خبرگزاری کار ایران

سازندگان فیلم "سینما شهر قصه" مطرح کردند؛

برخی از ایجاد خاطره جمعی در میان مردم هراس دارند/ اگر فرهنگ خشک شود ریشه اعتماد هم خشک می‌شود

برخی از ایجاد خاطره جمعی در میان مردم هراس دارند/ اگر فرهنگ خشک شود ریشه اعتماد هم خشک می‌شود
کد خبر : ۸۶۹۲۳۳

کیوان علی‌محمدی و علی‌اکبر حیدری می‌گویند: هدف کسانی که می‌خواهند سینما را تبدیل به امر مصرفی و مبتذل کنند این است که خاطره جمعی شکل نگیرد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، کیوان علی‌محمدی  و علی‌اکبر حیدری با فیلم سینمایی "سینما شهر قصه" در سی و هشتمین  دوره جشنواره فیلم فجر شرکت کرده‌اند. این فیلم درباره سینماست و به نقش و اهمیت آن پرداخته است. درباره این فیلم با علی‌محمدی و حیدری گفتگو کرده‌ایم.

فیلمنامه چگونه شکل گرفت؟

حیدری: ایده اولیه فیلم از یک گپ دوستانه و گفتگوی شبانه شروع شد. البته ایده اولیه‌ای که به ذهن‌مان رسید با آنچه الان در پرده نمایش وجود دارد بسیار متفاوت است. ابتدا می‌خواستیم داستان یک تعمیرکار آپارات را بگوییم ولی بعد تغییر کرد و داستان گسترش پیدا کرد و به شکلی درآمد که امروز تماشاگران می‌بینند. فیلمنامه 22 بار بازنویسی شد تا نهایی و ساخته شود.

فیلم "سینما شهر قصه" به نظر می‌رسد یک تم شخصی است و انگار سازندگان آن عشق و درد سینما را باهم داشتند. این اثر با آثار قبلی شما هم متفاوت است.

علی‌محمدی: هویت هر آدمی را تجربه زیستی او می‌سازد. نسل ما نسلی بود که تجربه انقلاب را داشت و بعد از انقلاب نیز دوره جنگ و پساجنگ را پشت سر گذاشته بود و قطعا این زمان‌ها روی ما تاثیر بسیاری گذاشته است. یکی از ویژگی‌های دهه‌ای که ما در آن زندگی می‌کردیم این بود که در دهه 60 فیلم دیدن بسیار سخت بود و فقط دو راه برای فیلم دیدن وجود داشت یکسری فیلم‌های مجاز که روی پرده سینما به نمایش درمی‌آیند و یکسری فیلم‌های ویدئویی غیرمجاز که اصطلاحا بتاماکس بود و این رنج کشیدن برای دیدن فیلم باعث شد تا عشق سینما به جان ما بنشیند. در این میان گاهی یک فیلمی را یک نفر از دوستانمان می‌دید اما برای همه ما با تمام جزئیات تعریف می‌کرد.  فیلم سینما شهر قصه نیز نتیجه تمام این سختی‌ها و عشق به سینماست.

برخی از ایجاد خاطره جمعی در میان مردم هراس دارند/ اگر فرهنگ خشک شود ریشه اعتماد هم خشک می‌شود

 با نگاهی به فیلم به نظر می‌رسد که در تحولات اجتماعی و انقلاب یکی از مکان‌ها و جاهایی که آسیب دیده است سینما و سالن سینماست؟

 علی‌محمدی: همان کسانی که قبل از انقلاب مخاطبان فیلم‌های فارسی بودند در زمان انقلاب سینماها را آتش زدند. ما باید تکلیف خود را روشن کنیم اگر سینما می‌خواهیم باید به آن اهمیت بدهیم و قدرش را بدانیم. زیرا کسی که برای مردم یک کار هنری به عنوان یک امر جدی انجام می‌دهد، واقعا هدفی ندارد جز اینکه برای مردم یک خاطره جمعی ایجاد کند. خاطره‌سازی باعث می‌شود آدم‌ها به هم نزدیک شوند و اگر بحرانی به وجود بیاید آ‌دم‌هایی که باهم خاطرات مشترک دارند کنار همدیگر قرار می‌گیرند ولی وقتی کسانی شروع به حمله به اهالی فرهنگ و هنر می‌کنند، باعث می‌شوند تا تمام کسانی که این خاطره مشترک را می‌خواهند بسازند، دلسرد شوند. مثلا هر سال ما دچار یک جنگ نابرابر بودیم آن کسی که این جنگ را ماندگار کرد و تبدیل به یک خاطره جمعی کرد فرهنگ و هنر و به خصوص سینما بود و به نوعی اصلا تاریخ را سینما روایت می‌کند.

