خبرگزاری کار ایران

پژوهشگر هنر و بحران:

به‌سمت آینده اجتناب‌ناپذیری از هنر هُل داده شدیم/ ضعف مدیریت، از کارکرد هنر در بحران کاسته است

به‌سمت آینده اجتناب‌ناپذیری از هنر هُل داده شدیم/ ضعف مدیریت، از کارکرد هنر در بحران کاسته است
کد خبر : ۹۳۱۲۶۲

عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و پژوهشگر هنر و بحران درباره تاثیر کرونا بر هنر ایران می‌گوید: به سمت آینده ناگزیر و اجتناب‌ناپذیری از هنر، هُل داده شدیم و سعی کردیم سریع‌تر قدم‌هایی را به آن سمت برداریم. تغییر شکلی که در ارائه و عرضه آثار هنری ناشی در بحران کرونا پدید آمد و تجربیات جدیدی که رقم خورد، باعث می‌شود که به یک تقسیم‌بندی از دوران پیش از کرونا و پس از کرونا در هنر برسیم.

به گزارش خبرنگار ایلنا، بسیاری از کارشناسان بارها بر این نکته تاکید کرده‌اند که هنر باید به مثابه ابزاری کارآمد برای مواجهه با تبعات روحی و عاطفی بحران مورد توجه قرار بگیرد. اما کرونا و ابعاد فاجعه‌ای که در پیامدش تجربه کردیم، فهم جدیدی را برای ما رقم از کارکرد هنر در بحران رقم زد و تأکید دوباره‌ای بود بر اینکه هنر صرفاً یک کالای تزیینی نیست و می‌تواند در بحرانی مانند کرونا، نقشی مهمی ایفا کند؛ نقشی همچون کاهش اضطراب ناشی از جدا افتادگی انسان‌ها در عصر فاصله‌گذاری اجتماعی. «فرزانه فرشیدنیک» عضو هیات علمی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات است که سال‌ها به‌عنوان پژوهشگر هنر و بحران و در زمینه ارتباط میان هنر و بحران فعالیت کرده است.

فرشیدنیک در گفتگو با ایلنا، به موضوع دلالت‌های تسکینی فرهنگ و هنر در عصر فاصله‌گذاری اجتماعی پرداخته و به سوالاتی درباره کارکرد هنر در بحران پاسخ داده است. مشروح این گفتگو را می‌توانید در ادامه بخوانید:

در بحران‌ها، معمولا هنر و هنرمند کارکردهای تسکینی داشته‌اند، اما کرونا و ابعاد فاجعه‌آمیزی که داشت، باعث شد تا به فهم جدیدی از هنر و مسئولیت‌های اجتماعی هنر برسیم. نقش هنر در چنین بحرانی و جایگاهش در کاهش اضطراب ناشی از جدا افتادگی انسان‌ها، چه می‌تواند باشد؟

معمولا هنر کالایی لوکس و تفننی دیده می‌شود و خیلی دیرتر به بحران پاسخ می‌دهد. شاید تازه پس از بحران ببینیم به آن حادثه‌ای که اتفاق افتاده، پاسخ می‌دهد. در حالی که نقش هنر و هنرمند به‌زعم من باید هم‌راستا و هم‌زمان با سایر امدادگران اجتماعی در نظر گرفته شود؛ یعنی همانطور که پرسنل امداد و درمان مثل پرستاران، آتش‌نشان‌ها و بقیه دادیارها در همان ابتدای بحران شروع به کار و نجات مردم می‌کنند، هنر هم باید به‌عنوان یک ناجی اجتماعی در بحبوحه بحران وارد میدان و در همین حد مهم دیده شود. اما متأسفانه محصولات فرهنگی و هنری در بحبوحه بحران‌ها از حوزه اهمیت و ضرورت خارج می‌شوند و به آن فقط به چشم یکی از کارکردهای هنر یعنی کارکرد درمانی‌اش نگاه می‌شود؛ آن هم بعد از بحران.

به‌سمت آینده اجتناب‌ناپذیری از هنر هُل داده شدیم/ ضعف مدیریت، از کارکرد هنر در بحران کاسته است

مسابقه مجازی نقاشی کودکان- گالری گلستان

به‌نظر می‌رسد بخشی از جامعه هنری هم تا اندازه‌ای این نگاه را دارد که در بحران، نمی‌تواند کارکردی فوری داشته باشد. کارکردهایی که بتواند هنر را در بحران از حالت تزئینی‌اش خارج کند چیست؟

متاسفانه در ایران تا به حال اینقدر دقیق به این مساله نگاه نشده؛ هنرمندان هم چنین نقش و جایگاهی برای خود قائل نیستند و کارکرد محصول‌شان را آنچنان که باید جدی نگرفته‌اند. درحالی‌که در کشورهای دیگر و در مورد بحران‌های دیگر، جایگاه هنر در مواجه با بحران بسیار بیشتر از ایران دیده شده است، چون مطالعه اصلی مسائل گذشته، طرحی پژوهشی در زمینه مواجه هنر با بحران و پس از بحران است. در ایران نقش هنر و هنرمند به همین حد بسنده و محدود شده که به‌طور مثال، تعدادی از سلبریتی‌های عمدتا سینمایی بروند به مراکز آسیب‌دیده، پولی جمع کنند یا خیریه‌ای تشکیل دهند، یا معاونت‌ فرهنگی شهرداری‌ها و کانون پرورش فکری در مناطق آسیب‌دیده از سیل و زلزله اقدام به نمایش فیلم کنند. در حالی که هنر نقش و کارکردهای متفاوت، متاثر و متنوعی دارد و در مواجه با بحران نقش آن می‌تواند دیده شود؛ چه در مرحله پیش از بحران، چه در خلال بحران و چه پس از آن. کارکردهای مختلفی هم دارد؛ از جمله کارکرد آموزشی، کارکرد تسکینی، کارکرد درمانی و کارکرد افزایش روحیه جمعی و نشاط‌آفرینی. بنابراین جا دارد که در کشور ما این موضوع دیده شود.

در مورد بحران کرونا هم چنین کارکردهایی را می‌توان متصور شد؟

در مورد کرونا، همه ما در حال تجربه یک وضعیت جدید هستیم؛ حتی تجربیاتی که قبلا کشورهای دیگر در مورد نحوه استفاده از هنر در بحران داشتند، دیگر به کار نمی‌آید. چون این بحران شرایط ویژه‌ای دارد که از مهم‌ترین آن‌ها، فاصله‌گذاری اجتماعی است. بنابراین نیازمند جواب جدیدی هستیم؛ از همان آغاز شیوع کرونا، هنرمندان کشورهای مختلف دست به تجربیات جدیدی زدند که به نحو جالبی در این زمینه هنرمندان ایرانی هم تقریبا پا به پای هنرمندان کشورهای دیگر، تجربیات مشابهی را رقم زدند.

به‌سمت آینده اجتناب‌ناپذیری از هنر هُل داده شدیم/ ضعف مدیریت، از کارکرد هنر در بحران کاسته است

