کارگردان سریال حکایتهای کمال:
باید به منافع ملی فکر کنیم ولی آزادی داشته باشیم
قدرتاله صلحمیرزایی میگوید: فکر میکنم برای سریالهای تلویزیون باید آزادی بیشتری در نظر بگیرند تا کارگردان بتواند از پرداخت صحنهها و موضوعات مورد نظر بهره ببرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، این شبها مجموعه «حکایتهای کمال» به کارگردانی قدرتاله صلحمیرزایی روی آنتن شبکه دو سیما میرود. این مجموعه روایت زندگی پسری به نام کمال بوده که با اتفاقاتی مواجه میشود. هر کدام از این اتفاقات زمینه روایت داستانی تازه میشود. به بهانه پخش این مجموعه با قدرتاله صلحمیرزایی به گفتگو پرداختیم.
حکایتهای کمال از جمله تولیدات ۱۵۰ قسمتی تلویزیون به شمار میآید. برای تولید مجموعهای با این تعداد قسمت با چه چالشهایی مواجه بودید؟
این مجموعه بر مبنای کتاب حکایتهای کمال محمود میرکیانی بوده که بالغ بر ۱۵۰ قصه دارد. در واقع ما تصمیم گرفتیم بر اساس کتاب حکایتهای کمال ۱۵۰ قسمت بسازیم. با توجه به این موضوع ۳۱ قسمت را آماده کردیم که فیلمنامه آن هم از ابتدا آماده بود. به نوعی در صورت مورد استقبال قرار گرفتن ادامه مجموعه ساخته خواهد شد.
اینکه کارگردان از ابتدا بداند قرار است چه تعداد قسمت را آماده کند، سبب بالا رفتن کیفیت نهایی اثر میشود. منوط شدن ادامه سریال به بازخورد مخاطبان سبب بلاتکلیفی گروه تولید نشد؟
طبیعی است که اگر از ابتدا تعداد قطعی مجموعهها را اعلام کنند، اتفاق بهتری خواهد افتاد. اما با توجه به این قضایا با ما قرار گذاشتند که ابتدا ۳۰ قسمت ساخته شود و اگر مورد استقبال قرار گرفت، ما آن را ادامه دهیم.
کیفیت آثار طنز امروز را چطور ارزیابی میکنید؟ آیا این آثار در بازپخشها هم میتوانند مورد استقبال مخاطبان قرار گیرند؟
خیلی خوب است که کارهای طنز در تلویزیون ساخته شود. البته من به طنز موقعیت اعتقاد بیشتری دارم. طنزی که دور از لودگی باشد و خود موقعیتها آن را به وجود بیاورند. طنزهای بسیاری در تلویزیون ساخته شده و قطعا هر کارگردانی بر اساس سبک خود کار انجام میدهد. بر همین اساس عدهای این کارها را دوست دارند و با آن ارتباط برقرار میکنند و عدهای به آنها علاقمند نیستند.
البته ما چه بخواهیم و چه نخواهیم مردم کارهای طنز را دوست دارند. منتها ما ۸۰ میلیون جمعیت داریم و سلیقهها و دیدگاهها متفاوت است. به هر حال ژانرهای مختلف باید در تلویزیون وجود داشته باشد تا مخاطبان بر اساس علاقه خود به سراغ دیدن این آثار بروند. طبیعی است که همیشه سریالهای طنز اگر خوب ساخته شده باشند، مورد استقبال قرار میگیرند. به عنوان مثال کارهای آقای مهران مدیری طرفداران بسیاری داشته و استقبال خوبی از آن شده است. درباره ماندگار شدن مجموعه حکایتهای کمال نیز باید بگویم آمارهایی که تاکنون دوستان در شبکه از دیدن این سریال ارائه دادهاند، خیلی بالا بوده است. همچنین در سایتهایی که مردم درباره آثار نظر میدهند، تاکنون بازخورد خیلی خوبی گرفتهایم.
در مجموعه «حکایتهای کمال» شاهد موقعیتهای طنز زیادی هستیم، آیا این موقعیتها از ابتدا در فیلمنامه بوده یا در صحنه رخ داده است؟
برای ساخت هر متنی در ابتدا اینکه کدام یک از صحنههایش طنز باشد، پیشبینی میشود. منتها سر صحنه به آن بهای بیشتری داده شده و پرداخت بیشتری روی صورت میگیرد تا قصه دربیاید. ما در این قصه تیپسازی خاصی انجام ندادیم. شخصیت پلیسی که آقای ابراهیمی آن را بازی میکند هم تیپ نیست؛ در واقع آدمی بوده که به طور مادرزادی کمبود دارد. در نهایت باید بگویم که ما در هیچکدام از کاراکترها به سمت تیپ خاصی نرفتیم.
باتوجه به پربازیگر بودن این مجموعه برای انتخاب بازیگران با چه مشکلاتی مواجه بودید؟
من دنبال شخصیتهایی میگشتم که نزدیک به سوژه داستان باشند بر همین اساس در این زمینه با سختی زیادی مواجه شدیم. به عنوان مثال برای شخصیت اصلی داستان که پدر کمال است، گزینههای زیادی مطرح بود ولی درنهایت به آقای پاکنیت رسیدیم چراکه هم با او کار کرده بودم و هم بازیهایش را دیده بودم که نتیجه این انتخاب نیز رضایتبخش بود.
سفارشدهندگان مجموعههای تلویزیونی امروز زمان کمی برای ارائه اثر را در اختیار تولیدکنندگان آثار هنری قرار میدهند. آیا این موضوع بر تولیدات تاثیر معکوس دارد؟
این مشکل بزرگی است که از دیرباز وجود داشته است. چه بسا این مشکل در آن دوران کمتر بوده است. بنابراین طبیعی بوده که وقتی شما در قراردادی ذکر میکنید که روزی ۸ دقیقه تولید شود، مقداری از کار میزنید و نمیگذارید که تحلیل بازیگر از شخصیت و عوامل دیگر که در کار دخیل هستند، انجام شود. به نظر من مشخص کردن میزان مشخصی از فیلم در روز باید کنار گذاشته شود چراکه ممکن است، فردی روزی ۵ دقیقه بگیرد و فرد دیگر یک دقیقه. همچنین ممکن است یکی با گرفتن ۱۰ دقیقه روز را تمام کند. همچنین درآوردن برخی صحنهها واقعا پرمشقت است. به عنوان مثال کارگردانیِ صحنهای که ۱۰، ۲۰ بازیگر و هنرور دارد، بسیار سخت است. باتوجه به اینکه در این کار هم هنروران زیادی حضور دارند که بعضا دیالوگ هم دارند، کارگردانی و پیش بردن کار سخت، دشوار و وقتگیر بود. به نظر من رسانه بیشتر باید به کیفیت آثار اهمیت دهد. این قرار که چند دقیقه حتما گرفته شود، کارها را با مشکل مواجه کرده و از کیفیت آنها میکاهد.
قبول دارید که در تلویزیون کمیت جای کیفیت را گرفته است؟
شما به سریالهای دهههای ۶۰، ۷۰ و حتی ۸۰ نگاه کنید، برخی از سریالها واقعا ماندگار شدند که البته دلیل دارد. اکنون باتوجه به اینکه فضای مجازی، ماهوارهها و شبکههای مختلف آمدهاند، روند تولید با تغییراتی مواجه شده است. به هر حال در این وضعیت رسانه باید آنتن خود را پر کند. ولی به شخصه علاقمندم اثری را روی آنتن ببرم که از کیفیت خوبی برخوردار باشد. باید باور کرد که الان دسترسی به انواع فیلمها و تولیدات دنیا ساده است. بالاخره در این شرایط آنتنهای ما هم باید به شکل خوب و تخصصی پربشوند. بر این اساس باید بودجه بیشتری هزینه شود و فیلمنامههای خوبی به نگارش درآید وگرنه مردم به سمت سریالهای شبکههای ماهوارهای میروند که بیشترشان را نمیتوان با خانواده آنها را دید. ولی متاسفانه در کشور ما بدآموزیها دیده نمیشود. من فکر میکنم برای سریالهای تلویزیون باید آزادی بیشتری در نظر بگیرند تا کارگردان بتواند از پرداخت صحنهها و موضوعات مورد نظر بهره ببرد.
به هر حال باید به منافع ملی فکر کنیم و ارزشها را زیر سوال نبریم ولی آزادی داشته باشیم. یعنی چهارچوب برای تهیهکننده و کارگردان مشخص باشد و بداند که تا اینجا آزاد بوده و از آنجا به بعد خط قرمز است. به نظر من بزرگترین صدمهای که ما با آن مواجهیم، از نوع فیلمنامههایی است که برای ساخت انتخاب میکنیم.