حیدری: اگر ما فرهنگ و اهالی هنر را تضعیف کنیم قطعا آدم‌ها و جامعه به دو قطب مختلف تقسیم می‌شوند و راحت می‌توان بین جامعه شکاف ایجاد کرد و هیچ چیزی هم این شکاف را پرنمی‌کند. امر مشترک و خاطرات در یک جامعه کاملا زیرپوستی است.

گروهی معتقدند قبل از انقلاب و پیش از آنکه مردم علیه نظام شاهنشاهی قیام کنند سینما از بین رفته بود در این میان و با توجه به آنچه شما در فیلم نشان دادید آیا کسانی که اموال عمومی را تخریب می‌کردند و سالن‌های سینما را به این دلیل تخریب کردند که سر راه‌شان قرار گرفته بود یا با آن مخالف بودند، به صورت هدفمند این تخریب‌ها را انجام دادند؟

علی‌محمدی: می‌توانم به صورت قطعی بگویم که مخاطب فیلم‌های روشنفکری سالن‌های سینما را آتش نزد. با بررسی حوادث ابتدای انقلاب می‌توان به خیلی از واقعیت‌ها رسید. سوال بزرگ این است که شهر نو را چه کسی آتش زد؟ کسانی که مشتریان شهر نو بودند؟ عرق‌فروشی‌ها را چه کسی آتش زد؟ کسانی که مشتری‌های آنها بودند؟ آیا این مساله درباره کاباره‌ها و سینماها نیز واقعیت دارد یا اینکه ابتدای انقلاب اولین کسانی که حق فعالیت نداشتند گروه سینماگران بودند؟

برخی از ایجاد خاطره جمعی در میان مردم هراس دارند/ اگر فرهنگ خشک شود ریشه اعتماد هم خشک می‌شود

برخی می‌گویند دلیل تخریب سینما در قبل از انقلاب و همچنین مممنوع‌الکاری برخی از هنرمندان در ابتدای انقلاب این بود که بتوانند ساختمان‌های قبلی را تخریب کنند و ساختمان‌های جدید و نو بسازند؟

 علی‌محمدی: قطعا گروهی هدفشان این بوده که تلاش کردند سینما را حفظ کنند اما چرا باید یکسری در این میان قربانی شوند و گناه آنها چه بوده است؟ امروز باید به این مساله فکر کرد که چرا عده‌ای از هنرمندان در ابتدای انقلاب قربانی برخی سیاست‌ها شدند؟

 آیا امروز این حساسیت همچنان وجود دارد؟

علی‌محمدی: بله همچنان وجود دارد و این سوءظن به اهالی فرهنگ و هنر همچنان وجود دارد و این مشکل از آنجا ناشی می‌شود که ما در هر جایگاهی خودمان را حق مطلق می‌دانیم و طرف مقابل را باطل مطلق. در این میان برای آنکه بتوانیم طرف مقابل‌مان را حذف کنیم، مجبوریم دیگری بسازیم یعنی برای حذف یک دیگری، دیگری دیگری را خواهیم ساخت اما حواس‌مان به این نیست که این دایره دیگری‌سازی هر روز تنگ‌تر می‌شود و این سیکل معیوب ادامه پیدا می‌کند تا خود فرد هم از بین برود و اگر این روش ادامه داشته باشد ناگهان همه چیز وارونه می‌شود. مثلا در جمهوری چک که سال‌ها تحت سیطره شوروی بود و آنها سعی داشتند همه چیز را شبیه هم کنند، ناگهان وقتی ورق برگشت اولین رییس جمهور واسلاو هاول بود که یک چهره فرهنگی معترض بود. در کشور ما ریشه‌های فرهنگی بسیار قوی است ولی متاسفانه گروهی آگاهانه یا ناآگاهانه تلاش بسیاری می‌کنند تا ریشه‌های فرهنگی را خشک کنند. وقتی ریشه‌های فرهنگی و خاطرات مشترک خشک شود ریشه‌های اعتماد نیز خشک شده است. هدف کسانی که این کارها را می‌کنند این است که دیگران را باطل مطلق می‌دانند و خود را حق کامل.

 آیا دلیل مخالفت با فیلم‌های جدی و سینماگران فرهنگ‌ساز این نیست که سینما آگاهی‌بخشی می‌کند و این آگاهی‌بخشی زمانی که مردم دسته‌جمعی به سینما می‌روند، بیشتر می‌شود؟

حیدری: نکته دیگر امروز این است که ما فیلم‌هایی در سینما می‌بینیم که وقتی درباره کیفیت آنها صحبت می‌کنیم همه ناراضی هستند اما آنها در فروش موفق هستند و مردم نیز این فیلم‌ها را می‌بیند. گروهی با نمایش این فیلم‌ها به دنبال ایجاد یک سلیقه مشخص در تماشاگران هستند و وقتی فیلم‌های ضعیف همه سینما را گرفت و از طرفی اجازه‌ به ساخت فیلم‌های مستقل داده نشد، می‌توان این مساله را القا کرد که سینما سودی ندارد و باید آن را از بین برد.

علی‌محمدی: سینما باعث در کنار هم قرار گرفتن آدم‌ها می‌شود و وقتی شما چند یا یک فیلم را در سینما می‌بینید یک تجربه مشترک را همزمان سپری می‌کنید و به یک نوعی به یک تجربه مشترک می‌رسند و کسانی که می‌خواهند سینما رفتن مردم را از بین ببرند هدف‌شان ایجاد نشدن این تجربه مشترک و خاطره دسته‌جمعی است. ما شاهد یک نوع پوپولیسم در سینما هستیم. فیلم‌هایی که امروز در سینما پرفروش می‌شوند و وقتی به آنها انتقاد می‌کنیم فوری سازندگانش می‌گویند مردم آنها را دوست دارند درحالیکه این فیلم‌ها مصرفی هستند. مثل اینکه شما وقتی گرسنه هستید اگر به جای غذا؛ پفک بخورید این پفک شما را سیر نمی‌کند و بعد از اتمام آ‌ن نیز هیچ چیزی به یادتان نمی‌ماند. در امر هنر نیز اینگونه است وقتی فرهنگ را آگاهانه به‌سمت یک امر مصرفی سوق می‌دهیم آن را مبتذل می‌کنیم تا دیگر تجربه جمعی و مشترک شکل نگیرد.

 در فیلم می‌بینیم یک عضو خانواده طرفدار فیلم‌های سرگرم‌کننده و عضو دیگر طرفدار فیلم‌های روشنفکری و این دو گروه باهم جدال دارند. چقدر دعوای این دو گروه و طرفداران آنها واقعی‌ست؟

 علی‌محمدی: همه جای دنیا بین طرفداران مختلف فیلم‌های سینمایی جدال وجود دارد اما در یک وضعیت درست اجازه داده می‌شود تا سینمای روشنفکری بتواند با عنوان یک جریان دقیق و درست پیش برود و حتی می‌توان فیلم تجاری و سرگرم‌کننده ساخت اما فیلم ارزشمند هم می‌سازیم زیرا سینما یک امر کاملا تخصصی است. ما می‌توانیم بگوییم که مثلا فلان فیلم کمدی و فلان فیلم اجتماعی یا وسترن خوب است ولی من به عنوان مخاطب فیلم وسترن ما حق نداریم به خاطر آنکه از یک گونه‌ سینمایی خوش‌مان می‌آید گونه‌ای دیگر را از بین ببریم. متاسفانه در سینمای ما به دلیل آنکه گروهی از سینمای تجاری مبتذل خوش‌شان می‌آید فیلم‌های دیگر را نادیده می‌گیرند و وقتی به آنها اعتراض می‌کنیم، می‌گویند که مردم این فیلم‌ها را دوست دارند خب اگر این گونه است مردم چیزهای دیگری نیز دوست دارند چرا آنجا نظر مردم را لحاظ نمی‌کنید؟ این عده هدفشان این است که مخاطب را در سینما به مصرف‌کننده فیلم تبدیل کنند و امروز این مساله بحران بزرگ در سینماست. 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز