مازیار عطاریان در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
بارها بازداشت شدیم و لباسهایمان را پاره میکردند/ کنارهگیریام از موسیقی به دلیل تغییر ذائقه و سلیقه مردم بود/ دغدغه نسل من تمرین بود اما نسلهای بعد فقط به شهرت فکر میکنند/ اگر تکنولوژی نبود هنرمندان واقعی کنار گذاشته نمیشدند
عطاریان درباره وضعیت موسیقی در دهه هفتاد میگوید: خیلی مواقع بر اثر تعقیب و گریزهایی که صورت میگرفت ادوات و وسائل و حتی لباسهایمان آسیب میدید و این رویه برایمان بسیار خسته کننده شده بود. آخرین بار، حدود سال 1374 یا اواخر سال 1373 در محفل یکی از دوستان مجددا بازداشت شدیم. اینبار در دادسرای قیطریه، برای ما حکم شلاق بریدند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اگر به سالها و دهههای قبل باز گردیم و به فهرست موزیسینهای فعال دهههای قبل نگاهی بیندازیم با نامهایی مواجه خواهیم شد که حال اثری از آنها نیست. برخی دارفانی را وداع گفتهاند و برخی مهاجرت کردهاند و عدهای دیگر بنا به دلایل مختلف فعالیتهای جسته گریختهای دارند یا دست از فعالیت کشیدهاند و خانهنشین شدهاند یا شاید به امور دیگر میپردازند. مازیار عطاریان (خواننده، آهنگساز و تنظیم کننده) یکی از همین افراد است. او جزو اولین فعالان پاپ پس از انقلاب است که در سال 1368 آن زمان که موسیقی پاپ معنا و مفهومی نداشت و مقولهای ممنوع به حساب میآمد آلبوم «بهونه» را با صدای سعید پورسعید و همکاری مجید رضازاده منتشر کرد. مازیار عطاریان در دومین تجربه خویش در سال 1370، طی همکاری با مجید رضازاده و دیگر همنسلانش آلبوم «فریبا» را با صدای شادمهر عقیلی آهنگسازی کرد.
او که طی سالهای فعالیتش به عنوان خواننده، آهنگساز و تنظیمکننده با بهروز صفاریان، بهنام صفاریان، کاوه یغمایی، فواد حجازی، یغما گلرویی، قاسم افشار، عبدالجبار کاکایی همکاری کرده، پس از مدتها دوری از فضای حرفهای، آهنگ و موزیک ویدئوی «کرونا» را عرضه کرده است. ترانه این اثر سروده امیر ارجینی است و بهروز صفاریان تولید آن را به عهده داشته و مهدی فلک بند نماهنگ آن را ساخته است. همایون خواجه نوری نوازنده قدیمی گیتاربیس که با بسیاری از خوانندگان مطرح پاپ پیش از انقلاب همکاری کرده نیز در نماهنگ مذکور به صورت افتخاری حضور یافته است.
مازیار عطاریان که پس از چند دهه برای نخستین بار حاضر به مصاحبه شده، در این گفتگو درباره وضعیت بغرنج موسیقی پاپ در دهههای شصت و هفتاد توضیح داد. او همچنین از چگونگی ساخت آهنگ «کرونا» و لزوم فعالیت هنرمندان در مقاطع بحرانی گفت.
از سال 1380 به بعد دیدیم که ذائقه و سلیقه مردم در حال تغییر است و با سلیقه من و افرادی چون من سازگار نیست و آداپته شدنم با آن محیط و فضایی که آنها از من میخواستند، میسر نبود آنهم نه به لحاظ اجرایی؛ از این جهت که نسل ما برآیند یک دوره موسیقی فاخر و بهترین آثار قرن بود
شما مانند اغلب همدورهایهایتان به نسبت سالها و دهههای گذشته کمکارتر شدهاید. دلیل اصلی این کمکاری یا شاید گزیدهکاری چیست؟
گوشهگیری و به نوعی کنارهگیری من از موسیقی بیشتر به دلیل تغییر ذائقه و سلیقه مردم و سوءاستفاده تهیهکنندگان و تولیدکنندگان موسیقی از این اتفاق بود. از سال 1380 به بعد دیدیم که ذائقه و سلیقه مردم در حال تغییر است و با سلیقه من و افرادی چون من سازگار نیست و آداپته شدنم با آن محیط و فضایی که آنها از من میخواستند، میسر نبود و کاری سخت و دشوار به حساب میآمد، آنهم نه به لحاظ اجرایی؛ از این جهت که نسل ما برآیند یک دوره موسیقی فاخر و بهترین آثار قرن بود. به طور مثال ما با آثار هنرمند بزرگی چون واروژان رشد کردیم و با صدای خوانندگان خوبی از دوران گذشته بزرگ شدیم که شما و مخاطبان، تک تک آنها را میشناسید. ما با آن موسیقیها و ترانهها و صداها بزرگ شدیم و شخصیت هنری ما شکل گرفت اما در ادامه، طی سالهای حضور و فعالیتهایمان در عرصه موسیقی، شاهد این بودیم که سلیقه و خواست مردم به مرور تغییر کرد و این رویه ادامه یافت تا امروز که جوانان کاملا به دنبال چیزهای دیگری هستند. به هر حال سازگاری با شرایط موجود کاری بسیار سخت بود و از طرفی سیستم نیز به ما بها نمیداد. یعنی ممکن بود ظاهرا فعال باشیم و سفارشهای خاصی انجام دهیم؛ اما در باطن قضیه کسانی فعالیت میکردند که توسط افراد دیگری حمایت میشدند و به واسطه همان حمایتها، درآمدها و سودهای کلان کسب میشد، در نتیجه فلش حمایتها ناخودآگاه به سمت همان خوانندگان و تولیدکنندگان و حامیانشان میرفت. همه این مسائل باعث شد من و امثال من به سادگی از موسیقی کنارگیری کنیم و این کنارهگیریها را بهترین راهحل بدانیم تا درگیر اتفاقاتی که گفتم و فضایی که وجود داشت نشویم؛ زیرا درگیر شدن با آن سیل عظیمی که پیش رویمان بود، هیچ فایدهای برایمان نداشت.
شما طی این سالها بهطور مطلق از موسیقی کناره گرفته بودید؟
خیر. واحد تولید داشتهام. به اصطلاح پشت پرده بودهام و در بخش تولید آثار فعالیت کردهام و بر اساس سلیقه و خواست افراد برایشان کار ساختهام و تقریبا این نوع تولیدات هیچ زمانی مورد پسند من نبود.
آیا این نوع فعالیت برایتان بازخوردهای هنری داشته است؟
فقط خودم را به لحاظ اقتصادی جمع و جور و تامین کردهام، اما از نظر هنری نتوانستهام آنچه را که باب سلیقهام است و امضای خودم را دارد، تولید کنم.
اینکه آیا «بهونه» اولین آلبوم پاپ پس از انقلاب است یا نه خودم چیزی نمیدانم. دوستان چنین نظری دارند و میگویند پیش از آلبوم «بهونه» تولیدی در زمینه پاپ با این ساختار صورت نگرفته است یا اگر چنین اتفاقی افتاده من نمیتوانم بهطور دقیق دربارهاش حرف بزنم و تاییدش کنم
برخی آلبوم «بهونه» با صدای سعید پورسعید، ساخته شما (که در آن مقطع 18 سال داشتهاید) و مجید رضازاده را اولین آلبوم پاپ غیرمجاز پس از انقلاب میدانند. آیا اینگونه است؟
راستش درباره آلبوم «بهونه» و اینکه آیا اولین آلبوم پاپ پس از انقلاب است یا نه خودم چیزی نمیدانم. البته در آن سالها آثاری نیز در خارج از کشور تولید و عرضه میشد. اما دوستان چنین نظری دارند و میگویند پیش از آلبوم «بهونه» تولیدی در زمینه پاپ با این ساختارصورت نگرفته است یا اگر چنین اتفاقی افتاده من نمیتوانم به طور دقیق دربارهاش حرف بزنم و تاییدش کنم. ضمن اینکه در تولید این آلبوم یکی دو نفر دیگر نیز با ما همراه بودند و نمی دانم چرا در آن سالها خواننده اثر سعید پورسعید از آنها اسمی نبرد؟ به هرحال آنطور که میگویند «بهونه» اولین آلبوم پاپ پس از انقلاب است و واقعیت این است که من نیز پیش از تولید این مجموعه، آلبوم دیگری را با آن سبک و سیاق نشنیده بودم و به یاد ندارم.
میتوان اینگونه گفت که قطعات آلبوم «فریبا» مانند عکسهایی خصوصی بود که خیلیها در آنها در کنار هم میگیرند و قرار نبود منتشر شود، اما در آن سالها دیدیم که آن آلبوم در قالبی تحت عنوان فریبای شادمهر انتشار یافته و در سطح کشور پخش شده و مخاطبان خودش را جذب کرده است
شما در دهه هفتاد طی همکاری با شادمهر عقیلی آلبوم «فریبا» را عرضه کردید. چه شد که در آن سالهای سخت و بیامکانات به تولید این آلبوم پرداختید و چقدر مورد توجه قرار گرفت؟
آلبوم «فریبا» در نوجوانیهای ما شکل گرفت و تولید شد و شاید ساخت آن برای ما اتفاقی جدی نبود و بیشتر جنبه تجربی داشت؛ زیرا میخواستیم در کنار دوستان در آن دوران کسب تجربه کنیم و از کنار هم بودن لذت ببریم. و اینکه، این آلبوم فقط کار من و شادمهر عقیلی نبود و اتفاقا من در تولید آن ، نسبت به بقیه، حضور کم رنگتری داشتهام. در جهت ساخت آلبوم «فریبا» خشایار اعتمادی نیز به ما کمک کرد و ضبط قطعات در منزل ایشان انجام شد. مجید رضازاده نیز در این آلبوم حضور داشتند. میتوان اینگونه گفت که قطعات آلبوم «فریبا» مانند عکسهایی خصوصی بود که خیلیها در آنها کنار هم میگیرند و قرار نبود منتشر شود، اما در آن سالها دیدیم که آن آلبوم در قالبی تحت عنوان فریبای شادمهر انتشار یافته و در سطح کشور پخش شده و مخاطبان خودش را جذب کرده است.
آخرین بار، حدود سال 1374 یا اواخر سال 1373 در خانه یکی از دوستان حضور داشتیم و کنار یکدیگر نشسته بودیم که مجددا بازداشت شدیم. اینبار در دادسرای قیطریه، برای ما حکم شلاق بریدند و برخی را واسطه کردیم و در نهایت برای ما حکم شلاق تعلیقی صادر شد. به ما گفتند اگر یکبار دیگر کارتان را تکرار کنید، اول به جرمتان و حکمتان که شلاق است رسیدگی خواهیم کرد (که معنای تعلیق هم همین است) و سپس به جرم جدیدتان رسیدگی خواهد شد. اینگونه شد که تصمیم گرفتیم کلا تمرین و حضور در محافل و اجرا را کنار بگذاریم
پس از آلبوم «فریبا» قرار بود با تشکیل گروه «آدیش» برای ادامه فعالیت به خارج از کشور بروید. چه شد که این اتفاق نیفتاد و گروه «آدیش» با همراهی شما و شادمهر ،چه سرانجامی پیدا کرد؟
در رابطه با گروه «آدیش» داستان از اینجا شروع شد که ما از کار و فعالیت بسیار خسته بودیم و هر کاری میکردیم به بن بست میرسیدم و به نتایج دلخواه و ایدهآلهایمان نمیرسیدیم. ما برای رسیدن به آرزوهایمان باید تمرین میکردیم و به همین دلیل در محافل به اجرای برنامه میپرداختیم تا هم تمرین کرده باشیم و هم اینکه بتوانیم به لحاظ اقتصادی تا حدودی خودمان را برای قدمهای بعدی تامین کنیم. در بستر فعالیتها، با مشکلات و دشواریهای عدیده مواجه میشدیم؛ به طور مثال خیلی مواقع بر اثر تعقیب و گریزهایی که صورت میگرفت ادوات و وسائل و حتی لباسهایمان آسیب میدید و این رویه برایمان بسیار خستهکننده شده بود. آخرین بار، حدود سال 1374 یا اواخر سال 1373 در خانه یکی از دوستان حضور داشتیم که مجددا بازداشت شدیم. اینبار در دادسرای قیطریه، برای ما حکم شلاق بریدند و برخی را واسطه کردیم و در نهایت برای ما حکم شلاق تعلیقی صادر شد. به ما گفتند اگر یکبار دیگر کارتان را تکرار کنید، اول به جرمتان و حکمتان که شلاق است رسیدگی خواهیم کرد (که معنای تعلیق هم همین است) و سپس به جرم جدیدتان رسیدگی خواهد شد. اینگونه شد و پس از این اتفاقات بود که تصمیم گرفتیم کلا تمرین و حضور در محافل و اجرا را کنار بگذاریم و مسیر دیگری را برای ادامه فعالیت هنری انتخاب کنیم و بنابراین در حالی که خیلی ناراحت و دل شکسته بودیم با شادمهر تصمیم گرفتیم که شانس ادامه کار در خارج از کشور را امتحان کنیم و نام آدیش را برای این حرکت و قصد مشترک انتخاب کردیم.
آدیش در زبان اصیل فارسی به معنای آتش است. من و شادمهر عقیلی با هم آن را انتخاب کردیم و قرار بود به آلمان مهاجرت کنیم که این اتفاق نیفتاد. پس از آن خواستیم به امارات برویم که بازهم موفق نشدیم. خلاصه اینکه هرکاری میکردیم که از ایران خارج شویم به نتیجه نمیرسیدیم و موفق نمیشدیم. گویا قسمت نبود ما از ایران برویم و در کشوری دیگر به کارمان ادامه دهیم
چگونه به این اسم رسیدید و معنا و مفهوم آن چه بود؟
آدیش در زبان اصیل فارسی به معنای آتش است. من و شادمهر عقیلی با هم آن را انتخاب کردیم و قرار بود به آلمان مهاجرت کنیم که این اتفاق نیفتاد. پس از آن خواستیم به امارات برویم که بازهم موفق نشدیم. خلاصه اینکه هر کاری میکردیم که از ایران خارج شویم به نتیجه نمیرسیدیم و موفق نمیشدیم. گویا قسمت نبود ما از ایران برویم و در کشوری دیگر به کارمان ادامه دهیم. این شد که در نهایت در قالب گروهی عازم جزیره کیش شدیم. من در کیش مستقر شدم و شادمهر به تهران برگشت و اگر اشتباه نکنم شش ماه تا یک سال بعد ناگهان دولت مجوزها را صادر کرد و سپس شادمهرعقیلی اولین آلبومش به نام «بهار من» را منتشر کرد و طی این اتفاق در مسیر و جایگاه حرفهای خودش قرار گرفت. من هم به دلیل قرار داد کاری همچنان در جزیره کیش ساکن بودم و شادمهر عقیلی به سمت و سوی کاری رفت که همیشه آرزو داشت انجام دهد.
در ادامه چه اتفاقاتی افتاد؟
در نهایت شادمهر مسیر خودش را طی کرد و من نیز در جزیره کیش مستقر بودم. با وجود تمام این اتفاقات بود که گروه «آدیش» هیچ حرکت جدی انجام نداد و فقط خاطراتی از آن به جا ماند. در سال ۱۳۷۶ نیز آلبومی تحت عنوان جزیره من تولید کردم و در سال ۱۳۷۹ موفق شدم مجوز انتشارش را دریافت کنم.
ما عاشق این بودیم که در خلوت خودمان تمرین کنیم، بزنیم، بخوانیم و پیشرفت کنیم. این شکل و رویه و رفتارها پس از مدتی به طور کلی تغییر کرد. طی سالها و دهههای گذشته به مرور شاهد این هستیم که هنرمندان بیش از آنکه بلد باشند فقط میخواهند اجرا کنند و اصطلاحا توی چشم باشند و مشهور شوند
با این حساب و باتوجه به تمام دشواریهایی که از سر گذراندید، میتوان گفت شما جز هنرمندانی هستید که در اواخر دهه شصت و اوائل دهه هفتاد همراه دیگر هم نسلانتان برای موسیقی پاپ و عمومیت به آن به معنی واقعی کلمه جنگیدید. از آن سالها تاکنون موسیقی پاپ چه روندی را پیموده است؟
سوال جالب و قشنگی است. ببینید من و امثال من در دوران نوجوانی هیچ هدفی جز هنر و پرداختن به هنر نداشتیم. حتی دنبال شهرت نیز نبودیم و به آن فکر نمیکردیم. فقط عاشق این بودیم که بیاموزیم و تمرین کنیم. ما از پیشرفت هنریمان لذت میبردیم و مست میشدیم و سرمست بودیم. من حتی میتوانم این حرف ها را ثابت کنم. ببینید، ما با اینکه سی سال پیش ساز زدن بلد بودیم، اما زمانی که در جمع و محفلی از ما میخواستند فلان قطعه را اجرا کنیم و بخوانیم خجالت میکشیدیم و حتی روی اجرا نداشتیم؛ اما عاشق این بودیم که در خلوت خودمان تمرین کنیم، بزنیم، بخوانیم و پیشرفت کنیم. این شکل و رویه و رفتارها پس از مدتی به طور کلی تغییر کرد. طی سالها و دهههای گذشته به مرور شاهد این هستیم که هنرمندان بیش از آنکه بلد باشند فقط میخواهند اجرا کنند و اصطلاحا توی چشم باشند و مشهور شوند. در این زمینه، طی مقایسهای میتوانم بگویم که ما و نسلهای پس از خودمان دقیقا دو قطب متفاوت بودهایم و این روند به لحاظ پیشرفت در هنر، جز مصرف و مصرفگرایی دستاورد دیگری نداشته و پیشرفت محسوب نمیشود.
اگر تکنولوژی و ابزار و ادوات مرتبط با آن عمومیت نمییافت و این فضا ایجاد نمیشد بچههای هنرمند خیلی قویتر عمل میکردند. حال اگر کامپیوتر را از بسیاری افراد بگیرید، واقعا نمیتوانند هیچ حرکت مثبتی در زمینه موسیقی انجام دهند و دقیقا مانند شخصی که پاهایش را بریدهاند قادر به حرکت نخواهند بود
دنیای دیجیتال و عمومیت یافتن اینترنت و نرمافزارهای متعدد، تا چه حد فعالیت همنسلان و هم دورهایهای شما را تحت تاثیر قرار داد و چه مزایا و مضراتی داشت؟
تکنولوژی همیشه مزایای خودش را دارد. بهطور واضح میتوان گفت تکنولوژی مانند چاقو است که اگر آن را به دست بچهای بدهیم این امکان وجود دارد که حادثه یا اتفاقات بدی را رقم بزند. به نظرم اگر دنیای دیجیتال به شکل فعلی مورد توجه نبود هنرمندان واقعی و افرادی که واقعا برای هنر و موسیقی زحمت کشیده بودند و صبحشان را برای هنر شب میکردند، هیچگاه کنار گذاشته نمیشدند. آرزوی آن افراد این بود که اتفاقات زیبای هنری رقم بزنند و با چنین تفکری به تولید اثر میپرداختند. به نظرم اگر تکنولوژی و ابزار و ادوات مرتبط با آن عمومیت نمییافت و این فضا ایجاد نمیشد بچههای هنرمند خیلی قویتر عمل میکردند. حال اگر کامپیوتر را از بسیاری افراد بگیرید، واقعا نمیتوانند هیچ حرکت مثبتی در زمینه موسیقی انجام دهند و دقیقا مانند شخصی که پاهایش را بریدهاند قادر به حرکت نخواهند بود. پای چنین افرادی همان کامپیوتر و ابزار و ادوات مربوط به آن است. این است که دنیای دیجیتال صرف نظر از آنکه امکاناتی را به ما داده و سرعت تولیدات ما را بالا برده، صدمهای به هنر و هنرمندان زده که به نظرم هیچگاه قابل جبران نخواهد بود.
در رابطه با آهنگ «کرونا» نیز، اینگونه نبوده که طی این سالها سوژههایی داغ پیدا نکرده باشم، اتفاقا سوژههایی را نیز یافته بودم، اما واقعیت این است که دل و دماغ و حوصله کار نداشتم
برویم به سراغ اثری که به تازگی و پس از مدتها تولید و ارائه کردهاید. چه شد که پس از مدتها به سراغ ساخت و ارائه آهنگ «کرونا» رفتنید؟ با توجه به اینکه سوژه آهنگ «کرونا» موضوع روز است آیا میتوان گفت پیش از تولید این اثر سوژه بهتری را نیافتهاید؟
به نظرم هنرمند فرزند زمانه خود است و نمیتواند خودش را از زمان خودش جدا کند. طی این روند هنرمند باید بر اساس مقتضیات زمان خودش حرکت کند و در واقع محیط زندگی خود و جامعه خودش را با هنرش عطرآگین نماید. در رابطه با آهنگ «کرونا» نیز، اینگونه نبوده که طی این سالها سوژههایی داغ پیدا نکرده باشم، اتفاقا سوژههایی را نیز یافته بودم، اما واقعیت این است که دل و دماغ و حوصله کار نداشتم. شاهد تولیدات بسیار آثار بیمحتوا بودم و میدیدم که آثار سطحی در عرض یک شب «هیت» میشوند و در صدر توجه قرار میگیرند. در چنین شرایطی چطور میتوان بدون حمایت ،آثار با محتوا تولید کرد؟ آنهم با توجه به ذائقه و سلیقه مردم که تا حد بسیار و چشمگیری تغییر کرده است؟ بنا به همین دلایل باید بگویم کار در چنین فضایی بسیار سخت بود. تا اینکه با بحران بیماری کرونا مواجه شدیم و پس از سالها به سراغ این موضوع رفتم. به هر حال همیشه دغدغه تولید آثار اجتماعی داشتهام و این دغدغه کلی و این روحیه از دوران جوانی در من وجود داشته است. همیشه دوست داشتهام به موضوعات و مسائل اجتماعی بپردازم و پس از شیوع بیماری کرونا نیز احساس کردم حال زمان آن رسیده که نسبت به دینی که بر گردنم است حرکتی انجام دهم و نگاهم به این مصیبت را در قالب هنر عنوان کنم. نگاه من در شعر، لحن خواندن، ملودی، تنظیم و ویدئوی اثر کاملا مشهود و مشخص است و از بابت اینکه توانستهام پس از سالها همت کنم و آن کاری که دوست دارم را برای خودم انجام دهم، خوشحالم؛ زیرا احساس میکنم صرف نظر از اینکه محیط پیرامون من چه نظری راجع به کارم خواهد داد، وظیفهام را انجام دادهام و اینکه شاید باعث شدهام جامعه با شنیدن قطعه کرونا به فکر رود و به این مشکل جهانی، به گونهای دیگر نگاه کند باعث خوشحالی من است.
از نحوه همکاریهایتان با بهروز صفاریان بگویید.
آشنایی و دوستی من با بهروز صفاریان به سالها پیش بازمیگردد. آلبومم «جزیره من» که در سال 1379 پخش شد، با تنظیم مجدد برخی قطعات و تلاشهای بهروز صفاریان به نتیجه رسید و روانه بازار شد. لذا باید بگویم بهروز عزیز از یاران و دوستان قدیم من است و زمانی که تصمیم به ساخت قطعه «کرونا» گرفتم، کسی را بهتر از او سراغ نداشتم که در کنارش به تولید اثر بپردازم. ضمن اینکه بهروز نیز در خلوت خودش دغدغههایی را دارد که من با آنها مواجهم. بهروز صفاریان همان کسی است که قدیم با هم خلوت میکردیم و در کنار هم به فعالیت میپرداختیم. بنابراین احساس کردم بهترین شخص برای تولید موسیقی اوست.
احساس کردم اگر ترانه بخواهد به سادگی عنوان شود و در عین حال عمیق باشد و به بررسی عمیق موضوع بپردازد و به ذائقههای معمولی نیز صدمه نزد، بهترین انتخاب امیر ارجینی خواهد بود و کسی غیر او به ذهنم نرسید
درباره نحوه تعامل و همکاری با امیر ارجینی نیز توضیح دهید. چه شد که به سراغ ایشان رفتید؟
سالهاست امیر ارجینی و آثارش را دنبال میکنم. او انسانی وارسته و هنرمندی توانا با نگاهی کاملا متفاوت است و این ویژگیها در آثارش دیده میشود و از این لحاظ خودش را ثابت کرده است. امیر را با توجه به همین ویژگیها و تفاوتها انتخاب کردم؛ زیرا احساس کردم اگر ترانه بخواهد به سادگی عنوان شود و در عین حال عمیق باشد و به بررسی عمیق موضوع بپردازد و به ذائقههای معمولی نیز صدمه نزد، بهترین انتخاب امیر ارجینی خواهد بود و کسی غیر او به ذهنم نرسید.
مبنای تولیدات بعدیام مشخص نیست و منتظر اتفاقی هستم که سرآغاز و سرچشمه الهام و تولیدات من باشد. یعنی باید معضل، مشکل، مصیبت یا موهبت و اتفاق خوبی وجود داشته باشد و من آن را ببینیم، تا آنچه که لازمه تولید اثر است ناخودآگاه در من متولد شود
آیا ساخت و ارائه آهنگ و موزیک ویدئو «کرونا» آغازگر دوره جدیدی از فعالیتهای شماست؟ و پس از این قرار است بر چه مبنا و اهدافی به فعالیت خود ادامه دهید؟
بله میخواهم فعالیتهایم را به صورت خیلی جدی ادامه دهم، صرف نظر از اینکه آیا حمایت میشوم یا خیر، با همان اهداف بزرگ گذشته، با عملکرد و ایدئولوژی جدید و نو. قصدم این است به فضا و محیط پیرامونم توجهی نداشته باشم و باتوجه به آنچه که دغدغه اصلی من بوده و هست، به تولیدات جدیدم بپردازم. امیدوارم در کنار همکارانم آثاری موفق چون آهنگ «کرونا» را به مخاطبان ارائه دهیم. مبنای تولیدات بعدی من نیز مشخص نیست و منتظر اتفاقی هستم که سرآغاز و سرچشمه الهام و تولیدات من باشد. یعنی باید معضل، مشکل، مصیبت یا موهبت و اتفاق خوبی وجود داشته باشد و من آن را ببینیم، تا آنچه که لازمه تولید اثر است ناخودآگاه در من متولد شود و من نیز آن را با استفاده از ابزار هنری خود در قالب اثر هنری تولید و ارائه کنم. به همین دلیل مشخص نیست کار بعدی من چه خواهد بود. خلاصه اینکه برای تولید اثر باید در لحظه نسبت به انجام آن تصمیم بگیرم؛ همانطور که پس از شیوع کرونا بسیاری خود را کنار کشیدند و من تصمیم گرفتم در آن مقطع اثری را راجع به کرونا بخوانم و به این موضوع پرداختم.
هنرمند مهمترین ابزار یک جامعه است. میتوان گفت هنر، ابزاری برای رساندن جامعه از طوفان به ساحلی آرام است. لذا فکر می کنم هنرمندان در شرایط بحرانی باید وارد عمل شوند؛ هرچند کار در شرایط نامعمول و بحرانی دشوار است، بخصوص در بحرانهای اجتماعی
از اهمیت موسیقی در شرایط بحرانی بگویید. اینکه یک هنرمند تا چه حد باید نسبت به اتفاقات پیرامون خود واکنش نشان دهد و این موضوع تا چه حد برای شما اهمیت دارد؟
به نظرم یک هنرمند مهمترین ابزار یک جامعه است. میتوان گفت هنر، ابزاری برای رساندن جامعه از طوفان به ساحلی آرام است. لذا فکر میکنم هنرمندان در شرایط بحرانی باید وارد عمل شوند؛ هرچند کار در شرایط نامعمول و بحرانی دشوار است، بخصوص در بحرانهای اجتماعی. و اینکه مقوله تولید به خودی خود سخت و پیچیده است و در شرایط بحرانی دشواتر، تا آنجا که هنرمندانی برای تولید و ارائه به سراغ مسائل اجتماعی میروند، اما معمولا نمیتوانند از این ماجرا موفق بیرون آیند. به هرجهت تصورم این است که هنرمندان باید در مواقع بحرانی وارد عمل شوند و خودشان را محک بزنند، زیرا وظیفه اصلی هنرمند نسبت به جامعه نیز، همین است.
در این ایام کرونایی به چه فعالیتهایی مشغول هستید و آیا آثار جدیدی را در دست تولید ندارید؟
اتفاقا در این روزهای کرونایی خیلی پررنگتر و جدیتر از گذشتهها حرکت میکنیم و در حال کشف افراد با استعداد (در زمینه ترانهسرایی، ملودیسازی، تنظیم و بخشهای دیگر تولید) برای پروژههای بعدیمان هستیم، تا مسیر پیشرو را نه به تنهایی، بلکه با بهره بردن از دوستان مستعد و هنرمندی که پیدا خواهیم کرد، ادامه دهیم. این رویه برایمان به شدت جدی است و انشالله به زودی اخبار خوبی در این زمینه خواهید شنید.