در گفتوگو با ایلنا مطرح شد:
با رشد بیاعتمادی و سقوط سرمایههای اجتماعی هر ناهنجاری ممکن میشود/ مردم دیگر به سیاسیون، نخبگان و رسانهها اعتماد ندارند
سعید معیدفر در تحلیل خشونت و بیاعتمادی در اعتراضهای اخیر، از مشکلات اقتصادی، رشد بیاعتمادی، سقوط سرمایههای اجتماعی، نبود ارتباط بین نخبگان و مخاطبان و از حیز انتفاع افتادن رسانهها به عنوان عواملی نام برد که در کنشها و اعتراضهای اخیر مردم در پی گرانی قیمت بنزین اثر داشتهاند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، از روز ۲۵ آبان و با اعلام ناگهانی و شبانه افزایش قیمت بنزین، ناآرامیهای گستردهای در سراسر کشور شکل گرفت؛ اعتراضهایی که گاهی با خشونتهایی همراه بود و منجر به کشته، مجروح و دستگیر شدن عدهای از هموطنانمان شد. در این دو هفته جلوههایی از خشم و خشونت دو طرفه در درگیریها را به نظاره نشستیم؛ تصاویری که این سوال را پیش میآورد که این خشم عمومی از کجا نشات میگیرد؟ چه نهادها و بخشهایی از جامعه و حاکمیت و چگونه میتوانستند این خشم را مدیریت و کنترل کنند؟ و در قطعی گسترده شبکههای اجتماعی و اختلال در شبکههای ماهوارهای، رسانههای داخلی از جمله صداوسیما چقدر میتوانستند با اطلاعرسانی درست، در کاهش این خشونت همگانی، اثرگذار باشند؟
سعید معیدفر، جامعهشناس ایرانی و دانشیار بازنشسته گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران است. مولف آثاری همچون «نظریههای جامعهشناسی نظم»، «جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران»، «مسائل اجتماعی ایران» (جامعهشناسی قشرها و گروههای آسیبپذیر) و... که پیش از این و در سالهای گذشته، عضو هیات علمی گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران بوده و در سمتهایی همچون رئیس انجمن جامعهشناسی ایران، رئیس پژوهشگاه فرهنگ هنر و ارتباطات و... فعالیت کرده است.
معیدفر در گفتگو با ایلنا، به این سوالها پاسخ میدهد و پیش از آن، به بررسی عوامل موثر بر اعتراضهای اخیر و کنشهای شکل گرفته در آن میپردازد.
کنشها و اعتراضهای کشور در پی گرانی قیمت بنزین، چند عاملی است
سعید معیدفر با بیان اینکه «ما نمیتوانیم با حوادث، به صورت تک عاملی برخورد کنیم» در پاسخ به سوالی درباره نقش رسانهها در کنشهای اخیر و اعتراضهای شکل گرفته در جامعه، گفت: یکی از مشکلات جامعهمان این است که نقشی برای رسانه در نظر میگیریم و معتقدیم اگر رسانه این نقش را ایفا کند میتواند به کنترل خشم کمک کند یا آن را تعدیل کند ولی ما غافل از این هستیم که کنش، در یک فضایی اتفاق میافتد که این فضا از عاملهای مختلف تشکیل شده است، یعنی مجموعه عوامل باید عمل کنند تا آن کنش تحت تاثیر آنها بتواند به یک جهتگیری مناسب کشیده شود.
این جامعهشناس و تحلیلگر ادامه داد: در داستان اعتراضها به افزایش قیمت بنزین و حوادثی که در پی آن رخ داد، نباید صرفا به رسانه و تاثیرش بر کنشها توجه کنیم بلکه باید کنشهای اتفاق افتاده را در مجموعهای از نهادها، سازمانها و عواملی که بر آن موثر است، ببینیم.
