خبرگزاری کار ایران

در نقد و بررسی کتاب "در کشاکش دین و دولت" مطرح شد؛

موحد: روشنفکر دینی نیستم، مورخ اوبجکتیو هستم/رحمانیان: روایت موحد آشفته است/قادری: هیچ نظام سیاسی‌ فلسفی که در تمام زمان‌ها معتبر باشد، ممکن نیست

موحد: روشنفکر دینی نیستم، مورخ اوبجکتیو هستم/رحمانیان: روایت موحد آشفته است/قادری: هیچ نظام سیاسی‌ فلسفی که در تمام زمان‌ها معتبر باشد، ممکن نیست
کد خبر : ۸۴۲۷۷۴

جلسه نقد و بررسی کتاب «در کشاکش دین و دولت» به همت کتابخانه ملی و با حضور دکتر محمدعلی موحد، حاتم قادری و داریوش رحمانیان در تالار «اندیشگاه» برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ایلنا، در جلسه نقد و بررسی کتاب «در کشاکش دین و دولت» که با استقبال بسیار گسترده علاقه‌مندان از ساعت ۱۶ آغاز شد، حاتم قادری (استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران) نخستین کسی بود که به ایراد سخن پرداخت. در ادامه، داریوش رحمانیان بود با اشاره به اینکه کاش می‌شد از زیر سایه‌ی نام بزرگ دکتر محمد‌علی موحد بیرون آمده و ایشان را نقد کرد، و با تاکید بر اینکه نمی‌توان چنین کاری را به درجه‌ی غایت صورت داد، به نقد کتاب و گاها سخنان دکتر قادری پرداخت. در انتهای نشست نیز محمدعلی موحد (تاریخ‌دان و فیلسوف تبریزی)، به‌رغم دشواری‌ای که در سخن‌ گفتن داشت، نکات کوتاهی را برای حاضران و‌ ناقدان مطرح کرد.

حاتم قادری که نخستین سخنران این جلسه بود پس از اشاراتی به فراز اول کتاب "در کشاکش دین و دولت" گفت: آنچه من از کتاب می‌فهمم این است که از نظر آقای دکتر موحد حکومت در راستای دین نیست و اصولا چنین دعوی‌ای دست نمی‌باشد، من نیز در این دعوی با ایشان موافقم و نقد من نه از جهت نتیجه بلکه برای نوع و روش ارائه بحث است. درواقع نقد من در مقام منتقد ناظر بر این است که آیا گزارش‌های تاریخی دکتر موحد برای این هدف بسنده است یا خیر؟ آیا این گزارش‌ها چنان جامع است که بتوان نظری به این صراحت از آن اخذ کرد یا خیر؟ پرسش دیگر من این است که آیا هیچ گزارش دیگری نبود که بتواند در مقام جایگزین برای این داده‌ها باشد و بتوان از آنها نتایج دیگری اخذ کرد. اما اشکال مهمتری هم بر این اثر وارد است و آن این است که آیا نگرش خود اعراب به سندیت قرآن می‌تواند اصل گرفته شود؟ یعنی آیا ما باید در اینجا نظر عمر، ابوبکر و سایر صحابه را جویا شویم یا نه، نظر خود قرآن چنان جامع است که می‌تواند نظام سیاسی منسجمی را پیش بکشد؟

این استاد دانشگاه تهران در ادامه با اشاره به یکی از ویژگی‌های ضروری سامان سیاسی افزود: اگر یک نظام سیاسی بخواهد از دین برخیزد، باید راه‌حل روشنی در مورد چرخش قدرت داشته باشد. یعنی از ابتدا روشن شود که درون آن نظام سیاسی، گردش قدرت به چه نحو انجام می‌گیرد و این مسئله امری است که به یکی از معضلات جدی تاریخ اسلم بدل شده است. اختلاف میان شیعیان و اهل تسنن در مورد خلافت و امامت خود حاکی از این معناست و نشان می‌دهد نظام سیاسی برآمده از دین الزاما باید بتواند چنان باشد که اصلا هیچ جای بحثی در مورد انتقال قدرت باقی نگذارد.

