خبرگزاری کار ایران

یادداشتی از رضا دبیری‌نژاد؛

دسته‌بندی کرونایی جامعه/ در میانه‌ی تضاد منافع و باورها نمی‌توان کرونا را شکست داد

دسته‌بندی کرونایی جامعه/ در میانه‌ی تضاد منافع و باورها نمی‌توان کرونا را شکست داد
کد خبر : ۸۸۸۲۱۲

رضا دبیری‌نژاد (موزه‌دار و کارشناس ایرانشناسی) در یادداشت زیر به دسته‌بندی کرونایی جامعه پرداخته است.

به‌نظر می‌آید در هر شرایط و به نسبت واکنش‌های جامعه باید به بازخوانی و بازشناسی جامعه پرداخت. همواره و در این سالها بر اساس مناسبات‌ اقتصادی و یا سیاسی نظامی از طبقه‌بندی جامعه ارائه شده است که همواره مبتنی بر دوگانه‌سازی‌ها بوده است که امروزه انگار به بن‌بست رسیده است و در ساحت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نیازمند دسته‌بندی‌های جدید است تا تصویر واقعی‌تری و منطبق با فضای امروزین جامعه ارائه شود.

در روزگار کرونایی جامعه به نسبت سطوح فرهنگی و اجتماعی خود واکنش‌های مختلفی داشته است که می‌توان براساس آن به ارائه تصویری از جامعه پرداخت. در واقع بحران‌ها و دردها آدم‌ها را هرچه هستند دوچندان‌تر و در واقع عیان‌تر می‌سازد. تعصب‌ها را بیشتر، خرافه‌ها را عیان‌تر، نوع‌دوستی و ایثار را نمایان‌تر و خودخواهی‌ها، خودبینی‌ها را شدیدتر می‌کند و همین شدت‌ها افراد جامعه را براساس همانندی‌هایشان کنار هم‌می‌گذارد و دسته‌بندی می‌سازد.

اگر با همین رفتارها در آینه امروز جامعه ایران بنگریم، شاید بتوانیم به تصویری واقعی‌تر و دسته‌بندی‌ منطقی‌تر دست یابیم. اگرچه دسته‌بندی‌ها مطلق و مرزها محکم نیستند اما شناختی نسبی ارائه می‌کنند.

اینک در آینه جامعه کرونازده می‌توان دسته‌ها و طبقات زیر را مشاهده کرد:

دسته‌ای که خود را کاملا جدا از جامعه و فرادست‌ می‌داند. این فرداستی صرفا اقتصادی نیست بلکه اشکال مختلفی دارد فرادستی سیاسی، منصبی، مدیریتی و جایگاهی در هر منزلتی است. این طبقه خود را توانمند و از نوع برتری می داند که دردهای مشترک جامعه را دور از خود می‌داند و خود را تنها پیشبرنده جامعه و مصون از سطح عام می‌داند برای همین رفتارش برآمده از نگاه مصون‌شده، خودبرتربینی و با نگاه از بالا به همه چیز است که کم می‌گوید و نیازی نمی‌بیند همصدا با جامعه شود. این طبقه خود را توانمند در دسترسی به منابع می‌داند و از همین رو سعی می‌کند رفتار خود را در همان سطح طبقه خاص خود بشمارد. برای همین در روزگار کرونایی سعی کرده‌اند به گوشه‌های امن خود پناه برده و در سکوت سر کنند اما گاهی خود را همسان جامعه بنمایانند اما تدبیر آنها فراگیرانه نیست از این رو نوعی رفتار بیرونی و درونی متضاد دارند.

