کم تماشا نمیکند. اما واقعیت این است که امروز نه تنها چنین دادگاههایی در سراسر جهان وجود دارند بلکه نظام حقوقی مجبور شده تا مرزهای خود را تا حد نرمافزر و شبکه اجتماعی بسط دهد. یکی از مسائل مبتلابه در این باب، حفظ حریم خصوصی است. اما شبکههای اجتماعی تا چه میزان مجازند به دادههای ما دسترسی داشته باشند؟ آیا احاطه و اشراف بر اطلاعات شخصی خودمان در فضای سایبری شدنی است؟ در باب نسبت حق حفظ حریم خصوصی و امکانات در شبکههای اجتماعی با "وودرو هارتزوگ" استاد حقوق دانشگاه نورث وسترن در آمریکا گفتگو کردیم.
امروز از نسبت میان حریم خصوصی و شبکههای اجتماعی که بخش بزرگی از زندگی ما را تحت تأثیر قرار داد اند چه صورت بندیای میتوان به دست داد؟
اگر امروز در صنعت و تجارت از هر کسی در مورد معضل و معمای حریم خصوصی در عصری که همه چیز به سرعت در حال سایبری شدن است بپرسید، به شما میگویند راهحل ورود دولت و دخالت و کنترل است. از شبکههای اجتماعی تا دادههای کلان در شبکههای تلفن و هر جایی که به نحوی اطلاعاتی وجود دارد، هیچ مصونیتی از کنترل قدرت سیاسی در کار نیست. زاکربرگ (مالک فیس بوک) میگوید هیچکدام از کاربران ما نمیخواهند که فضای کاربریشان کاملاً پنهان و سری باشد بلکه آنچه میخواهند کنترل بر مراوادات خودشان در محیط فیس بوک است. یکی از مدیران ارشد مایکروسافت هم چنین چیزی گفته و با تبلیغ شرکت خود از حفظ حریم خصوصی سخن به میان آورده. گوگل هم که میگوید تمام اطلاعات کاربران را حفظ و حراست میکنیم. اما با این همه تنظیمکنندگان قوانین حریم خصوصی به یک مفهوم دیگر هم خیلی علاقه دارند: مفهوم کنترل. نهادهای بسیار عریض و طویل و قدرتمندی در اروپا و آمریکا عهدهدار تنظیم قوانین حفظ و البته کنترل حریم خصوصی افراد هستند. اما در این میان یک پرسش مطرح میشود؛ آیا این نهادها و آن شرکتها میتوانند واقعا به حفظ چنین حریمی متعهد بمانند؟ مساله این نیست که چنان میکنند یا نه بلکه مساله بر سر امکان چنین حفظ و حراستی است. من قبل از هر چیز تعریفی از حریم خصوصی به دست میدهم.
از نظر من؛ حریم خصوصی یعنی نهاد یا فردی بهطور کامل بتواند اختیار اینکه چه دادهای از او در اختیار دیگران قرار میگیرد را داشته باشد؛ تنها و تنها خودش! اما از سویی میتوانم این را هم بگویم که به غایت خطاست که گمان کنیم؛ میتوانیم کنترل بر دادههای خودمان را مطلق کنیم و این کنترل مطلق بتواند معما و معضل حریم خصوصی در جهان ما را حل و فصل کند. گرچه حراست از دادههایمان مهم هست اما مگر تا چند روز میشود آن را ادامه داد؟!
امروز جهان به سرعت در حال بسط است. دنیای ما هر روز؛ سرعت انتقال اطلاعات و در نتیجه گسترهی کسانی که میتوانند به دادههای دسترسی داشته باشند را افزایش میدهد. همین امر ما را از این نظر روز به روز آسیبپذیر میکند. کارخانههای بزرگ از خواستها و نیازهای ما برای حفظ حریم خصوصی استفاده میکنند تا توجه را به سوی نه خود اطلاعات بلکه موضوعات اطلاعات تغییر دهند. این یک ترفند بسیار غیراخلاقی است. یعنی مثلاً فیس بوک به شما میگوید ما عکس خصوصیتان را محرمانه نگه میداریم اما باید یک بکآپ از تمام اطلاعات شخصی شما داشته باشیم. اغلب مردم فکر میکنند طبعاً عکس خصوصی خیلی مهمتر از نام و فامیلی و محل تحصیل یا حتی رمز عبور به این شبکههای اجتماعی است اما این باوری شدیداً اشتباه است. چه بسا برای بسیاری از مردم اطلاع از همین اطلاعات شخصی به ظاهر بیاهمیت که برای کسی جز دوستان یا خانواده دانستن و ندانستنش مهم نباشد، فرقی نکند. واقعیت این است که مردم در اغلب اوقات هیچ دیدگاهی از میزان اهمیت دادههای کلان ندارند برای همین هم اصلاً نمیتوان انتخاب این امر را به آن واگذار کرد. در واقع مثل این است که از ابتدا میان دو امر که هر دو حق قانونی و انسانی آنهاست، دوگانهای ایجاد کنیم که افراد مثلاً برای استفاده از یک شبکه مجبور باشند تا میان لو رفتن اطلاعات شخصی یا عکس شخصی؛ یکی را انتخاب کنند. یعنی شما وقتی وارد فیس بوک میشوید، میتوانید انتخاب کنید که چه کسانی عکس شما را ببیند یا نه اما نمیتوانید همین عکس و اطلاعاتتان را از کاربران کارخانه فیس بوک مخفی کنید.
ما در هنگام ورود به شبکههای جتماعی با صفحاتی مواجه میشویم که از ما میخواهند پس از خواندن موارد آن را بپذیریم. این صفحات را اغلب قوانین وس یا ستهای حریم خصوصی مینامند و استفاده از برنامه بدون آنها میسر نیست. به اعتقاد شما اساساً تا چه میزان این قوانین کارآیی دارند؟
اغلب کسانی که از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند به کنایه میگویند که این موارد خصوصی برای نخوانده شدن نوشته میشوند. واقعیت هم این است که وقتی میخواهید هر برنامهای را نصب کنید یا وارد هر شبکه اجتماعی شوید با انبوهی از قوانین و مقررات استفاده از آن لفضا مواجه میشوید. یکی از محققان برآورد کرده بود که اگر کسی بخواهد تمام اینها را بخواند و بررسی کند؛ هفتاد و شش روز به طول میانجامد. من درصدد تحقیر یا کمارزش جلوه دادن کنترل بر دادههای شخصی نیستم بلکه اتفاقاً معتقدم چنین کنترلی باید تا چه برکشیده شود. منتهی نه بهطور اسمی بلکه بهطور واقعی. خطر واقعی در این است که یا اینها اغلب خوانده نمیشوند یا در بسیاری از موارد موارد ذکر شده اصلاً واقعی نیستند. یعنی شما در این قوانین حریم خصوصیِ برنامهها با مواردی مواجه میشوید که کاملاً انتزاعی هستند. بگذارید از این زاویه به بحث نگاه کنیم: وقتی میخواهید یک برنامهی ساده را در گوشی خود اجرا کنید، برای اینکه قادر باشید از تمامی امکانات آن برنامه استفاده کنید باید به آن برنامه یا شبکه اجتماعی اجازه دسترسی به بخشهای مختلف برنامه را بدهید. اگر شما در گوشی خود بخواهید از تمامی برنامههای رایج با تمام ظرفیت استفاده کنید، آنگاه احتمالاً دویست و سی و پنج نوع دسترسی به این شرکتها ارائه کردهاید. حالا اگر به مرامنامه و قوانین حریم خصوصی این برنامه بروید، احتمالاً هیچ مورد به دردبخوری نصیبتان نشود. ما در اینجا با یک تفاوت حقوقی مواجه هستیم. شما به این برنامهها و شبکههای اجتماعی اجازه دسترسیهای واقعی میدهید اما در برابر آن یک حق انتزاعی برای کنترل بر حریم شخصی و دادههای خود دریافت میکنید. برای اجازه دادن به آنها کافیست یک دگمه را لمس کنید اما برای آگاهی از حقوق انتزاعی خود باید چند ساعت وقت بگذرید و قوانین حریم خصوصی را مطالعه کنید. نکتهی دیگر این است که شما برای آنچه حقتان است باید مدام بجنگید. یعنی برای اینکه بر اطلاعات خودتان احاطه داشته باشید باید مدام کاری انجام دهید. وقتی هم که این اقدامات را انجام ندهید، سیستم انفعال شما را رضایت تفسیر میکند و آنگاه شروع میکند به استخراج اطلاعات شما. اصلاً یک قاعده کلی وجود دارد: این برنامهها طراحی میشوند تا دادههای شما را در اختیار بگیرند. هیچ شبکه اجتماعی را نمیتوانید بیابید که بدون دسترسی به آرشیو محرمانهی شما، اجازه دهد تا شما کاربر فعال آن شوی. از اینجا من نتیجه دیگری میگیرم: قوانین حفظ حریم خصوصی تنها یک فریب است. کارخانهها و شبکههای اجتماعی میدانند که در این زمانه که زندگی سرعت جنونآمیزی دارد؛ اغلب قریب به اتفاق کاربران این قوانین را اصلاً نمیخوانند لذا آنها پوشش هستند؛ پوششی برای نقض گستردهی حریم خصوصی. منتهی این عمل مجرمانه نیست بلکه فریبی اخلاقاً غلط است اما از نظر قانونی بلااشکال است و این دقیقاً تعارضِ بنیادین حریم خصوصی در عصر ما است.