سرپرست گروه «نوای سیمره» در گفتوگو با ایلنا:
انتخاب گروهها برای کنسرتهای برونمرزی گزینشی است/ موسیقی لکی در لری هضم شده است
مهران غضنفری درباره وضعیت آموزشگاههای موسیقی در شهر کوهدشت میگوید: برخی افراد با تخصصهایی چون نقاشی، نمایش و خطاطی اقدام به راهاندازی آموزشگاه میکنند که نحوه بهرهبرداری آنها چند جانبه است. یعنی در قالب آموزشگاهی با فعالیتهای مشخص به آموزش هنرهای دیگر ازجمله موسیقی میپردازند. من نیز گفتهام تا این معضل حل نشود آموزشگاهم را تاسیس نمیکنم.
به گزارش خبرنگار ایلنا، لکها یکی از اقوام قدیمی ایرانی هستند که در مناطق لرنشین و کردنشین سکونت دارند و همجواری آنها با کردها و لرها باعث شده آنطور که باید در عرصههای مختلف مورد توجه قرار نگیرند. یکی از هنرهای قدیمی مناطق لکنشین موسیقی مقامی این قوم است.
مهران غضنفری (موسیقیدان، خواننده) اهل کوهدشت یکی از فعالان لک زبان موسیقی است که چند سالی است با تشکیل گروه موسیقی «نوای سیمره» و به کارگیری جوانان و نوجوانان شهرش تلاش دارد موسیقی لکی را به علاقمندان و مخاطبان موسیقی ایرانی و نواحی بشناساند.
غضنفری درباره وضعیت موسیقی شهر کوهدشت و اوضاع معیشتی فعالان موسیقی منطقه میگوید: من نوازندگانی داشتهام که برای آنکه بتوانند خرج خانوادهشان را بدهند از ما جدا شدهاند و برای امرار معاش به کارهای دیگر پرداختهاند، مثلا برخی برای کارگری به تهران رفتهاند یا کاری در فلان بندر یافتهاند و به آنجا نقل مکان کردهاند. در صورتی که اگر فکر و برنامهای پشت جریان موسیقی باشد، چنین اتفاقاتی نمیافتد و میتوان برای هنرمندان جدی این حوزه درآمدزایی کرد.
گروه «نوای سیمره» چه زمانی تشکیل شده و چه عملکردی داشته است؟
گروه «نوای سیمره» از ابتدای دهه نود شکل گرفت و از همان مقطع تاکنون سرپرست و آهنگساز آن خودم بودهام و اشعار آثارمان نیز سروده خودم است. درباره چگونگی و نحوه انتخاب اعضا نیز باید بگویم، تلاشم این بوده از افراد کم سن با تجربه زیاد استفاده کنم، لذا چنین افرادی را یافتم و مشغولشان کردم. اغلب آن افراد بچههایی هستند که بیکارند و شغلی ندارند. تنها راه امرار معاش این افراد برنامهها و فعالیتهایی است که توسط خودم انجام میشوند و آن بچهها نیز در آنها سهیم هستند. از همان بدو تاسیس علاوه بر ساخت آثار، یکی از اهدافمان شرکت در جشنوارهها برای بیشتر شناخته شدن گروه بود. خوشبختانه طی این سالها در چند جشنوارههای ملی شرکت کردهایم و مورد توجه قرار گرفتهایم و مقام اول گروهنوازی را در کارنامه داریم. علاوه بر خودم که در رشته آهنگسازی دارای عنوان هستم، اعضای گروه نیز در بخشهای مختلف نوازندگی، مقامهای با ارزش کسب کردهاند. طی این چند سال نیز در مناطق و شهرهای مختلف کشور اجرای برنامه داشتهایم.
هدفتان جیست؟
به طور واضح، هدفم معرفی موسیقی منطقه بوده است. متاسفانه موسیقی نواحی مختلف ایران از زمانی که بر اساس تصمیمات نادرست از بخش مسابقه جشنواره فجر حذف شد، آسیبهای بسیار دید. با وجود مسائل اینچنینی و جدا از اتفاقاتی که در جامعه رخ میدهد، وظیفه هنرمند و موزیسین این است که کارش را انجام دهد. در همین راستا ما نیز تلاش کردیم به وظیفهمان عمل کنیم و کارمان را انجام دهیم، بنابراین موسیقی خودمان را مدنظر قرار دادیم و به موسیقی و نواهای گمشده و آثار و کارهای بسیار قدیمی منطقهمان پرداختیم.
به نظر میرسد موسیقی لکها به دلیل تشابهات فرهنگی و اقلیمی در سایه موسیقی کردها و لرها قرار گرفته و مغفول مانده است.
همینطور است. این توجه محاسن و اتفاقات مثبت دیگری را نیز در پی دارد. به طور واضح میبینیم که موسیقی فعلی موجود در بازار هیچ سنخیتی با ما و فرهنگ ما ندارد. زمانی که از موسیقی و سنت خودمان و از گذشته پدران و اجدادمان غافل شویم، این اتفاق اجتناب ناپذیر است. پدران و اجداد ما از قرنها و هزاران سال پیش تاکنون، موسیقی و دیگر مقولات فرهنگی و هنری را سینهبه سینه انتقال دادهاند و حال ما به آنها بیتوجهیم. همه اینها در حالی است که موسیقی ایران و مناطق مختلف آن از پتانسیل و تنوع بسیاری برخوردار است؛ از خراسان شمالی و کرمانج گرفته تا سیستان و بلوچستان و کردستان و لرستان و مناطق جنوبی. موضوع مهم این است که از آن زمان که به موسیقی نواحی پرداخته شده به تبع آن موسیقی سنتی ما نیز رشد چشمگیری داشته است؛ زیرا این دو مقوله لازم و ملزوم یکدیگر هستند. موسیقی نواحی مختلف ایران بزرگان بسیاری را به خود دیده و به مدد توجه به گونههای مختلف آن است که آن بزرگان، نه تنها به جامعه بلکه به جهان معرفی شدهاند. در این میان بر تعداد مخاطبان موسیقی نواحی مختلف نیز افزوده شده است. میتوانم بگویم طی این سالها علاوه بر بزرگسالان (که به نوعی با موسیقی ما آشنا هستند) کودکان و نوجوان مقاطع دبستان، راهنمایی و دبیرستان نیز به موسیقی ما علاقمند شدهاند و بر تعداد مخاطبان ما افزودهاند. این اتفاق گویای این است که اگر کار به درستی انجام شود و رنگ و روی امروزی به آن داده شود مخاطب از آن استقبال میکند و به شنیدن آثار مرتبط با آن میپردازد و از آثار جدید نیز استقبال میکند. بیشک اگر ما به مردم و مخاطبان خوراک بدهیم آنها دیگر سراغ سبکهای بدون اصالت نخواهند رفت و با آثار ناشناخته، سطحی و غیرمرتبط با موسیقی ایرانی و نواحی مختلف اغنا نخواهند شد.
از کاستیهای موسیقی نواحی بگویید.
یکی از کاستیهای موجود که بسیار چشمگیر است وجه شغلی و مبحث درآمدزایی در موسیقی نواحی مختلف ایران است. اتفاقا سال گذشته به اتفاق اعضای گروه «نوای سیمره» در سالن رودکی کنسرت برگزار کردیم که بابت این اتفاق از مسئولان بنیاد رودکی ممنونم. به هرحال در زمینه موسیقی نواحی مختلف ایران، حمایتهایی وجود داشته و دارد، اما کافی نیست و به نظرم باید در طول فصول مختلف سال تکرار شود و مستمر باشد. با ایجاد این روند علاوه بر درآمدزایی اعضای گروهها، اتفاقات مثبت دیگری نیز رخ خواهد داد. این روند باعث ایجاد زایش کارهای جدید خواهد شد و طی آن افراد جدیدتری به فعالیت جدی میپردازند. طرحهای بسیاری برای ایجاد این اتفاق وجود دارد. مثلا اینکه میتوان در مقاطع مختلف سال، هر فصل را به موسیقی یک منطقه اختصاص داد و برای آن جشنواره برگزار کرد. این کار هزینه زیادی ندارد؛ زیرا گروهها میتوانند با درآمد حاصل از فروش بلیت آن بودجه را تامین کنند. آنچه لازم است حمایتهایی است که برای انجام کار لازم است.
به طور کلی درصد بیکاری در استانهایی چون کردستان، کرمانشاه، لرستان به خصوص شهری مانند کوهدشت بسیار بالاست. موسیقی تا چه حد به حل این معضل کمک کرده و آیا فعالان موسیقی کوهدشت از راه هنرشان ارتزاق میکنند؟
من نوازندگانی داشتهام که برای آنکه بتوانند خرج خانوادهشان را بدهند از ما جدا شدهاند و برای امرار معاش به کارهای دیگر پرداختهاند، مثلا برخی برای کارگری به تهران رفتهاند یا کاری در فلان بندر یافتهاند و به آنجا نقل مکان کردهاند. در صورتی که اگر فکر و برنامهای پشت جریان موسیقی باشد چنین اتفاقاتی نمیافتد و میتوان درآمدزایی کرد.
تاسیس آموزشگاهها در حل این معضل موثر است.
بله همینطور است. زمانی که آموزشگاهی تاسیس شود، عوامل و مدرسان آن دستمزد دریافت میکنند و میتوانند با همان دستمزد زندگیشان را بگذرانند.
اتفاق دیگر این است که هنرجویان آموزشگاهها در آیندهای نه چندان دور امکان فعالیتهای گروهی داشته باشند.
بله درست است. اتفاقا اعضای گروه من نیز از میان همین اشخاص انتخاب شدهاند. اگر به نحوه چیدمان و انتخابهای گروه «نوای سیمره» توجه کنید خواهید دید که اعضا هر سال جوانتر میشوند و طی این روند از استعدادهای جدید استفاده میکنم. حال نیز اگر گروه را مورد توجه قرار دهید متوجه این موضوع خواهید شد که امسال چند نوازنده جدید به جمع ما اضافه شده است. نوازندههای گروه «نوای سیمره» همواره جوان و با تجربه هستند.
در حال حاضر چند آموزشگاه موسیقی در شهر کوهدشت وجود دارد و تا چه حد فعالند؟
متاسفانه این نیز یکی دیگر از معضلاتی است که در منطقه ما وجود دارد. قرار است اولین آموزشگاه موسیقی را خودم راهاندازی کنم و همه کارهایش انجام شده، اما هنوز تاسیسش نکردهام.
دلیل این وقفه چیست؟
به این دلیل که برخی افراد در کوهدشت با تخصصهایی چون نقاشی، نمایش و خطاطی اقدام به راهاندازی آموزشگاه میکنند که نحوه بهرهبرداری آنها چند جانبه است. یعنی در قالب آموزشگاهی با فعالیتهای مشخص به آموزش هنرهای دیگر از جمله موسیقی میپردازند. من نیز گفتهام تا این معضل حل نشود آموزشگاهم را تاسیس نمیکنم. زیرا با وجود این وضعیت نه تنها من و آموزشگاهم مستقیمأ متضرر میشویم بلکه دیگران نیز آسیب میبییند، زیرا آن آموزشگاههای چند جانبه برای کسب درآمد و سود بیشتر از استادان خوب و کاربلد موسیقی استفاده نمیکنند و طی این اتفاق هنرجویانی تربیت میشوند که سواد موسیقایی پایینی دارند که این اتفاق نیز مشکلات دیگری ایجاد خواهد کرد.
البته فعالیت نامشخص آموزشگاهها به طور کم و بیش در دیگر استانها و شهرها نیز وجود دارد و باید فکری به حال آن شود. در این میان وزارت ارشاد چه اندازه برای حل این معضل شما را همراهی کردهاند؟
متاسفانه حمایتی در این زمینه وجود نداشته است. مشکلی که وجود دارد این است که منطقه ما سیاستزده است و مسئولان ارشاد بیش از آنکه به حل معضلات فرهنگی و هنری بپردازند به دنبال فعالیتهای سیاسی هستند.
با این تفاسیر در زمینه برگزاری کنسرت نیز اوضاع خوبی ندارید.
خیر در منطقه ما برگزاری کنسرت مرسوم نیست. تهران پایتخت است و اتفاقات بزرگ در این شهر رخ میدهد و برگزاری کنسرت نیز از این قضیه مستثنی نیست و اغلب رویدادهای موسیقیمحور نیز در تهران برگزار میشود. به طور مثال، جشنواره موسیقی فجر سالی یک بار در تهران برگزار میشود و گروههای معدودی برای حضور در آن پذیرفته میشوند. مثلا من و اعضای گروهم که سال پیش در سیوچهارمین جشنواره موسیقی فجر شرکت کرده، امسال نیستیم و نمیتوانیم باشیم، به هرحال باید فرصت به دیگران نیز داده شود تا امکان حضور داشته باشند. در مورد وضعیت کنسرتها نیز باید بگویم متاسفانه این بخش نیز از حضور واسطهها در امان نمانده و افرادی به آن راه یافتهاند که بر نحوه و چگونگی برگزاری کنسرتها تاثیر میگذراند. این افراد در شهرستانها نیز فعالیت میکنند. به طور مثال موسسهای را سراغ دارم که در زمینه برگزاری کنسرت، صرفا با دو خواننده خاص همکاری میکند و تنها برای آنها اجرا میگذارد و اتفاقا در طول سال فعال است. این موسسه مثلا برای یک خواننده ده اجرا در نظر میگیرد! در صورتی که اگر آن ده اجرا را ببینید به تکراری بودن آنها پی خواهید برد. خوانندهای دیگر را سراغ دارم که با حمایت همان موسسه طی یک سال اخیر هفت، هشت کنسرت داشته و به تکرار مکررات پرداخته است.
آیا تاکنون کنسرتهای برون مرزی داشتهاید؟
خیر این اتفاق رخ نداده است. اما حال که نوبت به ما رسیده میگویند خودتان باید تمام هزینهها بپردازید! در صورتیکه تا آنجا که میدانم، قبلا روال اینگونه نبوده است. در حال حاضر نیز گروههایی را به دیگر کشورها میفرستند که خودشان دوست دارند. باید گفت در این بخش همه چیز بر اساس ارتباطها شکل میگیرد. لازم است گروههایی به دیگر کشورها اعزام شوند که کارنامه قابل قبولی دارند و فعالیتهای مشخص و نتیجهبخشی داشتهاند.به هرحال موسیقی ایران و مناطق مختلف آن توسط همین گروهها به اهالی دیگر کشورها معرفی میشود.
گروه «نوای سیمره» در زمینه برگزاری کنسرت به طور کم و بیش فعال بوده است.
بله اما این اتفاق نیز مشکلات خاص خودش را دارد. برای برگزاری کنسرت باید به شهرهای مختلف بروید و با نهادهای ذیربط ارتباط بگیرید و نامهنگاری کنید. گذر از مراحل مذکور وظیفه مدیر گروه است که من خودم آن کارها را انجام میدهم. ما به دلیل نبود بودجه لازم و کمبود درآمد مدیر گروه نداریم.
شما به صورت شخصی بودجه و هزینه گروه را تامین میکنید؟
بله هزینه گروه به صورت شخصی تامین میشود و فعالیتهای اجراییمان نیز توسط رایزنی با دوستان و همکاران به نتیجه میرسد و در نهایت نیز شخصأ به برگزاری کنسرت میپردازم. در این میان هر احتمالی وجود دارد. مثلا ممکن است مجوز برگزاری صادر نشود یا اینکه فروش خوبی نداشته باشیم و به لحاظ مالی متضرر شوم. چنین مشکلاتی همچنان وجود دارد.
از قدمت و پیشینه موسیقی منطقه و شهر کوهدشت بگویید.
اگر به منطقه لرستان بخصوص شهر کوهدشت توجه کنیم، خواهیم دید که این بخش به لحاظ تاریخی یکی از کهنترین مناطق ایران است و عصر مفرغ اینجا شکل گرفته است، که همین موضوع گواهی بر قدمت بسیار لرستان است. طی چند سال اخیر نیز بر اساس کاوشهای صورت گرفته از سد سیمره پیکرههایی کشف شده که سازهایی مانند تنبور و کمانچه در دست داشتهاند. همه موارد مذکور از قدمت بسیار موسیقی لرستان و کوهدشت نشان دارد.
منطقه لرستان و توابع کوهدشت خاستگاه چه هنرمندانی بوده است؟
استادان بسیاری از منطقه لرستان به موسیقی ایران معرفی شدهاند. اگر بخواهم از گذشتگان بگویم باید از زندهیاد امامعلی امامی نام ببرم. از استادان در قید حیات نیز میتوانم به آقای ایرج رحمانپور اشاره کنم.
متاسفانه به جز شما و تعداد معدود دیگری، اشخاص زیادی بر موسیقی لکی متمرکز نشدهاند. به طور کلی موسیقی لکی تا چه حد به دیگر اقوام معرفی شده است؟
درست است. اما طی سالهای اخیر با تلاشهایی که خودمان کردهایم و بر اساس شناختی که اهالی موسیقی و مخاطبان موسیقی نواحی از ما به دست آوردهاند، به طور کم و بیش، اتفاقات مثبتی در زمینه معرفی موسیقی لکی رخ داده است. البته قبلا نیز به موسیقی لکی پرداخته شده اما نه به صورت اختصاصی و تخصصی و نه به آن شکل که من در نظر دارم و به اتفاق اعضای گروهم بر اساس آن فعالیت میکنم. هر چه بوده گذرا بوده است.
بعد از برگزاری کنسرت در شهرهای مختلف، از اقوام دیگر و مخاطبان موسیقی نواحی چه بازخوردی گرفتهاید؟
علاوه بر معرفی موسیقی لکی و ایجاد علاقه در مخاطبان، در بین جوانان و هنرمندان همزبان رقابتی ایجاد شده که سازنده است. آنها در همین راستا فعالیتهایی داشتهاند و کارهای ارائه میدهند.
موسیقی لکی با وجود وجوه مشترک با موسیقی کرمانشاه و لرستان نادیده انگاشته شده است. در اینباره چه نظری دارید؟
میتوان گفت در حال حاضر موسیقی لکی با موسیقی لری شناخته میشود و به نوعی در آن هضم شده و دلیل این اتفاق نامگذاریهاست. اما زمانی که موسیقی لری را به صورت جزییتر بررسی کنیم، خواهیم دید که اغلب مقامها، آنهایی هستند که به زبان لکی اجرا شدهاند. تنها دو، سه مقام آوازی داریم که لریاند و باقی نواها و مقامها به نوعی لکی هستند. مثلا شعر و آهنگ و مقامهایی چون پنج سماع به صورت کامل لکی است. دوپا و سهپا نیز برخی دیگر از مقامهای لکی هستند. کلا زمانی که جزییتر و ریزتر به موسیقی مقامی منطقه لرستان مینگریم، متوجه خواهیم شد اساس و زیر ساخت آن زبان لکی است؛ اما به دلیل تشابهات جغرافیایی آنها را به عنوان موسیقی لری میشناسند. از طرفی موسیقی لکی از موسیقی لری کهنتر است و همین موضوع نیز دلیلی بر لکی بودن اغلب مقامهای موسیقی لرستان است. حتی با بررسی موسیقی کردی نیز خواهیم دید از بسیاری جهات، تشابهاتی با موسیقی لکی دارد که گویای این است برداشتهایی از آن صورت گرفته است.
یکی دیگر از مقولاتی که موسیقی هر منطقه را تحت تاثیر قرار میدهد، لهجه و گویش و زبان است. درباره ویژگیهای زبان لکی نیز کمی توضیح دهید.
زبان لکی در سالهای اخیر با سعی و تلاش دوستان به ثبت کشوری و ملی رسیده است. زبان لکی بسیار گیرا است و به لحاظ دایره واژگان از گستردگی بسیاری برخوردار است و در آینده بیشتر درباره آن خواهیم شنید. الفبای زبان لکی به تازگی در حال مکتوب شدن است. مسلما وسعت و گستره واژگانی باعث میشود، دست اهالی موسیقی منطقه برای تولید تصنیفهای باز باشد و من نیز طی تولیداتم از این ویژگی بهره بردهام. حال شما حساب کنید در کنار این زبان قوی، موسیقی قوی و با قدمت نیز وجود داشته و از قرنها پیش تاکنون سینه به سینه نقل شده همچنان وجود دارد و پایه و اساس موسیقی لری است.
قرار است طی روزها و ماههای چه برنامههایی داشته باشید؟
قرار است در استان خودمان و کرمانشاه کنسرت داشته باشیم. به احتمال زیاد اوائل اسفندماه امسال نیز در تهران کنسرت برگزار خواهیم کرد.