دسته دیگر را می‌توان دسته‌ای دانست که تقریبا هیچ مرجعی در باور خود ندارد ولی رفتارهایشان‌ مشترک است و به همه چیز نگاهی ساده، سطحی و شکلی دارد. این دسته لحظه‌ای می‌اندیشد و لحظه‌ای رفتار می‌کند برای همین بسیار تقلیدی‌ست و از همین رو می‌توان رفتارشان را مدگرایانه دانست. این دسته یکسان نیستند اما در نسبت با کرونا خود را مصون می‌دانند یا به دلیل باورهای مذهبی یا نگاه محدود به اطراف خود و یا کوچک شمردن موضوع از همین رو از تجمعات پرهیزی ندارد و به جای قبول نگرش‌های علمی به باورهای عامیانه خود پناه می‌برد از این رو خرافه‌سازی از هر نوع فرهنگی و اجتماعی و پناه بردن به این خرافه‌ها که نظام علمی یا نظام حاکم را به سخره و با دیده شک می‌نگرد مهمترین ویژگی آنهاست از همین در خانه نمی‌مانند و چون در اطراف خود بیماری نمی‌بینند پس موضوع را جدی نمی‌گیرند و به مناسک خود اعم از مهمانی و عید دیدنی و زیارت و سفرهای نوروزی خود با چادرنشینی ادامه می‌دهند.

دسته سوم طبقه‌ای هستند که در این سالها سعی کرده‌اند از منابع و اشکال مختلف به اطلاعات روزآمد دست یابند و به جامعه از نگاه بستر زیست مشترک خود نگریسته‌اند از همین رو همواره نگاه و رفتاری نقادانه داشته‌اند و رفتارشان حاصل اطلاعات‌گیری از درون و بیرون‌جامعه بوده است. این گروه به دلیل نظام اطلاعات‌گیری و دغدغه‌مندی اجتماعی و احساس نیاز به نوع دوستی و باور اینکه باید جامعه را ارتقا فرهنگی دهند با همه تکثرشان در یک سطح قرار می‌گیرند. این دسته در روزگار کرونازده احساس همدردی کرده و در پی آن بوده‌اند که جامعه را آگاه سازند و برای درمان کل جامعه یا مصون‌سازی کل جامعه‌تلاش‌شان بر آگاهسازی عمومی و جریان‌سازی برای دوری از سنت‌ها و‌ مناسک همیشگی که حالا خطرساز محسوب نی شوند بوده است. این دسته به نوعی در تقابل با طبقه‌ای بوده است که باور نکرده‌اند. همچنین این دسته نوعی رفتار مخالف‌گرایانه سیاسی از خود بروز داده اند و در واقع سعی کرده‌اند با جنبش‌ازی رفتار فرهنگی جامعه را در دست بگیرند اما فاصله فرهنگی، تمایز باورها و حتی تمایز منابع اطلاع‌رسانی و بازسازی سبب تقابل این دسته با دسته‌های دیگر شده است.

دسته چهارم طبقه‌ای هستند که مساله معیشتی و نیازهای اقتصادی روزمره مساله اصلی آنهاست کارگران روزمزد، رانندگان تاکسی، پیک‌های موتوری تا دستفروشان و اقشاری مشابه که نمی‌توانند در خانه بمانند و پشتوانه‌ای برای مصونیت و امنیت‌سازی موقت ندارند. این دسته ممکن است یا آگاهی علمی نداشته باشند یا حتی اگر داشته باشند امکان رفتارش را ندارند از همین رو دور از همه باورها و منابع خبری باید  به‌رفتارهای خود که برای زیست روزانه است ادامه دهند. اینگونه است که عملا رفتار آنها نیز در ایام کرونازده هم برای خودشان و هم‌افراد مرتب با آنها پر خطر بوده و هیچ طبقه دیگر جامعه هم نگاه حمایتی به آنها‌ ندارد. 

آنچه کرونا در این نظام طبقاتی عیان می سازد شکاف‌های اجتماعی و حتی تقابل‌های اجتماعی است به جای همفکری و همراهی در جهت پر کردن شکاف‌ها و ایجاد اعتماد و حمایت اجتماعی و جبران نیازهای‌ هر طبقه، هر دسته به درون خویش می‌اندیشد و جامعه رفتارهایی متضاد می‌کند و از اینرو تقابل طبقات اجتماعی خود خطرزا شده و کل جامعه به سوی مصونیت نمی‌رود.

در واقع آنچه جامعه را همسو نمی‌سازد تا کرونا را شکست بدهد تضاد منافع و تضاد باورهاست که سبب رفتارهایی می‌شود که عملا تخاصمی و برهم ریزنده هر نوع برنامه‌گذر از بحران‌ است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز