خبرگزاری کار ایران

کارگردان فیلم کشتارگاه مطرح کرد:

سیستم همیشه مقصر است و مردم همیشه قربانی

سیستم  همیشه مقصر است و مردم همیشه قربانی
کد خبر : ۸۶۷۵۱۳

عباس امینی معتقد است که هر اتفاق بدی در جامعه رخ می‌دهد مقصر اصلی و اول آن سیستم است زیرا به دلیل عملکرد بد سیستم، یک کاستی به وجود می‌آید و عده‌ای از آن کاستی سوءاستفاده می‌کنند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، عباس امینی بعد از ساخت فیلم‌هایی همچون "والدراما"، "هندی و هرمز" با فیلم سینمایی "کشتارگاه" به جشنواره فیلم فجر آمده است. فیلمی که در آن بازیگرانی همچون باران کوثری، امیرحسین فتحی، مانی حقیقی و حسن پورشیرازی ایفای نقش کرده‌اند. با عباس امینی به مناسبت نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر گفتگو کرده‌ایم.

فیلم کشتارگاه نسبت به آثار قبلی شما متفاوت است و به نظر می‌رسد با هدف مخاطب عام‌تر ساخته شده؟

من قبل از ساخت این فیلم با سرمایه‌گذار آن یک همکاری و تجربه خوب داشتم و فیلم "من اینجا هستم" را ساختم که هنوز به نمایش درنیامده است. بعد از آن فیلم تصمیم گرفتیم تا فیلم دیگری نیز با هم بسازیم. البته سعی کردم که فضای فیلم‌های قبلی را به شکلی در فیلم جدید اجرا کنم که بتواند اکران عمومی شود و برای مخاطب هم جذاب باشد. طبیعی است که می‌بایست برای این کار یک موضوع روز را انتخاب می‌کردیم.

 چرا دلار را به عنوان یکی از موضوعات اصلی فیلم استفاده کردید؟

مسائل اقتصادی که دلار و قیمت آن نیز یکی از جزئیات آن است همیشه در ایران حرف روز بوده ولی کسی تا امروز به صورت جدی روی آن کاری انجام نداده است. البته این موضوع علیرغم ظاهر ساده‌ای که دارد، بسیار پیچیده است و هرچند واردکننده دلار بانک مرکزی است و یک مجرا وجود دارد اما وقتی وارد بطن ماجرا می‌شویم، نمی‌توانیم کشف کنیم که مشکلات امروز بازار دلار از کجا ناشی می‌شود. قطعا اسراری وجود دارد که امکان فیلم شدن ندارند. به همین دلیل به سمتی حرکت کردم که مسئله دلار را در لایه‌های پایین‌تر طرح کنم و ببینم که مردم درباره دلار چگونه رفتار می‌کنند. در این میان به مبحث دلارهای چمدانی برخورد کردم که به شکل مسافری وارد ایران می‌شوند و در این میان کالاهای مختلفی از کشور صادر می‌شود. این کالا که برای ما قابلیت تصویری داشت، بحث قاچاق گوسفندان و گوشت بود. بررسی و تحقیق درباره این مسائل و همچنین نگارش فیلمنامه حدود شش ماه طول کشید.

سیستم  همیشه مقصر است و مردم همیشه قربانی

 تصویری که شما از وضعیت دلار و قاچاق گوسفندان در فیلم نشان می‌دهید، چقدر واقعی‌ست؟

کاملا واقعی است زیرا من هرگونه فیلمی که بسازم به هر حال خود را مستندساز می‌دانم و بک‌گراند من یک فیلمساز مستند است که اصلا نمی‌توانم به موضوعات غیرواقعی بپردازم یا قصه تخیلی تعریف کنم. بخش مستندسازی من همیشه در زمان نگارش فیلمنامه کنارم نشسته است.

 در قصه شما چقدر مردم مقصرند و چه میزان مشکلات تقصیر سیستم است؟

به هر حال از هر سمتی که به این موضوع نگاه کنیم، سیستم مقصر است و هر اتفاق بدی که در جامعه ما رخ می‌دهد مقصر اصلی و اول آن سیستم است زیرا به دلیل عملکرد بد سیستم، یک کاستی به وجود می‌آید که افرادی نیز وجود دارند که از این کاستی می‌خواهند استفاده یا سوءاستفاده کنند و بعد بحرانی به وجود بیاید. اما در سمت دیگر ما باید فرهنگ‌سازی کنیم و این آموزه را یاد بگیریم که زمانی که سیستمی دچار مشکل می‌شود، ما و جامعه باید چگونه رفتار کنیم.

 منظورتان از مردم و جامعه افراد عادی و کسانی‌ست که در کوچه و خیابان حضور دارند یا کسانی که به ظاهر ساده هستند ولی در شبکه‌های مهم پنهانی عضو هستند.

مردم کوچه و خیابان که سرگرم زندگی عادی خود هستند و همیشه قربانی‌اند زیرا این پول‌ها در سطحی جابه‌جا می‌شود که به هیچ عنوان در دست مردم عادی نیست بلکه باندها و مافیاهایی وجود دارند که مسائل را هدایت می‌کنند. البته من نتوانستم کاملا وارد این سیستم‌ها بشوم اما همین که نمی‌توانیم به آنها نزدیک شویم یعنی آنکه قطعا مسئله‌ای وجود دارد.

سیستم  همیشه مقصر است و مردم همیشه قربانی

 در فیلم شخصیتی وجود دارد که سالها در داخل کشور و خارج در زندان بوده اما به محض اینکه آزاد می‌شود وارد ماجراهای تازه‌ای می‌شود ولی رفتار او بسیار بهتر از مردم عادی است؛ به شکلی که نشان داده می‌شود اگر ما که افراد ساده‌ای هستیم موقعیت پیش بیاید شاید از یک خلافکار هم بیشتر تخلف کنیم.

آنچه در فیلم وجود دارد سلیقه نگارشی من است و به نوعی دید خود من به دنیاست. من آدم‌ها را هیچگاه سیاه و سفید یا یک‌رنگ نمی‌بینم. آدم‌ها برای من همیشه خاکستری هستند و همیشه تصور می‌کنم که فاصله ما و خیلی آدم‌ها تا قتل و جنایت بسیار نزدیک است و ما هر لحظه امکان دارد مثلا یک فرد را هل بدهیم و سرش به دیوار بخورد و ما تبدیل به یک قاتل شویم و این اتفاق اصلا به معنای این نیست که ما از کودکی برای قاتل شدن آموزش دیده‌ایم. درباره دلار و مسائل اقتصادی نیز وضعیت اینگونه است؛ وقتی یک پول کثیفی وارد جامعه و یک مجموعه می‌شود، طبیعی‌ست که همه چیز را نابود می‌کند و مانند موریانه همه چیز را می‌خورد. افرادی که در این فیلم حضور دارند مسئله اول‌شان پول نیست؛ هرچند درگیر آن هستند اما مسئله اصلی آنها زندگی راحت، با آرامش و بدون دغدغه است اما یکی از ابزار اصلی این آرامش، پول است ولی پول کثیف آنها را به طمع می‌اندازد و وارد ماجراهای دیگری می‌کند.

 اگر فیلم در بخش سودای سیمرغ حضور داشت، تصور می‌کنید چه اتفاقی برایش می‌افتاد؟

روزی که من تصمیم گرفتم فیلم را به جشنواره فیلم فجر بدهم؛ پذیرفتم که وقتی قاعده‌ای را قبول می‌کنم دیگر اعتراض در آن معنایی ندارد و غیرمنطقی است. جشنواره فیلم فجر هر سال همین شکلی است و شگفتی آن فیلم‌های جشنواره نیستند بلکه رفتار سیستماتیکی است که در آن وجود دارد و هر سال قوانینی در آن اجرا می‌شود البته هیات انتخاب می‌توانست با یک درایت این فیلم را به‌جای آنکه در بخش نگاه نو قرار بدهد به سودای سیمرغ منتقل و جا را برای یک فیلم اول دیگر بازکند. البته تصمیم جشنواره فیلم فجر درباره فیلم کشتارگاه از دو طرف آن را نابود کرد زیرا بسیاری اعتقاد دارند که من جای یک فیلم اول را در بخش نگاه نو گرفته‌ام. از سویی هم داوری که در این بخش فیلم‌ها را داوری می‌کند، با شناختی که از من دارد، این اثر را به عنوان یک فیلم اول بررسی نمی‌کند. البته مهم برای من این است که این فیلم باعث یک بحث و گفتگو شود و صاحبنظران و منتقدان درباره آن صحبت کنند و به نوعی جایزه واقعی من نوشته‌های کارشناسان و منتقدان است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز