بررسی نسبت هزینهها به درآمدهای فعالان تئاتر؛
چرا تئاتریها همیشه بدهکارند؟
در این روزها با کاهش سال به سال بودجه و به دنبالش کاهش حمایتهای مالی دولت از تئاتر، هنرهای نمایشی رو به نابودی میرود، خبر از حذف معافیت مالیاتی این هنر به بهانه درآمدهای میلیاردی فعالانش میشود؛ این در حالی است که به گفته مدیرکل هنرهای نمایشی، در سال ۹۶ کل تراکنش مالی تئاتر ایران ۱۰ میلیارد تومان بوده است. برای رسیدن به یک تصویر کلی از وضعیت تئاتر ایران، خوب است نگاهی به جزئیات آن داشته باشیم و ببینیم یک تئاتر و به تبع آن یک هنرمند مشغول در این حرفه چقدر درآمد دارند؟ و در مقابل، هزینههای تولید یک نمایش چقدر است؟
به گزارش خبرنگار ایلنا، تئاتر ایران سالهاست در نبرد با هزینههای هنگفت و سودهای ناچیزش، میدان را به نفع رقبای قدرتمندترش باخته است. در یک دهه اخیر، بودجه تئاتر سال به سال کاهش یافت و دولت این هنر را از حمایت کامل به سوی شکلی از خوداتکایی سوق داد که در آن تئاتر مستقل و هنری جایی نداشت و میدان به نفع تئاترهای تجاری، هرچه بیشتر خالی میشد. این روزها اما موضوع «حذف معافیت مالیاتی» تولیدات فرهنگی و هنری مطرح شده که در صورت تصویب پیشنویس لایحه آن در مجلس، دیگر تولید هنرهای نمایشی از پرداخت مالیات معاف نخواهند بود. خبری که از یکسو خانواده تئاتر را با نگرانیهایی مبنی بر افزایش هزینهها و کاهش بیش از پیش درآمد اندکشان روبهرو کرده است و از سویی دیگر باعث شده در شبکههای اجتماعی موضوع درآمدهای میلیارد تومانی بازیگران مطرح شود؛ درآمد تنها نیم درصد از خانواده بزرگ تئاتر که اغلب آنها را با عنوان «سلبریتی» میشناسند.
شهرام کرمی (مدیرکل هنرهای نمایشی) اخیرا در نشست «هماندیشی هنرمندان تئاتر با نمایندگان مجلس» آماری از رقمهای جابهجا شده در تئاتر ایران در طول یک سال خبر داد که نگاهی به آن میتواند وضعیت این صنف را کمی شفاف کند؛ به گفته کرمی، «در سال ۹۶ کل تراکنش مالی تئاتر ایران ۱۰ میلیارد تومان بود»
اما برای رسیدن به یک تصویر کلی از وضعیت تئاتر ایران، خوب است نگاهی به جزئیات آن داشته باشیم و ببینیم یک تئاتر و به تبع آن یک هنرمند مشغول در این حرفه چقدر درآمد دارند؟ و در مقابل، هزینههای تولید یک نمایش چقدر است؟ اینها سوالاتی است که هنرمندان فعال در تئاتر به آن پاسخ دادهاند.
اغلب تئاترهایی که این روزها به شکل کمهزینه یا دانشجویی و ساده آماده میشوند، آنچنان «خودمانی»اند که گاهی نه تنها دستمزدی به عوامل فنی و طراحی پرداخت نمیشود که بازیگران نیز به شکل «رفاقتی» و بدون دریافت دستمزد یا تنها با دریافت مبالغی بسیار ناچیز روی صحنه میروند. از حمیدرضا نعیمی که نویسنده، کارگردان و بازیگر فعال تئاتر است، درباره هزینههای تولید یک نمایش میپرسیم. نعیمی میگوید نمیتوان رقم دقیقی برای بسیاری از بخشهای تولید یک تئاتر در نظر گرفت چون معیار مشخصی برای تخمین این هزینهها نیست. اما او در مقام کارگردان از هزینههایی میگوید که بهطور متوسط برای اجرای یک تئاتر حرفهای اما «جمع و جور» قابل ارزیابی است. پیشفرض هزینههای این تئاتر، شامل: حضور چهار بازیگر غیرسلبریتی، اجرا در یک سالن بلکباکس، دو ماه تمرین و یک ماه اجرا (حدود ۲۵ شب)، با حداقل هزینههای جانبی است.
به گفته نعیمی، برای چنین اجرایی، متوسط دستمزد برای مجموع ۴ بازیگر ۳۰ میلیون تومان است؛ یعنی در شرایطی که به هر بازیگر حدود ۳ تا ۱۰ میلیون تومان برای مجموعا یک ماه اجرا و دو ماه تمرین پرداخت شود.
همچنین برای چنین تئاتری، باید حدود ۱۰ میلیون تومان برای هزینههای طراحی و چاپ اقلام تبلیغاتی و همچنین فضای مجازی پرداخت؛ ریز هزینههایی شامل: ۲۵۰ نسخه پوستر A3، ۲ هزار نسخه تراکت، بروشور و تبلیغات مجازی و همچنین دستمزد طراح و روابط عمومی و تبلیغات مجازی.
نعیمی میگوید در این گرانی آهنآلات و چوب و سایر مصالح، امروز برای ساخت سادهترین دکور در یک سالن کوچک باید حدود ۲۰ میلیون تومان هزینه کرد.
هرچند این روزها، دیگر خبری از گریمهای ویژه و لباسهایی منحصر به فرد در اغلب تئاترهای ایران نیست؛ اما به گفته حمیدرضا نعیمی با اینحال برای طراحی و دوخت و اجرای لباس و گریم، در شکلی ساده باید دستکم ۵ میلیون تومان کنار گذاشت.
در کنار همه این هزینهها، باید به اجاره سالن سالنهای خصوصی هم اشاره کرد که بخش عمده تئاترهای پایتخت را میزبانی میکنند. کف مبلغ اجاره سالن برای تماشاخانههای خصوصی فعال تهران متفاوت است و گاهی سالنها به شکل «درصدی از فروش گیشه» با گروهها قرارداد میبندند. اما با یک حساب سرانگشتی میتوان دریافت که کف مبلغ اجاره سالن برای ۲۵ شب اجرا، در یک سالن کوچک حدود ۲۵ میلیون تومان است.
مجموع هزینهها برای تئاتری که با حمیدرضا نعیمی آن را در شرایطی که توصیف شد، تصور کردیم حدود ۹۰ میلیون تومان میشود.
اما در ازای چنین هزینههای ابتدایی، یک تئاتر قرار است چقدر «بفروشد»؟ و چقدر به تولیدکننده یا همان کارگردانش «سود» برسد؟
حمیدرضا نعیمی میگوید روز به روز کیفیت آثاری که روی صحنه میروند پایین میآید و همین باعث شده، تعداد تماشاگران هم به شدت افت کند. به اعتقاد او در خوشبینانهترین حالت، تئاتر مفروض ما با ۲۵ شب اجرا در یک سالن بلکباکس، تنها میتواند ۸۰ میلیون تومان بفروشد؛ در حالی که دو ماه تمرین کرده است.
اما تمام این ۸۰ میلیون تومان فروش گیشه، پولی نیست که در انتها به دست کارگردان یا تهیهکننده برسد؛ بلکه پیش از آن قرار است هزینههای دیگری از آن کسر شود!
برداشتهای ثابت از فروش گیشه شامل این موارد است: ۲۰ درصد از انجمن هنرهای نمایشی، ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده و ۵ درصد سایت فروش بلیت.
بنابراین همان ابتدا حدود ۳۴ درصد از روی مبلغ فروش گیشه برداشته میشود؛ یعنی از ۸۰ میلیون تومان همان اول ۲۷ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان کسر میشود تا فروش واقعی گیشه برای کارگردان/تهیهکننده رقمی معادل ۵۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان باشد.
با یک حساب سرانگشتی، میتوان فهمید که ۵۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان دریافتی گیشه، نه تنها جوابگوی ۹۰ میلیون تومان هزینه اولیه تولید یک تئاتر نیست، که با این دخل و خرج، حدود ۳۷ میلیون تومان بدهی به عوامل و بازیگران روی دست کارگردان/تهیهکننده میماند!
همه این هزینههای سرسامآور در حالی است که کمکهزینههای مالی دولت به یک تئاتر، به شوخی شبیه است.
سعید اسدی (مدیر تئاتر شهر و مدرس دانشگاه) معتقد است «گرفتاری تاریخی ما این است که مشخص نیست بالاخره رویکرد ما سوسیالیستی و سوبسیدمدار است یا بازار آزاد و اقتصاد متکی بر سرمایه در گردش و تولید؟ نشانه مشخص آن بهطور مصداقی این است که در حوزه تولید تئاتر یک زمانی رویکردهای اقتصاد سیاسی ما شبه سوسیالیسمی بود که دولت صفر تا صد هزینه تولید یک نمایش را تامین میکرد و دولت مولد بود و سرمایه تولید را فراهم میکرد. اما رفته رفته گفتند به سمت عرصه خصوصیسازی برویم اما شکل بیقواره آن را که در عرصه کلان و در صنعت پیاده کردیم در هنر به شکل سکته بسیار شدید دیدیم.»
اسدی میگوید: «اگر الان بخواهیم تئاتری را روی صحنه ببریم نهایتا سقف حمایت دولت از یک اثر نمایشی در تئاترشهر بین ۴۰ تا ۴۵ میلیون تومان است. وقتی ۴۵ میلیون تومان کمک میکنید تنها کاری که کردهاید این است که آن ۲۰ درصدی را که دولت (در قالب انجمن هنرهای نمایشی) از او گرفته دوباره به او برمیگردانید. اما تمام بار تولید و فروش را به عهده هنرمند و مخاطب میگذارید. مثلا ۹ درصد مالیات بر ارزش افزوده ظاهرا از تماشاگر اخذ میشود اما باز هم از درآمد تولیدی گرفته میشود. تماشاخانه خصوصی و حتی دولتی نمیتواند در برابر این قضیه مقاومت کند و به نفع گروههای نمایشی بلیت را گران نکند. وقتی هم این اتفاق میافتد جامعه معترض میشود که «دولت» بلیت تئاتر را گران کرده است. اما این خواسته گروه نمایشی است چون نمیتواند هزینه تولیدش را برگرداند تا دستمزد عوامل اجراییاش را بپردازد.»
«بررسیهای ما نشان میدهد که بیش از ۹۵ درصد نمایشهایی که روی صحنه میروند از نظر اقتصادی ورشکسته محسوب میشوند.» این را «ساسان پیروز» (عضو هیأت مدیره انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر) میگوید؛ وضعیتی که به گفته او حاصل یک روند تاریخی است که از چند سال قبل آغاز و با کاهش سال به سال بودجه فرهنگ و هنر پیش رفته است: «بودجه ادارهکل هنرهای نمایشی از ۳۳ میلیارد به ۲۴ میلیارد و سپس ۲۲ میلیارد کاهش یافته، درحالیکه در همین سالها تورم افزایش مییافته است.»
با توجه به مقایسه ساده هزینه/درآمد یک تئاتر در پایتخت میتوان به سادگی دریافت که تئاتر ایران بدون اتکا به کمکهای دولتی و کاهش هزینههایش نمیتواند سر پا بایستد. در دورهای همه تئاترها توسط بخش دولتی تولید میشد؛ بودجه و سالن در اختیارشان قرار میگرفت و هنرمندان موظف بودند کار هنریشان را به بالاترین کیفیت ارائه بدهند. اما به گفته ساسان پیروز «از یک سالی به بعد محدودیت بودجه تبدیل به مانع شد و کارها تولید نمیشدند چون میگفتند بودجه و سالن نداریم و عملا خلاقیت از بین میرفت به یک دلیل ساده: چون پولی برایش نبود. در دورهای ایده تئاتر خصوصی مطرح شد تا بخش خصوصی بتواند وارد شود و کمک کند که در دورهای هم اثر مثبتی در افزایش تعداد آثار و سالنها داشت اما در نهایت نتیجهاش این شد که امروز در تئاتر ایران میبینید»
بودجه حمایتی تئاتر ایران در حال حاضر حدود ۴ میلیارد تومان است؛ و در مقابل ۱۸ هزار هنرمند فعال در عرصه هنرهای نمایشی کشور داریم.
ساسان پیروز با تقسیم این بودجه بر تعداد هنرمندان فعال تئاتر کشور میگوید: «با این تقسیم ساده میفهمیم که حمایت مالی دولت از تکتک هنرمندان تئاتر که زندگی بدون بازگشتشان را صرف تولید هنر کردهاند، کمتر از ۲۵۰ هزار تومان در سال است.»
حمیدرضا نعیمی از وضعیت کنونی به عنوان روزهای سیاه، تیره و تاری برای هنر، ادبیات و تئاتر ایران یاد میکند که نتیجهاش ابهام، حیرت، آشفتگی و ناامیدی نسبت به دولت است.
ساسان پیروز، میگوید «اینکه تئاتر ما امروز وارد وضعیت قرمز شده عوارض بلندمدتی دارد و مسئولیت ماست که فکر آینده باشیم.» و ادامه میدهد: «جایگاه تئاتر ایران در حوزه بینالملل روزگاری داشت شاخص میشد اما امروز چنان وضعیت تولیدمان تحت فشار قرار گرفته و چنان بحران اقتصادی هنرمندان را به زیر میکشد که دیپلماتهای فرهنگی هم کمکم عقب میکشند و تصمیم میگیرند شغلشان را تغییر دهند تا زندگیشان بهتر بگذرد.»
سعید اسدی هم از ساختار معیوب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید که به عقیده او راهکارش، «توجه به اقتصاد سیاسی و رابطهاش با صنایع خلاق و همچنین تغییر ساختار است؛ تا این پیام به دولت داده شود که نیازمند دگرگونیهای سازمانی برای تغییر نهاد تئاتر هستیم. از سوی دیگر باید تولید حرفهای تئاتر را بار دیگر تعریف کنیم. و تا این فرایند درست نشود، همان اندک بودجهها هم هدر میرود.»
گزارش: سبا حیدرخانی