آثار ابراهیم حقیقی- گالری گلستان

منظورتان همان کاری بود که هنرمندان رشته‌های مختلف در فضای مجازی شکل دادند؟

دقیقا. انواع و اقسام فعالیت‌هایی که در فضای مجازی صورت گرفت؛ یعنی ارائه آثار تقریبا تمام هنرها؛ اعم از موسیقی، تئاتر، سینما و هنرهای تجسمی مانند نقاشی و خطاطی. فاصله‌گذاری اجتماعی و لزوم فاصله گرفتن فیزیکی آدم‌ها از هم، شرایطی را ایجاد کرد تا شیوه‌های گذشته که مورد آزمایش و تجربه قرار گرفته بود، به هیچ وجه قابل استفاده نباشد؛ از همان روزهای نخست آغاز بحران، مردم از هم فاصله گرفتند و قرنطینه شکل گرفت. بنابراین تمامی رویدادها، مکان‌ها و عرصه‌های هنری مثل سینماها و سالن‌های تئاتر بسته شدند. تجربیات پیشینی ایران و دیگر کشورها برای استفاده از هنر در مواجه با بحران، برنامه‌های گروهی مانند موسیقی، تئاتردرمانی و حتی نقاشی‌درمانی بود که ویژگی همه آنها، خصلت گروهی افراد در یک مجموعه است. طبیعتا بعد از اجرای فاصله‌گذاری، دیگر امکان اجرای آن‌ها نبود. در نتیجه، فضای مجازی شد بستر اصلی ارائه این آثار و هنرمندان خیلی زود و خیلی بهتر از مواجه با بحران‌های دیگر، توانستند قابلیت‌های این فضا را کشف کنند و به نحو خوبی از آن استفاده کنند. ارکسترهای مختلف شروع به ارائه اثر در فضای مجازی کردند، موزه‌ها آثارشان را به‌طور رایگان در اختیار مردم قرار داده و حتی امکانات و قابلیت‌های جدیدی را هم اضافه کردند. در فضای مجازی، تجربیات جدید و تلفیق چند هنر هم رقم خورد. نتیجه پژوهش‌های متعدد نشان می‌دهد که دوران قرنطینه باعث رشد مشکلات روحی و روانی جامعه و حتی آمار خشونت خانگی شد؛ آمارهای این‌چنینی باعث می‌شود کارکرد تسکینی هنر بسیار پررنگ شود که چطور حضور هنر در زندگی روزمره افراد می‌تواند باعث تسکین،‌ آرامش و جلوگیری از آثار اضطراب، تنش و استرس ناشی از این بحران در آنها شود.

هرچند هنوز خود بیماری و تبعات کرونا سر جای خود باقی است؛ اما با پشت سر گذاشتن قرنطینه در جهان و شرایط استثنایی مشترک جهانی، فکر می‌کنید آنچه را که در کارکرد جدید هنر و تغییر شکل‌اش در همه جهان و حتی ایران تجربه کردیم، در آینده ادامه پیدا می‌کند؟ یا در اندازه یک شرایط استثنایی باقی می‌ماند؟

قطعا باقی می‌ماند؛ ضمن اینکه چنین تجربه‌های جدیدی در بحران کرونا، فقط به هنر محدود نشد. فضاهای آموزشی و حوزه‌های دیگر هم در دوره قرنطینه دست به تجربیات جدید زدند. در مورد هنر، شیوه‌های جدید عرضه و حتی تولید آثار هنری در فضای مجازی که پیش‌تر قابلیتش وجود داشت، ولی نیازش حس نشده بود، در این دوران تجربه شد. انگار به سمت آینده ناگزیر و اجتناب‌ناپذیری از هنر، هُل داده شدیم و سعی کردیم سریع‌تر قدم‌هایی را به آن سمت برداریم. بنابراین معتقدم، این آثار تا حد زیادی ماندگار خواهد بود؛ تغییر شکلی که در ارائه و عرضه آثار هنری ناشی در بحران کرونا پدید آمد و تجربیات جدیدی که رقم خورد، باعث می‌شود که به یک تقسیم‌بندی از دوران پیش از کرونا و پس از کرونا در هنر برسیم. کما این‌که این تقسیم‌بندی را در زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی و... هم می‌توان قائل شد. تجربیات دوران کرونا و اجبارهایش، در پساکرونا، دیگر به شکل سابق برنمی‌گردد و اتفاقا فکر می‌کنم بهتر است که ما از این تجربه جدید به خوبی استفاده کنیم. کشف قابلیت‌های فضای مجازی، امکان ارائه عرضه آثار به شکل غیرفیزیکی و از راه دور که می‌تواند در بالابردن ذائقه مخاطب عام تاثیر داشته باشد، از تجربیات موثر کروناست. در این دوران موزه‌ها آثارشان را به شکل رایگان در اختیار مردم گذاشتند و مردم عادی که حتی تصور نمی‌کردند زمانی بتوانند به این راحتی به تماشای آثار شاخص موزه‌های جهان دسترسی پیدا کنند توانستند مجموعه‌هایی را که از آنها به‌عنوان «آثار فاخر» تعبیر می‌شود، در خانه‌هایشان ببینند. چنین اتفاقی، نه‌تنها در درازمدت بر ذائقه مخاطب تاثیر مثبت دارد، که ماندگار هم خواهد بود؛ بهتر است که ما هم تلاش‌مان را بکنیم که چنین تجربیاتی هدر نرود و مستمر شود. در ایران هم ما پیش از این، تجربه اکران آنلاین را در این حد نداشتیم؛ درحالی‌که سال‌هاست کمپانی‌های جهان از این پلتفرم استفاده می‌کنند. اکران آنلاین فیلم‌های سینمایی در ایران، با وجود مشکلاتی که سر راهش وجود داشت، اقدامی ارزشمند بود؛ دست‌کم این تجربه باعث شد ضعف‌هایی که در زیرساخت‌ها داریم، به ما گوشزد و یادآوری شود. یا در زمینه تئاتر، قبل از این نمی‌شد اکران آنلاین را متصور شد؛ درحالی‌که تجربیات خوبی در این زمینه در دوره کرونا شکل گرفت. بنابراین معتقدم، تجربه‌هایی در زمینه سینما، تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی در این ماه‌ها رقم خورد که هنرهای مختلف از آن در آینده هم لاجرم استفاده خواهند کرد.

به‌سمت آینده اجتناب‌ناپذیری از هنر هُل داده شدیم/ ضعف مدیریت، از کارکرد هنر در بحران کاسته است

موزه گتی

برخی از متخصصان معتقدند، میزان مشارکت ایرانی‌ها در هنرهای جمعی نسبت به دیگر کشورها پایین است. عدم مشارکتی که می‌تواند نشات گرفته از ترس، خجالت، عادت‌های ذهنی یا عوامل دیگر باشد. تصور می‌کنید ارائه هنر در فضای مجازی با توجه به این‌که آدم‌ها با آی‌دی‌هایشان آن‌جا هستند و طبیعتا مقداری احساس راحتی بیشتری می‌کنند، با مشارکت بیشتری از سوی مخاطب روبه‌رو می‌شود؟ یا چنین تجربه‌ای باعث می‌شود که مخاطب عادت کند که در فضای حقیقی هم مشارکتش را بالاتر ببرد؟

احتمالش هست، ولی در مورد جواب قطعی به این سوال، باید تا پایان دوره کرونا صبر کرد. اما شاید بشود پیش‌بینی کرد به دلیل این‌که افراد در فضای مجازی خیلی راحت‌تر نظرات‌شان را می‌گویند، مشارکت‌شان هم بیشتر شود. آن‌هم نه فقط در ایران، در کشورهای دیگر هم در فضای مجازی آدم‌ها بسیار راحت‌تر و بدون ترس‌ها و نگرانی از جایگاه اجتماعی‌شان، حضور پیدا می‌کنند. این خاصیت فضای مجازی می‌تواند باعث شود که شاهد مشارکت بالاتر افراد و تعامل‌شان با هنر باشیم. از سویی، ممکن است بخشی از جوان‌ها و نوجوان‌ها تصور کنند در حالت عادی تئاتر مدیوم مورد علاقه‌شان نیست، اما در فضای مجازی به دلیل اینکه راحت‌تر در دسترس‌شان قرار دارد، بتوانند برای برای اولین بار تئاتری را مشاهده کنند؛ به‌خصوص که در ایران تئاتر عموما به‌عنوان هنری نخبه‌گرا معرفی شده و مخاطبان خاصی دارد. اما وقتی کاملا در دسترس عمومی قرار می‌گیرد و هر کسی در خانه‌اش هم بتواند با آن ارتباط برقرار کند، دست‌کم موجب آشنایی آدم‌هایی بیشتری با این هنر می‌شود. معتقدم قطعا این اتفاق، ذائقه مخاطب را در اینده تغییر می‌دهد، اما در مورد نحوه تعامل مخاطب با هنر باید منتظر پویشی دقیق ماند.

موزه گِتی (Getty) که یکی از موزه‌های شناخته‌شده دنیاست و آثار فاخری را هم نمایش می‌دهد، در ماه‌های اخیر، یکی از جالب‌ترین تجربیات را در مورد تعامل با مخاطب رقم زد؛ به این ترتیب که آثار فاخری را در صفحه اینستاگرامش به نمایش گذاشت و از مردم خواست که با هر وسیله‌ای که جلوی دست‌شان است، آن اثر را شبیه‌سازی کنند. مثلا اثر کلاسیک بسیار شناخته‌شده‌ای را از یک هنرمند مشهور به نمایش گذاشت و از مخاطبانش خواست آن را بسازند. اصلا کارکرد زیباشناختی اثری که مردم خلق می‌کنند، مدنظرشان نبود، بلکه می‌خواستند مردم را به چالش بکشند و دعوت کنند به مشارکت؛ یعنی دقیقا همین کلمه‌ای که شما بر آن تاکید کردید. نتیجه‌اش هم این شد که مردم با حوله یا دستمال کاغذی یا هر وسیله ساده دیگری سعی کرده بودند آن اثر را شبیه‌سازی کنند و عکس‌اش در صفحه اینستاگرام موزه گتی به نمایش گذاشته شد. چنین کاری نه تنها در تغییر نوع تعامل مخاطب با اثر هنری تاثیر دارد، بلکه کارکردهای نشاط‌آفرینی و افزایش روحیه جمعی هم داشت. فرض کنید وقتی یک خانواده به شکل جمعی چند ساعت را صرف بازسازی یا شبیه‌سازی این اثر می‌کند، چه میزان از خنده و هیجان و شادی همراهش ایجاد می‌شود. ضمن اینکه نگاه‌کردن به یک اثر هنری ارزشمند، تاثیر آرام‌بخش و تسکینی هم دارد. نکته مهم‌تر اینکه، مخاطب عامی که اغلب در این موزه‌ها دیده نشده و اهمیتی برای چنین هنری قائل نبوده، با این شرایط از حاشیه به متن آمد. همین یک مثال به تنهایی، نشان می‌دهد که بحران کرونا نوع تعامل و برخورد مخاطب را با هنرمندان یا مراکز عرضه آثار هنری تغییر داده است.

به‌سمت آینده اجتناب‌ناپذیری از هنر هُل داده شدیم/ ضعف مدیریت، از کارکرد هنر در بحران کاسته است

موزه گتی

در ایران هم اتفاق‌های مشابهی از آنچه در موزه گتی مثال زدید رخ داد، اما نتیجه‌اش مانند آن نبود...

در ایران این تجربه بسیار ضعیف رخ داد ولی به هر حال همان هم قابل تقدیر است. به‌طور مثال، خانم لیلی گلستان برای گالری گلستان مسابقه نقاشی با موضوع کرونا برای کودکان برگزار کرد. خانم گلستان با این کار، به مخاطب معمولی که شاید در حالت عادی خجالت می‌کشد به گالری برود، یا بچه‌هایی که عموما حضورشان در گالری‌های هنری به رسمیت شناخته نمی‌شود، در همان جایی جایگاه داد که آثار هنرمندان بزرگ نمایش داده و به فروش گذاشته می‌شود. حالا این کار چطور نوع تعامل افراد را با هنر عوض می‌کند؟ به دو شکل؛ اول این‌که مخاطب عادی این شهامت و این جسارت را پیدا می‌کند که وارد چنین عرصه‌ای شود و دوم این‌که کودکان دیده شدند. اما نکته‌ای که باید به آن اشاره کنم این بود که خانم لیلی گلستان گله کرده بود که چرا پدرها و مادرها در نقاشی‌کشیدن بچه‌ها دخالت کرده‌اند و این مسابقه فقط مخصوص بچه‌ها بود. یا این‌که موضوع مسابقه فقط کرونا بود اما بعضی از نقاشی‌ها جنبه‌های وحشتناک بیماری مثل تخت بیمارستان را به تصویر کشیده‌اند. من اگر به خانم گلستان عزیز دسترسی داشتم، دوست داشتم این را بگویم که اتفاقا از این چیزها گله نکنید، مسابقه را عوض کنید؛ جامعه شرکت کننده‌ها را بازتر کنید. اگر اینقدر موضوع جالب بوده که پدرها و مادرها را هم درگیر کرده که بیایند در این مسابقه شرکت کنند، به‌جای به کار بردن واژه تقلب، بگویید خانواده‌ها هم نقاشی‌هایی را با موضوع آزاد ارائه دهند. چون خود آن فرایند خلق اثر هنری، فارغ از ارزش‌های زیبایی شناختی‌اش؛ کارکرد تسکینی، نشاط‌آفرینی و درمانی دارد. همانطور که موزه گیتی قشنگ‌ترین، مرفه‌‌ترین و فرح‌بخش‌ترین آثارش را به نمایش گذاشته و گفته بود از هر سنی که هستید، در آفرینش آن مشارکت کنید. نقاشی‌کشیدن فرایندی است که چه بزرگسال و چه کودک، هر دو را به یک اندازه می‌تواند خوشحال کند و خوب بود اگر چنین کاری از طرف گالری‌ها به شکل گسترده‌ای تجربه می‌شد؛ هرچند که هنوز هم زمانش هست که این کار انجام شود و اینطور می‌شود به آینده‌سازی‌اش هم امیدوارتر بود.

ایران تاکنون بحران‌های زیادی را پشت سر گذاشته، اما کرونا تجربه کاملا منحصربه‌فردی محسوب می‌شود؛ فکر می‌کنید این تجربه می‌تواند زمینه‌ساز شود که هنرمندان و جامعه هنری ما برای رویارویی با شکل‌های دیگری از بحران، حتی در مقیاس کوچک‌تر از کرونا، آماده‌تر باشند؟

امیدوارم؛ ولی بخش عمده‌ای از این موضوع دست هنرمندان نیست بلکه به بخش مدیریتی مربوط می‌شود. هنرمندان همیشه به‌نوعی اعلام آمادگی کرده‌اند، اما ضعف عمده به بخش مدیریت بحران برمی‌گردد. اگر بخواهیم هنر چنین کارکردی در بحران داشته باشد، باید مدیران ما به این باور برسند که هنر به‌عنوان یک ابزار با ضریب نفوذ بالا و تاثیرگذاری بسیار موثر بین مردم، نقش کارآمدی در کاهش آسیب‌های ناشی از بحران دارد. اما متاسفانه این پتانسیل ویژه تا امروز، کمتر دیده شده است. پروژه‌های هنرمحوری که به منظور کاهش آسیب‌های ناشی از بحران‌های طبیعی صورت می‌گیرد، قطعا نیازمند برنامه‌ریزی و هدایت درست است تا نتایج مطلوب داشته باشد. مادامی که برنامه‌ریزی درستی برایش نباشد، نحوه مواجه ما و نحوه مواجه هنر با بحران در کشورمان می‌شود همین تجربیات محدودی که تا به حال رقم زده‌ایم. هنرمندان ما تاکنون در هر بحرانی برای کمک به کاهش آسیب، اعلام آمادگی کرده‌اند، اما این خواست همگانی، نیاز به مدیریت درست دارد تا این ظرفیت بزرگ هدایت شده و بتواند به نتیجه مطلوب برسد.

گفتگو: سبا حیدرخانی

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز