خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از رضا دبیری‌نژاد؛

من‌ از پساکرونا بیش از کرونا می‌ترسم

من‌ از پساکرونا بیش از کرونا می‌ترسم
کد خبر : ۹۰۱۹۳۱

رضا دبیری نژاد (فعال فرهنگی) در یادداشتی به دوران پس از کرونا و ترس‌هایی که از وقوع اتفاقات پساکرونایی دارد، پرداخت.

کرونا نرفته پساکرونا آمده است و نشانه‌هایش از الان هویدا شده است. کرونا ما را دگرگون‌نکرده فقط هرچه بوده‌ایم را دوچندان کرده است.

متعصبین را متعصب‌تر،

خرافاتی‌ها را خرافاتی‌تر،

فقیرها را فقیرتر،

بالانشینان را دورتر،

خودخواهان را خودخواه‌تر،

بی‌خیال‌ها را بی‌خیال‌تر،

ساده‌انگاران را ساده تر،

و خودباوران متکبر را خودباورتر و متکبرتر کرده است.

من از همین ترها می‌ترسم چراکه همین‌ها از آدم‌ها در غارِ خانه‌ها یا باورها و خیال‌هایشان فاصله‌های بیشتری ساخته است.

وقتی آدم‌ها شدیدتر از هم دور می‌شوند و شکاف‌های جامعه عمیق‌تر می‌شود.

شکاف‌ها هم سقوط دارند هم ریزش و من از ریزش آدم‌ها بر یکدیگر می‌ترسم.

وقتی کارگری می‌گوید خودش بیمه خودش را می‌داده و حالا تکلیف چه می‌شود. وقتی کارهایی تعطیل شده و گروهی بیکار شده‌اند، وقتی کسانی می‌گویند تا دو ماه حقوق و قرارداد ندارند، وقتی دیگر نظام سنتی یاری‌گری در صنوف نیست.

وقتی گروه‌های شکننده پشتیبانی ندارند.

وقتی افراد تغییری نکرده‌اند و تنها حسرت عقب افتادن روزمرگی‌ها و عادت‌هایشان را دارند وقتی بیشتر برای برگشتن به آن چه بوده‌اند عجله دارند و هر کس برای عادت‌های خودش حرص می‌خورد و حتی خودش را محق می‌داند تا هر کاری بکند، هر توجیهی و هر کلکی.

وقتی برای مرگ دیگران توجیه می‌سازیم و پیشاپیش مرگ و درد دیگری را بی‌ارزش می‌کنیم یعنی از کرونا عبور کرده‌ایم و با همان کوله‌بار عادت‌های بی‌خیالی، تعصب، خرافه‌سازی. خودخواهی و عاقل‌پنداری خود به پساکرونا رفته‌ایم.

من‌از پساکرونا می‌ترسم چون عجول هستیم، صبر نداریم. عجله کردن بازگشت است و نه تغییر برای نزدیک شدن و درک جمعی. همانطور که هنوز باور نداریم سلامتی یک‌نفر در گرو سلامتی همه‌ و بیماری یک نفر خطری برای همه است.

همه می‌خواهند روال طبیعی شوند و من از این طبیعی شدن می‌ترسم.

طبیعی آنگونه که بود و به واسطه عادت‌ها طبیعی شده بود. طبیعی شدن بعد از کرونا  نادیده گرفتن این دوران است. طبیعی یعنی فراموش کردن یعنی فرار کردن از دردی که هست، فرار کردن از خانه‌نشینی، نمی‌دانم فرار از خانه طبیعی‌ست. فرار از خانه فرار خودمان است، فرار از ثبات و پناه بردن به چیزهای گذراست.

می‌خواهند به همه آن خودنمایی‌ها بازگردند که بیرون از خانه محل نمایش بود و حالا درهای نمایشگاه‌ها بسته شده است. می‌خواهند ظاهر شوند و تظاهر کنند به هرچه هستند یا نیستند و حسرتش را دارند.

کرونا تظاهرکنندگان را متظاهرتر کرده است.

پساکرونا عرصه همه چیزهایی ست که در کرونا بیشتر شده است و من از ظهور آنها می‌ترسم.

کرونا بسیاری را فروریخته است از کار و معیشت تا اندک تعلقاتشان. اینگونه کرونا گروهی را فقیرتر کرده است. گروهی را دردمندتر، ضعیف‌تر، عصبی‌تر، ناامیدتر و افسرده‌تر کرده است.

پساکرونا جایی‌ست که زور این افسردگی‌ها، فقرها، ترس از آینده عصیان‌می‌کند و درها را می‌شکند و به عرصه ظهور می‌آیند.

پساکرونا عرصه همنشینی و برخورد همه این شدیدتر شدنها از فاصله‌ها تا ضعف‌ها، از تعصب‌ها تا فقرهاست.

ما در پساکرونا خطرهای تازه‌ای می‌سازیم و خطرهای تازه‌ای انتظارمان را می‌کشد خطرهایی که همچون بیماری سلامت کل جامعه را به خطر انداخته و می‌اندازد.

آیا ما خطرسازان پساکرونا خواهیم بود یا آنان که شدیدتر نمی‌شوند، فراموش نمی‌کنند و تغییر را می‌پذیرند تا مسبب فاصله بیشتر نباشند؟

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز