بادداشتی از محمدرضا زنگنه؛
مخاطب حوزه هنری کیست؟
محمدرضا زنگنه (کارشناس علوم ارتباطات) در یادداشتی به کاهش مخاطبات حوزه هنری طی سالهای گذشته پرداخته و از ضرورتی سخن گفته که فضای فرهنگی و هنری جامعه بیش از گذشته و حتی به مثابه روزهای ابتدایی انقلاب به آن نیازمند است.
در معرفی و ارائه مانیفست حوزه هنری در بدو ایجاد و احداث، مکرر با این نکته در قول موسسان و پیشکسوتان حوزه مواجه بوده و هستیم که این نهاد انقلابی در سال های ابتدایی پیروزی انقلاب، بنا به ضرورتِ همراهی هنرمندان انقلابی با نهضت اسلامی مردم ایران، هویت یافت و از جمله مهمترین سیاست و راهبرد آن تولید آثار حول آرمانها و مضامین انقلابی بود. البته شواهد موجود از عملکرد حوزه هنری در دهه اول انقلاب تا حدود زیادی این اظهارات را تأیید میکند؛ انتشار پوسترهای طراحی شده توسط هنرمندان آن زمان و چاپ و توزیع گسترده در راهپیماییها و تجمعات مردمی، تولید ترانه و سرودهایی که بلافاصله بعد از انتشار و پخش از رادیو و تلویزیون، عموم مردم ایران نسبت به آنها اقبال نشان میدادند و آنها را زمزمه میکردند، اشعاری که بعضا به عنوان شعار و پلاکاردنوشته در راهپیماییها مورد استفاده قرار میگرفت، آثار نقاشی و گرافیک هنرمندان انقلابی که دستمایه بسیاری از طراحان و صفحهآراهای کتب و نشریات بود و بر روی دیوارها و بیلبردهای تبلیغات شهری نقش میبست و بسیاری دیگر از نمونههایی از این دست در عرصه سینما و نمایش، موسیقی، شعر و رمان، هنرهایتجسمی، که جا دارد محققان روابط عمومی و علوم اجتماعی، این آثار و شرایط ارائه آنها را مورد کنکاش و بررسی قرار دهند و دلایل گرایش انبوه مخاطب به آنها را تحلیل نمایند. مخاطبانی که نه الزاما از قشر فرهیخته و خاص جامعه؛ بلکه مخاطبانی که عموم اقشار جامعه را شامل میشدند.
شاید این تحلیل به زعم برخی خوش نیاید؛ اما به نظر میرسد سیر میزان مخاطبان آثار و فعالیتهای حوزه هنری در طول سالهای اخیر رو به کاهش گذاشته و به استثناء برخی آثار و تولیدات معدود در حوزه ادبیات انقلاب و دفاع مقدس، در قیاسی کلی میتوان ادعا کرد که نتیجه نمودار عملکرد حوزه هنری از بُعد اقبال عمومی به آثار و فعالیتها، شیب نزولی از دهه دوم تا دهه چهارم را نشان میدهد.
قلم فرسایی در ارائه این وضعیت، البته توضیح واضحات است و آنچه مهم است، دلایل وقوع و درافتادن به چنین وضعیتی است. فرضیههای مختلفی از سوی مسئولان برای توجیه چرایی این افت قابل تصور است، از جمله اینکه به مرور و با فاصله گرفتن از سالهای ابتدایی انقلاب و بعد از آن، دفاع مقدس، آن شور و حال انقلابی در میان هنرمندان فروکش کرد و در نتیجه ماحصل آثار ایشان نیز از اقبال و اثرگذاری کمتری برخوردار شد. فرض دوم اینکه از دهه دوم به بعد با گسترش مراکز و نهادهای فرهنگی و هنری در کشور، شاهد افزایش تصاعدی و تنوع در تولید و عرضه آثار و برنامههای هنری در کشور بودیم و همین عامل مهم، سهم حوزه هنری را از جذب مخاطب کاهش داده است. تغییر ر اهبردها و رویکردهای حوزه هنری با جابهجایی مدیران آن، تبدیل حوزه هنری از نهادی متشکل از جمعی معدود از هنرمندانِ با انگیزه و انقلابی در سالهای ابتدایی تأسیس، به سازمانی عریض و طویل با نظام اداری و کثرت کارمندان و قلت هنرمندان، کاهش بودجه، فراگیری و توسعه فضای مجازی، عدم توجه به کادرسازی هنری و تربیت نسل تازهای از هنرمندان جوان و البته دلایل ریز و درشت دیگری که هریک درجای خود نیاز به بسط بحث و واکاوی دارند، ازجمله دلایل و فرضیاتی هستند که میخواهند پاسخی به افت شاخصهای کمی و کیفی این نهاد هنری انقلابی داشته باشند.
در این میان اما شاید یکی از مهمترین دلایل ضعف مشهود حوزه هنری در جذب مخاطب، نادیده گرفتن خود مخاطب باشد! متأسفانه پس از سالهای ابتدایی فعالیت حوزه هنری، آرام آرام شاهد فاصله گرفتن حوزه هنری از مخاطب عام بودیم. عموما در این سالها سیاستگذاری مدیران حوزه هنری معطوف به تولید آثار فاخر بوده و در عین حال برنامهریزی مشخص و مدونی برای مواجهه حداکثری مخاطب با آثار هنری در دستور کار ایشان نبوده و یا میتوان اینطور استنباط کرد که تلاش و توان حوزه هنری در این راه، به نتیجه مطلوب و موثر نرسیده است. گذشته از بخش تولید آثار ادبی و برخی محصولات انتشارات سوره مهر و دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری، به ندرت میتوان آثار یا فعالیتی را از این نهاد در دو- سه دهه اخیر برشمرد که مورد استقبال عمومی قرار گرفته باشد.
حالا مدیر جوان حوزه هنری در ابتدای پنجمین دهه از فعالیت حوزه هنری، در مسیری قرار گرفته که مطالبات مدیران بالادستی و توقع فعالان و دلسوزان فرهنگ و هنر، هنرمندان پیشکسوت و جوان متعهد و متعاقبا آحاد جامعه از او و سازمان و نهاد تحت مدیریتش، پیوند و آشتی دوباره مردم با تولیدات و محصولات فرهنگی و هنری حوزه هنری در سایه رشد و شکوفایی مجدد این مرکز انقلابی است. ضرورتی که فضای فرهنگی و هنری جامعه بیش از گذشته و حتی به مثابه روزهای ابتدایی انقلاب به آن نیازمند است.