علی جهاندار مطرح کرد؛
پدر مرکبخوانی ما محمدرضا شجریان است/ ایرج خواجهامیری آواز را تمام کرده است/ علاقمندان نباید آثار پیشنیان را مانند آدمهای معمولی گوش کنند
علی جهاندار (آوازخوان و مدرس موسیقی ایرانی) طی حضور در برنامه زندهای که در یکی ازصفحات اینستاگرامی مربوط به محمدرضا شجریان برگزار شد، او را پدر مرکبخوانی دانست و گفت: شجریان را بارها در اجراها و به صورت خصوصی دیدهام که به راحتی از راستپنجگاه به سهگاه میرود یا به اصطلاح پایش را صاف و مستقیم در ابوعطا میگذارد. مرکبخوانی باید اینگونه باشد و آوازخوان راحت به فضایی که میخواهد برود.
به گزارش خبرنگار ایلنا، علی جهاندار (مدرس و خواننده موسیقی ایرانی) در برنامه زنده اینستاگرامی که توسط یکی از صفحات اینستگرامی مربوط به فعالیتهای استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان برگزار شد، ضمن تمجید از استاد آواز ایران گفت: استاد شجریان با جزییات امکانات ساز، مرکبخوانی را تمام کرد. من نیز در دوره عالی حدود یک سال و نیم از حضور استاد استفاده کردم و ایشان مرکبخوانی را به ما میآموخت که در این زمینه فایلهای وجود دارد و آقای محمد اصفهانی آنها را ضبط کرده است. من آن آموختهها را در ذهن میپروراندم و میپرورانم و بخشهایی نیز به آن اضافه کردهام
وی در ادامه به ذکر مثالی در زمینه مرکبخوانی پرداخت و گفت: مثلا در پرده فا میتوان خیلی مانور داد و خیلی آوازها در پرده فا قابل اجرا است. من این بخش را بسیار مرور کردم و به تمرین و تمرین ذهنی آن پرداختم تا تصویر آن را برداشتم. شما حساب کنید اگر یک مرکبخوان با همراهی نوازنده، به سراغ گوشهای برود، اما آن تصویربرداری توسط او انجام نشده باشد و در ذهنش شکل نگرفته باشد، گرفتار خواهد شد. چرا؟ به این دلیل که تصویر در ذهنش نیست و آن مطلب به صورت فیلم در ذهنش ضبط نشده و در همین راستا، آن فضا را ساز پرخواهد کرد.
جهاندار ادامه داد: مثلا اگر خواننده بخواهد ابوعطا بخواند و ابوعطا بر نت فا قرار گرفته، زمانی که نوازنده آن را نواخته، از آنجایی که ذهن خواننده نسبت به موضوع کمرنگ است و هنوز مطلب در ذهنش جا نیفتاده و به صورت دقیق فیلمبرداری نشده و مورد مرور قرار نگرفته، فضای موجود توسط ابوعطا پر شده و حال او میخواهد به گوشه دیگر برود؛ لذا خارج میشود و گرفتار خواهد شد. حتی در کنسرتها دیدهام که طرف ساز را زمین گذاشته است. چه کاری انجام میدهی و کجا میروی؟ هیچ. مانده و مسیر را گم کرده است.
وی گفت: استاد شجریان مرکبخوانی را بلد بود و در این زمینه هر کاری میکرد. من نیز بر اساس آنچه آموختهام و بر اساس دانستههایم موضوع را در ذهنم پروراندهام و آنقدر تصویربرداری ذهنی کردهام که حال مقوله مرکبخوانی برایم مانند آب خوردن است. یعنی اگر حتی به اصطلاح ساز خودش را نیز بکشد فضای مرا پرنخواهد کرد که به گوشه دیگر بروم و ساز نیز به راحتی با من همراه خواهد شد.
وی توضیح داد: زمانی که برخی از دوستان با من، بخصوص در اجراهای زنده همراه میشوند به آنها میگویم براساس نتی که به تو دادم پیش برو و عقب نرو تا گم و گرفتار شوی؛ لذا بر اساس نتی که مقابل توست شروع کن و دنبالم بیا و اگر به سراغ دستگاه دیگر رفتم نتش را به تو میدهم. نمیخواهم از کسی نام ببرم، اما فلان نوازنده حتی بر اساس نت نیز مسیر را گم کرده و حین اجرا آرام و یواشکی به او گفتهام من در حال خواندن فلان گوشه هستم و تو فلان گوشه را مینوازی. به هرحال اگر خوانندهای کارهایی که گفتم را در مرکبخوانی انجام ندهد گرفتار میشود و آبرویش میرود.
این موسیقیدان ادامه داد: ما چه در میان پیشینان و چه در میان خوانندگان فعلی (به جز استاد شجریان) افراد کمی داریم و اغلب آنها نمیتوانند مرکبخوانی کنند. مرکبخوانی به معنی واقعی برای اغلب خوانندگان ما کار سختی است. این خوانندگان همانطور که گفتم تصویربرداری نکردهاند. اگر من بخواهم از ابوعطا به چهارگاه بروم دو فضای متفاوت را تجربه خواهم کرد و قرار است از دستگاهی به دستگاه دیگر بروم، اگر اتفاقاتی که گفتم را تجربه نکردهام و از آنها تصویر نساختهام، این کار را انجام ندهم بهتر است؛ زیرا فضای مرا ساز پرخواهد کرد و حواسم پی ساز میرود و نمیتوانم آن را کنترل کنم و نوازنده میماند و گرفتار میشود و در نتیجه همه چیز به هم میریزد. لذا از جوانانی که میخواهند مرکب خوانی کنند میخواهم تا آن حد آزمایش کنند و به تمرین بپردازند که حین اجرا ساز نتواند فضای ذهنی و فکری آنها را عوض کند و اگر این اتفاق بیفتد آنها نمیتوانند فضا و مسیردرست را بیایند و دست نوازنده نیز بسته خواهند ماند. این است که میگویم تنها کسی که پدر مرکبخوانی است شجریان است. پیشینیان بسیار کم و خیلی جزیی به این موضوع پرداختهاند و نمیتوان نام آن اتفاقات را مرکبخوانی گذاشت.
او گفت: شجریان را بارها دراجراها و به صورت خصوصی دیدهام که به راحتی از راستپنجگاه به سهگاه میرود یا به اصطلاح پایش را صاف و مستقیم در ابوعطا میگذارد. مرکبخوانی باید اینگونه باشد و آوازخوان راحت به فضایی که میخواهد برود.
جهاندار خطاب به علاقمندان موسیقی ایرانی و آوازخوانی نیز گفت: جوانان و آنهایی که میخواهند در این مسیر قدم بگذارند به سراغ پیشینیان و بزرگان بروند و به آثارشان رجوع کنند. مثلا اگر طرف خطاط است به سراغ پیشنیان این عرصه برود. اگر طرف نقاش است به سراغ پیشنینان این هنر برود. آن آثار و داشتههای گذشته مانند کتاب است. اگر فرد مذکور آوازهخوان است علاوه بر مواردی که گفتم باید سطح کیفی کار خوانندگان را بشناسد و مثلا بتواند آوازخوان درجه یک را با آوازخوان دسته هشتم تشخیص دهد. شناختن آوازخوان خوب مقوله مهمی است. به طور مثال خودم از بچگی صدای خوب را تشخیص میدادم و استاد شجریان در این زمینه گفته است علی جهاندار با شناختی که از صداهای خوش داشته مسیر را طی کرده و تا به اینجا رسیده است.
وی در ادامه گفت: علاقمندان اگر میخواهند خواننده موسیقی ایرانی شوند، آثار آوازخوانان خوب ما را همینطوری و مانند آدمهای معمولی گوش نکنند. آنها باید یاد بگیرند. علاقمندی که میخواهد خود را آوازخوان بداند باید حداقل سی آواز کلاسیک را در ذهن داشته باشد و مانند خواننده اصلی آنها را بخواند.
جهاندار درباره نتایج مثبت مطالعه آثار پیشینیان نیز گفت: آوازخوانی چون ایرج خواجهامیری بسیار قهار است و آواز را تمام کرده است. زمانی که خوانندهای نزد او میخواند، میتواند تشخیص دهد که درست میخواند یا نه. به هرحال آواز ریتم و جملهبندی دارد و ایرج میداند که مثلا خواننده ریتم را به هم زده یا خیر. زمانی که من نزد ایرج اثری را میخوانم خیالش راحت است زیرا تمرین و کار کردهام. من حداقل بیست، سی آواز از آقای گلپا را حفظم. آثار بنان و شجریان و تاج اصفهانی و آنهایی که الگو دارند و درست خواندهاند را نیز از برم. زمانی که آوازخوان آثار مهم را حفظ است یعنی کتاب و داشتههای پیشینیان را مطالعه کرده است.
وی گفت: من همه جا گفتهام که آقای شجریان کتاب ماست. آقای ایرج و طاهرزاد کتاب آوازخوانی ما هستند و باید آثار آنها را مطالعه کنیم و گوش کنیم. زمانی که استاد شجریان میگوید طاهرزاده میم را با دهان بسته ادا کرده نشانه دقت است و ببینید دقت و جزیینگری تا کجاست. اگر من هنرجویی که میخواهم نزد استاد آواز بیاموزم، این موضوع را متوجه نشوم یعنی در گوشم فرو نرفته و دارم کار خودم را میکنم و هیچگاه نیز به نتیجه نخواهم رسید. لذا از هنرجویان و علاقمندان میخواهم حتما آثار پیشینیان را، حداقل پنجاه بار گوش بشنوند و مانند کتاب حفظ کنند تا آواز خوان و آواز را بشناسند.
جهاندار در پایان گفت: جوانان زیادی داریم که اتفاقا خوانندگان خوبی هستند، اما زمانی که شروع میکنند متوجه میشوم که مطالعه نداشتهاند. آنها ادعای بسیار دارند داد و بیداد الکی میکنند و آثارشان دل مخاطب را تکان نمیدهد. از آن زمان که فضا برای فعالیت بازتر شده ادعاها نیز بیشتر شده است. به قول حافظ دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی/ که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود. هنر فقط دقت و نظم و مطالعه و طلبگی است و هنرمند تا زنده است باید به این روند ادامه دهد. امیدوارم که علاقمندان و جوانان حرفها و سخنان مرا بشنوند و از آن تبعیت کنند که اگر این اتفاق بیفتد مطمئنا پیروز خواهند شد.