قادری با اشاره به اینکه نمی‌توان در مورد چنین مسائلی دست به رازورزی و رمزگشایی زد، گفت: این رمزگویی‌ها در ابهام گذاشتن مسئله است و همین است که سبب شده تا بیش از 14 قرن منازعات جدی میان مسلمانان پدید آید.

او در ادامه با تمجید از دکتر موحد که معتقد است سیاست از دین بر نمی‌خیزد، تصریح کرد: بخش عمده‌ای منازعاتی که ما درگیر آن شده‌ایم از این نظر برمی‌خیزد که نظام سیاسی و به طور کلی زندگی بشری از رهگذر طرح و برنامه‌ای کلان متعین می‌شود که همان دین و شریعت است.

وی در بخش دوم سخنان خود روح قالب بر فضای اثر را نواندیشی دینی خوانده و گفت: اثر در طرح وقایع و گزارش آنها سراسر از قرائت و ادبیات رسمی شیعیان فاصله می‌گیرد. درواقع در کتاب هیچ جایی اثری از وجه قدسی علی(ع) به چشم نمی‌خورد و این امر ایشان را به شدت به جریان فکری نواندیشی دینی نزدیک می‌سازد. نکته دیگر در این باب خود ادبیات و گزارش‌هایی است که مولف در مورد شخصیت عمر می‌آورد.

این استاد دانشگاه تهران بخش سوم نقد خود را به مسئله فتح ایران اختصاص داد و سخنان خود در این بخش را با طرح این انگاره آغاز کرد که آنچه مایه توفق اعراب به حمله به ایران بود، اختلاف طبقاتی ایرانیان و وعده مساوات و برابری که مسلمانان به مردم ایران داده بودند، بود.

قادری با ایجاد تردید در این انگاره و همچنین تردید در نامه‌های پیامبر (ص) به پادشاهان گوناگون آن نامه‌ها را با مضمونی که امروز به دست ما رسیده، محل تردید جدی دانسته و انتصاب آنها به پیامبر (ص) را دور از درایت رسولانه دانست.

وی در ادامه افزود: حتی این روایت هم محل تردید است که در جریان جنگ سپاه رستم و اسلام در قادسیه، مسلمانان به ایرانیان گفته بودند که اگر ایرانیان اسلام را بپذیرند، از جنگ با آنها دست خواهند کشید. درواقع این روایت از این نظر مردود است که اولا اسلام‌ آوردن امری دفعتی و یکباره نیست که از کسی بخواهیم فوراً اسلام بیاورد و نیازمند کوشش نظری است. ثانیا خود این هم که آیا پیامبر (ص) برای اسلام اساسا نگاهی به خارج از مرزهای عربستان داشت هم محل تردید است.

قادری با بیان اینکه هم در نبود شواهد معتبر و در حالی که صرفا روایت‌های اشخاص در این مورد در دست است و هم از نظر استنباط عقلی، این روایات محل تردید جدی است.

داریوش رحمانیان نیز دیگر سخنران این نشست با بیان اینکه در نقد نمی‌توان بافت و زمینه زندگی مولف را حذف کرد و از آن رها شد، تصریح کرد: بنا به گفته خود دکتر موحد، این کتاب محصول یادداشت‌هایی است که حدود 40 سال پیش فراهم آمده و امروز با اجازه ایشان به نشر رسیده است.

رحمانیان افزود: در یک رویکرد بافتگرا باید پرسید که محمدعلی موحد 40 سال پیش چه دغدغه‌ای داشته که این عصر را نوشته است و اگر این عدد 40 قرین دقت باشد، تقریبا مصادف است با سالهای آغازین انقلاب و تشکیل نظام جمهوری اسلامی. از این منظر محل توجه جدی است که چه اندیشه‌ای و چه عواملی ایشان را به سمت نگارش کتاب و طرح موضوعاتی چون سلفی‌گری یا آنچه خود نویسنده در انتهای کتاب عنوان می‌کنند یعنی خارجی‌گری نو کشانده است.

رحمانیان گفت: درواقع اگر بخواهند به برخی از نظریات متن‌کاوی متعهد بمانم، باید بگویم که مسئله دکتر موحد در کتاب خویش اصلا تاریخ صدر اسلام و وقایع آن نیست بلکه چنانکه در انتهای کتاب می‌خوانیم، هدف ایشان از طرح تمامی این مباحث، امروز و فردای اسلام است.

رحمانیان با بیان اینکه دغدغه فکری دکتر موحد در طول این 40 سال پرسش از چرایی وضع حاضر مسلمانان و این وضع پرتخاصم فعلی که محصول ورود جریان‌های سلفی، خارجی و جهانی بوده است، افزود: در منظومه فکری دکتر موحد چنانکه هم در این کتاب و هم در مجموعه فکری ایشان قابل رویت است، حاوی ارتباطی است که ایشان میان سلفی‌گرایی صدر اسلام و به تعبیر ایشان سلفی‌گرایی کهنه و سلفی‌گرایی مدرن ایجاد می‌کند. به طوری که می‌توان در هر دو نوعی اشتراک مفهومی و روشی مشاهده کرد.

وی با تاکید بر اینکه دکتر موحد از نوعی سردرگمی و کلافگی میان مسلمانان در مورد موضوعات مبتلابه سیاسی سخن به میان می‌آورد، افزود: موحد تلاش می‌کند تا بتواند امتداد این سردرگمی تا امروز را نشان داده و با بیان اینکه این کلاف سردرگم محصول خلط دین و سیاست است، این انگاره را یعنی این همانی دین و سیاست را سرمنشأ این سردرگمی و در نتیجه مبنا خارجی‌گری کهنه و نو بداند.

رحمانیان پس از بیان هدف و نمای کلی است کتاب، فراز دوم سخنان خود را با نقد بر روایت آشفته موحد از داده‌های تاریخی پی گرفت و افزود: دریغ می‌کنم که ایشان می‌توانست روایت منسجم‌تری از این زوال ارائه دهد ولی متاسفانه چنین نکرده‌اند و پرسش‌های ایشان در انتهای کتاب هرگز پاسخ مبسوطی به خود ندیده‌اند.

وی در ادامه سخنان خود با نقد این بیانات که گویی از نظر ایشان قرآن متن ساده‌ای است که به سادگی می‌توان از آن چنین استنباط کرد که نمی‌توان نظام سیاسی جامعی در مبنای قرآن داشت و همچنین با نقد سخن قادری در مورد روایات نامه‌های پیامبر (ص)، تصریح کرد: چنین استنتاجات و انتساباتی مخدوش است و کسی از آقای قادری آنها را نخواهد پذیرفت.

رحمانیان در ادامه با استناد به گذاره معروف لا اکراه فی الدین تصریح می‌کند: دین دعوتی عام است و هیچ اجبار و زوری در آن وجود ندارد.

او در ادامه با طرح این پرسش که آیا این تفسیر لا اکراه فی الدین موجه است یا نه، می‌افزاید: آیا اسلام صرفا چیزی جز دعوت نبوده و هیچ برنامه‌ای برای پیاده‌سازی خود در جامعه نداشته است؟

رحمانیان با اشاره به سخنان پایانی قادری و تردیدهای او در مورد فتوحات، تصریح کرد: مبنای کتاب در کشاکش دین و دولت نیز از اساس بر این استوار است که این فتوحات چه تاثیری بر جامعه مسلمین می‌گذارد.

وی با طرح این نکته که برخی متفکران این پرسش را مطرح کرده‌اند که آیا جنگ‌ها و فتوحات صدر اسلام منبعث از خود متن مقدس و شیوه پیامبر (ص) بوده یا چیزی جز اتفاق و پیشامد نبوده است؟

رحمانیان با بیان اینکه یکی از کسانی که قائل بود فتوحات صدر اسلام در اثر پیشامد بود که اندک اندک پای مسلمانان را به ورته جنگ کشید، مهندس بازرگان بود. بازرگان نیز معتقد بود که اگر حیات پیامبر (ص) کمی بیشتر ادامه می‌یافت چه بسا این جنگ‌ها اصلا پیش نمی‌آمد و مسئله در سقیفه به نفع حضرت علی (ع) حل و فصل می‌شد و مسیر حکومت چنانکه بود، پیموده نمی‌شد. از این منظر این رویدادها و پیشامدها بودند که تاریخ آینده را شکل می‌دادند.

رحمانیان در ادامه تصریح می‌کند: متن کتاب در مورد این مسئله جدی و بسیار مهم سردرگم است و دکتر موحد تکلیف خواننده را در مواجهه با این امر مشخص نمی‌کند.

پس از اتمام سخنان منتقدان، محمدعلی موحد (نویسنده کتاب کشاکش در دین و دولت) گفت: مایه ناامیدی من است که سخنانم چنانکه باید در نظرها دیده نشده است و این هم چه بسا به خود من بازگردد که نتوانسته‌ام آنچه در ذهن داشته‌ام را چنانکه باید به رشته تحریر درآورم.

وی در ادامه افزود: برداشت‌هایی که آقایان قادری و رحمانیان از سخنان من به عمل آوردند چنان بود که منِ صاحب سخن از آن راضی نمی‌باشم. اینکه ایشان وجه‌نظر و موقف بنده را نواندیشی دینی دانستند سراسر اشتباه است و شهدالله که من در نگارش این اثر چنین رویکردی داشته باشم بلکه من از منظر یک مورخ آبجکتیو به این مسئله ورود کردم ولو اینکه این آبجکتیو بودن هرگز نتواند به نحو تمام کمال برآورده شود.

وی در ادامه تاکید کرد: من در این کتاب هیچ مطلبی را نگفته‌ام که سندی برای آن نیاورده باشم. اسناد موجود در کتاب از معتبرترین اسنادی است که برای پژوهشگران در دسترس است. از طرفی هم باید که تاریخ کتابت این وقایع 200، 300 سال بعد از خود این وقایع است.

دکتر موحد در ادامه با غیرمسئولانه خواندن سخنان کسانی که می‌گویند هیچ چیزی از منابع اسلام و فتح ایران که قابل استناد باشد، در دسترس نیست، گفت: نباید میان اینکه روایتی از منطقه‌ای ویژه برمی‌خیزد و رنگ و بوی آنجا را دارد با اصل اعتبار و سندیت آن منافات ایجاد کرد.

وی با بیان اینکه درس حقوق خوانده و می‌توان از مبانی حقوقی برای تشخیص و خوانش سندها بهره گرفت، افزود: گرچه اسناد متفاوت، بیان‌های متفاوتی هم دارند اما دست‌کم از مجموع آنها می‌توان دریافت که مثلا فلان شخصیت واجد چه ویژگی‌هایی بوده، چطور می‌اندیشیده و در چه فضایی می‌زیسته است.

وی تاکید کرد: دکتر قادری در جایی اشارتی صریح به قلب موضوع مدنظر او یعنی امکان نظریه منسجم از درون اسلام اشاره کرد اما متاسفانه بلافاصله از آن رد شد.

دکتر موحد در ادامه با گریز به کتاب ابن بطوطه، خود مجددا خاطرنشان کرد: از همانجا پرسش او معطوف به این بوده که آیا با فقه می‌توان حکومت کرد یا نه؟

وی با بیان اینکه کسانی که قائل به عدم تباین به دین و قدرت هستند، هرگز در پی سودجویی در دنیا و آخرت نبوده‌اند، بلکه سراسر نیت خیری هم داشته‌اند. درواقع هدف این علما از بیان این سخنان آن است که بتوانند از رهگذر معنویت، قدرت را کنترل نمایند اما دغدغه من این است که مبانی این سخن را در میدان عمل بسنجم و امکانات عملی تحقق آن را بررسی کنم.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز