لاله اسکندری در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد؛
پرداخت پوراحمد به شخصیت مادر متفاوت از کلیشههاست/ چرا در مقابل تصویر شدن واقعیات گارد میگیریم؟
بازیگر فیلم «تیغ و ترمه» میگوید: خودمان خیلی از چیزها را میدانیم ولی وقتی همانها به تصویر کشیده میشود، نسبت به آن گارد میگیریم. شبیه شخصیت مادری که در فیلم «تیغ و ترمه» نشان داده میشود، در جامعه ما فراوان است. بنابراین به جای نقد اینکه چرا چنین شخصیتی در فیلم تصویر شده، این موضوع را بررسی کنیم که چه اتفاقی رخ داده که جامعه ما به این سمت رفته است.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فیلم «تیغ و ترمه» به کارگردانی کیومرث پوراحمد و تهیهکنندگی علی قائم مقامی از ساعت ۲۰ دوشنبه ۵ خرداد ماه اکران آنلاین خود را آغاز کرد. این فیلم که اولین نمایش خود را در جشنواره فجر دو سال قبل تجربه کرد، در ابتدا قرار بود زمستان سال گذشته اکران شود اما سازندگان فیلم یک روز مانده به اکران به دلیل شرایط بد و غیرمنطقی نمایش فیلمها به اعتراض از اکران فیلمشان جلوگیری کردند.
دیبا زاهدی، پژمان بازغی، لاله اسکندری، مهران رجبی، هومن برقنورد و کوروش سلیمانی ازجمله بازیگرانی هستند که در این فیلم سینمایی به ایفای نقش پرداختند. به بهانه اکران آنلاین این فیلم با لاله اسکندری به گفتگو پرداختیم.
این روزها صحبتهای زیادی در باب موافقت یا مخالفت با اکران آنلاین مطرح میشود اما کمتر دیدیم که نظر بازیگران را در این باره جویا شوند. به هر ترتیب همه بازیگران علاقمند به دیده شدن در پرده نقرهای سینما هستند و اکنون در شرایطی قرار داریم که بقای سینما وابسته به اکران آنلاین شده است. به عنوان یک بازیگر موافق اکران آنلاین هستید؟
واقعیت اینکه از زمستان سال گذشته اتفاقی همچون کرونا سبب شکل تازهای در جهان شده است. به نوعی خیلی از مواردی که شاید ما آدمها هیچگاه فکر آن را نمیکردیم، در این چند وقت تجربه کردیم. مبحث نمایش آنلاین فیلمها نیز پیش از این مطرح بود ولی به هر ترتیب بیشتر شامل کارهایی میشد که یا برای همان مدیوم ساخته شده بودند یا اینکه بعد از اکران در سینما به این صورت در معرض نمایش عموم گذاشته میشدند.
این مدل از نمایش فیلم، شخصا برای من بازیگر قابل مقایسه با شور و حالی که اکران در سینما دارد نیست. به هر حال در سینما محفلی شکل میگیرد و آدمها همراه هم فیلمها را میبینند و نقد میکنند و شما هم با مخاطب خود چشم در چشم هستید و همراه هم در یک فضا فیلم را میبینید. به نظرم این موضوع طبیعتا حس و حال دیگری دارد ولی اتفاقی است که رخ داده. بنابراین با توجه به شرایطی که امسال سینمای ایران و جهان درگیر آن شده، طبیعتا بسیاری از فیلمها باید در نوبت اکران منتظر بمانند و چه بسا در این شرایط تا مدتها نوبت به اکران فیلم «تیغ و ترمه» نرسد. چراکه این اثر از آن جنس فیلمهایی نیست که برای آن لفظ بفروش را به کار ببریم. به این ترتیب پس از عادی شدن شرایط هم در الویتهای اکران قرار نخواهد گرفت.
شخصا فکر میکنم اکران آنلاین فرصتی است برای دیده شدن کار شما توسط مخاطبان. اما به هر حال ایدهآلترین حالت ممکن برای من بازیگر این بود که فیلم ابتدا در سینماها اکران شود و سپس به نمایش آنلاین میرسید. البته به اکران آنلاین فیلم «تیغ و ترمه» در زمان کنونی خوشبین هستم و فکر میکنم در همین روزهایی که با کرونا درگیر هستیم و فرصت خانهنشینی برای جهان پیش آمده، آدمها میتوانند در خانه با تمرکز بیشتری به علاقههایشان بپردازند. از آنجایی که سینما یکی از جذابترین هنرها برای مردم جهان است، فکر میکنم اتفاقا مسئله کرونا از جهتی یک خوبی داشت که شما بتوانید در کنار خانواده بنشینید و فیلمهایی را که سالها قصد دیدنش را داشتید را ببینید. این موضوع اتفاق مهم و خوبی است که میتواند فصل تازهای در دیده شدن فیلمهای جهان باشد. کما اینکه چند خبر خواندم که حتی اسکار هم امکان شرکت دادن فیلمهایی را که به شکل آنلاین نمایش داده شدند را فراهم کرده است. همه این موارد نشان از جریان تازهای است. به نوعی درست بوده که اتفاقات تلخ پیش آمده و شرایط سختی را ایجاد کرده اما به هر حال فصلهای تازهای را هم در تولید و نمایش کارها به وجود آورده است. ما شروع یک کار هستیم و امیدوارم فیلمهایی که برای دیده شدن در این روش پیش قدم شدند بتوانند موفقیتی را کسب کنند و اصولا یک فصل جدیدی در نمایش فیلمها باز شود.
داستان فیلم «تیغ و ترمه» با نماد و نشانههای بسیاری روایت شده و بیشتر به سمت ادبیات میل میکند. به عنوان بازیگر در مواجهه با این فرم با چه چالشهایی برای ایفای نقش خود مواجه بودید؟
در قدم اول وقتی پیشنهاد این نقش به من شد، دو موضوع برایم خیلی جذاب بود. اول حضور کیومرث پوراحمد به عنوان کارگردانی که از کودکی با آثارشان خاطرات شیرینی داشتم و دوم، تجربه ایفای نقشی متفاوت بود که در «تیغ و ترمه» باید آن را بازی میکردم. شاید تا به امروز کسی این جسارت را نداشت که همچین نقش و فرصتی را به من بدهد. تبعا با همراه شدن این دو مورد بلافاصله این همکاری را پذیرفتم. البته باید بگویم که بازی در این نقش سختیهای بسیاری داشت، چراکه از کارهایی که تاکنون انجام داده بودم خیلی دور بود. ولی همین دور بودن نقش از کارهای گذشته، چالش و علاقه بیشتری را برای ایفای آن ایجاد میکرد.
چیزی که در این فیلم برایم جذاب بود، این بود که کسی که سریال «قصههای مجید» را ساخته که شخصیتی همچون بیبی در آن معرفی میشود، به اثری رسیده که پرداخت متفاوتی به شخصیت زن دارد. چراکه شخصیت بیبی برای ما سمبل نوستالژیکی از مادربزرگهایی است که نسل من آن را تجربه کرده و همیشه در ذهن و داستانهای ما آن مدل، سمبل یک زن ایرانی بوده است. شخصیت لیلی که مادر قصه «تیغ و ترمه» است، یک شخصیت کاملا متفاوت است. در واقع یکی از بیشترین انتقادهایی هم که در جشنواره به آقای پوراحمد شد، این بود که چطور کسی که خالق آثاری همچون «قصههای مجید» و «خواهران غریب» است، حال مادر را به این صورت در فیلم خود تصویر میکند. به هر ترتیب ما زندگی با مادرهایی همچون بیبی قصههای مجید را تجربه کردیم ولی واقعیت این است که مادرهایی از جنس لیلی هم در جامعه امروز ما کم نیستند. اما همیشه راجع به این آدمها سکوت کردیم و ترجیح دادیم که آن تصویر نوستالژیک از زن و مادر ایرانی را نشکنیم. به نوعی همیشه از مادر قداستی تصویر کنیم که مثل همان فیلمها باشد. شاید اگر هر کدام از ما دور و اطراف خود را نگاه کنیم، مشابه شخصیت لیلی که در فیلم «تیغ و ترمه» تصویر میشود را بینیم. به نوعی در جامعه مادی و ماشینی امروز ما از این جنس مادرها کم نیستند.
با وجود نقدها به تصویرسازی از شخصیت مادر در این فیلم، لیلی در پایان قصه به گونهای عمل میکند که کمی از سیاهی این شخصیت کم میکند اما برخی نسبت به باورپذیر بودن این عمل از سوی او انتقادهایی را وارد میدانستند
اگر از نقطه دیگری به شخصیت لیلی نگاه کنیم به این میرسیم که شاید او هم تفکر دیگری داشته و دنبال تجربه کردن در زندگی بوده و دلش نمیخواسته عمرش را تلف کند. حتی تا پایان فیلم هم ما نمیفهمیم که این نگاهی که دختر به مادرش دارد، چقدر واقعی است. اما چیزی که قطعی است این بوده که لیلی با مادر ایرانی که پیش از این در بسیاری از آثار تصویر شده و به کلیشه نزدیک بوده، متفاوت است. در واقع به همین دلیل نقش سختی بود. چون باید به گونهای بازی میشد که اغراق نداشته باشد.
علاوه بر این باتوجه به نقشهایی که پیش از این بازی کرده بودم، تماشاگر از من ذهنیت دیگری داشت و این شرایط سختی را برایم ایجاد میکرد. همچنین ما در این کار با فشردگی زیادی مواجه بودیم و کل جلسات فیلمبرداری سی و اندی روز بود و خیلی فرصت خطا نداشتیم. بنابراین برای ایفای نقش باید از نهایت تجربه خود و آقای پوراحمد استفاده میکردیم. اگر زمان بیشتری برای پرداخت داشتیم، شاید جزئیات بیشتری که مد نظر من بود نیز نمایان میشد و اتفاقات بهتری رخ میداد. در نهایت نیز باید بگویم باتوجه به تغییرات صورت گرفته در نسخه نهایی فیلم تکلیف شخصیتهای اصلی که در نمایش اول زیاد روشن نبود نیز آشکار شده و اتفاق خوبی را شاهدیم.
باتوجه به نقشهایی که پیش از این بازی کرده بودید، آیا بازی در این نقش که به نوعی شخصیت نزدیک به سیاهی است، ریسک به شمار نمیآمد؟ از اینکه بازی در این نقش در زندگی کاری شما تاثیر منفی بگذارد، ترسی نداشتید؟
از نظر من لیلی شخصیت سیاهی نبوده و خاکستری است و شاید بتوان گفت به زن امروز جامعه ما نزدیکتر است. البته شخصا آن را تایید نمیکنم و قصدم نیست که بگویم این تصویر واقعی زن ایرانی است. در واقع میگویم آن تصویری که ما از مادر ایرانی دیدیم در جامعه امروز که در آن زندگی میکنیم، نیست. به هر حال میزان طلاق، نوع معاشرتها و اتفاقات امروز جامعه نشان میدهد که آدمهایی از این دست در زندگی ما کم نیستند.
خودمان خیلی از چیزها را میدانیم ولی وقتی همانها به تصویر کشیده میشود، نسبت به آن گارد میگیریم. در حالی که باید این موضوع را بررسی کنیم که چه اتفاقی رخ داده که جامعه ما به این سمت رفته است. وقتی کسی مثل کیومرث پوراحمد که کارنامه مشخصی دارد، جسارت به خرج داده و در دهه هفتاد زندگیاش دست روی همچین موضوعی میگذارد، در واقع بر مبنای دیدههای خود عمل کرده است. به نوعی جسارت ایشان هم قابل تحسین است که نمیخواهد تجربههای موفق قبلی خود را تکرار کند و به سراغ تجربه فرم تازهای رفته است.
درباره اینکه چرا خودم به سراغ تجربه نقش تازهای رفتم نیز باید بگویم که من هم همچون هر بازیگری علاقمند به تجربه نقشهای تازهای هستم. در طول ۲۰ سال فعالیت حرفهای که در سینما و تلویزیون داشتم، در نزدیک به ۵۰ فیلم به ایفای نقش پرداختم که خیلی از آنها کارهای موفقی بوده و هنوز دیده میشود. به عنوان مثال در سریال «خاک سرخ» و فیلم «این زن حرف نمیزند» که تقریبا از آنها ۲۰ سال میگذرد، ایفای نقشهایی را برعهده داشتم که زنهای فداکار و با گذشتی بودند. به هر حال آن زنها در آن زمان بودند و فیزیک و چهره من هم به آن نقشها میخورد. خوشبختانه این آثار در زمان اکران نیز با استقبال مردم مواجه شد و تبعا تا مدتهای طولانی آدمها در همان حوزه به دنبال من میآمدند. ولی از یک جایی به بعد من هم دلم میخواست که این تصویر را تغییر دهم.
بر همین اساس هم در طول این سالها بازی در نقشهای منفی را هم تجربه کردم، ولی به هر حال تماشاگر من را با نقشهای مثبت دیده و آنها را دوست دارد. بنابراین دلش میخواهد که من را آن شکلی ببیند. ولی من هم دلم میخواهد که به پرونده کاریام نقشهای بیشتری را اضافه کنم.
بدترین حالت در تجربه نقشهای تازه این بوده که به عنوان یک بازیگر در بازی یک نقش موفق عمل نمیکنید، در اینصورت هم شما باز سابقه و رزومه خود را دارید. مثل هر آدم دیگری درباره شما هم میتوانند بگویند که از ۵۰ کاری که انجام داد، چند کار ضعیف، چند کار متوسط و چند کار قوی بود. شخصا دلم میخواهد خودم را در چالش نقشها و موقعیتهای تازه قرار دهم که پیش از این آنها را تجربه نکردم. شاید آدم در شروع راه قدری بیشتر نگران کنار گذاشته شدن باشد ولی با گذشت ۲۰ سال کار حرفهای، فرصت خوبی است که نقشهای تازهای را تجربه کنیم.