سابقه تاریخی این اعتراضها و عکسالعمل نسبت به آنها مهم است
معیدفر تصریح کرد: میدانیم که کنشِ اتفاق افتاده، تا حد زیادی تحت تاثیر عوامل مختلف بوده است؛ مثلا این فرایند خواهناخواه ریشهای تاریخی دارد که باید آن را به درستی تحلیل کنیم. یعنی ببینیم مسیر بروز کنشهایی از این نوع و واکنش نسبت به آن، چگونه بوده است؟ اگر خوب نگاه کنیم و سابقه و گذشته این کنشها را هم ببینیم، متوجه میشویم طی دو دههای که از بروز چنین کنشهایی در جامعهمان میگذرد (یعنی از دهه ۷۰ به این سمت) اکثر اعتراضهایی که انجام گرفته، ریشه و تاریخچه و دلایلی داشته است؛ یا نارضایتی از مساله انتخابات بوده یا مثلا نشات گرفته از فضای بسته سیاسی، یا نارضایتی از تصمیمگیریها در حوزههای خاص...
او با تاکید بر اینکه «این اعتراضها عموما با واکنشهای تند روبهرو شده و برخی نگذاشتند به شکل مسالمتآمیز اتفاق بیفتد» گفت: بنابراین خود به خود، این تاثیر ناخواسته را داشته که هر موقع خواستید اعتراض کنید، اعتراضتان نمیتواند جنبه مسالمتآمیز داشته باشد. چرا؟ چون بلافاصله میآیند و با آن برخورد میکنند.
معیدفر خاطرنشان کرد: نتیجهاش این است که شما از همان ابتدا میدانید که چنین برخوردی با اعتراضتان اتفاق میافتد و برای همین کسانی که اعتراض دارند ممکن است از همان اول رفتارشان را به سمت بروز خشونت میل دهند؛ پس سابقه تاریخی این اعتراضها و عکسالعمل نسبت به آنها مهم است.
نگاه به ریشه اقتصادی اعتراضها؛ اغلب معترضان از «محذوفین» بودند
مولف کتاب «جامعهشناسی مسائل اجتماعی ایران» نکته بعد را ریشه اقتصادی این اعتراضها، دانست و گفت: بهطور مثال ما میدانیم حداقل در این چند سال چقدر زندگی و سفره مردم کوچک شده است. یا در همین مدت، چقدر افراد بیکارتر شدهاند و بسیاری از مشاغل، مشتریشان را از دست داده و به تعطیلی کشانده شدهاند. بنابراین، معترضان تا حد زیادی دچار مشکل شدید معیشتی شدهاند.
معیدفر با اشاره به اینکه «امروز در بسیاری از خانهها بیکاری بیداد میکند و بچهها، سربار پدر و مادرند» به از دست دادن حداقلهای معیشتی مردم معترض اشاره کرد و یادآور شد: در این اعتراضها با افرادی روبهرو بودیم، که هیچچیز ندارند؛ اگر معترضان حادثه اخیر را مورد تحلیل قرار دهید، میبینید اغلب افرادیاند که نقششان در جامعه چه در اقتصاد، چه اجتماع و چه عرصههای دیگر به صفر رسیده است. کسانی که اسمشان را «محذوفین» میگذاریم؛ یعنی افرادی که جامعه برایشان هیچ نقشی در نظر نگرفته است.
او ادامه داد: خب، من وقتی احساس کنم در این جامعه نقش و سهمی دارم، به خاطر آن تلاش میکنم «به هنجار» رفتار کنم؛ و برعکس، وقتی حس کنم نقشی در جامعهام ندارم هر رفتاری را انجام میدهم چون چیزی برای از دست دادن ندارم؛ نه شغلی دارم، نه شان و نه پایگاهی. بلکه برعکس، حتی سربار جامعه و خانواده هم هستم. این هم یک وجه و عامل دیگری است که روی کنشهای اعتراضآمیز تاثیر میگذارد.
با رشد بیاعتمادی و سقوط سرمایههای اجتماعی، هر نوع ناهنجاری اتفاق میافتد
این جامعهشناس و پژوهشگر با اشاره به اینکه «مواجهه نیروهای مقابل هم با این کنشها، عامل دیگری است که روی کنشها تاثیر میگذارد» به نکته مهم دیگری در بررسی این اعتراضها اشاره کرد و گفت: از آن طرف، اینکه تا چه اندازه کنشگرانی که در صحنههای خیابان هستند تحت تاثیر نخبگان، معتمدان و موارد اخلاقی جامعه قرار دارند؟ در بررسی این عوامل سهم دارد.
معیدفر تشریح کرد: اگر در جامعهای قرار بگیریم که در آن انحطاط اخلاقی به وجود آمده و معیارهای اخلاقی سقوط کرده باشد و افراد اساسا دیگر حتی رعایت حقوق همدیگر را نه در رانندگی و نه در موارد دیگر نمیکنند، میبینیم که رفتارهای ناهنجار افزایش پیدا میکنند چون سطح و افق اخلاقی جامعه سقوط کرده است.
او ادامه داد: اگر در جامعه افراد برای بزرگان، دانشگاهیان، علما، ارزشهای اجتماعی و... ارزش و احترام قائل بودند اما حاکمیت قبلا تمام اینها را بیتاثیر و مثلا نقش دانشگاهیان را در جامعه ساقط کرده و آنها را از اعتبار انداخته باشد، در شرایطی قرار میگیریم که هیچکسی حرف دیگری را گوش نمیکند.
معیدفر با ذکر مثالی یادآور شد: تصور کنید من در شرایطی قرار گرفتهام که میبینم کسی در حال خطر کردن است؛ اگر او من را قبول داشته باشد به او میگویم این کار را نکن و او هم حرف من را میشوند؛ اما الان این حرفشنوی و اعتماد از بین رفته است.
رئیس اسبق انجمن جامعهشناسی ایران با یادی از داستان «چوپان دروغگو» و تبعاتش گفت: آنقدر ما اعتبار و اعتماد را در بین مردم با هم، مردم با نخبگان و مردم با حاکمیت از بین بردهایم که نتیجهاش این شده که در چنین فضای بیاعتمادی که سرمایههای اجتماعی سقوط کرده است، هر نوع رفتار ناهنجاری اتفاق میافتد.
در نبود ارتباط بین نخبه و مخاطب، رسانهها از حیز انتفاع ساقط شدهاند
معیدفر با اشاره به اینکه عوامل دیگری هم در اعتراضهای اخیر اثرگذار بوده است، گفت: اما آنچه شما اشاره میکنید عامل «رسانه» است. ابتدا باید ببینیم رسانه یک ابزار و وسیله است یا اینکه نه، خودش یک جریان اصلی است؟ رسانه، همچنان که از نامش پیداست، یک محمل و یک ابزار و یک وسیله انتقال است؛ یعنی چیزی که میتواند یک نفر را به نفری دیگر وصل کند. میتواند یک جریان فکری یا خبری باشد از سوی عدهای به سوی عدهای دیگر.
او خاطرنشان کرد: وقتی بین دو سوی قضیه، (یعنی کسی که اطلاع، خبر و تحلیل ارائه میدهد و از آن طرف، کسی که خبر را میگیرد)، رابطه گسیخته وجود داشته باشد، رسانه دیگر این میان کاملا بیتاثیر است. رسانه میتواند حرف من را بهعنوان یک تحلیلگر و جامعهشناس به مردم منتقل کند؛ یعنی پل ارتباطی باشد بین مردم با مخاطب. اما اگر مخاطبان ما (که اینجا معترضان هستند)، اساسا بنده و امثال بنده را قبول نداشته باشند و قبلا نخبگان سیاسی و اجتماعی، روشنفکران، اصلاحطلبان، اصولگرایان یا هر جریان دیگری هم نزد آنها بیاعتبار شده باشند آن هم بهخاطر حرفهای نابهجایی که گفتهایم، آیا اینجا دیگر رسانه نقشی خواهد داشت؟ یا بیتاثیر خواهد بود؟
مولف کتاب «مسائل اجتماعی ایران» (جامعهشناسی قشرها و گروههای آسیبپذیر) با اشاره به اینکه با نگاهی به میزان مطالعه افراد و مصرف مطبوعات در کشور میتوانیم ببینیم که هر روز بیشتر سقوط میکند، گفت: این نشان میدهد که متاسفانه، این رابطه بین نخبگان و معتمدان و جامعه بریده شده است. بنابراین رسانهها دیگر از حیز انتفاع افتاده و سقوط کردهاند.
معیدفر تشریح کرد: در جواب اینکه میگویید رسانهها میتوانند روی اعتراضها تاثیر بگذارند و باعث تعدیل آنها شوند و کنشها را تصحیح کنند؛ من میگویم منوط به این است که رسانه بهعنوان پل ارتباطی، قبلش بین مدعی و نخبه با مخاطب برقرار باشد و اینها به هم اعتماد داشته باشند.
او یادآور شد: بهطور مثال، وقتی اصلاحطلبان آمدند و از دولتی حمایت کردند که امروز به هیچکدام از وعدههایش عمل نکرده است؛ آن هم وقتی مردم پشت سر آنها آمده و به چنین دولتی رای داده بودند، و به یک عبارت، حاکمیت موجود را تائید کردند اما امروز میبینند وضعشان از قبل بدتر شده است، طبیعی است که اصلاحطلبان هم دیگر بیتاثیر میشوند و نمیتوانند از طریق رسانه یا راهی دیگر بر این کنشها تاثیر بگذارند.
عرصه عمومی برای کنشها، بیبرنامه و رهاست و در آن تنها خشونت درو میشود
این جامعهشناس و پژوهشگر با تاکید بر عوامل بسیاری در بروز و ظهور اعتراضهای عمومی در کار است، تصریح کرد: بهعبارتی، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند تا کنشی اتفاق بیفتد.
معیدفر خاطرنشان کرد: متاسفانه از هر سو که نگاه کنید، میبینید هر عاملی که میتوانست موجد یک نظم و موجب یک آرایش صحیح برای انجام کنشها در جامعه باشد از حیز انتفاع افتاده و بیاعتبار شده است.
او تصریح کرد: در نتیجه، عرصه امروزی جامعه برای کنشها، عرصهای کاملا بیبرنامه و رهاست که هیچکسی نمیتواند کنترلش کند و فقط در آن خشونت درو میشود؛ خشونتی از دو سو. هم از سوی کنشگران و هم عواملی که میخواهند این کنشها را سرکوب یا آرام کنند.
عقل و جامعه بهعنوان دو عنصر اصلی کنشهای اجتماعی صحیح، ساقط شدهاند
این جامعهشناس در جمعبندی صحبتهایش گفت: در مجموع میتوانیم بگوییم امروز با مساله از بین رفتن یا گوشهنشین شدن جامعه، نخبگان و عقل، در رفتارهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، جامعه ما گرفتار اضمحلال شده است.
معیدفر ادامه داد: حتی این کلمه را به کار میبرم که امروز ما تنها یک «کشور» داریم؛ چون «جامعه» مدتهاست مرده و مدتهاست از زندگی ساقط شده است. حداکثر گروهی که در جامعه ما حیات دارد «خانواده» است؛ در عرصههای دیگر جامعه تعدیل شده است و جلویش را گرفتهاند و سقوط کرده است.
او با بیان اینکه «دو عنصر اصلی برای کنشهای اجتماعی صحیح یکی عقل است و دیگری جامعه» گفت: عقل و جامعه، دو رکن اساسی یک زندگی صحیح و اجتماعی هستند که هر دو ساقط شدهاند و طبیعی است در چنین فضایی ما شاهد چنین اعتراضهایی آن هم به این شکل بسیار ناهنجارش باشیم که هیچ نتیجهای هم دربرنخواهد داشت.