در گفتوگو با کارگردان فیلم بهرنگ دزفولیزاده مطرح شد؛
فیلمی که ۷ سال تولیدش زمان برد/ هیات انتخاب فیلم را درست ندید
بهرنگ دزفولیزاده فیلمنامه بهرنگ دزفولیزاده را در مدت پنج سال نوشته و در این مسیر محمد رهگذر او را همراهی کرده است. دزفولیزاده میگوید: چند ماه با کانونهای مختلف ناشنوایان گفتگو کردم و درباره نحوه زندگی آنها تحقیق کردم و حتی این تحقیقات باعث شده بخشهایی از فیلمنامه تغییر کند درنتیجه 14 بار فیلمنامه بازنویسی شد حتی بخشی از تحقیقات در اختیار بازیگران اصلی فیلم قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، بهرنگ دزفولیزاده بعد از بیست سال فعالیت در سینما به عنوان عکاس و فیلمبردار که به تجربه کاری در 90 فیلم سینمایی و تلویزیونی منتج شده، امسال با اولین فیلم سینمایی خود "بیصدا حلزون" به جشنواره فیلم فجر آمده است. در این فیلم هانیه توسلی و محسن کیایی در کنار مهران احمدی نقش دو شخصیت ناشنوا را ایفا میکنند. به مناسبت نمایش این فیلم در سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر با دزفولیزاده گفتگو کردهایم.
فیلم بیصدا حلزون درباره بخشی از جامعه است که کمتر به آنها توجه شده، برای فیلم اول چرا این داستان را انتخاب کردید؟
از سال 79 که به سینما علاقمند شدم و حتی در هنرستان نیز سینما خواندم علاقه داشتم فیلم بسازم و حتی زمانی که به عنوان عکاس نیز در سینما فعالیت داشتم علاقه داشتم فیلم بسازم و در این مدت با کارگردانهایی کار کردم که میتوانستند دانش فیلمسازیام را افزایش بدهند. حال بعد از 20 سال کار در سینما سعی دارم با اولین فیلمم اثری را خلق کنم که به عنوان یک شهروند بخشی از مسئولیت اجتماعی خود را نیز ادا کنم و در فیلم حرف کسانی را بزنم که جامعه صدای آنها را نمیشنود. البته جذب سرمایهگذار و تهیهکننده برای ساخت این فیلم حدود دو سال طول کشید.
ساخت فیلم چقدر طول کشید و روایت داستانی درباره ناشنوایان چه سختیهایی داشت و آیا با انجمنهای متربط با ناشنوایان هم همکاری کردید؟
حدود پنج سال نگارش فیلمنامه به طول کشید. قبل از ساخت داستان را به سمت ناشنوایان تغییر دادم و فقط زمانی تصمیم برای ساخت این فیلم جدی شد که داستان ناشنوایان به فیلم اضافه شده بود و محمد رهگذر در نگارش فیلمنامه بسیار به من کمک کرد. چند ماه با کانونهای مختلف ناشنوایان گفتگو کردم و درباره نحوه زندگی آنها تحقیق کردم و حتی این تحقیقات باعث شده بخشهایی از فیلمنامه تغییر کند درنتیجه 14 بار فیلمنامه بازنویسی شد حتی بخشی از تحقیقات در اختیار بازیگران اصلی فیلم قرار گرفت.
دو بازیگر اصلی فیلم چگونه انتخاب شدند و آیا آنها نیز درباره ناشنوایان تحقیق کرده بودند؟
در زمان انتخاب بازیگر، افراد مختلفی مدنظر بود اما حضور در فیلم را نمیپذیرفتند و استنباط من این است که آنها میترسیدند که نقش دو ناشنوا را ایفا کنند. حدود چهار ماه انتخاب بازیگران طول کشید و در طول ساخت فیلم نیز بازیگران باید زبان اشاره را یاد میگرفتند که با حضور یک مربی آن را آموختند. همچنین تمرین گروهی سخت و آمادگی جسمی خاصی این نقشها نیاز داشت که بازیگران پذیرفتند زیرا با توجه به اینکه دو شخصیت اصلی ناشنوا هستند باید میتوانستند از دستهای خود استفاده کنند.
فیلم بهرغم آنکه داستان ناشنوایان را تعریف میکند به سمتی حرکت نمیکند که مخاطب را به دلسوزی وادارد. این تصمیم خودتان بود یا در تحقیقات به این نتیجه رسیدید؟
من قبل از ساخت این فیلم چند مستند نیز درباره معلولان ساخته بودم. به این نتیجه رسیدم که برخلاف نگاه کلی جامعه به معلولان و ناشنوایان آنها از توانمندیهای زیادی برخوردارند و هوش زیادی دارند و حتی در پیگیری کارها و امور از ما مصرتر هستند و نه تنها روحیه لطیفی دارند بلکه با اطرافیان کاملا صادق هستند و تلاش کردم در بیصدا حلزون به زیست آنها نزدیک شوم.
تم اصلی و داستان فیلم بر محور حسادت و خودخواهی است آیا این نگرانی وجود نداشت که اگر این وجه داستان پررنگ شود بخش اصلی فیلم که به مشکلات ناشنوایان میپردازد، کمرنگ شود؟
با شرایطی که در قصه بیان کردم سعی کردم تا کاراکترهای ناشنوا را از تیپ دور کنم و به شخصیت نزدیک کنم و نشان بدهم که همه آنها شبیه هم نیستند.
فیلم در بخش نگاه نو در جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده اما به بخش سودای سیمرغ راه پیدا نکرده.
خود من نیز از انتخاب نشدن فیلم برای سودای سیمرغ تعجب کردم به نظر من عوامل این فیلم همچون بازیگران، جلوههای ویژه صدابرداری و صداگذاری موسیقی، فیلمبرداری و تدوین این قابلیت را دارند که در بخش سودای سیمرغ در رشتههای مختلف نامزد شوند اما متاسفانه در بخش نگاه نو به دلیل آنکه یک جایزه وجود دارد این امکان نیست و به نوعی انتخاب نشدن این فیلم در بخش سودای سیمرغ حقوق عوامل فیلم را ضایع کرد ولی امیدوارم تماشاگران با دیدن این فیلم با ابعاد تازهای از زندگی ناشنوایان آشنا شوند و ما که شنوا هستیم تواناییهای ناشنوایان را بیشتر ببینیم و از سویی دیگر اعتماد جامعه ناشنوایان نیز به ما بیشتر شود.
بعد از یکی دو اثر که توسط پوران درخشنده و رسول صدرعاملی درباره ناشنوایان و نابینایان ساخته شد بیصدا حلزون تازهترین اثر در این باره است چرا سینمای ایران به گروههای اجتماعی چون ناشنوایان و نابینایان کمتر توجه میکند؟
دلیل اول این است که پرداختن به این شخصیتها و نوشتن فیلمنامهای قصهدار درباره آنها بسیار سخت است و بیشتر افراد امروز در سینما دوست دارند از موضوعات روزمره و ساده سخن بگویند و فیلم بسازند و دوم آنکه کمتر سرمایهگذار و تهیهکنندهای تمایل دارد تا در این حوزه فیلم بسازد و ریسک کند.